تفریحی :: حکیم

حکیم

فروش انواع محصولات دیجیتالی

فروش انوع محصولات دیجیتالی وفایلی

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

کتاب الفبای موفقیت اثر باب پراکتور

رمان اِما اثر جین آستین

کتاب انگشت اتهام اثر آگاتا کریستی

دانلود و معرفی کتاب دیوان شمس تبریزی اثر مولاتا جلال الدین محمد بلخی

دانلود و معرفی کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو

دانلود و خرید کتاب قدرت مثبت اندیشی اثر نورمن وینست پیل

کتاب سفر روح اثر مایکل نیوتن

دانلود و خرید کتاب شکست عادت های کهنه

معرفی کتاب نظریه انتخاب

دانلود و معرفی کتاب نظریه انتخاب

کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

دانلود و خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

کتاب 17 قانون موفقیت

معرفی و دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

کتاب و کسی نماند جز ما

دانلود و خرید کتاب و کسی نماند جز ما

خرید کتاب و کسی نماند جز ما

کتاب پس از تو اثر جوجومویز

معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

دانلود و معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

کتاب باز هم من از جوجو مویز

دانلود و خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

کتاب مرداب روح

معرفی و دانلود کتاب مرداب روح

دانلود کتاب مرداب روح

کتاب موزه بی گناهی

دانلود و خرید کتاب موزه بی گناهی

۵۲ مطلب با موضوع «تفریحی» ثبت شده است

 

معرفی کشور ترکیه

موقعیت ترکیه

این کشور بـا ۴۵۲‘۷۷۹ کمـ ۲ وسعت و ۰۰۰‘ ۱۹۳‘۷۲ تن جمعیت (۱۳۸۴ش/۲۰۰۵م)، از دو بخش آسیایی و اروپایی تشکیل شده است و همچون پلی آسیا را به اروپا متصل می‌سازد. بخش‌ آسیایی ترکیه که سراسر شبه‌جزیرۀ آناتولی (آسیای صغیر) را در بر می‌گیرد، با ۶۸۸‘۷۵۵ کم‌ ۲ وسعت، ۹۷٪ از خاک ترکیه را تشکیل می‌دهد و بخش اروپایی آن با ۷۶۴‘ ۲۳۷ کمـ ۲ وسعت در سرزمین تـراکیه، واقع در جـنـوب شرقی شبه‌جزیرۀ بالکان و قارۀ اروپا واقع است. [۱][۲] ترکیه از شمال به دریای سیاه، از جنوب به کشورهای سوریه، عراق و دریای مدیترانه، از غرب به دریای اژه و کشورهای یونان و بلغارستان، و از شرق به‌ کشورهای گرجستان، ارمنستان، آذربایجان (جمهوری خودمختار نخجوان) و ایران محدود است و از لحاظ تقسیمات کشوری به ۸۰ استان (ایل) تقسیم می‌شود.

                                                       

                     برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

۲ - پایتخت ترکیه
[ویرایش]
پایتخت ترکیه شهر آنکارا ست که در ۱۳۷۹ش/۲۰۰۰م، ۰۰۰، ۳۱۹، ۴ تن جمعیت داشته است و بزرگ‌ترین شهر آن استانبول با ۰۰۰‘۰۴۱‘۱۰ تن جمعیت است. [۳]

۳ - ساکنین ترکیه
[ویرایش]
۸۰٪ جمعیت ترکیه را ترکان و ۱۷٪ را کردها، ۲٪ را عرب‌ها و ۱٪ بقیه را لازها، گرجیان مسلمان و شمار اندکی از ارمنیان و یونانیان تشکیل می‌دهند. کردها بیش‌تر در استان‌های جنوب شرقی ترکیه در مجاورت مرزهای ایران و عراق به سر می‌برند و عرب‌ها در استان ختای در جنوب کشور، در کرانه‌های دریای مدیترانه در همسایگی با سوریه متمرکزند و شماری از آنان هم در استان آدانا به سر می‌برند. گرجیان ترکیه در نواحی کوهستانی شمال شرقی این کشور و نزدیک مرزهای گرجستان زندگی می‌کنند. [۴]
لازها که از اقوام قفقازی به‌شمار می‌آیند، از دیگر اقلیت‌های قومی در ترکیه‌اند. این قوم بیش‌تر در شمال ترکیه در سواحل جنوب شرقی دریای سیاه ساکن‌اند. شهرهایی چون طرابوزان، ریزه، اوف، وقفی‌کبیر و تونیا از مراکز لازنشین ترکیه است. [۵]

۴ - زبان رسمی ترکیه
[ویرایش]
زبان رسمی در ترکیه زبان ترکی است. خط نوشتاری این زبان در ترکیه تا ۱۳۰۷ش/ ۱۹۲۸م خط عربی بود، اما در آن سال خط لاتین جایگزین آن شد. پس از ترکی، زبان‌های کردی و سپس عربی بیشترین تداول را در ترکیه دارد. [۶] در میان کردان ترکیه دو گویش «کرمانجی» و «زازا» رایج است. کردهای استان حکاری به کردی کرمانجی، و کردهای ساکن در دیگر نقاط ترکیه به کردی زازا گفت‌وگو می‌کنند. [۷]

