دانلود و خرید کتاب ماده ی تاریک :: حکیم

حکیم

فروش انواع محصولات دیجیتالی

فروش انوع محصولات دیجیتالی وفایلی

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

کتاب الفبای موفقیت اثر باب پراکتور

رمان اِما اثر جین آستین

کتاب انگشت اتهام اثر آگاتا کریستی

دانلود و معرفی کتاب دیوان شمس تبریزی اثر مولاتا جلال الدین محمد بلخی

دانلود و معرفی کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو

دانلود و خرید کتاب قدرت مثبت اندیشی اثر نورمن وینست پیل

کتاب سفر روح اثر مایکل نیوتن

دانلود و خرید کتاب شکست عادت های کهنه

معرفی کتاب نظریه انتخاب

دانلود و معرفی کتاب نظریه انتخاب

کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

دانلود و خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

کتاب 17 قانون موفقیت

معرفی و دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

کتاب و کسی نماند جز ما

دانلود و خرید کتاب و کسی نماند جز ما

خرید کتاب و کسی نماند جز ما

کتاب پس از تو اثر جوجومویز

معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

دانلود و معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

کتاب باز هم من از جوجو مویز

دانلود و خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

کتاب مرداب روح

معرفی و دانلود کتاب مرداب روح

دانلود کتاب مرداب روح

کتاب موزه بی گناهی

دانلود و خرید کتاب موزه بی گناهی

دانلود و خرید کتاب ماده ی تاریک

پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۲، ۱۰:۲۲ ق.ظ

                                   (دانلود)55000هزارتومان

معرفی کتاب ماده‌ی تاریک


ناگهان از خواب بیدار می‌شود و خود را در وضعیتی می‌یابد که هیچ ارتباطی با گذشته‌اش ندارد. کتاب ماده‌ی تاریک نوشته‌ی بلیک کراوچ، داستان یک استاد فیزیک معمولی است که ناگهان به دانشمندی باهوش و معروف تبدیل شده است. این کتاب علمی‌تخیلی از پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز بوده و تحسین بسیاری از منتقدان و مخاطبان را برانگیخته است.

درباره‌ی کتاب ماده‌ی تاریک:
قبل از حادثه‌ی آدم‌ربایی مرموز، همسری به نام دنیلا داشت که سال‌ها بود با او زندگی می‌کرد، پسری پانزده‌ساله به نام چارلی داشت و بیست سال بود که در محله‌ی لوگان اسکوئر شیکاگو سکونت داشت. ماده‌ی تاریک (Dark Matter) داستان زندگی مردی به نام جیسون دسن است که یک استاد فیزیک معمولی به شمار می‌رود.

اما بلیک کراوچ (Blake Crouch) در همان صفحات ابتدایی کتاب غافلگیری بزرگی برای ما دارد. مردی ماسک‌دار، جیسون را می‌رباید و آخرین چیزی که او قبل از بیهوشی می‌شنود این است: «از زندگی‌ات راضی هستی؟»

مدتی بعد جیسون به هوش می‌آید، دست و پایش به تختی بسته شده و غریبه‌هایی احاطه‌اش کرده‌اند. اما تنها نکته‌ی عجیب داستان این نیست؛ زندگی جیسون از این‌رو به آن‌رو شده است: همسرش دیگر دنیلا نیست، بلکه زنی دیگر است. چارلی هرگز به دنیا نیامده است، و او دانشمندی مشهور است که کشفی خارق‌العاده کرده!

آیا این جهان واقعی است؟ جیسون چگونه می‌تواند پیش خانواده‌اش بازگردد؟ برای پاسخ دادن به این پرسش‌ها، او باید مسیر دشواری را طی کند و با تاریک‌ترین بخش‌های شخصیتش مواجه شود.

ماده‌ی تاریک رمان علمی‌تخیلی جذاب و عمیقاً انسانی‌ای است که ما را درباره‌ی انتخاب‌هایمان، مسیرهایی که آن‌ها را طی نکرده‌ایم و مقاومتمان بر سر دستیابی به رؤیاهایمان به فکر فرو می‌برد.

