کتاب فروشی :: حکیم

حکیم

فروش انواع محصولات دیجیتالی

فروش انوع محصولات دیجیتالی وفایلی

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

کتاب الفبای موفقیت اثر باب پراکتور

رمان اِما اثر جین آستین

کتاب انگشت اتهام اثر آگاتا کریستی

دانلود و معرفی کتاب دیوان شمس تبریزی اثر مولاتا جلال الدین محمد بلخی

دانلود و معرفی کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو

دانلود و خرید کتاب قدرت مثبت اندیشی اثر نورمن وینست پیل

کتاب سفر روح اثر مایکل نیوتن

دانلود و خرید کتاب شکست عادت های کهنه

معرفی کتاب نظریه انتخاب

دانلود و معرفی کتاب نظریه انتخاب

کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

دانلود و خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

کتاب 17 قانون موفقیت

معرفی و دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

کتاب و کسی نماند جز ما

دانلود و خرید کتاب و کسی نماند جز ما

خرید کتاب و کسی نماند جز ما

کتاب پس از تو اثر جوجومویز

معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

دانلود و معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

کتاب باز هم من از جوجو مویز

دانلود و خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

کتاب مرداب روح

معرفی و دانلود کتاب مرداب روح

دانلود کتاب مرداب روح

کتاب موزه بی گناهی

دانلود و خرید کتاب موزه بی گناهی

۱۰۸ مطلب با موضوع «کتاب فروشی» ثبت شده است

                               (دانلود)37000هزارتومان

معرفی کتاب تئوری انتخاب  


کتاب تئوری انتخاب که با نام نظریه‌ی انتخاب نیز شناخته می‌شود در سال ۱۹۹۸ برای نخستین بار منتشر شد. این کتاب که نوشته‌ی ویلیام گلاسر روان‌پزشک آمریکایی است، به عنوان مهم‌ترین اثر او شناخته می‌شود. دکتر گلاسر در این کتاب نیاز به یک روان‌شناسی جدید و متفاوت با شیوه‌ی روانشناسی درونی را توضیح می‌دهد و سپس در پی آن به معرفی مدل فکری خود با نام تئوری انتخاب می‌پردازد.

این کتاب با ترجمه‌ی اکرم توکلی توسط انتشارات ارمغان گیلار منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.

درباره کتاب تئوری انتخاب
دکتر ویلیام گلاسر در کتاب تئوری انتخاب با مطرح کردن مدل تئوری انتخاب به بیان نکاتی می‌پردازد که برای داشتن روابط صحیح در یک زندگی موفق لازم است. به عقیده‌ی دکتر گلاسر بسیاری از مشکلات از قبیل جرم و جنایت، اعتیاد، خشونت، بدرفتاری با کودکان و ناراحتی‌های هیجانی از نارضایتی از روابط نشات می‌گیرد. گلاسر در این کتاب روی چهار نوع رابطه تمرکز کرده است؛ رابطه‌ی زن و شوهر، رابطه‌ی والد و فرزند، رابطه‌ی شاگرد و معلم و رابطه‌ی مدیر و کارمند. گلاسر معتقد است که برای برطرف کردن مشکلات ذکرشده لازم است روابطی که گفته شد اصلاح شوند. در این کتاب دکتر گلاسر در بخش اول به بیان مدل فکری خود و تئوری انتخاب می‌پردازد. در بخش دوم کتاب کاربست‌های این تئوری را در روابط مطرح‌شده بیان می‌کند و در بخش سوم کاربرد تئوری انتخاب را شرح می‌دهد. در پایان هر فصل از این کتاب پرسش‌هایی که پاسخ آن‌ها را در آن بخش می‌توانید پیدا کنید مطرح شده است.

خرید و دانلود کتاب تئوری انتخاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟
اگر از مطالعه‌ی کتاب‌های حوزه‌ی روانشناسی و خودیاری لذت می‌برید، اگر به دنبال نکاتی برای بهبود روابط خود هستید و یا اگر به دنبال یادگیری روشی نوین و متفاوت از روانشناسی درونی معمول برای رفع مشکلات روان‌شناختی خود هستید، کتاب تئوری انتخاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

چرا باید کتاب تئوری انتخاب با ترجمه‌ی اکرم توکلی را بخوانیم؟
دکتر ویلیام گلاسر در این کتاب با بیان این نکته که ریشه بسیاری از مشکلات امروزی ناکارآمدی روابط ماست به معرفی تئوری انتخاب و به‌کارگیری آن در روابط زوجین، رابطه‌ی والد و فرزند، رابطه‌ی معلم و شاگرد و رابطه‌ی مدیر و کارمند پرداخته است. در دنیای امروز که پایه‌ و نیاز بسیاری از فعالیت‌های افراد برقرار کردن یک ارتباط موثر است، یادگیری چگونه بهبود دادن روابط فردی بسیار مهم خواهد بود. علاوه بر این، دکتر گلاسر در این کتاب به بیان نیازهای اصلی انسان‌ها و نکات مهم و اساسی روانشناسی افراد می‌پردازد و مطالعه‌ی این نکات به شناخت بهتر رفتارهای فردی و رفتارهای جمعی کمک خواهد کرد.

درباره ویلیام گلاسر
دکتر ویلیام گلاسر روان‌پزشک اهل ایالات متحده‌ی آمریکاست که در ۱۱ ماه می در ۱۹۲۵ در اوهایو متولد شده است. وی در بیست سالگی مدرک مهندسی شیمی خود را از دانشگاه کیس وسترن رزرو دریافت کرد. ویلیام در سال ۱۹۴۶ به ارتش فراخوانده شد و یک سال بعد پس از بازگشت به کیس وسترن شروع به تحصیل در رشته‌ی روانشناسی کرد. در سال‌های بعد تحصیلات آکادمیک خود در این حوزه را تکمیل کرد و در سال ۱۹۵۳ موفق به کسب مدرک دکترای روان‌پزشکی شد.

گلاسر مدتی در دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس و وزارت امور کهنه‌سربازان ایالات متحده‌ی آمریکا مشغول به کار بود ولی به علت عقاید ضدفرویدی‌اش از کار کردن در وزارت امور کهنه‌سربازان اخراج شد. پس از این اخراج شدن در مدرسه ونتورا شروع به تدریس کرد و پس از آن یک کلینک خصوصی روان‌پزشکی در لس‌آنجلس راه‌اندازی کرد. علاوه بر این دکتر ویلیام گلاسر موسسه‌ای با نام «موسسه‌ی واقعیت‌درمانی» را بنیان‌گذاری کرد. این موسسه در سال ۱۹۶۷ راه‌اندازی شد و بعدتر در سال ۱۹۹۴ این موسسه به «موسسه‌ی تئوری کنترل، واقعیت‌درمانی و مدیریت رهبری» تغییر نام داد. این نام مجددا دو سال بعد به «موسسه‌ی ویلیام گلاسر» تغییر کرد. این موسسه در حال حاضر در آریزونا واقع شده است و شعب متعددی در نقاط دیگر دارد.

دکتر گلاسر نام مجموعه‌ی تحقیقات خود را که در دهه ۱۹۷۰ با عنوان «تئوری کنترل» از آن‌ها یاد می‌کرد در سال ۱۹۹۶ و با اضافه کردن ساختاری نظری به آن‌ها به «تئوری انتخاب» تغییر داد. دکتر ویلیام گلاسر در اوت ۲۰۱۳ و پس از مدتی بیماری به علت نارسایی تنفسی در لس‌آنجلس در گذشت.