۵ - دین و مذهب
[ویرایش]
بیش از ۹۹٪ مردم ترکیه مسلمان‌اند؛ از این شمار حدود ۷۰ تا ۸۰٪ اهل سنت و ۱۵ تا ۲۰٪ علوی و گروهی هم شیعۀ ۱۲ امامی‌اند.[۸] پیروان اهل سنت بیش‌تر حنفی و شافعی مذهب‌اند. حنفی مذهبان بیش‌تر در نواحی مرکزی و غربی ترکیه، و شافعیان که غالباً کردند، با جمعیتی کمتر از حنفیان در مناطق شرقی کشور سکنا دارند. [۹] [۱۰] [۱۱]
علویان در شهرهای سیواس، توقات، قهرمان مرعش، چوروم و آماسیه در اکثریت‌اند و شیعیان که شمار آن‌ها حدود ۱ تا ۵/۱ میلیون تن تخمین زده می‌شود، بیشتر در شرق و شمال شرقی ترکیه نزدیک مرزهای این کشور با ایران و ارمنستان در شهرهای آغدیر، قارص، توزلوجا، آرالیک، تاشیلی چای، آکیکا و ارپاچای سکنا دارند. [۱۲][۱۳] کمتر از ۱٪ بقیۀ جمعیت ترکیه را پیروان دیگر دین‌ها که بیش‌تر مسیحی‌اند، تشکیل می‌دهند. مسیحیان بیش‌تر پیرو کلیسای ارتدکس یونانی و کلیسای گریگوری ارمنی‌اند. شمار اندکی از مردم ترکیه هم یهودی، بهایی و یزیدی هستند. [۱۴]

۶ - کوهستانی بودن ترکیه
[ویرایش]
ترکیه سرزمینی است کوهستانی که از سه طرف توسط دریا احاطه شده است. دریای سیاه از شمال، دریای مدیترانه از جنوب و دریای اژه از غرب این کشور را در بر گرفته‌اند. در شمال غربی ترکیه دریای داخلی مهمی به نام مرمره وجود دارد که به وسیلۀ تنگۀ بسفر به دریای سیاه و از طریق تنگۀ داردانل به دریای اژه متصل می‌گردد. این دو تنگه دریای سیاه را به آب‌های آزاد متصل می‌سازد. [۱۵]
مهم‌ترین رشته‌کوه‌های ترکیه به موازات سواحل جنوبی و شمالی این کشور کشیده شده است. در شمال، رشته‌کوه‌هایی با ارتفاع ۵۰۰‘۱ تا ۰۰۰‘ ۳ متر از غرب به شرق امتداد دارد. این رشته‌کوه‌ها از ۳ یا ۴ گروه کوه به پهنای ۶۰ تا ۱۰۰ کم‌ به موازات دریای سیاه تشکیل گردیده است. در جنوب رشته‌ کوه‌هایی به درازای ۹۰۰ کمـ به شکل کمان‌هایی عمود بر کرانه‌های دریای مدیترانه قرار دارد. کوه‌های لیسی، توروس، کالدی و آنتی‌تورس از جمله رشته‌کوه‌های جنوبی ترکیه‌اند. در جنوب غربی ترکیه کوه‌های منفرد کوتاه‌تری وجود دارد که امتداد آن در کرانه‌های مدیترانه بریدگی‌ها و خلیج‌های متعددی را به وجود آورده‌اند. میان دو رشته‌کوه در شمال و جنوب آناتولی مرکزی فلاتی به ارتفاع ۰۰۰‘۱ متر از سطح دریا واقع است. رشته‌کوه‌های شرقی ترکیه بر جلگه‌های قفقاز و بین‌النهرین مشرف است. این رشته‌کوه‌های منحنی شکل از ارتفاع ۰۰۰‘ ۳ تا ۰۰۰، ۴ هزار متر به‌تدریج به سمت داخل، پایین آمده، فلاتی به ارتفاع ۵۰۰‘۱ تا ۸۰۰‘۱ متر را تشکیل می‌دهند. در شمال شرقی ترکیه رشته‌کوه‌هایی از سواحل دریای سیاه شروع می‌شود و به سوی مرزهای شرقی کشور ادامه می‌یابد. داخل این فلات یا از رشته‌کوه‌های منفرد و گاهی مرتفع و آتشفشانی مانند کوه‌های سبحان (۴۳۴‘۴ متر) و نمرود و یا رشته‌کوه‌های آتشفشانی پیوسته مانند آرارات (آغریداغ) با ارتفاع ۱۶۵‘۵ متر پوشیده شده است. بخش اروپایی ترکیه در میان رشته‌کوه‌هایی پوشیده از جنگل محصور است. کوه‌های بخش اروپایی ترکیه در واقع دنبالۀ رشته‌کوه‌های آلپ اروپاست که به طرف بخش آسیایی ترکیه ادامه یافته است و میان آن‌ها گودال ژرف دریای مرمره قرار گرفته است. [۱۶][۱۷]

