معرفی پکیج 10 رمان مشهور. (دانلود)330.000هزارتومان
(در این پکیج 10 رمان از مشهور ترین نویسندگان موجود می باشد که چندتا از این نویسندگان چیره دست را معرفی خواهیم کرد.)
معرفی ویکتور هوگو.
ویکتور ماری هوگو (فرانسوی: Victor Marie Hugo زاده ۲۶ فوریه ۱۸۰۲ – درگذشته ۲۲ مه ۱۸۸۵) شاعر، داستاننویس و نمایشنامهنویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی بود. او یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی است. آثار او به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج، در زمان خویش اشاره کرده و بازگویندهٔ تاریخ معاصر فرانسه است. از برجستهترین آثار او بینوایان، گوژپشت نتردام، کارگران دریا، کلیسای نوتردام پاریس، مردی که میخندد و آخرین روز یک محکوم است. مشهورترین کارهای هوگو در خارج از فرانسه بینوایان و گوژپشت نتردام است و در فرانسه بیشتر وی را برای مجموعه اشعارش میشناسند.
زندگینامه
کودکی و نوجوانی
هوگو سومین پسر کاپیتان ژوزف لئوپولد سیژیسبو هوگو، که بعدها ژنرال شد، و سوفی فرانسواز تِرِبُوشه بود. وی در جوانی زیر نفوذ مادرش قرار داشت. مادرش از شاهدوستان و پیروان متعصب آزادی به شیوه ولتر بود و تنها بعد از مرگ مادر بود که پدرش توانست ستایش و علاقهٔ فرزندش به خود را برانگیزد. کودکی ویکتور در کشورهای گوناگون سپری شد. مدت کوتاهی در کالج نجیبزادگان در مادرید اسپانیا درس خواند و در فرانسه زیر آموزش معلم خصوصی خود پدر ریویه، کشیش بازنشسته بود. در ۱۸۱۴ به دستور پدر وارد پانسیون کوردیه شد که بیشتر تحصیلات مقدماتی را در آنجا گذراند و به مطالعهٔ آثار معاصران، بهویژه شاتوبریان، و نیز نگارش تصنیفهای ادیبانهٔ پرداخت. وی شعر سرودن را با ترجمه اشعار ویرژیل آغاز کرد و با آن، قصیدهٔ بلندی در وصف سیل سرود. نخستین مجموعه اشعار او با نام «قصیدهها و دیگر اشعار» (Odes et poésies diverses) در ۱۸۲۲ که ۲۰ سال داشت و نخستین رمان او، بو-ژارگال (Bug-Jargal)، در ۱۸۲۶ منتشر شدند.
جوانی
ویکتور هوگو در جوانی
ویکتور هوگو در ۱۸۲۲ با آدل فوشه دوست کودکی خود ازدواج کرد. آدل فوشه دختری بود سبزهرو با موهای مشکی و ابروانی کمانی. او در ۱۶ سالگی بانویی خوشسیما و جذاب بود. آدل فوشه نخستین عشق ویکتور هوگو بود و ویکتور او را بسیار تحسین میکرد. دوران نامزدی آدل و ویکتور را میتوان تراژدی عاشقانه توصیف کرد. ویکتور و آدل همدیگر را از کودکی میشناختند. دو خانواده فوشه و هوگو با هم صمیمی بودند و بچههایشان با هم بزرگ شدند. عشق هوگو به آدل زمانی آغاز شد که نوجوانی بیش نبود. مادر ویکتور او را از این عشق بازمیداشت. او میخواست که پسرش باید با دختری از خانواده بهتر ازدواج کند. مخالفت خانوادههای این دو دلداده با ازدواجشان به شرایط تراژیکی انجامید. پدر آدل فوشه در نهان از موفقیت رو به رشد ویکتور در ادبیات شادمان بود اما میترسید که مادر هوگو، آدل را مناسب نداند. او به آدل هشدار داد که ویکتور، مغرور، دمدمیمزاج و تنپرور است. با این حال آن دو پنهانی با هم نامه رد و بدل میکردند. ویکتور شک نداشت که رابطهٔ آنها به ازدواج میانجامد و آنقدر از آن مطمئن بود که زیر نامهٔ اولش را گستاخانه، با نام «همسر تو» امضا کرد. پس از دو سال و رد و بدل شدن دویست نامه، ویکتور و آدل ازدواج کردند و صاحب پنج فرزند شدند. هوگو، آدل را از صمیم قلب دوست داشت؛ در سالهای اول