تئوری انتخاب به چه معناست؟
دکتر ویلیام گلاسر در بخش اول کتاب ئوری انتخاب» به معرفی و توضیح این تئوری پرداخته است. به بیان دکتر گلاسر تئوری انتخاب به این معناست که در عمل، این خود ما هستیم که تمام کارهایی را که انجام می‌دهیم، از جمله احساس بدبختی، را انتخاب می‌کنیم. دیگران نه می‌توانند ما را بدبخت کنند و نه خوشبخت. دیگران تنها در تبادل اطلاعات با ما نقش دارند. این اطلاعات به خودی خود نمی‌تواند ما را به انجام کاری وادار کند و یا اینکه ما را وادار کند تا احساسی را تجربه کنیم. ما آن‌ها را بررسی می‌کنیم و سپس تصمیم می‌گیریم که چه کاری را انجام دهیم.

از نگاه ویلیام گلاسر ما بیش از آنچه تصور می‌کنیم بر زندگیمان تسلط داریم ولی این تسلط عموما موثر نیست. به‌کارگیری تئوری انتخاب و اثربخش‌کردن کنترل بر زندگی به برطرف کردن مشکلات روان‌شناختی بلندمدت کمک خواهد کرد.

چند اصل از تئوری انتخاب
دکتر ویلیام گلاسر در بخش سوم کتاب تئوری انتخاب در فصل «۱۳: تعریف مجدد از اختیار و آزادی شخصی شما» ده اصل مهم این تئوری را بیان می‌کند. این ده اصل عبارتند از:

اصل اول: ما فقط رفتار خودمان را می‌توانیم کنترل کنیم. در واقع هیچ فردی نمی‌تواند ما را مجبور کند تا کاری را که دوست نداریم انجام بدهیم. مگر آن که ما را به طور جدی تنبیه و یا تهدید به مرگ کند. وقتی هم کاری را با زور و اجبار و ترس از تنبیه انجام می‌دهیم، به خوبی از عهده‌ی آن برنمی‌آییم.

اصل دوم: اطلاعات تنها چیزی است که ما از دیگران دریافت می‌کنیم و به دیگران ارائه می‌دهیم. اینکه ما چطور از این اطلاعات استفاده کنیم به انتخاب ما بستگی دارد.

اصل سوم: تمام مشکلات روان‌شناختی بلندمدت، در زمره‌ی مشکلات رابطه‌ای قرار می‌گیرند. مشکلات رابطه‌ای، علت مشکلات دیگری همچون درد، خستگی، ضعف و برخی بیماری‌های مزمن که معمولا از آن‌ها به بیماری‌های سیستم خودایمنی یاد می‌شود نیز است.

اصل جهارم: مشکل رابطه‌ای همیشه بخشی از زندگی کنونی ما است. لازم نیست در گذشته و آینده به جستجوی رابطه‌ها بپردازیم؛ مشکل همیشه به یکی از رابطه‌های کنونی ما برمی‌گردد.

اصل پنجم: اگرچه اتفاقات آزاردهنده‌ی گذشته با آنچه امروز هستیم ارتباط زیادی دارد اما مرور و زنده کردن دوباره‌ی آن‌ها به کاری که هم‌اکنون باید انجام بدهیم یعنی بهبود بخشیدن رابطه کنونی مهممان، کمک چندانی نمی‌کند.

اصل ششم: پنج نیاز اصلی و ژنتیکی که به ما جهت می‌دهند: نیاز به زنده ماندن و بقا، نیاز به عشق و تعلق خاطر، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی و نیاز به تفریح. ارضای این نیازها برای ما ضروری است. اگرچه ارضای این نیازها را می‌توانیم به تاخیر بیندازیم ولی نمی‌توانیم آن‌ها را انکار کنیم.

اصل هفتم: ما فقط با ارضای تصویر یا تصاویر درون دنیای مطلوب خود می‌توانیم این نیازها را برآورده کنیم. از تمام چیزهایی که می‌شناسیم مهم‌ترین چیز را برای قرار دادن در دنیای مطلوب خود انتخاب می‌کنیم. بیشترین آزادی را زمانی حس می‌کنیم که بتوانیم یکی یا برخی از تصاویر دنیای مطلوبمان را ارضا کنیم. وقتی تصاویری را درون دنیای مطلوبمان قرار می‌دهیم که نمی‌توانیم آن‌ها را برآورده کنیم، در واقع از آزادی‌مان دست کشیده‌ایم.

اصل هشتم: همه کارهایی که ما از تولد تا مرگ انجام می‌دهیم رفتار است. تمام رفتارها، رفتار جمعی هستند و از چهار مولفه‌ی پیوسته و جدانشدنی عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی تشکیل شده‌اند.

اصل نهم: رفتارهای جمعی معمولا با افعال، آن هم به صورت مصدر یا اسم مصدر بیان شده و با مولفه‌ای که از همه بیشتر قابل شناسایی است، نام‌گذاری می‌شوند.

اصل دهم: رفتارهای جمعی، انتخابی هستند اما فقط مولفه‌های عملی و فکری را به طور مستقیم کنترل می‌کنیم. ولی می‌توانیم مولفه‌های احساس و فیزیولوژی خود را با انتخاب نحوه‌ی عمل و تفکرمان به صورت غیر مستقیم کنترل کنیم.

جملاتی از متن کتاب تئوری انتخاب
هرچند احساسات لذت‌بخش بدون روابط ممکن است شبیه احساساتی باشد که هنگام لذت بردن از برقراری روابط داریم، ولی کارهایی که منجر به این احساسات می‌شوند متفاوت‌اند. پس مراقب افرادی که سرخوش هستند اما هیچ دوست صمیمی ندارند باشید. شاید بذله‌گو بامزه باشند ولی شوخ‌طبعی آن‌ها یکسره تحقیر و نفرت است. اگر با چنین فردی ازدواج کنید خیلی زود هدف شوخ‌طبعی خصمانه او قرار خواهید گرفت و ممکن است تا آخر عمر ازدواج خود پشیمان باشید. دنبال کسی باشید که دوستان خوبی دارد و با آن‌ها درست رفتار می‌کند و شما هم از بودن در کنار آنان لذت می‌برید

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۲ ، ۱۶:۴۵
عرفان طاهری

           به نام خدا

                                         (دانلود)7000هزارتومان

معرفی کتاب فروش موفق


کتاب فروش موفق از مجموعه کتابخانه موفقیت برایان تریسی، با ارائه‌ی تکنیک‌های کاربردی برای قرارگرفتن در رده فروشندگان برتر، به شما آموزش می‌دهد که چگونه عملکرد خود را بهبود بخشید.

چرا بعضی فروشندگان سریع‌تر و ساده‌تر پول به دست می‌آورند و بیشتر می‌فروشند؟ چرا موفقیت بیشتری کسب می‌کنند، سودهای مادی بیشتری مثل اتومبیل، خانه و لباس‌های زیبا به دست می‌آورند و رضایت بیشتری از شغل خود دارند، در حالی که اکثر فروشندگان موفق نیستند و عملکرد ضعیفی دارند؟ در کتاب فروش موفق (Sales Success)، پاسخ را دریافت خواهید کرد. 