۷ - موقعیت استراتژیک
[ویرایش]
موقعیت خاص جغرافیایی ترکیه موجب شده است که این کشور از موقعیت استراتژیکی برخوردار باشد. این سرزمین همانند پلی دو منطقه مهم و استراتژیکی بالکان و خاورمیانه را به یکدیگر متصل می‌کند. وجود نفت در خاورمیانه و بحران‌های متعدد در این منطقه باعث افزایش اهمیت ترکیه شده است. همچنین نزدیکی این کشور به دریای سیاه، اژه، مدیترانه و وجود دو تنگه مهم بسفر و داردانل، باعث شده است کالاهای مصرفی اروپا از طریق ترکیه به خاورمیانه ارسال شود. ترکیه پیوندگاه دو قاره مهم آسیا و اروپا است. از دیدگاه وسعت، ترکیه با/ کیلومتر مربع مساحت (کمتر از نصف مساحت ایران)، سی و پنجمین کشور جهان به شمار می‌آید. این کشور از نظر استراتژیکی اهمیت به سزایی دارد، زیرا حلقه ی رابط بین اروپا و آسیا می‌باشد. سواحل شمال، جنوب و غرب ترکیه، دارای آب و هوای مدیترانه با زمستان‌های کوتاه ومعتدل و تابستان‌های گرم و طولانی است. قسمت‌های مرکزی ترکیه، خشک و لم یزرع بوده و میانگین بارش سالانه آن، کمتر از ۲۵ سانتی متر است. علاوه بر دامپروری، کشاورزی نیز درآن معمول است و محصولات عمده آن عبارتند از: گندم، جو، تنباکو، زیتون، نیشکر، چای و میوه. ترکیه از لحاظ تولید آهن، فولاد، کروم، زغال سنگ و لیگنیت در خاورمیانه، موقعیت بالایی دارد.

۸ - ویژگی‌های جغرافیایی
[ویرایش]
از لحاظ ویژگی‌های جغرافیایی کشور ترکیه را می‌توان به هفت ناحیۀ مشخص تقسیم کرد:

۸.۱ - ناحیه دریای سیاه
این ناحیه در شمال ترکیه و در جنوب کرانه‌های دریای سیاه واقع است و از دشت آداپازاری در غرب تا مرزهای گرجستان در شرق امتداد دارد و از لحاظ ویژگی‌های جغرافیایی به سه قسمت شرقی، مرکزی و غربی تقسیم می‌شود و دارای آب و هوایی بسیار متنوع است. آب و هوای نواحی شرقی با نواحی غربی آن به کلی با یکدیگر متفاوت است. این ناحیه مرطوب‌ترین بخش ترکیه به‌شمار می‌رود و میانگین بارش سالانۀ آن به ۵۰۰‘۲ میلی‌متر می‌رسد.                               

                        برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

۸.۲ - ناحیه مرمره
این ناحیه کرانه‌های دریای مرمره و بخش اروپایی ترکیه را دربر می‌گیرد و دارای آب و هوایی معتدل است و دمای هوا در زمستان‌ها به ندرت به زیر صفر، و در تابستان‌ها به بالاتر از °۳۵ سانتی‌گراد می‌رسد.

۸.۳ - ناحیه دریای اژه
این ناحیه در کرانه‌های دریای اژه در غرب آناتولی واقع است. آب و هوای این ناحیه تحت تأثیر جریانات آب و هوایی دریای مدیترانه قرار دارد و دارای زمستان‌های معتدل و پرباران و تابستان‌های گرم است.

۸.۴ - ناحیه دریای مدیترانه
این ناحیه که از کوه‌های بی‌داغ لری در غرب‌ تا کوه‌های ‌آمانوس و رشته‌کوه‌های گورکملی و توروس در شرق امتداد دارد، سواحل جنوبی ترکیه را در بر می‌گیرد و دارای آب و هوایی معتدل است.

۸.۵ - ناحیه آناتولی مرکزی
این ناحیه در نواحی مرکزی ترکیه واقع است و از شمال به رشته‌کوه‌هایی که در امتداد دریای سیاه کشیده شده‌اند و از جنوب به رشته‌کوه‌های توروس محدود است و دارای آب و هوای قاره‌ای با زمستان‌های سرد و تابستان‌های گرم و خشک است.

۸.۶ - ناحیه آناتولی شرقی
این ناحیه بلندترین ناحیۀ ترکیه و در شرق آن کشور واقع است. میانگین ارتفاع این ناحیه حدود ۲ هزار متر و دارای حدود ۱۰۰ قله با ارتفاع بیش از ۳ هزار متر است. بلندترین قلۀ ترکیه یعنی آرارات در آن‌جا واقع است. ناحیۀ آناتولی شرقی دارای تابستان‌های ملایم و زمستان‌های سرد است و دمای هوا در زمستان‌ها تا °۲۰- سانتی‌گراد هم می‌رسد.

۸.۷ - ناحیه جنوب شرقی آناتولی
این ناحیه فلات مسطحی است که از جانب شمال، غرب و شرق توسط کوه‌هایی احاطه شده است. ناحیۀ آناتولی شرقی در واقع آن بخش از هلال خصیب است که در ترکیه واقع است و از لحاظ آب و هوایی گرم‌ترین بخش ترکیه به‌شمار می‌آید. دمای هوا در این ناحیه اغلب در تابستان‌ها از°۴۰سانتی‌گراد هم فراتر می‌رود. [۱۸] [۱۹] [۲۰][۲۱][۲۲]

۹ - رودخانه‌ها
[ویرایش]
در سراسر ترکیه رودخانه‌هایی جریان دارد که بیش‌تر آن‌ها به دریاهای پیرامونی آن کشور می‌ریزد و شماری از آن‌ها هم وارد خاک کشورهای همسایه می‌گردند. بزرگ‌ترین رودخانۀ داخلی ترکیه، رودخانۀ قزل ایرماق با ۳۵۵‘۱ کم‌ درازا است. این رودخانه از ارتفاعات واقع در شهرستان زارا در استان سیواس سرچشمه می‌گیرد و در پایان مسیر خود به دریای سیاه می‌ریزد. رودخانه‌های ساکاریه (۸۲۴ کم‌) و یشیل ایرماق (۴۶۸ کم‌ ‌) از دیگر رودخانه‌های ترکیه است که به دریای سیاه می‌ریزند. رودخانه‌های سیحان (۵۶۰ کم‌)، جیحان (۵۰۹ کم‌) و دالامان (۳۲۹ کم‌) مهم‌ترین رودخانه‌های ترکیه در حوضۀ دریای مدیترانه‌اند. رودخانه‌های گدیز (۴۰۱ کم‌)، مندرس بزرگ (۵۸۴ کم‌) و سوزولوک (۳۲۱ کم‌) از جمله رودخانه‌های ترکیه است که در حوضۀ دریای اژه واقع‌اند. رودخانۀ ماریتزا (مـریچ) بـه درازای ۴۹۰ کم‌ که ۱۷۲ کم‌ آن در خاک تـرکیـه جریان دارد و بخش‌هایی از مرز این کشور با یونان را مشخص می‌سازد، مهم‌ترین رودخانۀ بخش اروپایی ترکیه است. رودخانۀ ارگنه به درازای ۲۸۱ کم‌ از شاخابه‌های مهم ماریتزا ست که در بخش اروپایی ترکیه جریان دارد. دو رودخانۀ بزرگ خاورمیانه یعنی دجله و فرات از رشته‌کوه‌های آناتولی شرقی سرچشمه می‌گیرند. رودخانۀ فرات با ۸۰۰‘۲ کم‌ درازا، ۹۷۱ کم‌ از مسیر خود را در خاک ترکیه طی می‌کند و سپس در خاک کشورهای سوریه و عراق جریان می‌یابد. ۵۲۲ کم‌ از مسیر ۹۰۰‘۱ کیلومتری رودخانۀ دجله هم در خاک ترکیه جریان دارد. این رودخانه پس از خارج شدن از خاک ترکیه وارد عراق شده، در نواحی جنوبی آن کشور به فرات می‌پیوندد و در پایان به خلیج فارس می‌ریزد. دیگر رودخانۀ مهمی که از شرق ترکیه سرچشمه می‌گیرد، رودخانۀ ارس به درازای ۰۵۹‘۱ کم‌ است. ۵۴۸ کم‌ از مسیر این رودخانه در خاک ترکیه جریان دارد. رودخانۀ ارس پس از خارج شدن از ترکیه بخش‌های بزرگی از مرزهای شمال غربی ایران با کشورهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان را تشکیل می‌دهد و سرانجام به دریای خزر می‌ریزد. [۲۳] [۲۴]

۱۰ - دریاچه‌ها
[ویرایش]
ترکیه دارای دریاچه‌های فراوانی است. حدود ۰۰۰، ۹ کم‌ ۲ از وسعت این کشور را دریاچه‌ها در بر گرفته‌اند. دریاچۀ وان واقع در شرق ترکیه با ۷۱۳‘ ۳ کم‌ ۲ بزرگ‌ترین دریاچۀ ترکیه است. دومین دریاچۀ بزرگ ترکیه دریاچۀ نمک (توزکولو) با ۱۶۲ کم‌ ‌۲ وسعت است که در نواحی مرکزی این کشور واقع است. دریاچه‌های اغریدیر، ایزنیک، مانیاس، بوردور، آجی و آپولیونت از دیگر دریاچه‌های ترکیه است. همچنین در امتداد دریای مرمره دریاچه‌هایی با چشم‌اندازهای زیبا وجود دارد. [۲۵] [۲۶]                                               