نامزدیشان وقتی مادر آدل بیرون از خانه بود، آدل بیمعطلی و پنهانی از راهی تاریک میگذشت و به دیدن ویکتور که زیر درخت بلوط منتظرش بود میرفت، مانند کوزت که پنهانی به دیدن ماریوس میرفت. ویکتور و آدل در ۲۶ آوریل ۱۸۱۹ زمانی که ویکتور ۱۹ و آدل ۱۶ سال داشتند، آشکارا به یکدیگر ابراز علاقه کردند. آدل میپنداشت که دخترکی فقیر از طبقه بورژوا بیش نیست، که البته کم و بیش درست بود. اگرچه ظاهر خوبی داشت، چیز زیادی دربارهٔ شخصیتش گفتنی نبود. او در پوشش خود نه سلیقه داشت و نه زیرکی، و همیشه با لباسهای غیررسمی ظاهر میشد. او سربههوا و کمهوش بود، که باعث شد که از نظر فرهنگی عقب بماند. او به نبوغ آشکار و دستاوردهای همسرش تنها برای پول و درآمد ارج مینهاد و علاقهٔ چندانی به شعر نداشت. هر چند که بعدها دو تن از بزرگترین شاعران فرانسه به وی علاقهمند شدند. آدل فوشه با شاگرد ویکتور هگو (چارلز سنتبوو) به او خیانت کرد.[۱]
همسر
همچنین ببینید: ژولیت دوئه
ویکتور در اکتبر ۱۸۲۲ با آدل فوشه ازدواج کرد.
ژولیت دوئه هنرپیشه اهل فرانسه بود که پس از اینکه معشوقهٔ ویکتور هوگو شد، و منشی و همراهش نیز بود، کار روی صحنه را رها کرد. ژولیت، هوگو را در تبعید خود به جزیره مانش همراهی کرد و در طول زندگیاش هزاران نامه به او نوشت.
فرزندان
ویکتور هوگو، سه پسر و دو دختر داشت. دختر بزرگ او لئوپولدین هوگو در ۱۸۲۴ به دنیا آمد و در ۱۹ سالگی به همراه شوهر وفادارش و بچهای که هنوز به دنیا نیامده بود در حادثهٔ قایقسواری در رودخانهٔ سن غرق شد. دختر کوچک او، آدل هوگو در پی عشق نافرجام به یک افسر ارتش نیروی دریایی بریتانیا به بیماری روانی دچار شد.
معرفی آگاتا کریستی.
آگاتا کریستی، DBE (به انگلیسی: Dame Agatha Christie, DBE) (زاده ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ – درگذشته ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶) نویسنده مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. کریستی، نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشتهاست.
وی همچنین طولانیترین نمایشنامه جهان را به نام The Mousetrap که از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد و همچنین شش رمان با نام مستعار Mary Westmacott نوشت. در سال ۱۹۷۱، وی بخاطر کمک به ادبیات به یک Dame (DBE) تبدیل شد. رکوردهای جهانی گینس کریستی را به عنوان پرفروشترین نویسنده داستان در تمام دورانها معرفی میکند، رمانهایش بیش از دو میلیارد نسخه فروش داشتهاند.
کریستی در یک خانواده ثروتمند از طبقه متوسط در تورکی، دوون به دنیا آمد و عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در ابتدا یک نویسنده ناموفق بود و شش رد پی در پی داشت، اما این در سال ۱۹۲۰ با انتشار "ماجرای مرموز در استایلز " با حضور کارآگاه "هرکول پوآرو" تغییر کرد. شوهر اول او آرچیبالد کریستی بود. آنها در سال ۱۹۱۴ ازدواج کردند و قبل از طلاق در سال ۱۹۲۸ صاحب یک فرزند شدند. در طول هر دو جنگ جهانی، وی در بیمارستانهای بیمارستان خدمت کرد و دانش کاملی در مورد سمومی که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای وی وجود داشت را بدست آورد. پس از ازدواج با ماکس مالوان باستانشناس در سال ۱۹۳۰، او هر ماه چندین ماه را در حفاریها میگذراند در خاورمیانه و دانش دست اول او در حرفه خود را در داستان خود استفاده کرد.