در این کتاب مجموعه‌ای از روش‌ها، تکنیک‌ها و استراتژی‌های خاص را می‌آموزید که می‌توانید برای بهبود فوق‌العاده عملکرد خود در فروش از آن‌ها استفاده کنید. برایان تریسی (Brian Tracy)، در این اثر به مطالب مفیدی پرداخته است، از جمله: سه کلید قانع کردن افراد، جذب حرفه‌ای مشتریان، پاسخ به اعتراضات مشتریان، روش‌های ارائه خدمات عالی به مشتریان، مدیریت موثر زمان و ده‌ها نکته کاربردی دیگر.

تحلیل‌های فراوانی درباره‌ی فروشندگان برتر انجام شده تا روش تفکر و رفتار آن‌ها مشخص شود. محققان به این نتیجه رسیده‌اند که فروشندگان برتر توانایی برقراری روابط دوستانه با مشتریان مختلف و متنوع را دارند. آن‌ها فوراً رابطه برقرار کرده و اعتماد فراوانی در فرایند فروش ایجاد می‌کنند. در حقیقت، عوامل شخصیتی تعیین کننده‌ی حداقل 80 درصد موفقیت در فروش هستند.

اثرگذاری بر دیگران بیش از هر عامل دیگری به خودانگاره و عزت نفس فرد بستگی دارد. ارتباط مستقیمی بین عزت نفس و موفقیت در فروش وجود دارد. فروشندگانی که خود را دوست دارند و به خود احترام می‌گذارند، مشتریان خود را نیز دوست دارند و به آن‌ها احترام می‌گذارند. به همین ترتیب مشتریان هم آن‌ها را دوست دارند، به آن‌ها احترام می‌گذارند و پیشنهاد‌شان را درباره محصولات و خدمات می‌پذیرند.

روانشناسان برای توضیح ارتباط بین عزت نفس و عملکرد شخصی از واژه «عزت نفس عملکرد‌ محور» استفاده می‌کنند. نتیجه ساده است: هرچه بیشتر خودتان را دوست داشته باشید، بهتر کار می‌کنید. اگر بهتر کار ‌کنید، خودتان را بیشتر دوست دارید. هر کدام غذای دیگری است. هرچه بهتر شوید، بهتر می‌شوید. هرچه موفق‌تر ‌شوید، بیشتر احساس «برنده‌ها» را خواهید داشت. هرچه بیشتر از این احساس برد لذت ببرید، سخت‌تر کار می‌کنید، افراد بیشتری را ملاقات می‌کنید و نتایج بهتری در فروش کسب می‌کنید.

در این کتاب مجموعه‌ای از روش‌ها، تکنیک‌ها و استراتژی‌های خاص را می‌آموزید که می‌توانید برای بهبود فوق‌العاده‌ی عملکردتان از آن‌ها استفاده کنید. این بهبود عملکرد باعث می‌شود که خودتان را بیشتر دوست داشته باشید و بیشتر به خود احترام بگذارید که در نهایت منجر به عملکرد بهتر خواهد شد. به این ترتیب، وارد مارپیچی صعودی از موفقیت و قدرت شخصی می‌شوید که شما را به اوج می‌رساند.

در بخشی از کتاب فروش موفق می‌خوانیم:

ارائه‌ی فروش، روشی منطقی و منظم برای رسیدن از کل به جزء است. قبل از شروع کار، به فرایندی وارد می‌شوید که به وضوح مشخص می‌کند این فرد مشتری احتمالی محصول شما است، سپس رابطه‌ای مثبت بر اساس دوستی و اعتماد با او ایجاد می‌کنید و با دقت نیازهای او را تحلیل می‌کنید تا بداند که چگونه می‌تواند از محصول یا خدمت شما بهره ببرد.

بی‌نظمی، قاتل فروش است. اگر هنوز مشتری مطمئن نیست که نیاز یا مشکلی دارد که با محصولتان قابل حل است و شما درباره محصول‌تان صحبت کنید، باعث از بین رفتن علاقه‌اش می‌شوید و با جملات «فعلاً علاقه‌ای به آن ندارم»، «آن را نزد من بگذارید تا نگاهی به آن بیندازم»، یا حتی بدتر از «اجازه دهید درباره‌اش فکر کنم» مواجه می‌شوید.

قبل از شروع ارائه فروش، اطمینان حاصل کنید که محیط برای ارائه شما و برای جلب توجه مشتری و گوش دادن او به حرف‌هایتان مناسب است. افراد در هر لحظه فقط می‌توانند بر یک موضوع تمرکز کنند. اگر حواس پرتی، مزاحمت یا هر گونه سروصدایی وجود داشته باشد، مشتری نمی‌تواند بر حرف‌های شما تمرکز کند و در نتیجه در انتهای ارائه نمی‌تواند خرید کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۲ ، ۱۶:۰۰
عرفان طاهری

                                            (دانلود)55000هزارتومان

معرفی کتاب 17 قانون موفقیت


در این کتاب 17 قانون موفقیت اثر ناپلئون هیل راز و رمز‌های موفقیت افراد متنفذ، مقتدر و غول‌های صنعت و بازرگانی را بخوانید. نام این شخصیت‌های بزرگ همیشه به نیکی یاد خواهد شد و یاد و کارشان در تاریخ زنده خواهد ماند. نابغه‌هایی که بهانه نمی‌آورند و غر نمی‌زنند.

کتاب 17 قانون موفقیت (Success: The Best of Napoleon Hill) حاصل یکصد مصاحبه و گفت‌وگوی ناپلئون هیل با غول‌های تجاری و موفق زمانش است؛ افرادی که ذهن‌هایی بزرگ و پویا داشتند و جزو بزرگان تاریخ تجاری امریکا به شمار می‌رفتند. آنان افکار و شخصیت بزرگی دارند. اغلب کارهایی انجام می‌دهند که دیگران از انجام آن‌ها اظهار ناتوانی می‌کنند. بی‌شک آنان افرادی توانمند و مانند دیگران هستند و جزو قدیسان نیستند. ما بیش از هر زمان دیگر، به خرد و تدبیرشان نیاز داریم. آنان الگو و اسطوره‌اند. آنان روزگاری اسرار و رموز بالا رفتن از نردبان جادویی موفقیت را فاش کردند. حاصل آن مصاحبه‌ها به 17 قانون موفقیت مشهور و کاربردی تبدیل شد که پیشگامان موفق عرصه‌ی تجارت، مستقیم و غیر‌مستقیم به زبان‌ آورده بودند.