افتخارات کتاب ماده‌ی تاریک:
- نامزد بهترین کتاب علمی‌تخیلی سال 2016 به انتخاب گودریدز
- نامزد دریافت جایزه‌ی جهانی تکنولوژی سال 2016
- پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز
- از کتاب‌های منتخب آمازون در ژانر معمایی و رازآلود

نکوداشت‌های کتاب ماده‌ی تاریک:
- فوق‌العاده جذاب... سریع‌ترین و عجیب‌ترین داستانی که امسال خواهید خواند. (ماشیبل)
- درخشان. کتابی که از یادتان نمی‌رود. فکر می‌کنم بلیک کراوچ چیز جدیدی اختراع کرده است. (لی چایلد)
- کتابی فوق‌العاده در ژانر علمی‌تخیلی، رازآلود و عاشقانه. (اینترتینمت ویکلی)
- وای! من ماده‌ی تاریک را در یک نشست خواندم و بعد که زمین گذاشتمش در شگفتی فرو رفتم. پرسرعت، هوشمندانه و اعتیادآور. خلاقانه‌ترین و عجیب‌ترین رمانی که در سال‌های اخیر خوانده‌ام. واقعاً داستان درخشانی است. (تس گریتسن)

کتاب ماده‌ی تاریک برای چه کسانی مناسب است؟
اگر از علاقه‌مندان ژانر علمی‌تخیلی هستید و دوست دارید کتابی بخوانید که نتوانید آن را زمین بگذارید، ماده‌ی تاریک را از دست ندهید.

با بلیک کراوچ بیشتر آشنا شویم:
نویسنده‌ی آمریکایی کتاب حاضر علاوه بر نگارش رمان‌های پرفروش فیلم‌نامه نیز می‌نویسد. سه‌گانه‌ی او با نام «کاج‌های سرگردان» بسیار موفق بوده و یک مجموعه‌ی تلویزیونی در شبکه‌ی فاکس با اقتباس از آن ساخته شده است.

از بلیک کراوچ تابه‌حال چندین کتاب به فارسی ترجمه شده است که از میان آن‌ها می‌توان به «آخرین شهر»، «بازگشت» و «سرکش» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب ماده‌ی تاریک می‌خوانیم:
او را بوسیدم، بطری‌ای را که تازه باز کرده بودم برداشتم، و لیوانش را به مقدار سخاوتمندانه‌ای پر کردم.

گفت: «جایزه‌ای که رایان برده می‌تونست مال تو باشه.»

گفتم: «تو هم می‌تونستی صاحب نمایشگاه هنر این شهر باشی.»

دنیلا به وسعت خانه و سقف بلندش اشاره کرد و گفت: «ولی عزیزم، ببین، به‌جاش ما این زندگی رو با هم ساختیم.» سپس، با مهربانی چشمانش را به چارلی که با ظرافت و زیبایی خاصی غرق در نقاشی کردن بود انداخت و گفت: «ببینش، اون هم کار ماست.»

واقعاً مسئلۀ بسیار عجیبی است، اینکه پدر یا مادر نوجوانی پانزده شانزده‌ساله باشید. وقتی کودک هستند و ضعیف، بزرگ‌کردنشان یک چیز است و وقتی بزرگ می‌شوند و در شرف بزرگسالی قرار می‌گیرند، اینکه مدام چشمشان به شماست و خوب و بد را از شما یاد می‌گیرند، به‌کل چیزی دیگر. احساس می‌کنم چیز زیادی برای آموختن به چارلی ندارم. می‌دانم، پدرهایی هستند که دید خاصی به دنیا دارند، پدرهایی که همه‌چیز را با دقت و اعتمادبه‌نفس خوبی می‌بینند، کسانی که دقیقاً می‌دانند باید به دخترها و پسرهایشان چه بگویند. ولی من جزو آن‌ها نیستم. هرچه سنم بالاتر می‌رود، بیشتر احساس می‌کنم چیزی نمی‌دانم. پسرم را دوست دارم. او همه‌چیز من است، ولی با این همه، باز هم احساس می‌کنم نقشم را، درجایگاه یک پدر، خوب ایفا نکرده‌ام. احساس می‌کنم او را با باروبنۀ بی‌ارزشی از عقیده‌هایی که حتی برای خودم هم نامفهوم هستند، به دل گرگ‌ها می‌فرستم.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۰/۲۱
عرفان طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی