کتاب فروشی :: حکیم

حکیم

فروش انواع محصولات دیجیتالی

فروش انوع محصولات دیجیتالی وفایلی

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

کتاب الفبای موفقیت اثر باب پراکتور

رمان اِما اثر جین آستین

کتاب انگشت اتهام اثر آگاتا کریستی

دانلود و معرفی کتاب دیوان شمس تبریزی اثر مولاتا جلال الدین محمد بلخی

دانلود و معرفی کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو

دانلود و خرید کتاب قدرت مثبت اندیشی اثر نورمن وینست پیل

کتاب سفر روح اثر مایکل نیوتن

دانلود و خرید کتاب شکست عادت های کهنه

معرفی کتاب نظریه انتخاب

دانلود و معرفی کتاب نظریه انتخاب

کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

دانلود و خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

کتاب 17 قانون موفقیت

معرفی و دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

کتاب و کسی نماند جز ما

دانلود و خرید کتاب و کسی نماند جز ما

خرید کتاب و کسی نماند جز ما

کتاب پس از تو اثر جوجومویز

معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

دانلود و معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

کتاب باز هم من از جوجو مویز

دانلود و خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

کتاب مرداب روح

معرفی و دانلود کتاب مرداب روح

دانلود کتاب مرداب روح

کتاب موزه بی گناهی

دانلود و خرید کتاب موزه بی گناهی

۱۰۸ مطلب با موضوع «کتاب فروشی» ثبت شده است

                                   (دانلود)22000هزارتومان

معرفی کتاب چگونه دیگران را روانکاوی کنیم


جاشوا مور و بازیل فاستر در کتاب چگونه دیگران را روانکاوی کنیم به ما یاد می‌دهند که با تحلیل و بررسی زبان بدن و رفتار اطرافیان‌مان به حقیقت گفتارشان پی ببریم. این کتاب کاربردی با آموزش تیپ‌های شخصیتی، و تحلیل حرکات ارادی و غیر ارادی، شیوه‌ی نگاه و صحبت کردن، از ما کاراگاهی حرفه‌ای می‌سازد که می‌توانیم سریع راست‌گویی یا دروغ‌گو بودن هر کسی را بفهمیم.

درباره‌ی کتاب چگونه دیگران را روانکاوی کنیم
احتمالاً بارها و بارها چنین موقعیتی را تجربه کرده‌ایم: حدس می‌زنیم طرف مقابل‌مان دارد دروغ می‌گوید اما کاملاً مطمئن نیستیم. در تمام لحظاتی که او صحبت می‌کند به چشم‌هایش نگاه می‌کنیم، به جایی که نگاه می‌کند، به حرکت دست‌هایش، تن صدا و لرزش آن، کلماتی که انتخاب می‌کند تا حرفش را ثابت کند. به همه‌ی این‌ها دقت می‌کنیم ولی دقیقاً نمی‌توانیم ثابت کنیم او دارد حقیقتی را پنهان می‌کند. درک زبان بدن و تحلیل کلامی مهارتی است که نیاز به آموزش و تمرین و ممارست دارد.

کتاب چگونه دیگران را روانکاوی کنیم (How To Analyze People: Read People Like a PRO) دقیقاً برای همین منظور نوشته شده: اینکه با نگاه به طرف مقابل خیلی سریع بفهمیم که آیا دارد حقیقتی را پنهان می‌کند یا نه؟ این کتاب راهنمای عملی تفسیر و تحلیل رفتار دیگران است. همینطور به ما یاد می‌دهد که در برابر باج‌گیری عاطفی بقیه واکنش نشان دهیم و اجازه ندهیم وارد روان‌مان شوند و کنترل‌مان کنند. جاشوا مور (Joshua Moore) و بازیل فاستر (Basil Foster) در کتاب‌شان تکنیک‌های زبان بدن، انواع تیپ‌های شخصیتی و اشاره‌های کلامی و چهره را آموزش می‌دهند.

ما در برابر دیگران هرگز نمی‌توانیم فقط متکی به حس ششم باشیم. اینکه فقط حدس بزنیم در کلام دیگری صداقت وجود دارد یا نه، کمکی به ما نخواهد کرد. ضمن اینکه همیشه درصد زیادی احتمال خطا وجود دارد. در واقع به جای اتکا به غریزه باید از تکنیک‌های اثبات‌شده و رسمی و علمی استفاده کنیم. به عبارتی، از قواعدی پیروی کنیم که متخصصین هم از آن‌ها استفاده می‌کنند. کتاب چگونه دیگران را راونکاوی کنیم این تکنیک‌ها را با ارائه‌ی مثال و تمرین در اختیارمان می‌گذارد. اثرحاضر وادارمان می‌کند که آموخته‌های‌مان را دائماً تکرار کنیم تا پس از به‌پایان‌رساندن کتاب واقعاً در حد روانکاوی حرفه‌ای بتوانیم افکار دیگران را بخوانیم.

تحقیقات نشان داده که تقریباً همه‌ی مردم در یک پنجم روابط اجتماعی‌شان، به طرف مقابل دروغ می‌گویند. این میزان حیرت‌آور است و نشان می‌دهد که ما همیشه و در هر لحظه احتمال اینکه دروغ بشنویم هست. در محل کار، در خیابان، بین دوستان و در شبکه‌های اجتماعی. برای دروغ انگیزه‌های متفاوتی وجود دارد. حتی پیش پاافتاده‌ترین دروغ‌ها هم ممکن است نشان از انگیزه‌های مهم و پیچیده‌ای داشته باشند. بنابراین واقعاً لازم است که آمادگی تشخیص دروغ را داشته باشیم. همیشه آماده باشیم تا بتوانیم از خود در برابر هجوم و تجاوز بقیه دفاع کنیم. آسیب دروغ بسیار است و گاهی می‌تواند ضربات سختی به ما وارد کند.

جاشوا مور و بازیل فاستر در کتاب چگونه دیگران را روانکاوی کنیم که با ترجمه‌ی فاطمه اشرف‌آبادی منتشر شده به درستی اشاره می‌کنند که ما موجوداتی اجتماعی هستیم و همه با هم در ارتباطیم. بنابراین گریزی از دروغ نداریم. شاید نتوانیم جلوی دروغ را بگیریم ولی حتماً می‌توانیم سریع و درست تشخیصش دهیم و خود را از آسیب محافظت کنیم. این کتاب عملی در هشت فصل ارائه شده: کتاب از تعریف تیپ‌های شخصیتی شروع می‌کند، بعد زبان بدن و اشاره‌های چهره و کلام را آموزش می‌دهد، و در نهایت به ما می‌گوید که در برابر دروغ‌گوهای حرفه‌ای و سرسخت چطور بایستیم.

کتاب نامبرده را فاطمه اشرف‌آبادی به زبان فارسی برگردانده و انتشارات شمعدونی عهده‌دار نشر آن بوده است.

کتاب چگونه دیگران را روانکاوی کنیم برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب می‌تواند برای دوست‌داران روان‌کاوی و رفتارشناسی جذاب باشد. کسانی که می‌خواهند با زبان بدن آشنا شوند و راست یا دروغ بودن حرف دیگران را بفهمند، با خواندن اثر نامبرده تا حد زیادی به متخصصی حرفه‌ای تبدیل می‌شوند.