چگونه افرادی همچون «اندرو کارنگی، الکساندر گراهام‌بل، هنری فورد و پی‌.تی. بارنم» به موفقیت‌هایی شگرف دست یافتند؟ نکته‌ی عجیب و تأمل‌برانگیز این است که بسیاری از آنان در فقر و تنگدستی زاده شدند. آنان چه کیمیا یا قدرت جادویی داشتند که باعث شد سرنوشت محتومشان دگرگون شود و مس وجودشان به طلای خالص و ناب تغییر ماهیت دهد؟ چه چیزی از این افراد فقیر و درمانده‌، برنده ساخت؟ افرادی که موفق‌ شدند سرنوشت خود و بسیاری از افراد دیگر را نیز تغییر دهند؟

یکی از همین افراد که وضعیت مشابهی داشت، تصمیم گرفت پاسخی برای این پرسش اساسی پیدا کند. او کاری را انجام داد که پیش‌تر هیچ‌کس به آن اقدام نکرده بود و به راز و رمز‌هایی در این خصوص پی‌ برد: او پاسخ را از همان افراد موفق‌ گرفت. او از آنان علت پیشرفت و موفقیتشان را جویا شد. در کمال تعجب، او خودش در این فرآیند به فردی موفق و برنده تبدیل شد. او شروع به نوشتن مطالب انگیزشی کرد و با این ابداع، سرانجام خود را در فهرست افرادی همچون «مارکوس اورلیوس، رالف والدو امرسون و بِن فرانکلین» و هم‌رتبه‌ی آنان یافت.

آن مردِ 160 سانتی‌متری کسی نبود جز ناپلئون هیل (Napoleon Hill). در زندگی هیچ‌چیز نتوانست او را مغلوب و تسلیم کند. فقر و نداری یا دوری از میهن نیز او را ناامید و رنجور نکرد. ناپلئون هیل برای تمام افراد موفق، راهنما و مرشد بود. او نویسنده‌ی پرفروش‌ترین کتاب انگیزشی تمام دوران با عنوان «بیندیشید و ثروتمند شوید» شد. شاید بسیاری افراد بدون خواندن آن به موفقیت‌های امروز خود دست نمی‌یافتند. شاید اگر ناشرش بر نام انتخابی خود برای کتاب اصرار می‌ورزید و نام آن را «بیندیشید و ثروتمند شوید» در نظر نمی‌گرفت، این کتاب به موفقیت خیره‌کننده‌ی امروز دست نمی‌یافت. (نام اولیه‌ و انتخابی ناشر برای کتاب چنین بود: «از کله‌ی پوک خود برای کسب پول بیشتر استفاده کنید!») این کتاب، در حقیقت سرآغازی برای موفقیت کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» است. شاید بدون این کتاب، آن کتاب نیز به چنان شهرت و موفقیتی دست نمی‌یافت.

در بخشی از کتاب 17 قانون موفقیت می‌خوانیم:

فیلسوفی متمول و ثروتمند به نام کروزوس، مشاور رسمی کوروش کبیر بود. او که فیلسوف دربار بود، جملات حکیمانه و خردمندانه‌ی زیادی می‌گفت که از جمله‌ی آن‌ها چنین بود: «اعلی‌حضرت، زندگی این نکته را به من آموخته است که چرخی وجود دارد که امور انسان‌ها بر روی آن می‌چرخد. سازوکار آن طوری است که مانع می‌شود فردی همواره روی دور خوش‌شانسی و خوش‌اقبالی باشد.»

به‌واقع همین‌طور است. نوعی تقدیر نامرئی، یا چرخ، وجود دارد که در زندگیِ همه‌ی ما در حال چرخش و گردش است. گاهی برایمان تقدیر و اقبال خوب رقم می‌زند و گاهی بد. و این وضعیت به‌رغم هر کاری است که ما انسان‌ها در زندگی خود می‌توانیم انجام دهیم. اما این چرخ از قانون حد وسطی تبعیت می‌کند، بنابراین به ما اطمینان می‌دهد که به‌طور دائمی و مستمر بداقبال نخواهیم بود. اگر امروز دچار بداقبالی شویم، این امیدواری وجود دارد که با چرخش و گردش بعدی این چرخ، فردا یا پس‌فردا خوش‌اقبالی به سراغمان آید و شانس به ما رو کند.

شکست از سودمندترین بخش‌های تجربه‌ی انسان است. زیرا پیش از اینکه فردی در کاری موفق شود و به موفقیت برسد، باید درس‌های زیادی یاد بگیرد؛ درس‌هایی که هیچ آموزگاری جز شکست و ناکامی به او نخواهد آموخت. شکست همواره نعمتی است در لباسی مبدل به نام نَقمت، مشروط بر اینکه به ما درس‌های ارزشمند و مفیدی یاد دهد که بدون آن یاد نمی‌گیریم!

شکست همچون کوره‌ای است که سفال‌ها را در دل خود می‌پزد. شکست انسان را آبدیده و مقاوم می‌کند، هرچند که باعث عصبانیت، دلسردی و افسردگی‌اش می‌شود و به‌طور مقطعی او را ناامید می‌کند.

میلیون‌ها انسان این اشتباه را می‌کنند که شکست را پایان راه در نظر می‌گیرند، درحالی‌که شکست هم همچون بیشتر رخدادها و وقایع دیگر زندگی گذرا و موقت است. به همین علت، نباید پایان راه در نظر گرفته شود. افراد موفق باید یاد بگیرند که بین شکست و مغلوب شدن مقطعی تمایز قائل شوند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۲ ، ۱۵:۴۱
عرفان طاهری

                                     (دانلود)36000هزارتومان 

معرفی کتاب و کسی نماند جز ما


کتاب و کسی نماند جز ما نوشتهٔ کالین هوور و ترجمهٔ ساناز کریمی است و نشر میلکان آن را منتشر کرده است. این رمان با بیان شجاعانه و دلخراش خود، پنجه‌هایش را در شما فرو می‌کند و تا مدت‌ها پس از اتمام آن را رها نمی‌کند.

درباره کتاب و کسی نماند جز ما
و کسی نماند جز ما نوشتهٔ کالین هووِر (۱۹۷۹)، یکی از جدیدترین رمان‌های این نویسندهٔ موفق آمریکایی است.

لیلی، قهرمان این داستان، برای رسیدن به خواسته‌هایش همیشه تلاش فراوان کرده و موانعْ هیچگاه او را در رسیدن به خواسته‌هایش متوقف نکرده است. او از شهر کوچکی که در آن به دنیا آمده بود، خارج شده و از کالج فارغ‌التحصیل شده بود. به بوستون نقل مکان کرد و تجارت خود را راه‌اندازی کرد. سپس با جراح مغز و اعصابی به نام رایل کینکید آشنا می‌شود. گویی همه چیز در زندگی لیلی خیلی خوب به نظر می‌رسد.

رایل قاطع، سرسخت و کمی متکبر است. او همچنین کمی حساس است؛ اما برای لیلی انعطاف نشان می‌دهد. لیلی نمی‌تواند او را از سرش بیرون کند. اما بیزاری کامل رایل از روابط، آزاردهنده است. 

اما حضور شخص دیگری به نام اطلس، باعث می‌‌شود اتفاقات دیگری در این داستان بیفتد و این رابطه را به جای دیگری سوق دهد. هنگامی که اطلس دوباره ظاهر می‌شود، هر آنچه لیلی با رایل ساخته است، در معرض تهدید قرار می‌گیرد.

خواندن  کتاب و کسی نماند جز ما را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به دوستداران رمان‌های عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب و کسی نماند جز ما
از اون روز صبح که رایل از آپارتمانم رفت پنجاه‌وسه روز می‌گذره. یعنی پنجاه‌وسه روز می‌شه که خبری ازش نیس.

ولی مهم نیس؛ چون همون‌طور که خودمو برای این لحظه آماده کرده بودم، این پنجاه‌و‌سه روز درگیرتر از اونی بودم که زیاد بهش فکر کنم.