                      برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

۱۱ - وضعیت اقتصادی
[ویرایش]
ترکیه کشوری است با نظام سرمایه‌داری و اقتصاد بازار آزاد. این کشور از ۱۹۸۰م به بعد از نظر اقتصادی رشد قابل ملاحظه‌ای داشته است. در این سال‌ها ترکیه با در پیش گرفتن سیاست‌های اقتصادی در جهت افزایش تولیـد، توسعۀ صادرات، جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی، دست‌یابـی به بازارهـای جهانی و انتخاب نظام ارز شناور به منظـور جذب ارزهـای خارجـی، گـام‌های مؤثری در راه توسعۀ اقتصـادی و صنعتـی برداشته است. [۲۷] صنایع ترکیه در دهۀ ۱۹۸۰م وضع اسفباری داشت و سیاست‌های اقتصادی به نتایج مورد نظر نمی‌رسید. در بخش دولتی تولید به خوبی صورت نمی‌گرفت و واحدهای صنعتی بیش‌تر زیان می‌دادند. ترکیه در آن سال‌ها در مقابل صدور کالاهای کشاورزی به کشورهای اروپایی به قیمت نازل، از این کشورها کالاهای صنعتی و لوکس وارد می‌کرد و این امر موجب شده بود تا ترکیه در جهت توسعۀ اقتصادی فرصت‌های زیادی را از دست بدهد. این وضع تا آغاز دهۀ ۱۹۹۰م ادامه داشت و از آن پس ترکیه توجه خود را به توسعۀ صنعتی معطوف داشت. [۲۸]
در این دهه، اقتصاد ترکیه دستخوش تغییرات ساختاری مهمی شد که طی آن صنایع تولیدی و بخش‌های کشاورزی، بازرگانی و خدمات به رشد و توسعۀ قابل ملاحظه‌ای دست یافتند و نقش کشاورزی سنتی با هدف تأمین مواد غذایی رو به کاهش نهاد. [۲۹] اجرای موفقیت‌آمیز اصلاحات اقتصادی در ترکیه موجب آن شد تا صادرات این کشور از ۱۳۳/۷ میلیارد دلار در ۱۳۶۳ش/۱۹۸۴م [۳۰] به ۴۹/۷۲ میلیارد دلار در ۱۳۸۴ش/ ۲۰۰۵م افزایش یابد که رشد قابل ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد.

۱۱.۱ - مهم‌ترین صنعت ترکیه
مهم‌ترین صنعت ترکیه صنعت نساجی و پوشاک است که تولید و صادرات آن دائماً رو به افزایش است. صنایع غذایی، پتروشیمی، خودروسازی، برق، ذوب فلز و تولید سیمان از دیگر صنایع مهم این کشور است. [۳۱] موقعیت خاص جغرافیایی و تنوع آب و هوایی ترکیه، این کشور را قادر به تولید انواع محصولات کشاورزی ساخته است. ترکیه از لحاظ کشاورزی در شمار کشورهایی است که تمامی نیازهای غذایی خود را در داخل تأمین می‌کنند. بخش کشاورزی برای ترکیه اهمیت ویژه‌ای دارد و نقش مهمی را در اقتصاد این کشور ایفا می‌نماید. تا ۱۹۷۸م بخش کشاورزی بالاترین نقش را در تولید ناخالص ملی ترکیه عهده‌دار بود، اما از آن سال به بعد رشد بخش کشاورزی باتوجه به رشد بخش صنعت در تولید ناخالص ملی رو به کاهش نهاد. گندم و دیگر غلات مهم‌ترین محصول کشاورزی ترکیه است. بیش از ۷۶٪ زمین‌های کشاورزی ترکیه به کشت غلات اختصاص دارد. پنبه پس از گندم، مهم‌ترین محصول کشاورزی ترکیه به‌شمار می‌آید. این کشور در تولید پنبه جایگاه ویژه‌ای در جهان دارد. این محصول در مناطق اژه، مدیترانه، آناتولی جنوب شرقی و آناتولی مرکزی تولید می‌شود. توتون در مناطق اژه، مرمره، دریای سیاه و آناتولی شرقی به دست می‌آید و از معروفیت جهانی برخوردار است. تولید چغندر قند هم به عنوان یک محصول استراتژیک مورد توجه قرار دارد. همچنین ترکیه از لحاظ کشت دانه‌های روغنی مانند دانه‌های پنبه، آفتابگردان، سویا، بادام‌ زمینی، کنجد، کافیشه (کافشه)، روغن ترب و انواع مختلف دانه‌های روغنی دیگر در شمار ۴ کشور بزرگ تولیدکنندۀ دانه‌های روغنی در سطح جهان است. حدود ۷۴٪ از کل محصول دانه‌های روغنی ترکیه در منطقۀ دریای اژه تولید می‌شود. چای که عمدتاً در منطقۀ دریای سیاه کشت می‌شود، از دیگر محصولات کشاورزی ترکیه است. باغداری و تولید میوه هم جایگاه ویژه‌ای در بخش کشاورزی ترکیه دارد. فندق، انگور، پسته، انجیر و انواع مرکبات عمده‌ترین محصول میوه در این کشور است. ۶۵ تا ۷۰٪ از کل محصول فندق در جهان در ترکیه تولید می‌شود. [۳۲][۳۳]

۱۱.۲ - منابع معدنی ترکیه
ترکیه از لحاظ منابع معدنی کشوری غنی است. بوکسیت، براکس، کروم، مس، سنگ آهک، منگنز و گوگرد از جمله کانی‌های مهم این کشور است. ترکیه یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان کروم در جهان است. غنی‌ترین ذخایر کروم این کشور در گولمان در نزدیکی اسکندرون واقع است. ترکیه مقدار کمی هم ذخایر نفت دارد که کفاف نیاز داخلی آن کشور را نمی‌دهد. [۳۴]