با نویسندگان کتاب چگونه دیگران را روانکاوی کنیم بیشتر آشنا شویم
جاشوا مور عموماً با موضوعاتی همچون معنای زندگی، پیدا کردن تعادل و فهم خویشتن شناخته می‌شود و بیشتر تألیفاتش در سال‌های اخیر در این حوزه‌ها بوده است. او مسائل پیچیده را به شیوه‌ای ساده اما کاربردی و مؤثر توضیح می‌دهد. از دیگر کتاب‌های جاشوا مور می‌توان به کتاب «من همدل هستم»، «طیف هوش هیجانی» و «من کامل نیستم» اشاره کرد که همگی جزو پرفروش‌ها بودند.

بازیل فاستر پیش‌تر در حوزه‌ی منابع انسانی و مدیریت مشغول به فعالیت بوده. او در تألیفاتش بر روی موضوعاتی همچون حافظه متمرکز است. از دیگر آثار او می‌توان به کتاب «تندخوانی»، «به من دروغ نگو» و «آموزش حافظه» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب چگونه دیگران را روانکاوی کنیم می‌خوانیم
قضاوتی‌ها ممکن است تصور کنند که به تمام عواقب یک دروغ آگاهند، زیرا کاملاً حساب‌شده عمل می‌کنند تا مطمئن شوند که همه جزئیات و احتمالات را به‌درستی بررسی کرده‌اند.

شخصیت‌های قضاوتی معمولاً شیوه‌ای مبتکرانه برای دروغ‌گفتن به‌کار می‌گیرند. از‌آن‌جا‌که این افراد کاملاً حساب‌شده و برنامه‌ریزی‌شده دروغ می‌گویند، بیش از دیگران مستعدند تا به دروغ‌گوهایی کهنه‌کار تبدیل شوند. اگر تصور کنند آن‌قدر باهوشند که می‌توانند پیروزمندانه دروغ‌هایشان را پیش ببرند احتمالاً به این شیوه رفتار ادامه خواهند داد.

برخی شخصیت‌های قضاوتی سوءاستفاده‌کردن و دروغ‌گفتن را روشی برای حفظ قوانین و مقررات می‌دانند. قوانینی که از نظر آن‌ها مانند خطوط سیاه و سفید باید بر دنیا حاکم باشد.

شخصیت‌های ادراکی - که اغلب خونسردند - ممکن است در زمان احساس خطر دروغ بگویند تا از ماهیت ادراکی و مشاهده‌گر خود حمایت کنند و دروغ، بهایی است که مایلند برای آن بپردازند.

با توجه به این‌که این افراد بیشتر وقتشان را به مشاهده می‌گذرانند، ممکن است در دام احساس امنیتی کاذب بیفتند. اگر زمانی احساس کنند که امنیتشان در خطر است امکان دارد برای به‌دست‌آوردن دوباره آن دروغ بگویند.

شخصیت‌های ادراکی که بیشتر وقتشان را به یادگیری و کسب اطلاعات از جامعه صرف کرده‌اند، ممکن است به خود اجازه دهند تا برای حفظ هنجارهای اجتماعی دروغ بگویند و هنجارشکن‌ها را ماهرانه کنترل کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۱۰:۰۴
عرفان طاهری

                             (دانلود)30/000هزارتومان

معرفی کتاب هوای تازه


کتاب هوای تازه مجموعه اشعاری است از احمد شاملو، شاعر نوگرای معاصر ایران، که به الف. بامداد تخلص می‌کرد. اشعار این کتاب که یکی از غنی‌ترین مجموعه‌های شعری او است، در قالب شعر سپید سروده شده‌اند.  

درباره کتاب هوای تازه
کتاب هوای تاره تعداد زیادی از مشهورترین اشعار احمد شاملو را در خود جای داده است: اشعاری چون: پریا (شعر فولکلور)، زخم قلب آبایی، مرگ نازلی، مرغ باران، سرگذشت، مه، بودن، و نمی‌رقصانمت چون دود… شعرهای زیبایی که به زیبایی در صفحه ادبیات معاصر ایران حک شده‌اند و تاریخ را در دل خود دارند. به عنوان نمونه می‌توان به «شعر گم شده» اشاره کرد که در سال ۱۳۳۳ در زندان قصر سروده شده است:

موجی شکسته می‌رسد از دور و من عبوس

با پنجه‌های درد بر او دست می‌زنم.

تا صبح زیرِ پنجره‌ی کورِ آهنین

بیدار می‌نشینم و می‌کاوم آسمان

در راه‌های گم‌شده، لب‌های بی‌سرود

ای شعرِ ناسروده! کجا گیرم‌ات نشان؟

کتاب هوای تازه، به نوعی معرفی شعر سپید است. شاملو با سرودن این مجموعه، که برای اولین بار در سال ۱۳۳۶ منتشر شد، به دفاع از شعر سپید برخاست. او به سبب رویکرد ادبی و نگاهی به ادبیات و تاریخ ادبیات فارسی داشت، همواره منتقدان و هواداران سرسختی نیز داشت. او در سال ۱۳۲۶ بعد از ملاقاتی که با نیما داشت، به سرودن شعر نیمایی رو آورد اما کمی بعد، وزن را رها کرد و شعر سپید را بنیان نهاد. 

کتاب هوای تازه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
اگر از خواندن شعر سپید لذت می‌برید، کتاب هوای تازه می‌تواند به شما لذتی عمیق هدیه کند. 

درباره احمد شاملو
احمد شاملو متولد ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در تهران است. شاملو متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران بود. شهرت او در ایران به سبب بنیان گذاشتن یک نوع قالب شعری به نام شعر سپید است. او علاوه بر سرودن شعر به کار ترجمه نیز مشغول بود. بسیاری از شعرهای شاملو به زبان‌های سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی ترجمه شده است.

احمد شاملو بعد از تحمل یک دوره طولانی بیماری در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۷۹ از دنیا رفت.

بخشی از کتاب هوای تازه
سرچشمه:

«در تاریکی چشمان‌ات را جُستم

در تاریکی چشم‌هایت را یافتم

و شب‌ام پُر ستاره شد.

تو را صدا کردم

در تاریک‌ترینِ شب‌ها دل‌ام صدایت کرد

و تو با طنینِ صدایم به سوی من آمدی.

با دست‌هایت برای دست‌هایم آواز خواندی

برای چشم‌هایم با چشم‌هایت

برای لب‌هایم با لب‌هایت

با تن‌ات برای تن‌ام آواز خواندی.

من با چشم‌ها و لب‌هایت

اُنس گرفتم

با تن‌ات انس گرفتم،

چیزی در من فروکش کرد

چیزی در من شکفت

من دوباره در گهواره‌ی کودکی خویش به خواب رفتم

و لبخندِ آن زمانی‌ام را

بازیافتم.

در من شک لانه کرده بود.