الیسا می‌گه: «آماده‌ای؟»

سرمو تکون می‌دم و اون نوشته رو برمی‌گردونه به‌سمت "باز است" و جفت‌مون مثل بچه‌کوچولوها همدیگرو بغل می‌کنیم و جیغ می‌کشیم.

می‌دوییم پشت کانتر و منتظر اولین مشتری می‌ایستیم. یه افتتاحیه‌ی بی‌سروصداس، هنوز بازاریابی نکردیم؛ ولی فقط می‌خوایم مطمئن شیم، قبل از افتتاحیه‌ی اصلی‌مون مشکلی نباشه.

الیسا پشتکارمونو تحسین می‌کنه. می‌گه: «این‌جا واقعاً زیباس.» پر از غرور، دوروبرمون رو نگاه می‌کنم. شکی نیست که می‌خوام موفق شم؛ ولی تو این مقطع حتا مطمئن نیستم که این مهم هست یا نه. من یه آرزو داشتم و پدر خودمو درآوردم تا بهش رنگ واقعیت بزنم. از امروز به بعد هر اتفاقی بیفته شرایط بهتر می‌شه.

می‌گم: «این‌جا چه عطری داره. این بو رو دوست دارم.»

نمی‌دونم امروز برامون مشتری می‌آد یا نه، ولی جفت‌مون داریم طوری رفتار می‌کنیم، انگار الان بهترین موقعیتیه که برامون پیش اومده. برای همین فکر نمی‌کنم اومدن مشتری مهم باشه. به‌علاوه بالاخره امروز مارشال می‌آد و مادرم هم بعد از کارش می‌آد. این می‌شه دو تا مشتری قطعی. خیلی هم زیاده.

وقتی در ورودی کم‌کم باز می‌شه، الیسا بازوی منو فشار می‌ده. یهو ترس برم می‌داره. اگه مشکلی پیش بیاد چی؟

و بعد واقعاً از ترس، هول می‌کنم؛ چون یه مشکل پیش اومد. مشکل بزرگ. اولین مشتری من کسی نیست جز رایل کینکید.

وقتی در پشت سرش بسته می‌شه، با تحسین به اطرافش نگاه می‌کنه. برمی‌گرده، می‌گه: «چی؟»

به من و الیسا نگاه می‌کنه. «چطوری می‌شه...؟ این باورنکردنیه. حتا شبیه اون ساختمون قبلی نیست!»

خیلی‌خب، شاید ناراحت نیستم از این‌که اولین مشتری‌م اونه.

درواقع چند دقیقه طول می‌کشه تا خودشو به کانتر برسونه؛ چون نمی‌تونه به وسایل دست نزنه و نگاه‌شون نکنه. وقتی بالاخره می‌رسه به ما، الیسا می‌دوئه اون‌طرف کانتر و بغلش می‌کنه. می‌گه: «قشنگ نیس؟»

با دست به من اشاره می‌کنه. «ایده‌ی خودش بود. همه‌ش. من فقط تو تمیزکاری کمکش کردم.»

رایل می‌خنده. «سخته باور کنم مهارت‌های پینترستی تو هیچ نقشی نداشتن.»

سر تکون می‌دم. «شکسته‌نفسی می‌کنه. مهارت‌های اون نصف این خیال رو به واقعیت تبدیل کرد.»

رایل به من لبخند می‌زنه و این مثل یه خنجر تو سینه‌م فرو می‌ره؛ چون می‌گم آخ.

دستاشو می‌کوبه روی کانتر و می‌گه: «اولین مشتری رسمی‌تون منم؟»

الیسا یکی از برگه‌های تبلیغات رو می‌ده دستش. «برای این‌که مشتری به حساب بیای باید واقعاً یه چیزی بخری.»

رایل به اول تا آخر تبلیغ یه نگاه می‌ندازه و می‌ذاردش رو کانتر. می‌ره سمت یکی از کارها و یه گلدون پر از گُلای لی‌لی بنفش رو برمی‌داره. می‌ذاره رو کانتر. می‌گه: «اینا رو می‌خوام.»

لبخند می‌زنم. از خودم می‌پرسم یعنی می‌دونه گلای لی‌لی رو انتخاب کرده. یه‌جورایی کنایه‌آمیزه.

الیسا می‌گه: «می‌خوای اونا رو جایی تحویل بدیم؟»

«شما دو تا تحویل هم می‌دین؟»

جواب می‌دم: «من و الیسا، نه. یه راننده برای تحویل داریم. فکر نمی‌کردیم واقعاً امروز بهش نیاز داشته ‌باشیم.»

الیسا می‌پرسه: «واقعاً داری اینا رو برای یه دختر می‌خری؟» فقط داره مثل هر خواهری تو زندگی عشقی برادرش سرک می‌کشه؛ ولی به خودم می‌آم، می‌بینم به الیسا نزدیک می‌شم که جواب رایل رو بهتر بشنوم.

می‌گه: «بله.»

نگاهش می‌افته به من و ادامه می‌ده: «هر چند خیلی بهش فکر نمی‌کنم. به‌ندرت پیش می‌آد.»

الیسا یه کارت برمی‌داره و می‌ذاره جلوی رایل. می‌گه: «طفلک دختره. تو چه آدم مزخرفی هستی.»

انگشتاشو می‌زنه روی کارت. «پیغامتو روی کارت و آدرسی رو که می‌خوای بهش فرستاده بشن، پشتش بنویس.»

وقتی کارت رو برمی‌گردونه و دو طرفش می‌نویسه نگاهش می‌کنم. می‌دونم حق ندارم؛ ولی دارم از حسادت می‌میرم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۲ ، ۱۵:۲۵
عرفان طاهری

                                        (دانلود)40/000هزارتومان

معرفی کتاب پس از تو


کتاب پس از تو در ادامه رمان پرفروش من پیش از تو توسط جوجو مویز نوشته شده و به همان اندازه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.

کتاب پس از تو (After you) هم با یک حادثه شروع می شود. حادثه ای که داستان کتاب بر آن سوار است. پس از تو به هجده ماه پس از مرگ ویل برمی‌گردد. با لوئیزا در وضعیتی روبرو می‌شوید که او از طرفی با غم از دست دادن ویل و از طرف دیگر با عذاب وجدان ناشی از کمک به او برای پایان دادن به حیاتش دست و پنجه نرم می‌کند. روحیه و زندگی او بسیار آشفته و پریشان است. لوئیزا دچار افسردگی شده حال آنکه ماه‌ها قبل به ویل قول داده بود که تمام تلاش خود را بکند تا زندگی هیجان‌انگیز و شیرینی را تجربه کند. اما حالا هیچ فعالیت خاصی انجام نمی‌دهد. لوئیزا بعد از مرگ ویل اکنون به لندن آمده و در آپارتمانی زندگی می کند که با پول ویل خریده است. لوئیزا در کافه فرودگاه مشغول به کار است، مدام درگیر خاطرات ویل است و در ذهنش با او گفت‌و‌گو می‌کند. داستان به همین صورت پیش می رود تا اینکه اتفاق عجیبی در زندگی لوئیزا رخ می دهد. اتفاقی که زندگی او را به حاشیه می برد...