۱۲ - سیستم سیاسی ترکیه
[ویرایش]
نظام سیاسی ترکیه، نظام دموکراسی پارلمانی است و مسؤلیت سیاسی و اجرایی بر عهده نخست وزیر است که خود توسط پارلمان انتخاب می‌شود. این نظام سیاسی جمهوری و سکولار است. پارلمان ترکیه متشکل از نماینده است که برای یک دوره پنج ساله توسط مردم به صورت مستقیم انتخاب می‌شوند. پارلمان تنها رکن قانونگذاری در ترکیه می‌باشد. هر حزبی که اکثریت را در انتخابات پارلمانی کسب کند مجاز است کابینه را تشکیل دهد، در غیر این صورت حکومت ائتلافی تشکیل می‌شود. رئیس جمهور ترکیه توسط نمایندگان پارلمان برای یک دوره هفت ساله انتخاب می‌شود. مطابق قانون اساسی ترکیه، رئیس جمهوری با رای دست کم دو سوم از ۵۵۰ نماینده مجلس ملی برای دوره‌ای هفت ساله انتخاب می‌شود و در صورتی که هیچ یک از نامزدهای احراز این سمت نتواند در دور اول و دوم رای گیری به این حد نصاب دست یابد، رای گیری به دور سوم کشیده می‌شود و فقط دو نامزد واجد بیشترین آرا به مرحله سوم رقابت راه پیدا می‌کنند. نامزدی که اکثریت مطلق آرا را کسب کند برنده انتخابات اعلام می‌شود. در صورتی که رای گیری دور سوم هم به گزینش رئیس جمهوری منجر نشود، پارلمان منحل می‌شود و انتخابات زود هنگام برگزار می‌شود. پارلمان بعدی موظف به انتخاب رئیس جمهور خواهد بود. طبق قانون اساسی، رئیس جمهور ترکیه می‌تواند مصوبات پارلمان را برای یک بار رد کند و در صورت تصویب مجدد طرح در پارلمان یا باید طرح پارلمان را تائید کند و یا آن را به رفراندوم بگذارد. قوه قضائیه ترکیه مستقل می‌باشد؛ قضات بر اساس اصول قانون اساسی، رویه‌های قضایی و تجربیات فردی قضاوت می‌کنند و مقامات اجرایی و دولتی حق دخالت، اعمال نظر و ارائه توصیه به دادگاه را ندارند و مکلف به پیروی از رای دادگاه می‌باشند. طبق قانون اساسی، تمام شهروندان ترکیه حق دارند رای دهند، کاندیدا شوند و در فعالیت‌های سیاسی و حزبی شرکت نمایند. حداقل سن رای دهی در ترکیه سال می‌باشد و رای دادن باید به صورت منفی باشد.

۱۳ - روابط خارجی ترکیه
[ویرایش]
در دوران جنگ سرد، ترکیه به عنوان جزئی از بلوک غرب شناخته می‌شد. ترکیه در اوایل دوره جنگ سرد (م)، به علت وحشتی که از حمله شوروی سابق داشت، به عنوان بازوی شرقی بلوک غرب به پیمان نظامی ناتو پیوست و پس از فروپاشی شوروی احتمال می‌رفت که از اهمیت نقش ترکیه کاسته شود اما به علت همجوار شدن این کشور با کشورهای مشترک المنافع (جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان) و وجود منابع نفت و گاز در این منطقه، دوباره مورد توجه غرب قرار گرفت. ترکیه در دوره اشغال کویت به دست نیروهای عراق و در جنگ خلیج فارس ()، به موازات جبهه سعودی، جبهه‌ای در شمال عراق گشود و فعالانه علیه حضور نظامی عراق در کویت به نیروهای متحدین کمک کرد. پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران ()، کشورهای غربی سعی کردند از طریق نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز و انحصاری ساختن بازارهای این مناطق، از نفوذ ایران بکاهند و حضور خود را از این طریق افزایش دهند.
ترکیه در سال به عضویت سازمان ملل در آمد و در سال به ناتو پیوست. ترکیه عضو جنبی جامعه اروپا است و اکنون با اجرای اصلاحاتی سعی در تحکیم و تقویت اقتصاد و مردم سالاری دارد تا بتواند مذاکرات برای عضویت کامل و نهایی در اتحادیه اروپا را آغاز نماید.
ترکیه با تمام کشورهای جهان رابطه سیاسی دارد و دستگاه سیاست خارجی این کشور یکی از فعال‌ترین نهادهای این کشور می‌باشد. در سال‌های اخیر ترکیه توجه خاصی به مسایل خاورمیانه و مناطق پیرامونی خود نشان داده است. با ایران هم روابط مناسبی چه به صورت دو جانبه و چه شرکت در نهادهای منطقه‌ای از قبیل دی اسلامی، سازمان اکو و سازمان کنفرانس اسلامی دارد.