دست‌های تو چون چشمه‌یی به سوی من جاری شد

و من تازه شدم من یقین کردم

یقین را چون عروسکی در آغوش گرفتم

و در گهواره‌ی سال‌های نخستین به خواب رفتم؛

در دامان‌ات که گهواره‌ی رؤیاهایم بود...»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۰۹:۵۰
عرفان طاهری

                                            (دانلود)15000هزارتومان            

معرفی کتاب چگونه به صدای درون خود گوش کنیم


کتاب چگونه به صدای درون خود گوش کنیم اثر جول اوستین، به شما می‌آموزد که چگونه به صدای درون‌تان اعتماد کنید و براساس صدای درون خود عمل کنید.

بسیاری از ما قادریم ندای درونمان را بشنویم، اما تعداد کمی از ما درکش می‌کنیم و حتی عده‌ی کمتری یاد گرفته‌ایم که به آن اعتماد کنیم و فقط به چیزهایی اعتماد می‌کنیم که ذهن منطقی ما آن را درست می‌داند و تجربه کرده است.

گاهی لازم است محدوده‌ی امن همیشگی‌تان را ترک کنید و وارد قلمرو دست نخورده‌ی الهامات درون‌تان شوید. چیزی که کشف می‌کنید شگفت‌انگیز خواهد بود؛ چیزی که به آن می‌رسید خود واقعی و زیبایی حقیقی‌تان است.

در بخشی از کتاب چگونه به صدای درون خود گوش کنیم می خوانیم:

ما همانطور که با گوش‌های فیزیکی‌مان می‌توانیم بشنویم با گوش‌های درونی‌مان نیز می‌توانیم بشنویم. خداوند مثل آنچه که در فیلم‌ها می‌بینیم معمولاً با صدای بلند با ما صحبت نمی‌کند. او از طریق روح‌مان با ما صحبت می‌کند. خیلی وقت‌ها خداوند چیزهایی را به ما می‌گوید که با آنچه که ما با چشم‌هایمان می‌بینیم، تناقض دارد. مثلا ممکن است دچار یک بیماری شده باشید که به نظر می‌رسد هیچوقت امکان ندارد شفا پیدا کنید.

شما یک کتابی را می خوانید که می‌گوید: شما به زودی خوب می‌شوید، شما یک فرد کامل و قوی هستید. ممکن است درگیر یک سری مشکلات مالی باشید که به نظر می‌رسد قرار نیست پیشرفتی را مشاهده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۰۹:۳۳
عرفان طاهری

                                  (دانلود)55000هزارتومان

معرفی کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی


کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی شاهکار جیمز هالیس، یکی از آثار کاربردی در حوزه خودشناسی است که 21 راهکار شگفت‌انگیز را برای پشت سر گذاشتن این دهۀ حساس زندگی ارائه می‌دهد. در این کتاب خارق‌العاده شما با مؤلفه‌های حقیقی بلوغ اجتماعی آشنا می‌شوید.

درباره کتاب 21 کار مهم بعد از سی سالگی:

تعریفتان از مفهوم «بزرگ شدن» چیست؟ آیا فکر می‌کنید بزرگ شدن به این معناست که شما به برخی از معیارهای فرهنگی و اجتماعی، همچون درآمد ثابت، پرداخت مالیات، ازدواج و داشتن فرزندان دست پیدا می‌کنید؟ یا اینکه این به معنای پشت سر گذاشتن انتظارات دیگران و بزرگ شدن در مسیر رسیدن به انسانی است که قرار بود باشید؟

اگر خود را در یک شغل، مکان، رابطه یا موقعیتی بحرانی می‌بینید که هرگز آن را پیش‌بینی نکرده بودید؛ دچار بحران هویت شده‌اید و فاصله آنچه می‌خواستید باشید و آنچه که هستید نجومی شده است و... تمامی این‌ها بدین معناست که باید به بررسی مجدد مسیر زندگی خود بپردازید. بی‌شک بخشی از بلوغ بزرگسالی پذیرش این حقیقت است که تمامی مسائل زندگی راه حلی قاطع ندارد و کتاب شگفت‌انگیز 21 کار مهم پس از سی سالگی (Living an Examined Life) شما را یاری می‌دهد تا به دور از رویاپردازی و خیال‌بافی در مورد مشکلات زندگی تصمیم بگیرید با آن‌ها مواجه شوید.

این کتاب شگفت‌انگیز راهکارهایی عملی و کاربردی پیش رویتان می‌گذارد تا به بهترین نحو با مشکلات و مسائل زندگی روبه‌رو شوید. ساختار کتاب به صورت خطی است و مرحله به مرحله از بالغ شدن صحیح با شما سخن می‌گوید؛ جیمز هالیس ابتدا به مسئلۀ جنجال‌برانگیز قدرت انتخاب می‌پردازد و سپس از اهمیت ترک گذشته و عادت‌هایی که سبب وابستگی ما می‌شوند صحبت می‌کند و بخش اعظمی از کتاب به بیان اهمیت پذیرش خود حقیقی‌مان و دوری از ایفای نقش، برای رضایت دیگران، اختصاص دارد.

دکتر جیمز هالیس (James Hollis) در مقدمه این اثر گرانقدر می‌گوید، این کتاب حاصل سال‌ها کار پژوهشی با دانشجویان و مراجعین است. او با بینشی که عمیقا تحت تأثیر آرای یونگ است، یافته‌های ارزشمندش را با بیانی شیوا و گیرا عرضه می‌کند.

جملات برتر کتاب 21 کار مهم در سی سالگی:

- هر چیز که در درون خود انکار کنیم، در دنیای بیرونی به‌صورت تقدیر سر راه ما قرار می‌گیرد. (یونگ)
- زندگی ما دو بار آغاز می‌شود: روزی که متولد می‌شویم و روزی که حقیقت وجودی بنیادین را می‌پذیریم که زندگی‌مان با تمام عوامل محدودکننده انتخابی است که به‌عهده خودمان است.
- دو مورد از بزرگ‌ترین تهدیدهای زندگی که با خود داریم عبارت‌اند از ترس و تنبلی.
- معیار سنجش اخلاقی یک کشور، رفتاری است که با ضعیف‌ترین شهروندان خود دارد. (فرماندار سابق ایلینویز)

کتاب 21 کار مهم در سی سالگی به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

همان‌طور که از نام کتاب برمی‌آید، خواندن این اثر کاربردی مناسب تمامی افراد بالای سی سال است؛ اما اگر در آستانۀ سی سالگی نیز قرار دارید، این کتاب فوق‌العاده، راهکارهای بی نظیری برای پیشگیری از بحران سی سالگی پیش رویتان خواهد گذاشت.