مسئله‌ای که جوجو مویز (Jojo Moyes) در کتاب پس از تو بر آن تمرکز دارد نیز توانایی انسان در بازسازی زندگی خود پس از اتفاقات غم‌انگیز و از دست دادن‌هاست. در این کتاب می‌خوانیم که لوئیزا چگونه بر اندوهی که زندگی‌اش را احاطه کرده فائق می‌آید. در این کتاب نیز همچنین اتفاقات شگفت‌انگیز زیادی می‌افتد و شخصیت‌های قدیمی در فضاهای جدیدی با هم روبرو می‌شوند.

این موضوع قابل ذکر است که مویز از قبل قصد نوشتن ادامه‌ای برای من پیش از تو را نداشته است اما او ایمیل‌هایی از سراسر دنیا در مورد سرگذشت لو و سایرین پس از اتفاقات من پیش از تو دریافت کرده است و همچنین مرور دوباره شخصیت‌ها هنگام نوشتن فیلمنامه‌ی من پیش از تو؛ او را واداشت که داستان زندگی این شخصیت‌ها را در کتابی دیگر ادامه دهد.

در بخشی از متن کتاب پس از تو می‌خوانید:
مادرم گفته بود که ماندن کنار ویل در نهایت بر بقیه عمرم تأثیر خواهد گذاشت. آن موقع فکر کرده بودم منظورش خود من است؛ از لحاظ روانى. فکر کردم منظورش احساس گناهى است که باید یاد بگیرم بر آن فائق شوم، غم، بى خوابى، هجوم بى‌موقع و عجیب خشم، گفتگوهاى بى‌پایان درونى با کسى که دیگر اینجا نیست. ولى حالا مى‌دیدم که مسئله فقط من نیستم: در عصر دیجیتال، من همیشه همان آدم خواهم بود. حتى‌اگر بتوانم همه چیز را از ذهنم پاک کنم، هیچ‌وقت نخواهند گذاشت خودم را از مرگ ویل جدا کنم. تا وقتى پیکسل‌ها و صفحه‌ها هستند، اسم من هم به اسم او گره خورده است. مردم بر اساس سَرسَرى‌ترین اطلاعاتى که به دستشان مى‌رسید یا گاهى بدون آنکه اطلاعى داشته باشند درباره‌ام قضاوت مى‌کردند و هیچ کارى از دستم ساخته نبود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۲ ، ۱۳:۲۴
عرفان طاهری

 

                                      (دانلود)45000هزارتومان

معرفی کتاب باز هم من


کتاب باز هم من جدیدترین اثر جوجو مویز در هفته اول انتشار خود در جایگاه دوم پرفروش‌ها قرار گرفت. نویسنده انگلیسی این بار، باز هم به سراغ شخصیت اصلی داستان «من پیش از تو» و «پس از تو»، لوئیسا کلارک رفته و سیر زندگی‌اش پس از سفر به نیویورک را نشان می‌دهد.

این نسخه از کتاب باز هم من (Still Me)، متن کامل و بدون سانسور بوده به همۀ علاقه‌مندان آثار جوجو مویز (Jojo Moyes) توصیه می‌­شود.

در پی داستان‌های لوئیسا کلارک، این بار او وارد نیویورک می‌شود، تا زندگی جدیدی را شروع کند. او با آغاز کارش در منزل «لئونارد گوپنیک» و همسر جوانش «اگنس» قدم به دنیای ثروتمندان نیویورک می‌گذارد. دنیایی که زندگی و تجارب جدیدی برایش به ارمغان می‌آورد و کیلومترها دور از «سم»، طی رفت و آمدهایی که با خانواده‌های اعیان نیویورکی پیدا می‌کند، با شخصی به نام «جاش» آشنا می‌شود. «جاش» کسی است که تمامی خاطرات گذشته از عشق ناکامش، «ویل» را برایش تداعی می‌کند و...

جوجو مویز (Jojo Moyes) نویسنده این کتاب، سال‌ها در زمینه روزنامه‌نگاری فعالیت داشته است. اما از سال ۲۰۰۲ و با انتشار اولین رمانش، پناه گرفتن از باران؛ نویسندگی شغل دائم او شد و فقط گاهی مقالاتی برای دیلی تلگراف می‌نویسد.

در بخشی از کتاب باز هم من می‌خوانیم:

روزی روزگاری، دختر کوچکی در این دنیا زندگی می‌کرد. او خیلی شاد بود یا دست‌ کم خودش به خودش می‌گفت که خیلی شاد است. او مانند خیلی از دخترهای دیگر بود، دوست داشت تلاش کند تا متفاوت به نظر برسد، شبیه کسی که خودش نبود؛ اما مانند بسیاری از دختران دیگر، زندگی مسیر او را تغییر داد و به‌ جای اینکه کاری کند دنیایی متناسب با خود بسازد، عادت کرد خود را پنهان کند، عادت کرد آن قسمت از روح و وجودش را مخفی کند که او را متفاوت، بی‌همتا و بی‌نظیر می‌ساخت. برای مدتی با دنیا جنگید؛ اما دنیا آن‌قدر کتکش زد که او به این نتیجه رسید اگر خودش نباشد، دنیا جای امن‌تری برای زندگی‌ کردن خواهد بود. هر کدام از ما راه‌های بسیاری برای ساختن نسخه‌ای از خودمان داریم. زمانی زندگی من فقط در برداشتن قدم‌هایی بسیار ساده خلاصه می‌شد، چیزی که گمان می‌کردم سرنوشت برایم مقدر کرده است؛ اما از مردی که تقدیر خود را نپذیرفته بود آموختم که می‌توان آنچه را برایمان مقدر شده است نپذیریم. سپس بانوی پیری را ملاقات کردم که توانسته بود برخلاف آنچه همه اعتقاد داشتند باید باشد، خود تازه‌ای از خود بسازد و سرنوشت خود را آن‌گونه رقم بزند که خود می‌خواهد.

من می‌توانستم انتخاب کنم لوئیزا کلارک از نیویورک یا لوئیزا کلارک از استورتفولد باشم یا ممکن است لوئیزا کلارکی وجود داشته باشد که من هنوز ملاقاتش نکرده‌ام. نکتۀ مهم این است که بدانید باید کسی را همراه خود سازید که بخواهد همراهتان باشد نه اینکه شما را چون پروانه‌ای زیبا روی دیوار اتاقش میخ کند. نکتۀ مهم این است که بدانید همیشه می‌توانید به‌ نوعی راهی برای دوباره ساختن خودتان پیدا کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۲ ، ۱۱:۵۳
عرفان طاهری

                                  (دانلود)45000هزارتومان

معرفی کتاب مرداب روح


کتاب مرداب روح به قلم جیمز هالیس، جایگاه و نقش تاثیرگذار رنج‌ها و سختی‌ها در رشد روحی انسان را مورد بررسی قرار داده و نشان می‌دهد در گذر از این رنج‌هاست که هدف، شان و عمیق‌ترین معنای زندگی بر انسان آشکار می‌شود.

این کتاب حکایت مکرر همۀ انسان‌هاست. در این روزگار که نومیدى و احساس درماندگى، واقعیتى همه‌گیر به نظر مى‌رسد، تصور آرامش و شادى ماندگار و ناب، معنایى کاملا دور از ذهن و غیر ملموس شده است و یا به ناگزیر در تسخیر سرگرمى‌های سطحى و زود گذر و وابسته به نمونه‌هایى که خود ناقص و گذرا هستند درآمده است.