طبق فهرست ترجمه، او ترجمه شدهترین نویسنده فردی است؛ و پس از آن هیچ کتابی با فروش تقریبی ۱۰۰ میلیون فروش، یکی از پرفروشترین کتابهای تاریخ است. نمایش صحنهای کریستی با نام The Mousetrap رکورد جهانی طولانیترین اجرای اولیه را به خود اختصاص دادهاست. در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۵۲ در سالن تئاتر سفیران در وست اند لندن افتتاح شد و تا سپتامبر ۲۰۱۸ بیش از ۲۷۵۰۰ اجرا داشتهاست. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ به دلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد.
در سال ۱۹۵۵، کریستی اولین دریافت کننده جایزه استاد بزرگ اسرارآمیز آمریکا بود. اواخر همان سال، شاهد دادستان دریافت جایزه ادگار برای بهترین بازی. در سال ۲۰۱۳، او توسط ۶۰۰ رماننویس حرفهای انجمن نویسندگان جنایت، به عنوان بهترین نویسنده جنایی و قتل راجر آکروید به عنوان بهترین رمان جنایی تاکنون شناخته شدهاست. در سپتامبر ۲۰۱۵، سپس هیچکدام باقی نماندند در رایگیری با حمایت مالی املاک نویسنده، «کریستی مورد علاقه جهان» لقب گرفت. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه کریستی برای تلویزیون، رادیو، بازیهای ویدیویی و رمانهای گرافیکی اقتباس شدهاست. بیش از سی فیلم سینمایی بر اساس کارهای او ساخته شدهاست.
زندگینامه
آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر (به انگلیسی: Agatha Mary Clarissa Miller) در دون شایر انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکاییاش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانوادهای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر میتوانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هردوی آنها از وی بزرگتر بودند.
آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار میکرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشتههای او داشتهاست: بسیاری از قتلهایی که در کتابهایش رخ میدهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت میگیرند.
در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی میکرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامهها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتاً در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیراً شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی گردیده بودهاست. در مورد این که آیا کل این ماجرا یک کار تبلیغاتی بودهاست یا خیر، کماکان نظرات ضدونقیضاند. در آن زمان نگاه کلی مردم نسبت به ناپدید شدن آگاتا منفی بود و بسیاری بر این باور بودند که آن ترفند تبلیغاتی مبالغ قابل توجهی هزینه روی دست مالیات دهندگان کشور گذاشتهاست. در سال ۱۹۷۹ این ماجرای ناپدید شدن دست مایه فیلمی شد به نام آگاتا که در آن وانسا ردگریو در نقش آگاتا کریستی ظاهر میشود.
آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستانشناسی به نام سِر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوانتر بود ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی را که او از آنها دیدن میکرد میتوان در بیشتر داستانهایش که وقایع آنها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ میدهند دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجوییهای عشقی خارج از ازدواج مالووان مدتی نسبتاً طولانی دوام بیاورد.
آگاتا کریستی رمان قتل در قطار سریعالسیر شرق را در سال ۱۹۳۴ وقتی در هتل پرا پالاس استانبول سکونت داشت نوشت. استانبول آخرین ایستگاه شرقی قطار سریعالسیر اورینت بود که در آن زمان بین غرب و شرق اروپا در تردد بود. اتاقی که آگاتا کریستی در آن میزیست توسط مقامات هتل پرا پالاس بهعنوان یادبود این نویسنده نامدار در همان حال و هوای زمان اقامت کریستی حفظ و نگهداری شدهاست.
زندگی خصوصی
آگاتا در سال ۱۹۱۴ با یک سرهنگ نیروی هوایی به نام آرچیبالد کریستی ازدواج کرد که بعد از ۱۴ سال به جدایی انجامید. دختری به نام روزالیند حاصل این ازدواج بود.