با جیمز هالیس بیشتر آشنا شویم:

دکتر جمیز هالیس، روانکاو مشهور آمریکایی، سال 1940 در ایالت ایلینویز چشم به جهان گشود. او که دانش‌آموخته کالج منچستر است، توانست مدرک دکترای خود را از دانشگاه درو اخذ کند. هالیس پیرو مکتب یونگ است و سالیان سال به تدریس در همین حوزه مشغول بوده است. سخنرانی‌های وی در سراسر دنیا با استقبال گسترده‌ای مواجه شده است. از جمله آثار برتر هالیس می‌توان به «یافتن معنای زندگی در نیمه دوم عمر»، «مرداب روح» و «بهشت رابطه» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب 21 کار مهم در سی سالگی می‌خوانیم:

بزرگ شدن یعنی چه؟ آیا وقتی به دوران بلوغ رسیدیم و وارد بدن‌های بزرگ و دستورکارهای بزرگ شدیم، بزرگ نشدیم؟ آیا وقتی خانه را ترک کردیم و به دنیای بیرون قدم گذاشتیم و گفتیم: «مرا استخدام کن، من از پس آن شغل برمی‌آیم»، «با من ازدواج کن، تا آخرش با تو هستم»، «به من اعتماد کن، از پس این مسئولیت برمی‌آیم» بزرگ نشدیم؟ آیا از طریق پذیرش مسئولیتی که سال‌ها با انجام نقش‌های والدی، اجتماعی، رابطه‌ای و امانتداری اعمال شده است، بزرگ نشده‌ایم؟ و با این همه، از افراد حاضر در کارگاه‌هایم که افرادی معقول، جا‌افتاده و مسئولیت‌پذیر نیز بوده‌اند، پرسیده‌ام، «کجا به رشد نیاز داری؟» چرا هنوز هیچ‌کس از من نخواسته است تا این پرسش را توضیح دهم؟ چرا هنوز هیچ‌کس اعتبار این پرسش را به چالش نکشیده است؟ چرا هنوز هیچ‌کس اعتبار این تمرین را مورد تردید قرار نداده است و چرا همه فوراً در عرض چند دقیقه شروع به نوشتن کرده‌اند؟

خب چگونه است که ما این همه نقش‌های بالغ را ایفا می‌کنیم و باز در اعماق قلب خود می‌دانیم که هنوز به رشد نیاز داریم؟ برای جوامع سنتی که درک مبهمی از این سیاره چرخان دارند، از حملات محیط‌های طبیعی، شرایط سخت و انواع عوامل خصمانه جان به در برده‌اند، بزرگ شدن موضوع مرگ و زندگی بود. بیکاری کودکان برای قبیله بسیار گران تمام می‌شد. بنابراین، چون هیئتی مرکزی وجود نداشت که بخشنامه صادر کند، تمدن‌ها آیین‌های گذار را ابداع کردند، با هدف اطمینان از عبور از خامی و وابستگی کودکی به حساسیت‌های بزرگسالی که مستلزم قربانی کردن آسایش و تنبلی در خدمت به هدفی مشترک بود. از این‌ها گذشته، شرایط و ساختارهای اجتماعی متحول می‌شوند و فناوری متحول می‌شود، اما روان بشر همان است که بود و همان نیروهای روانی که در اجدادمان بروز می‌کردند، در زندگی فعلی ما نیز جاری هستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۰۹:۱۶
عرفان طاهری

                                    (دانلود)20/000هزارتومان

معرفی کتاب تختخوابت را مرتب کن


ویلیام اچ. مک ریون در کتاب تختخوابت را مرتب کن، به شرح 10 درس باارزشی که در زمان خدمتش در نیروی دریایی آمریکا فراگرفته، می‌پردازد. ژنرال بازنشته‌ی امریکایی در این کتاب که از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز نیز هست درباره چیزهای کوچکی صحبت می‌کند که باعث تغییر زندگی و حتی دنیای شما می‌شود.

همه شما در زندگی روزمره با موضوعات کوچکی مواجه می‌شوید که هیچ توجهی به آن‌ها ندارید و نمی‌دانید که گذشتن از همین موارد کوچک می‌تواند زندگیتان را دستخوش تغییر و تحولات بزرگی کند. ویلیام اچ. مک ریون در کتاب تختخوابت را مرتب کن (Make your bed) درس‌هایی به شما می‌دهد که منجر به موفقیت‌تان در طول زندگی می‌شود؛ درس‌هایی ساده مانند مرتب کردن تخت خوابتان قبل از شروع هر کاری!

همه‌ی شما آگاهی دارید که زندگی، دارای پیچ و خم‌های سخت و طاقت فرساست؛ اما گاهی اوقات با انجام کارهای پیش پا افتاده می‌توان زندگی را تحت تأثیر قرار داد. همانطور که گفته شد عمل ساده‌ای مانند مرتب کردن رختخواب منجر به ایجاد نیروی انگیزشی عمیقی در شما می‌شود و رضایتی درونی برای به پایان رساندن یک روز عالی را برایتان فراهم می‌کند. بنابراین برای تحول جهان، اول تختخوابت را مرتب کن!

کتاب تختخوابت را مرتب کن از ده درس کوتاه تشکیل شده که ژنرال در تمرینات نیروی دریایی آن‌ها را فرا گرفته است و موضوع اصلی این کتاب می‌باشد. او در هر فصل یکی از روش‌های رفتاری و تربیتی یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا را به تصویر می‌کشد. این کتاب بسیار با آثار موفقیت شباهت دارد اما یک تفاوت بزرگی هم با این دست از کتاب‌ها دارد؛ تفاوت این است که خود مک ریون تمامی این نکات را لمس کرده و با آن‌ها زندگی کرده و می‌کند.

هرکدام از این درس‌ها که در برابر چالش‌های زندگی ایجاد می‌شوند، دارای اهمیت یکسانی هستند و اصلا مهم نیست که شما در چه جایگاهی هستید یا چه موقعیتی در جامعه خود دارید. مردم در خیابان‌ها بارها جلوی مک ریون را گرفته‌اند تا داستان موفقیتش را برایشان تعریف کند. آن‌ها می‌خواستند بدانند که چطور این ده درس زندگی او را تغییر داده است. بنابراین مک ریون تصمیم می‌گیرد برای تحقق این هدف کتاب تختخوابت را مرتب کن را بنویسد و الهام بخش زندگی شما شود.

ویلیام اچ. مک ریون را بیشتر بشناسیم:

ژنرال ویلیام اچ مک ریون (William H. McRaven) در آمریکا متولد شد و خدمت برجسته و پر افتخاری را در نیروی دریایی داشته است. او سی‌ و هفت سال به‌ عنوان یگان ویژه‌ی نیروی دریایی خدمت کرد و در تمام سطوح دارای سمت فرماندهی بود. مک ریون در مأموریت نهایی با درجه‌ی دریاسالاری، فرماندهی کل نیروهای عملیات ویژه‌ی ایالات متحده را بر عهده داشت. او در حال‌ حاضر به عنوان رئیس دانشگاه تگزاس مشغول است.

جملات برگزیده‌ی کتاب تختخوابت را مرتب کن:

- اگر می‌خواهید دنیا را تغییر دهید، اول از مرتب کردن تختخواب‌تان شروع کنید.‌
- اگر می‌خواهید دنیا را تغییر دهید، کسی را پیدا کنید تا دو تایی پارو بزنید.
- اگر می‌خواهید دنیا را تغییر دهید، افراد را با بزرگی دلشان بسنجید.
- اگر می‌خواهید دنیا را تغییر دهید، کلوچه شکری نباشید و حرکت رو به جلو داشته باشید.
- اگر می‌خواهید دنیا را تغییر دهید، از سیرک نترسید.
- اگر می‌خواهید دنیا را تغییر دهید، محدودیت‌های‌تان را به چالش بکشید.