شما در مسیر عمر خود بارها و بارها به دلایل متعدد و پر شاخ و برگ دستخوش احوال محزونى مى‌شوید که گاه دوره‌اى بسیار طولانى و دشوار دارند. دامنه این احوال از غم و خشم تا افسردگى، اضطراب و ضربه‌هاى روحى را دربرمى‌گیرد.

جیمز هالیس (James Hollis) معتقد است هر شیوه درمانى که به مفهوم روح نپردازد و رشد و نیاز روحى را نادیده بگیرد، در درمان احوال محزون روحى مؤثر واقع نخواهد شد. او این احوال را با هر دلیل و سابقه‌اى، فراخوانى از سوى روح براى عزیمت به روح و رشد روحى مى‌داند. وى رسیدن به شادى را که همه خواهان آن هستند هدف زندگى قرار نمى‌دهد که به نقل‌قول از یونگ، روان‌شناس برجسته قرن بیستم، یافتن «معنا» را هدف و جهت زندگى مى‌داند.

این معنا جز در سایه روح و رشد روحى آشکار نمى‌شود و روح همانا پاره الهى وجود آدمى است که عرصه‌اى نامتناهى، ناشناخته و درعین حال آشنا، خواستنى و شگرف است و خاستگاه آگاهى، آرامش، شادى، امنیت، شکوفایى و معناست.

به عبارت دیگر جیمز هالیس سفر زندگى را سفرى به‌ سوى روح الهى مى‌داند که در آن دیدار از مرداب‌هاى روحى را به منظور کسب آگاهى و رشد روحى ضرورى مى‌داند.

هولیس در کتاب مرداب روح (Swamplands of the soul: new life in dismal places) از اندیشه‌ها و نظریه‌هاى یونگ و بسیارى اندیشمندان دیگر و همچنین مایه‌هایى از اسطوره‌ها براى روشن شدن منظور خود مدد مى‌گیرد و نمونه‌هاى واقعى از افراد متعدد را که در این مرداب‌هاى روحى گرفتار بوده‌اند و چگونگى پشت سر گذاشتن آن‌ها را مثال مى‌آورد.

فاصله میان امیدها تا واقعیت زندگى، بسیار طولانى است و مشکلات و رنج‌هاى بى‌شمارى را دربرمى‌گیرد. تفاوتى نمى‌کند که بردبارانه شرایط حاضر را که توان‌فرسا و در عین حال اجتناب‌ناپذیر است تاب آورید و با روحیه‌اى قهرمانى با آن برخورد کنید یا فقط دست روى دست بگذارید و ماتم بگیرید. در هر حال فاصله میان امیدهاى شما و زندگى واقعى‌تان بسیار طولانى است. اما روان‌شناسى یونگ که رشد درونى را ترغیب مى‌کند، هدف زندگى را نه خوشبختى، بلکه «یافتن معنا» مى‌داند.

هدف جیمز هولیس در این کتاب برانگیختن تعمق و توافق شما براى دیدار آگاهانه از این مرداب‌هاست. در نهایت شما انتخاب‌هاى محدودى دارید؛ زیرا بخواهید یا نه، بخش عمده‌اى از سفر عمرتان را در این مرداب‌ها مى‌گذرانید.

جملات برگزیده کتاب مرداب روح:

- حقیقت همواره در آن سوى دشوارتر قرار دارد.
- افکار و احساسات خود را نظاره کن... حکمرانى مقتدر آنجاست؛ فرزانه‌اى ناشناس که نامش «خود» است.
- وحشت و مقاومتى که هر انسان طبیعى هنگام رفتن به عمق درون خود تجربه مى‌کند، ترس از سفر به سرزمین مردگان است.

در بخشی از کتاب مرداب روح می‌خوانیم:

رشد روحى بى‌شک تا حدى بصیرت، اصلاح رفتار و گه‌ گاه خرد به همراه مى‌آورد. احتمال مى‌رود با سقوط مکرر در یک مرداب و سپس کار کردن روى خود، درک فراخوان آن و انجام وظیفه‌مان که رنج بردن در آن براى یافتن معناى مدفون در گل ‌و لاى آن است، به آگاهى دست یابیم. بى‌تردید یکى از آسیب زننده‌ترین کارهایى که مى‌توانیم انجام دهیم سرزنش خود به ‌خاطر درماندن در مرداب و رسیدن به همان جاى اول است.

من هنگامى که دچار اضطراب مى‌شوم عملا سطح اضطرابم را با قضاوت خشونت‌آمیز خودم بالا مى‌برم؛ بدون توجه به اینکه چگونه محیطم را با تشویش مداوم و انتقاد از خود آلوده مى‌سازم. شخصى که خودش را با زخم‌هایش یکى مى‌داند درمانده مى‌ماند: «من شخصى بى‌لیاقت هستم؛ زیرا دچار اضطراب مى‌شوم. همیشه همین‌طور بوده و پیوسته همین‌طور خواهد بود. من بى‌ارزش و به‌ طرزى مأیوسانه زخمى هستم.»

افکارى مشابه در دوران کودکى ما نیز رواج دارند. ما چنان در برابر عقاید دیگران آسیب‌پذیریم که توده‌هاى عقایدى از این دست، به عنوان «عقاید مرجع» در همه ما باقى مى‌ماند. در بزرگسالى وظیفه ما این است که تشخیص دهیم چنین احوالى خارج از اراده و انگیزه ما اتفاق مى‌افتند؛ گذرا و غیرقابل‌اجتناب هستند و مهم‌تر از همه مى‌توانیم آن‌ها را جذب کنیم و به زندگى خود ادامه دهیم. هنگامى که دچار اضطراب مى‌شوم و از آن رنج مى‌برم، هنوز زندگى و وظیفه‌ام را پیش‌ رو دارم. والت ویتمن گفته است: «آیا من با خودم در تضاد هستم؟ بسیار خوب؛ پس من با خودم در تضاد هستم. من عظیم هستم و من‌هاى بى‌شمارى را در خود دارم.» و همه ما همین‌طور هستیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۲ ، ۱۱:۴۱
عرفان طاهری

                                           (دانلود)14000هزارتومان

دانلود رمان موزه ی بی گناهی از اورهان پاموک با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

رﻣﺎن ﻣﻮزه ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﺖ، ﺷﺎﯾﺪ واﻗﻌﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ در ﺗﻤﺎم ﻋﻤﺮﺗﺎن ﺧﻮاﻫﯿﺪ ﺧﻮاﻧﺪ. اورﻫﺎن ﭘﺎﻣﻮک، ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﺗﺮک، ﭼﻨﺎن داﺳﺘﺎن واﻗﻌﯽ ﻋﺸﻖ و ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ﮐﻤﺎل ﺑﺎﺳﻤﺎﭼﯽ و ﻓﻮزون (افسون) را زﯾﺒﺎ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮان روزﻫﺎ از ﻟﻄﺎﻓﺖ و ﻇﺮاﻓﺖ ﺟﻤﻼت اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ: پاموک درباره‌ی رمان موزه معصومیت می‌گوید:« هنگامی که می‌گوییم «رمان عاشقانه»؛ همه فکر می‌کنند با رمانی طرفند که می‌گوید: آه چه داستان شیرینی، چه شیرین به دام عشق افتاد، چه رمانتیک… اما نه! از رمانتیک بازی در رمان من خبری نیست. من از عشق بت نساخته‌ام. قهرمان داستان من در ابتدای داستان بی رحم و حتی خیلی جاها خودخواه است. در آن‌جا است که خوانندگان انتقاد شدید مرا از قشر مرفه ترک می‌بینند.»