۱۴ - مشکلات ترکیه با کشورهای همجوار
[ویرایش]
ترکیه از دیرباز با برخی همسایگان خود مرزهایی ناآرام داشته است. از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
دشمنی دیرینه با ارمنستان (همسایه شرقی)؛
مرزهای ناآرام با عراق، تجاوز به خاک این کشور در بخش‌های شمالی و اجرای طرح‌های تحت پوشش ( (PAG که از طریق آن ترکیه کنترل مصب‌های دجله و فرات و بهره برداری یک جانبه و پرکردن مخازن آب را انجام می‌دهد و انقطاع جریان آب این دو رودخانه همواره موجب نگرانی دو کشور سوریه و عراق است؛
مسئله کردها و تنش با ایران، جمعیت کردهای ترکیه و فعالیت‌های مرزی آنها گاه مسائلی را به وجود آورده که بر روابط دو کشور تاثیر داشته است؛
مشکلات ترکیه در خارج از قلمروی ملی به سه کشور یونان، مقدونیه و قبرس مرتبط است. ترکیه همواره با یونان بر سر حوزه دریای اژه، محدوده پرواز، حوزه فلات قاره و حقوق اقلیت ترک اختلاف دارد؛
ترکیه مشکلاتی هم با سوریه بر سرمسائلی مانند نحوه استفاده از آب رودهای دجله و فرات و کردها دارد.

۱۵ - تاریخ جمهوری ترکیه
[ویرایش]
امپراتوری عثمانی که در جنگ جهانی اول شکست خورد، با دولت‌های متفق، قرارداد متارکۀ مُندرُس را در۲۴ محرم ۱۳۳۷ق/۳۰ اکتبر ۱۹۱۸ امضا کرد. جنگ ۴سالۀ جهانی پایان یافت، اما یک سلسله جنگ‌های تازه‌ای به مدت ۴ سال دیگر آغاز شد که تا ۱۹۲۳م طول کشید. فاصلۀ سال‌های ۱۹۱۸-۱۹۲۲م را سال‌های متارکه و سال‌های استقلال‌طلبی ترک‌ها می‌توان دانست. [۳۵] انگلستان، فرانسه و ایتالیا در طول جنگ، اراضی و قلمرو امپراتوری عثمانی را طی قراردادهایی سری میـان خود تقسیم کرده بودند. آناتـولی ــ که بیش‌تر ترک‌ها در آن‌جا می‌زیستند ــ و نیز تراکیه جزو اراضی نوین و قلمرو مندرج در این قراردادهای سری به حساب آمده بود که با روی کار آمدن بلشویک‌ها در روسیه افشا شد. [۳۶]

۱۵.۱ - قرارداد آتش بس مندرس
به نوشتۀ حمزه اراوغلی قرارداد آتش بس مندرس، در واقع سقوط حکومت عثمانی را پیش‌بینی می‌کرد. [۳۷] گشوده شدن بُسفر و داردانل، واگذاری اداره و تأسیسات دفاعی به متفقین (مواد ۱ و ۲ و ۳)، تسلیم و خلع سلاح ارتش عثمانی و ناوگان ترکها (مواد ۵، ۶، ۱۶، ۱۷، ۱۸) و نیز کنترل حمل و نقل و تأسیسات خبررسانی (مواد، ۱۲، ۱۵) در متن قرارداد ملحوظ شده بود. اشغال ترکیه توسط متفقین نیز شامل این مواد بود: متفقین برای تأمین امنیت خود می‌توانستند اراضی، اماکن و شهرهایی را که ضرور می‌دیدند، به اشغال خود درآورند (مادۀ ۷). ۶ ایالت آناتولی نیز در صورتی که در آن‌ها نابسامانی و اغتشاش بروز می‌کرد، به اشغال در می‌آمد. [۳۸][۳۹] در متن انگلیسی این قرارداد از ایجاد ۶ ایالت ارمنی‌نشین در ولایت عثمانی سخن رفته، و نیز برای ایجاد یک دولت ارمنی در سرزمین‌های عثمانی تصمیمات قطعی گرفته شده بود. [۴۰] یکی دیگر از شرایط متارکه پایان خدمت همۀ اتباع آلمان در عثمانی بود. [۴۱]

                                                