در بخشی از کتاب تختخوابت را مرتب کن می‌خوانیم:

لب بُرجک سی و سه فوتی ایستاده بودم. طناب نایلونی ضخیم را گرفتم. یک سر طناب به برجک وصل بود و سر دیگر آن صد فوت آن طرف‌تر روی زمین به یک میله وصل شده بود. نصف میدان موانع را گذارنده بودم و داشتم رکورد می‌زدم. در حالی که پاهایم بر بالای مسیر تاب می‌خورد، طناب را محکم چسبیده بودم، به آرامی از روی سکو پایین آمدم. بدنم زیر طناب آویزان بود و با حرکتی کِرم مانند و آرام راهم را دامه دادم تا به انتهای مسیر رسیدم.

وقتی به پایان رسیدم، طناب را رها کردم، روی ماسه‌های نرم افتادم و به سمت مانع بعدی دویدم. حالا بقیه کارآموزان کلاس با فریاد تشویقم می‌کردند، اما صدای مربی را بیشتر می‌شنیدم که داشت زمان را یادآوری می‌کرد. روی طناب نجات زمان زیادی را از دست داده بودم. تکنیکی که برای پایین آمدن به کار بردم بیش از حد کُند بود، ولی نمی‌توانستم با سَر، از طناب به سمت پایین سُر بخورم. اگر با سَر و با سبک کماندویی پایین می‌آمدم، سرعتم خیلی بیشتر می‌شد، ولی ریسک زیادی به همراه داشت. در این حالت وقتی روی طناب هستید، نسبت به زمانی که از آن آویزانید، ثبات کمتری دارید و سخت‌تر می‌توانید خودتان را بالای طناب نگه دارید و اگر بیفتید و به خودتان آسیب بزنید، از کلاس اخراج می‌شوید.

من با زمان خیلی بالا و ناامید کننده از خط پایان رد شدم. وقتی خم شده بودم و نفس نفس می‌زدم، یکی از کهنه سربازان جنگ ویتنام با موهای جوگندمی، پوتین‌های واکس زده و یونیفورم سبز رنگ، کنارم ایستاد و با لحنی کاملاً تحقیرآمیز گفت: «کِی میخوای یاد بگیری آقای مک؟ تا وقتی ریسک نکنی، هر بار این میدان موانع، شکستت میده».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۰۹:۰۴
عرفان طاهری

                                        (دانلود)25000هزارتومان

معرفی کتاب رهایی از زندان ذهن


وقتی که از خواب بیدار می‌شوید، ذهن شما سفر خود را آغاز می‌کند. مثل اینکه در اتومبیلی نشسته‌اید که ذهن شما رانندۀ آن است. گاه با سرعتی سرسام‌آور رانندگی می‌کند و گاهی حتی نمی‌تواند از پارکینگ خارج شود. گاهی شما را به مقصد می‌رساند و گاه به بیراهه.

«رهایی از زندان ذهن» نوشته کاترین سوتکر و متیو مک‌کی کتابی است برای این‌که شما را با قدرت تاثیر افکار و کنترل ذهنتان آشنا کند. موضوع این کتاب رسیدن به آرامش و رصدکردن ذهن است. در این اثر می‌خوانید که ۵ نوع فکر وجود دارد که شما باید آنها را تشخیص دهید و بعد از آن بیاموزید که چگونه افکارتان را از سویی به سویی دیگر تغیر دهید.

در فصل دوم کتاب با قدرت افکار خود آشنا خواهید شد و یادخواهید گرفت که این افکار چگونه عمل می‌کنند و چه نتیجه‌ای دربرخواهندداشت.

و در فصل سوم رصد کردن افکار را فراخواهیدگرفت. این که چگونه بی‌آن‌که در افکار غرق شوید بتوانید آنها را رصد کنید و از اثرات افکار مخرب مصون بمانید.

این کتاب، چشم شما را به روی حقایق باز خواهد کرد و همچنین راه‌های جدید و خلاقانه‌ای برای سفر روزانه‌ای که با ذهنتان دارید، به شما معرفی خواهد کرد.

کتاب رهایی از زندان ذهن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟
همه ما قدرت نامحدودی در وجودمان داریم و می‌توانیم موفقیت‌های بزرگی به دست بیاوریم. اما این زندان ذهن ماست که اجازه قدم گذاشتن در مسیر موفقیت را به ما نمی‌دهد. برای همین اگر آرزویی بزرگ در سر دارید که برای رسیدن به آن قلبتان تند تند می‌زند، اما حس می‌کند توانایی هایتان برای رسیدن به آن کافی نیست، پیشنهاد می‌کنیم حتما، کتاب رهایی از زندان ذهن را بخوانید. این کتاب به شما کمک می‌کند افسار افکارتان را خودتان در دست بگیرید و دیگر تسلیم ضمیر ناخودآگاهتان نشوید. 

جملاتی از کتاب رهایی از زندان ذهن
- برای بسیاری از ما پیش می‌اید که ذهنمان ما را به جاهایی ببرد که دوست نداریم آنجا باشیم. افکار ما به طور ناخودآگاه طوری تنظیم شده است که ما را به سمت احساس ترس، باخت، بی‌ارزشی یا خشم سوق می‌دهند. آن‌قدر در افکار خود غرق می‌شویم که به نظرمان می‌رسد، آن‌ها واقعیت دارند و ما را به انجام کارهایی وا می‌دارند که حتی اوضاع را وخیم‌تر نیز می‌کند. 

- افکار ما پدیده‌ای در لحظه هستند که فقط در اعصاب مغز ما وجود دارند. این افکار مانند یک صحنه کمدی غیرواقعی در تلویزیون هستند، اما ما اهمیت آن‌ها را در حد یک خبر جدی و فوری در نظر می‌گیریم. ما هر فکری که از ذهنمان می‌گذرد باور می‌کنیم و همین منشا بسیاری از دردهای ما می‌شود. فقط یک راه وجود دارد تا از دام باورهای ذهن رها شویم و از آن دانستن چگونگی عملکرد آن‌هاست. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۰۸:۵۲
عرفان طاهری

                                       (دانلود)10/000هزارتومان

معرفی کتاب ارزش خود را بدانید


کتاب ارزش خود را بدانید اثر جول اوستین به بررسی موضوع ارزش نهادن به خود و تاثیر آن در زندگی می‌پردازد.

اولویت دادن به خود، شما را قادر می‌سازد به فردی بهتر برای خودتان تبدیل شوید و همچنین در روابطی که در طول مسیر ایجاد می‌کنید نیز بهتر خواهید بود. تصمیماتی که ما در یک فضای دوستانه می‌گیریم بسیار بهتر از انتخاب‌هایی هستند که در گناه و کمبود انجام می‌دهیم.