خلاصه رمان موزه ی بی گناهی
سعی می‌کردم به جاهای سرسبز و خیابان‌هایی که خط قرمز بودند پا نگذارم.

خیلی جاها را برای خودم خط قرمز کشیده بودم. جاده تشویقی، مغازه علاالدین، بوتیک شانزلیزه، آپارتمان مرحمت و خیلی جاهای دیگر برایم حکم زندان داشت. تمام خیابان‌هایی که به خیابان محل زندگی افسون نزدیک می‌شد، برایم ممنوع بود، مثل همان جداه‌ای که بعدها نام جلال سالک به خود گرفت.

از بعضی از خیابان‌ها تقریبا با حالت دو می‌گذشتم و عبور می‌کردم. فضای خانه و حتی پنجره‌ای که رو به مسجد تشویقیه باز می‌شد هم برایم عذاب‌آور بود.

خیابان‌های دیگر را که در آن‌ها خاطره‌ای نداشتم باید با دقت طی می‌کردم. همان مسیری که هر روز برای ملاقات او از شرکت تا آپارتمان مرحمت طی می‌کردم و آن مسیری که افسون از بوتیک شانزلیزه به سمت خانه می‌رفت هم جزو همان جاهایی بودند که با توجه به سفید بودن وضعیتش مرا در خود فرو می‌برد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۲ ، ۱۱:۲۴
عرفان طاهری

 

 

                                        (دانلود)40/000هزارتومان

معرفی کتاب هشت کتاب سهراب سپهری


کتاب هشت کتاب، مجموعه‌ای از اشعار سهراب سپهری است که شامل هشت دفتر شعر به نام‌های: مرگ رنگ، زندگى خواب‌ها، آوار آفتاب، شرق اندوه، صداى پاى آب. مسافر. حجم سبز، ما هیچ ما نگاه است. در جاى جاى هشت کتاب معانى و مفاهیم پُر گل و شکوفه قرآنى در ساقه‌هاى سرسبز ادب فارسى و رگبرگ‌هاى زبان سپهرى جارى است.

با خواندن این مجموعه جوانان با شعر و زندگى سهراب سپهرى، شیوه بیان و زبان او آشنا می‌شوند.

آن چه پیش از هر سخنی در "هشت کتاب سهراب"، خود نمایی می‌کند، جلوه‌ی مفاهیم و معانی قرآنی است که خواه ناخواه در آینه‌ی ذهن شاعر، جای گرفته و در بستر کلام وی آشکارا جاری است و اگر گاه‌گاهی در شعر سهراب، اشاراتی صریح به حکمت چین و معرفت هند نشانه‌ای از هایکوهای ژاپن، دیده می‌شود، آن همه حکایت از بیداری آگاه هنرمند می‌کند و ستودنی است.

شغل شاغِل و هنر جهان آوازه سهراب سپهرى، نقّاشى‌هاى وى است که در موزه‌ها و نمایشگاه‌هاى خارج از کشور به معرض تماشا گذاشته شده و بیش‌تر مردم دنیا سهراب را با نقّاشى‌هاى او مى‌شناسند و در این دفتر درباره نقّاشى و سبک هنر نقّاشى وى سخنى گفته نمى‌شود و نگارنده، تخصصّى در این رشته ندارد.

باز آنچه پیش از هر سخنى گفتنى است و در هشت کتاب سهراب و در نخستین بررسى و دیدار، خودنمایى مى‌کند، جلوه مفاهیم و معانى قرآنى است که خواه ناخواه در آیینه ذهن شاعر جاى گرفته و در بستر کلام وى آشکارا جارى است و سهراب نیز همانند همه هنرمندان جهان در آغوش فرهنگ زادگاه خویش بالیده و روى به سوى کعبه زبان مادرى و محراب سنّت‌هاى ملّى و دینى ایران‌زمین دارد.

ناگفته نماند که در شعر مسافر، واژه‌هاى اساطیرى ادیان و مذاهب دیگر و نام‌هاى جغرافیایى شهرهاى تاریخى، شاعرِ سفر کرده به دیار شرق و غرب را به خود مشغول مى‌دارد و در شعر زیباى Bodhi (بودا) به هم‌پایى گرگ و میش در فلسفه بودا، نگاهى آشکار و بى‌گمان دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۲ ، ۱۱:۰۵
عرفان طاهری

                                                (دانلود)19000هزارتومان

معرفی کتاب سنگی بر گوری


کتاب صوتی سنگی بر گوری، خودزندگی‌نامه‌ای از نویسنده‌ی ایرانی جلال آل احمد است. نام کتاب برگرفته از آیه‌ای قرآنی به معنای «هر آدمی سنگی‌ست بر گور پدر خویش» است و در آن جلال آل احمد به موضوع بی‌فرزندی خود و همسرش سیمین دانشور می‌پردازد. این کتاب اوج نثرنویسی جلال آل احمد و یکی از بهترین خودزندگی‌نامه‌های ایرانی به شمار می‌رود.

درباره‌ی کتاب صوتی سنگی بر گوری
جلال آل احمد کتاب سنگی بر گوری را در سال 1342 نوشت ولی به احترام همسرش سیمین دانشور آن را در زمان حیاتش منتشر نکرد و تنها 12 سال پس از مرگش این کتاب منتشر شد. در زمان چاپ، اعتراض‌های فراوانی به این کتاب صورت گرفت و بسیاری از اینکه جزئیات زندگی جلال آل احمد و همسرش در آن فاش شده ناراضی بودند. با این‌حال حتی سیمین دانشور که از منتقدان چاپ این کتاب بود و تصویری که از او در کتاب ترسیم شده را کاریکاتوری خاله‌زنک از خودِ واقعی‌اش می‌دانست، معتقد بود چاپ این اثر به قصد تخریب شخصیت جلال آل احمد صورت نگرفته و تمامی آثار هر نویسنده‌ی مهم و تأثیرگذاری باید روزی چاپ شوند.

کتاب صوتی سنگی بر گوری را می‌توان یکی از مهم‌ترین یا حتی مهم‌ترین خودزندگی‌نامه‌ی نوشته شده توسط یک نویسنده‌ی ایرانی دانست. این کتاب که در شش فصل تنظیم شده، به شکلی صادقانه و رُک به مسئله‌ی بی‌فرزندی و عقیم بودن جلال آل احمد می‌پردازد. سطور آغازین کتاب سنگی بر گوری را می‌توان از مشهور‌ترین و محکم‌ترین آغازهای کتاب در تاریخ ادبیات فارسی دانست: «ما بچه نداریم. من و سیمین. بسیار خوب. این یک واقعیت است اما آیا کار به همین‌جا ختم می‌شود؟».

 

                        (لینک حمایت مالی به وبلاگ)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۲ ، ۱۰:۲۷
عرفان طاهری