او تنها یک فرزند به نام رزالیند داشت که او نیز در ۸۵ سالگی به تاریخ ۲۸ اکتبر ۲۰۰۴ درگذشت. در حال حاضر تمام حقوق مربوط به نشر و فروش کتابهای آگاتا کریستی در اختیار و مالکیت نوهٔ او ماتیو پریچارد است.
آگاتا کریستی در ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ در ۸۵ سالگی درگذشت.
«کریستی در طرح نقشههای هیجان انگیز و دسیسههای پیچیده و به دست دادن کلید معماهای روانی، نویسندهای چیره دست است. گره گشائیها در پایان وقایع مرموز داستانهای او به نحوی ترتیب مییابد که خواننده هرگز در جریان داستان انتظار آن را نداشته است.» از کتابهای مشهور آگاتا میشود به قتل راجر آکروید، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف و پرده اشاره کرد.
حرفه ادبی
اتاق آگاتا کریستی در هتل پرا پالاس استانبول. او کتاب قتل در قطار سریعالسیر شرق را در زمان اقامت در این اتاق نوشت.
او با نام مستعار مِری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستانهای عاشقانه و رومانتیک نیز نوشتهاست، ولی شهرت اصلیاش به خاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستانهای آگاتا کریستی، به خصوص آن دسته که دربارهٔ ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستانهای جنایی کوشیدهاند نیز معرفی و مطرح کردند.
آگاتا کریستی در کتاب رکوردهای گینس مقام اول در میان پرفروشترین نویسندگان کتاب در تمام دورانها و مقام دوم (بعد از ویلیام شکسپیر)در میان پرفروشترین نویسندگان در هر زمینهای را به خود اختصاص دادهاست. تخمین زده شدهاست که یک میلیارد نسخه از کتابهای او به زبان اصلی (انگلیسی) و یک میلیارد نسخه دیگر در ترجمههای گوناگون به ۱۰۳ زبان دنیا به فروش رسیدهاست. محبوبیت جهانی کریستی به آن درجه است که بهطور مثال در کشوری چون فرانسه تعداد کتابهایی که از او تا سال ۲۰۰۳ به فروش رسیده بالغ بر ۴۰ میلیون جلد بودهاست.
تله موش که یکی از آثار معروف اوست اولین بار در ۲۵ نوامبر ۱۹۵۲ در لندن (تئاتر آمباسادورها) به روی صحنه رفت و از آن تاریخ تا زمان حاضر و در طول بیش از ۵۰ سال همیشه بر روی صحنه بودهاست و از این نظر رکورددار است. این نمایشنامه تاکنون فقط در لندن بیش از ۲٬۰۰۰ بار به روی صحنه رفتهاست.
در سال ۱۹۵۵ آگاتا کریستی نخستین کسی بود که جایزهٔ استاد اعظم را از مجمع معمایینویسان آمریکا دریافت کرد. در همان سال نمایشنامه او به نام شاهد پرونده (به انگلیسی: Witness for the Prosecution) بهعنوان بهترین نمایشنامه برندهٔ جایزه ادگار گردید.
بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندین بار) به فیلم درآمدهاند که از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون نام برد. بسیاری از نوشتههای آگاتا کریستی بارها برای تهیه برنامههای رادیویی و تلویزیونی نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند.
در سال 2013 خانواده کریستی از انتشار داستان جدیدی از پوآرو، قتلهای تکنگاره نوشته نویسنده بریتانیایی سوفی هانا حمایت کردند. هانا بعدتر سه ماجرای دیگر از پوآرو به نام های The Killings at Kingfisher Hill , تابوت بسته , The Mystery of Three Quarterمنتشر کرد.
معرفی فریبا وفی.
فریبا وَفی(زادهٔ ۱ بهمن ۱۳۴۱ در تبریز) رماننویس و نویسنده داستان کوتاه ایرانی است. رمانهای پرندهٔ من و رؤیای تبت از آثار او، برندهٔ چند جایزهٔ ادبی معتبر در ایران شدهاند.
داستانهایی از فریبا وَفی به زبانهای روسی، سوئدی، عربی، ترکی، ژاپنی، انگلیسی و آلمانی ترجمه شدهاست.