جول اوستین (Joel Osteen) در 5 مارس 1963 به دنیا آمده است. جول یک واعظ، کشیش تلویزیونی، نویسنده و کشیش ارشد در کلیسای لیک وود است. این کلیسا بزرگترین کلیسای پروتستان در شهر هیوستن ایالت تگزاس آمریکاست. سخرانی‌های تلویزیونی او توسط بیشتر از 7 میلیون بیننده در هفته و بیشتر از 20 میلیون نفر در ماه در بیش از 100 کشور دیده می‌شود. او نویسنده هفت کتاب پر فروش نیویورک تایمز از جمله قدرت من هستم و تفکر بهتر زندگی بهتر است. مردم جهان او را با نام مستعار ”کشیش خنده رو” می‌شناسند.

در بخشی از کتاب ارزش خود را بدانید می خوانید:

اکثر اوقات ما ارزش خودمان را در اینکه دیگران چگونه با ما رفتار می‌کنند یا چقدر در زندگی موفق بوده‌ایم یا اینکه چقدر زندگی بی‌نقصی داشته‌ایم، می‌دانیم. مسأله اینجاست که تمام این موضوع‌ها می‌توانند تغییر کنند.

اگر شما ارزش خود را در اینکه دیگران چطور با شما رفتار می‌کنند، بدانید، اگر زمانی به شما آسیب بزنند یا شما را ناامید کنند، آن وقت شما احساس بی‌ارزش بودن می‌کنید و خود را از دست می‌دهید.

اگر شما ارزش خود را از دستاوردهای خود بگیرید، مثل اینکه چقدر درآمد دارید؟ چه ماشینی دارید؟ یا چه اسم‌های مستعاری برای خود ساخته‌اید؟، آن وقت اگر مشکلی پیش بیاید و جایگاه قبلتان را از دست بدهید، مثلا اگر کسب و کارتان شکست بخورد، آن وقت شما نیز احساس بی‌ارزشی می‌کنید.

بعضی افراد به خاطر اینکه در زندگی‌شان اشتباهات مختلفی کرده‌اند احساس خوبی نسبت به خودشان ندارند. مثلاً در موقعیتی قرار ندارند که انتظارش را داشتند و حالا در زندگی‌شان احساس ناامنی و حقارت می‌کنند. اینجور افراد ارزش خود را در عملکرد خود می‌دانند. نکته مهمی که باید بدانید این است که شما باید ارزش خود را در این بدانید که فرزند خداوند بلندمرتبه هستید. خالق جهان هستی به شما زندگی بخشیده است.

اینکه دیگران چگونه با شما رفتار می‌کنند ارزش شما را تغییر نمی‌دهد. اینکه در مورد شما چه می‌گویند یا با شما چه کاری می‌کنند مشخص نمی‌کند که شما چه کسی هستید. اشتباهاتی که مرتکب شده‌اید از ارزش شما کم نمی‌کند. آن‌ها کارهایی هستند که صرفا شما انجام دادید و نشان دهنده‌ی شخصیت شما نیست. شما می‌توانید خانه بزرگتری بخرید یا ماشین بهتری داشته باشید، اما این‌ها شما را ارزشمندتر نخواهد کرد. این چیزها فقط میزان دارایی شما را افزایش می‌دهد، نه میزان ارزش درونی شما را.

چیزی در وجود شما است که بسیار با ارزش‌تان می‌کند، شما کپی شده نیستید، شما طرح تقلید شده نیستید، شما اصل هستید، خالق دنیا شرکت سازنده شما است. از این بیشتر ممکن نیست بتوانید اعتباری به دست بیاورید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۰۸:۲۹
عرفان طاهری

                     (دانلود)34000هزارتومان

معرفی کتاب

همه چیز از یک جزیره شروع شد: جزیره‌ی نِکِر، جایی که ریچارد و جوآن برای اولین بار وارد آن شدند و ریچارد مطمئن بود که یک روز این جزیره مالِ او می‌شود. حالا بیش از 40 سال از زمانی که ریچارد برانسون این جزیره‌ی افسانه‌ای و زیبا را خریده می‌گذرد. ریچارد یک آدم معمولی بود که با همسرش زندگی آرام و ساده‌ای داشت. اما از لحظه‌ای که تصمیم گرفت این جزیره را بخرد، همه چیز تغییر کرد. او برای رسیدن به جزیره‌ی رویاهای‌اش مطابق برنامه‌های شخصی خودش وارد عمل شد و با ساده‌ترین راهکارها توانست بالاخره به آرزوی‌اش برسد. او تمام این روش‌ها و راهکارهای شخصی را در کتاب «درنگ نکن انجامش بده» آورده است. این کتاب در سال 88 با ترجمه‌ی «امیر توفیقی» در انتشارات سیته منتشر شده است.
 

مروری بر فصل‌های کتاب درنگ نکن انجامش بده

فصل اول، فقط دست به کار شوید:

باور کنید که می‌توانید انجامش دهید.

هدف‌هایی مشخص کنید.

از زندگی به طور کامل بهره ببرید.

هرگز تسلیم نشوید.

خود را کاملا آماده کنید.

به خودتان باور داشته باشید.

به هم دیگر کمک کنید.

فصل دوم، لذت ببرید:

لذت ببرید و سخت کار کنید تا پول کافی به دست آورید.

زمان را هدر ندهید؛ از فرصت‌ها استفاده کنید.

دورنمای مثبتی داشته باشید.

وقتی شرایط مساعد نیست، به حرکت خود ادامه دهید.

فصل سوم، جسور باشید:

ریسک‌ها را محاسبه کنید و سپس آن‌ها را بپذیرید.

به خودتان باور داشته باشید.

رویاها و هدف‌هایتان را دنبال کنید.

پشیمانی و افسوس به خود راه ندهید.

جسور و شجاع باشید.

به قول‌تان عمل کنید.

فصل چهارم، خود را به چالش بکشید:

هدف‌های بزرگی انتخاب کنید.

چیزهای جدید را انتخاب کنید.

همواره سعی و تلاش کنید.

خودتان را به چالش بکشید.

فصل پنجم، روی پای خودتان بایستید:

به خودتان اتکا کنید.

رویاهای‌تان را دنبال کنید، اما در جهان واقعی زندگی کنید.

با هم همکاری کنید.

فصل ششم، در لحظه زندگی کنید:

عاشق زندگی باشید و به طور کامل از آن بهره بگیرید.

از لحظات لذت ببرید.

درباره‌ی زندگی، فکر و تامل کنید.

قدر هر لحظه را بدانید و از آن استفاده کنید.

پشیمانی و افسوس به خود راه ندهید.

فصل هفتم، برای خانواده و دوستان ارزش قائل شوید:

به خانواده و اعضای تیم‌تان اولویت بدهید.

وفادار باشید.

مشکلات را پیش روی خود قرار دهید و با آن‌ها مواجه شوید.

پول وسیله‌ای برای به انجام رساندن امور است.

افراد مناسبی را استخدام کنید و به تناسب استعدادشان به آن‌ها پاداش دهید.

فصل هشتم، احترام دیگران را جلب کنید:

مودب و بااحترام باشید.

کار درست را انجام دهید.

نام و شهرت خوبی برای خودتان ایجاد کنید.

در تمام معاملات و روابط خود، عادلانه رفتار کنید.

فصل نهم، قدری کار خیر انجام دهید:

جهان را تغییر دهید، حتی اگر به شکلی محدود و در اندازه‌ی خودتان تغییر ایجاد کنید.

به دیگران کمک کنید.

به کسی صدمه نزنید.

همواره به این فکر کنید که چه کارهایی می‌توانید انجام دهید تا به دیگران کمک کنید.

درباره کتاب درنگ نکن انجامش بده

ریچارد برانسون کسی است که همیشه در زندگی از کوچک‌ترین فرصت‌ها هم استفاده کرده و به دنبال حادثه‌جویی بوده است. انگیزه‌ای که باعث حرکت ریچارد می‌شود، این است که همیشه برای خودش چالش‌هایی در نظر می‌گیرد و سعی می‌کند به آن‌ها دست پیدا کند. تمام چیزهایی که او در زندگی‌اش یاد گرفته نتیجه‌ی مستقیم همین تجربیات و آزمون‌ها بوده است. تمام افراد روی زمین به داشتن هدف نیاز دارند. این اهداف هستند که به زندگی انسان معنا می‌دهند و آن‌ها را به جلو پیش می‌برند. هر کدام از درس‌های که ریچارد در این کتاب آورده، همه براساس تجربیات واقعی خودش هستند و می‌توانند برای همه‌ی مخاطبان کاربرد داشته باشند.

تمام مطالبی که در این کتاب آمده، درس‌هایی هستند که ریچارد آ‌ها را در زندگی یاد گرفته است. این درس‌‌ها همان هدف‌هایی هستند که آن‌ها را در زندگی دنبال کرده و به آن‌ها باور دارد. ریچارد معتقد است که این هدف‌ها هرقدر هم شخصی باشند، باز هم منحصر به او یا افراد خاصی نیستند. پیش از این که نام این نویسنده به عنوان یکی از سرشناس‌ترین میلیونرهای دنیا شناخته شود، او هم فردی معمولی بود که همین گوشه و کنارها زندگی می‌کرد. به اعتقاد او این تجربیات همه نیاز به یادگیری مستمر دارند.

این کتاب، یک کتاب خیلی ساده و کوچک است. نه حرف‌های عجیب و غریبی در آن گفته شده و نه راه‌های سخت و پیچیده‌ی موفقیت در آن نشان داده شده است. معجزه‌ی این کتاب از همین لحظه‌ای که آن را در دست گرفته‌اید شروع می‌شود: شما آماده‌اید تا تغییر کنید و دوره‌ی جدیدی از زندگی را تجربه کنید. توصیه‌های این کتاب خیلی ساده‌تر و دمِ‌دستی‌تر از چیزی است که فکرش را می‌کنید. پس بهتر است یک قلم و دفترچه یادداشت هم داشته باشید تا بتوانید نکات ریز و جالب آن را ثبت کنید.



 

در بخشی از کتاب درنگ نکن انجامش بده می‌خوانیم

در زمانی که من در حال آغاز زندگی‌ام بودم، همه چیز به نسبت این روزها، از ثبات بیشتری برخوردار بود. در ان دوره معمولا مسیر شغلی افراد مشخص بود، و اغلب همان مسیری بود که پدر هر شخصی پیموده بود. اغلب مادرها هم خانه‌دار بودند. امروز اما، هیچ چیز قطعی نیست و زندگی به شکلی پرکشمکش، تداوم دارد. مردم ناگزیرند برای این که به جایی برسند، تصمیم‌های مهمی بگیرند. بهترین درسی که من یاد گرفته‌ام، این است: درنگ نکن و انجامش بده. مهم نیست کاری که می‌خواهی انجام دهی، چه کاری است یا انجام دادن‌اش تا چه حد سخت به نظر می‌رسد. افلاطون، فیلسوف یونان باستان می‌گوید: «شروع، مهم‌ترین بخشِ هر کاری است».

یک سفر هزار کیلومتری هم با همان گام اول شروع می‌شود. اگر از همان ابتدا به این راه نگاه کنید، تمام آن کیلومترهای دشوار و خسته کننده از مسیر را در نظر آورید و به خطراتی که ممکن است در طول مسیر با آن‌ها روبه‌رو شوید فکر کنید، ممکن است هیچ‌گاه آن گام اول را برندارید و پا در راه نگذارید. فرقی نمی‌کند در زندگی قصد دارید به چه چیزی دست پیدا کنید، ولی هر چه باشد، تا تلاش نکنید به هدفتان نخواهید رسید. پس اولین گام را بردارید و پا در راه بگذارید. ممکن است با چالش‌های زیادی روبه‌رو شوید. ممکن است بارها و بارها طعم شکست را بچشید. اما در نهایت موفقیت از آنِ شما خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۰۲ ، ۱۵:۲۴
عرفان طاهری

                                 (دانلود)40/000هزارتومان

معرفی کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست: دل نوشته‌ای از سال‌های بزرگسالی


کتی گایزوایت در کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست، با استفاده از تجارب شخصی خود و زبانی طنز سعی دارد تا مشکلات زنان را فارغ از سن و سالشان در جهان امروز شرح دهد و با ارائه‌ی راه‌حل‌هایی به آن‌ها کمک می‌کند تا زندگی بهتری برای خود بسازند.

درباره‌ی کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست:
در جهان از زمان‌های قدیم تا به الان مشکلات عدیده‌ای در میان زنان وجود داشته است و قوانین و جامعه حصارهایی به دور آنان پیچیده‌اند که نتوانسته‌اند آنطور که باید زندگی کنند. کتی گایزوایت در کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست (Fifty things that aren't my fault) با قلم طنزآلودش و بیان تجارب شخصی خود سعی دارد تا مشکلات زنان را بیان و راه‌‌حلی پیدا کند. گایزوایت در این کتاب در مورد شغل، تحصیلات، هیکل و روابط عاشقانه‌اش صحبت می‌کند؛ چیزهایی که بسیاری از زنان قادر به بیانشان نیستند و مدام احساس ناامنی می‌کنند.

نویسنده در مصاحبه‌ای گفته است: بسیاری از مردم از کتاب‌هایم ایراد می‌گیرند که چرا مطالب من زنان را افرادی نشان می‌دهند که مدام به ظاهر، وزن و پیدا کردن همسر می‌اندیشند! اما مقصر این‌ها من نیستم، ما در جهانی زندگی می‌کنیم که زنان را مطابق لباسی که می‌پوشند، هیکلی که دارند و کیفیت زندگی عاشقانه‌شان می‌سنجند. تقصیر من نیست که هر زمانی فرصت جدیدی به وجود می‌آید منجر به انزوای بیشتر زنان می‌شود؛ فرصت‌هایی که نه تنها نمی‌توانیم از آن‌ها بهره ببریم بلکه به ما می‌گویند حتی در مورد عوامل شکستمان در آن‌ها صحبتی نکنیم.

گایزوایت در کتاب دل نوشته‌ای از سال‌های بزرگسالی از ارزش‌هایی صحبت می‌کند که زنان برای آن‌ها جنگیده‌اند اما در نهایت نارضایتی و درماندگی برایشان به همراه داشته است. او از اشتیاق مادرش و سایر بانوان هم نسلش برای ایجاد، تقویت فمینیسم و ایرادهایش سخن می‌گوید و سعی دارد تا مسیری که زنان آن را اشتباه رفته‌اند کشف کند؛ مسیرهایی که زمانی یک فرصت طلایی برای شکوفایی و پیشرفت زنان بود‌اند و حالا نتیجه‌اش احساس شکست و سرخوردگی شده است. چرا؟ این اشتباهات چه چیزهایی هستند که زنان در طول زندگی‌شان مرتکب شده‌اند؟ آیا هنوز هم آن‌ها را ادامه می‌دهند؟

گایزوایت نگاهی دقیق‌تر و شخصی‌تر به مسائل و مشکلات زنان دارد. او چالش‌های زندگی خودش را به عنوان فردی که هم باید نقش مادر برای فرزندانش و هم نقش دختر برای مادر پیرش داشته باشد به تصویر می‌کشد. او قضاوت‌های جامعه در مورد دختر شاغلی که باید دور از خانه و پدر و مادرش زندگی کند را بیان می‌کند. نویسنده از دردها و محدودیت‌ها می‌گوید؛ دردهایی که هر روز زنان و دخترانمان از آن‌ها رنج می‌برند.

کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست نگاهی دقیق و جامع به مشکلات زنان فارغ از سن و سالشان دارد. این کتاب بسیار در میان مردم محبوب شده، زیرا مشکلاتی را در هر برهه‌ای از زمان مطرح می‌کند که زنان از بیان آن‌ها عاجز هستند و حالا که از زبان شخصی دیگر می‌شنوند و می‌بینند که در همه جای دنیا این چالش‌ها وجود دارد دلگرم می‌شوند و به آرامش می‌رسند.

کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب به تمام زنان در هر سن و سالی که درگیر مشکلات اجتماعی هستند و از آن‌ها رنج می‌برند، توصیه می‌شود.

با کتی گایزوایت بیشتر آشنا شویم:
خالق شخصیت کتی در کمیک‌های دنباله‌دار کتی، کتی گایزوایت (Cathy Guisewite) نام دارد که طی سی و چهار سال به چاپ رسیدند. این کمیک برای وی جایزه‌ی ملی روبن را در سال 1992 و جایزه‌ی امی را برای برنامه‌ی «انیمیشن کتی» در تلویزیون ملی در سال 1987 به ارمغان آورده است.

در بخشی از کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست می‌خوانیم:
«می‌خوای من رانندگی کنم؟»

«البته!» سعی می‌کنم تا جایی که می‌شود با خوشحالی حرف بزنم، اگرچه فکم از ترس سفت شده است.

بعدازظهر یک یکشنبه‌ی آفتابی است و از امن‌ترین جای ممکن شروع می‌کنیم یک محوطه‌ی بزرگ پارک ماشین با مسیرهای پهن عالی که در نهایت به یک مجموعه‌ی مسکونی ختم می‌شوند.

با این‌ حال...

روی صندلی کنار راننده جای می‌گیرم و تا جای ممکن صندلی را عقب می‌دهم تا وقتی هر نُه ایربگ باز شدند صورتم له نشود. کمربند ایمنی را می‌بندم. فکر می‌کنم بازویم را چطور مقابل صورتم بگیرم که تکه‌های شیشه نه صورتم را زخم کنند و نه بازویم را. بهتر نیست پاهایم را خم کنم؟ نه، صاف بهتر است؛ نه، خم؛ نه یکی خم یکی صاف، این‌طور پنجاه درصد احتمال دارد که بعد از نیم مایل رانندگی تا سوپرمارکت نیاز به گچ‌ گرفتن پیدا کنم، نه ویلچر. چنان به دستگیره‌ی در چنگ زده‌ام که ممکن است قبل از چپ‌کردن ماشین خودم دست خودم را بشکنم.

«آه!»
چی شده؟!
به‌ سرعت به‌سمت من برمی‌گردد و خیره نگاهم می‌کند.
من هم به‌ تندی می‌گویم: «تو فرمون رو یک‌ دفعه کج کردی!»
فرمون رو کج کردم، چون تو جیغ کشیدی!
من جیغ کشیدم، چون تو فرمون رو کج کردی!
می‌خوای خودت رانندگی کنی؟
نه! می‌خوام تو رانندگی کنی! داری خوب رانندگی می‌ک... وای!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۰۲ ، ۱۵:۰۱
عرفان طاهری

                                 (دانلود)25000هزارتومان
بخشی از کتاب.     
جان بلیک، جوان سی دو ساله، با قدی نسبتاً کوتاه اما ظاهری فعال و پرجنب و جوش وقتی در آپارتمان به هم ریخته‌اش در بروکلین چشم از خواب گشود، متوجه شد که ساعت نه و نیم است. دیرش شده بود. یا ساعت زنگ نزده بود یا شب قبل، یادش رفته بود تنظیم‌‌اش کند.
وقتی برای دوش گرفتن نبود مشتی آب سرد به صورتش زد، شانه‌‌ای را با عجله لای موها دواند، یک ویتامین ث قورت داد و بعد در فکر این که در طول روز به انرژی بیشتری نیاز خواهد داشت، دومی را و آخر سر سومی را هم برای این که ممکن است برایش خوش‌یمن باشد. به سرعت لباس‌‌هایش را که شب قبل با حواس‌پرتی روی صندلی پرت کرده بود و هنوز کراوات دور یقۀ پیراهن آویزان بود، مثل بلوز از سرش پایین کشید و پوشید.
فورد موستانگ قدیمی مدل ۶۵ اش که برایش حالتی مقدس داشت در استارت چهار بالاخره روشن شد. پیش خود فکر کرد «مثل اینکه امروز از روزهایی خواهد بود که آدم پشیمان می‌‌شود که چرا اصلاً از راختخواب بلند شده.»
لوئیس، منشی جان در موسسۀ تبلیغاتی گلدستون که در ساختمان قدیمی اما کاملاً بازسازی شده‌‌ای در خیابان مدیسون قرار داشت و جان این چند سال اخیر را به عنوان نویسنده در آن کار می‌‌کرد، با نگرانی به او روز به خیر گفت.
«کجایید شما؟ گلدستون خون خونش را می‌‌خورد. همه جا را دنبالتان گشته. جلسه پنج دقیقه دیگر شروع می‌‌شود و او حتماً می‌‌خواهد قبل از جلسه شما و گِیت را ببیند.»
جان زیر لب گفت «زنگ ساعت» و رفت توی اتاقش، پرونده‌‌ها و کاغذهای تلمبار شده روی میز را این ور و آن ور کرد. منشی پشت سرش وارد اتاق شده بود.
جان پشتش را به او کرد و گفت: «این پروندۀ کوپر کجاست؟»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۲ ، ۱۰:۲۰
عرفان طاهری