زندگی
فریبا وفی در اول بهمن ماه سال ۱۳۴۱ در تبریز به دنیا آمد. از نوجوانی به داستاننویسی علاقهمند بود و چند داستان کوتاهاش در گاهنامههای ادبی، آدینه، دنیای سخن، چیستا، مجله زنان منتشر شد.اولین داستان جدی خود را با نام «راحت شدی پدر» در سال ۱۳۶۷ در مجله آدینه چاپ کرد. به گفته خود وی، هنوز جرئت نکرده بود نام کامل خود را در پای داستانش بنویسد. وفی این داستان را «خودجوشترین» داستانش میداند.
نخستین مجموعهٔ داستانهای کوتاه او به نام «در عمق صحنه» در سال ۱۳۷۵ منتشر شد و دومین مجموعه، با نام «حتی وقتی میخندیم» در سال ۱۳۷۸ چاپ شد و در سال ۲۰۲۰ به ارمنی ترجمه شده است. نخستین رمان او «پرنده من» در سال ۱۳۸۱ منتشر شد که مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. این کتاب برنده جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۱، جایزه سومین دوره جایزه هوشنگ گلشیری و جایزه دومین دوره جایزه ادبی یلدا شد و از سوی بنیاد جایزه ادبی مهرگان و جایزه ادبی اصفهان مورد تقدیر واقع گشت. همچنین این کتاب به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی،آلمانی و کردی سورانی ، ترکی استانبولی و ارمنی ترجمه شدهاست و تاکنون به چاپ بیست و یکم رسیدهاست.
رمان سوم او «رؤیای تبت» که در سال ۱۳۸۴ منتشر شد و چندین جایزه از جمله جایزه بهترین رمان هوشنگ گلشیری و مهرگان ادب را دریافت کرد و تاکنون به چاپ سیزدهم رسیدهاست. همچنین رمان «رازی در کوچهها» به زبان نروژی و فرانسه ترجمه شدهاست داستانهای کوتاهی از فریبا وفی به زبانهای انگلیسی، ژاپنی، روسی، عربی، ترکی … ترجمه شدهاست. آخرین رمان فریبا وفی «بعد از پایان» و آخرین مجموعه داستان او «بیباد، بیپارو» نام دارد. فریبا وفی دیوان اشعار پروین اعتصامی را به نثر برای نوجوانان بازنویسی کردهاست.
کتابشناسی
مجموعه داستان
۱۳۷۵ - در عمق صحنه. نشر چشمه
۱۳۷۸ - حتی وقتی میخندیم. نشر مرکز
۱۳۸۷ - در راه ویلا. نشر چشمه
۱۳۸۹ - همهٔ افق. نشر چشمه
۱۳۹۵ - بیباد، بیپارو. نشر چشمه
رمان
۱۳۸۱ - پرنده من. نشر مرکز
۱۳۸۲ - ترلان. نشر مرکز
۱۳۸۴ - رؤیای تبت. نشر مرکز
۱۳۸۶ - رازی در کوچهها. نشر مرکز
۱۳۸۹ - ماه کامل میشود. نشر مرکز
۱۳۹۲ - بعد از پایان. نشر مرکز
۱۳۹۸ - روز دیگر شورا، نشر مرکز
معرفی ادوار مورگان فورستر.
ادوارد مورگان فورستر (انگلیسی: Edward Morgan Forster، زادهٔ ۱ ژانویه ۱۸۷۹ در لندن – درگذشتهٔ ۷ ژوئن ۱۹۷۰ در کاونتری، واریکشر) رماننویس، انشانویس و منتقد ادبی و اجتماعی انگلیسی است. شهرت او بیشتر برای نوشتن رمانهایی مانند هواردز اند (۱۹۱۰) و گذری به هند (۱۹۲۴) و همچنین نقدهایش است.
زندگی
سالهای آغازین
ادوارد مورگان فورستر در سال ۱۸۷۹ در لندن متولد شد. در سال ۱۸۸۰ پدرش که معمار بود بر اثر بیماری سل درگذشت. از آن زمان، فورستر که هنوز دو ساله نشده بود، توسط مادرش بزرگ شد. در سال ۱۸۹۳ به عنوان دانشآموز روزانه وارد مدرسه تنبریج شد. وی بعدها نظام آموزش عمومی انگلیسی را مورد انتقاد قرار داد. در سال ۱۸۹۷ وارد کالج کینگ، کمبریج کمبریج شد. در آنجا احساس آزادی کرد و از آن لذت برد. برای نخستین بار توانست تمایلات فکری خویش را دنبال کند. چندی بعد به عضویت گروهی به نام حواریون درآمد که از دانشجویان لیسانسی تشکیل شده بود که با یکدیگر به بحث در مورد موضوعهای فلسفی و ادبی میپرداختند.
سالهای میانی
فورستر پس از اتمام دانشگاه، تصمیم گرفت که بهطور جدی به نوشتن بپردازد. در سال ۱۹۰۱ همراه با مادرش به ایتالیا و یونان سفر کرد. این سفرها الهامبخش دو رمان اول او شدند. در سال ۱۹۰۴ داستان کوتاه «آنسوی پرچین» را در ایندیپندنت منتشر کرد. در سال ۱۹۰۵ رمان جایی که فرشتگان میترسند گام بردارند را منتشر کرد. بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۶ در آلمان به تدریس و مربیگری کودکان پرداخت. در سال ۱۹۰۷ به عضویت گروه بلومزبری درآمد و روابط دوستانهای را با ویرجینیا وولف و لئونارد وولف تشکیل داد. در سال ۱۹۰۸ رمان اتاقی با منظره را منتشر کرد. در سال ۱۹۱۰ رمان هواردز اند را منتشر کرد که به نخستین موفقیت چشمگیرش تبدیل شد. بین سالهای ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۳ به هند سفر کرد. در سال ۱۹۱۳ نوشتن رمان موریس را که در مورد عشق همجنسگرایانه دو مرد بود، آغاز کرد. این رمان پس از مرگ فورستر و در دهه ۱۹۷۰ منتشر شد.
در سال ۱۹۱۵ و در هنگام جنگ جهانی اول به مصر رفت و به صورت داوطلبانه برای کمیته بینالمللی صلیب سرخ به مدت سه سال در اسکندریه به خدمت پرداخت. در سال ۱۹۱۹ به انگلستان بازگشت. در سال ۱۹۲۱ برای بار دیگر از هند دیدن کرد. در ۱۹۲۴ رمان گذری به هند را منتشر کرد. که نقدهای مثبتی دریافت کرد.
پس از «گذری به هند»
فورستر پس از انتشار گذری به هند از آنجایی که نمیتوانست صادقانه و آزادانه در مورد روابط جنسی بنویسد، تصمیم گرفت نوشتن رمان را رها کند. در سال ۱۹۴۵ و پس از مرگ مادرش از طرف دانشگاه کمبریج پیشنهاد کار دریافت کرد و از آن پس در دانشگاه روزگار گذرانید. در سال ۱۹۴۷ به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و در آنجا به سخنرانی پرداخت. در طول سالهای بعد چندین جایزه دریافت کرد.
ادوارد مورگان فورستر در ۷ ژوئن ۱۹۷۰ در سن ۹۱ سالگی در کاونتری بر اثر سکته درگذشت.
آثار
رمانها
جایی که فرشتگان میترسند گام بردارند (۱۹۰۵)
طولانیترین سفر (۱۹۰۷)
اتاقی با یک منظره (۱۹۰۸)
هواردز اند (۱۹۱۰) (این کتاب را احمد میرعلایی به فارسی برگردانده)
موریس (نوشته شده در ۱۹۱۳–۱۴ و منتشر شده در ۱۹۷۱، پس از مرگ فورستر)
تابستان قطبی (اثر نیمه تمام که در ۱۹۱۲–۱۳ نوشته شدهاست)
مجموعهداستان
ماشین میایستد
نقد ادبی
جنبه های رمان (۱۹۲۷) (این کتاب را ابراهیم یونسی به فارسی برگردانده)
نوشتار زنانه در ادبیات (۲۰۰۱، پس از مرگ فورستر)
آفریننده در مقام منتقد و دیگر نوشته ها