                         برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

۱۵.۲ - قول متفین به ترک‌ها
ترکها به قولی که متفقین پیش از متارکه به آلمان داده بودند، دل‌بسته و امیدوار شده بودند. ویلسن، رئیس‌جمهور ایالات متحدۀ آمریکا در اعلامیۀ ۸ ژانویۀ ۱۹۱۹ متعهد شده بود که در سرزمین‌هایی که بیش‌تر ترک‌ها در آن‌ها ساکن‌اند، و جزو قلمرو عثمانی بوده است، حاکمیتی مستقل تشکیل خواهد شد، و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی برای ترک‌ها محفوظ خواهد ماند. [۴۲] افزون بر این، لوید جرج، نخست‌وزیر انگلیس نیز اعلام داشته بود که در پی آن نیست که ترک‌ها را از زندگی در پایتخت‌شان (استانبول) و از آناتولی و تراکیه که بیش‌تر ترک هستند، محروم کند. در حالی‌که دریادار کالتروب به صراحت اظهار داشته بود که «نگرش و تلقی همیشگی ما آن بوده است که به هیچ ترکی ابراز محبت نکنیم و هرگونه برخورد محبت‌آمیز و دوستانه‌ای شدیداً ممنوع است». [۴۳] نخست‌وزیر فرانسه (کلمانسو) نیز تعهد آمریکا و انگلیس را پذیرفته بود.
در ۶ ماه اول متارکه استانبول به صورت پایگاه دریایی متفقین درآمد. فرانسوی‌ها ادنه، اورفه، مرعش، انطالیه و اسکندرون، و ایتالیایی‌ها قوش آداسی را اشغال کردند. سربازان انگلیسی نیز به بهانۀ جمع‌آوری سلاح و ادارۀ تأسیسات ارتباطی، وارد ازمیت و اسکی شهر و سامسون شدند. در ضمن نیروهای فرانسه وارد زونگولداغ، و نیروهای ایتالیایی نیز وارد قونیه شدند. [۴۴][۴۵] در واقع از همان آغاز روشن بود که متفقین خواهان پذیرفتن اصول ۱۴گانۀ ویلسن نیستند و با عملی یک‌ جانبه، بخش بزرگی از سرزمین‌های عثمانی را اشغال کردند و با خواستهای یونانیان و ارامنه مخالفتی ابراز نمی‌داشتند. [۴۶] هم‌زمان با شروع برگذاری کنفرانس صلح پاریس در ژانویۀ ۱۹۱۹ برنامه‌های مختلفی برای تجزیۀ نواحی باقی‌ماندۀ امپراتوری عثمانی مطرح شد، اما تضاد منافع میان کشورهای فاتح مانع از اجرای آن بود. [۴۷]
نیروهای یونانی ــ که در اواخر جنگ جهانی اول به متفقین پیوسته بودند ــ تحت حمایت کشتی‌های جنگی انگلیس، فرانسه و آمریکا، در بندر ازمیر پیاده شدند و پس از تصرف شهر و نواحی اطراف آن، شروع به پیشروی در نواحی داخلی آناتولی کردند [۴۸] و چند شهر از جمله بورسه را به تصرف درآوردند. [۴۹] «جمعیت دفاع از حقوق مردم» که چند ماه پس از امضای قرارداد متارکه شکل گرفته بود، با جذب نیروهای مردمی به مقابلۀ نظامی با نیروهای خارجی پرداخت. [۵۰] در سامسون نیز جمعیت «رد الحاق» شکل گرفت. به جز آن، جمعیت‌های دیگری برای جلوگیری از استیلای بیگانگان و یا تشکیل حکومت‌های یونانی و ارمنی در غرب و شرق آناتولی تشکیل شد که از آن میان می‌توان به «شورای اسلامی قارص»، «جمعیت دفاع حقوق عثمانیه» در ازمیر، و جمعیت‌های دیگری در تراکیه، ادرنه، به‌ویژه در طرابوزان اشاره کرد. [۵۱]

۱۵.۳ - قوت گرایش ملی‌گرایی
با ورود خارجی‌ها به سرزمین و مناطق مختلف قلمرو عثمانی گرایش‌های ملی‌گرایی در میان ترکان هرچه بیش‌تر قوت گرفت [۵۲] چنان‌که گروه‌های نظامی و غیرنظامی متعددی در استانبول و دیگر نقاط پدید آمدند. در ژانویۀ ۱۹۱۹، ولایات آناتولی جنوب شرقی برای دفاع و مقابله با فرانسوی‌ها اقدام به تشکیل جبهه‌های ملی نمودند. این جمعیت‌ها از یک‌سو برای حفظ حقوق ترک‌ها به تبلیغات همه‌جانبه دست زدند، و از دیگر سو نیز داوطلبانه به جمع‌آوری اسلحه و هرگونه آلات و ابزار لازم برای مقابله و جنگ پرداختند. بدین ترتیب این نیروهای آماده برای جنگ، قوای ملی (قوای ملیّه) نام گرفت. [۵۳] جمعیت‌های دفاع از حقوق مردم در واقع تشکیلاتی منطقه‌ای به‌شمار می‌آمدند و هریک از آن‌ها به دفاع از منطقۀ خود می‌پرداختند و فاقد برنامه‌ای مشترک و سازمان‌دهی لازم بودند. این جمعیت‌ها هیچ‌گونه پیوندی نیز با یکدیگر نداشتند و برای رفع این معضل نیاز به وجود یک مدیریت واحد بود؛ رهبری این مدیریت واحد را مصطفی کمال پاشا بر عهده گرفت که بعدها او را آتاتورک (پدر ترک‌ها) لقب دادند.

۱۵.۴ - فعالیت مصطفی کمال
مصطفی کمال از افسرانی بود که طی جنگ جهانی اول در جبهه‌های مختلف رشادت‌های لازم را نشان داده بود. «ترکیه برای ترک‌ها» شعار نهضت جدیدی شد که مصطفی کمال به وجود آورد و این شعار جای «عثمانی‌گری» و «پان اسلامیسم» را در ترکیه گرفت. [۵۴] وی پس از پایان چندین مأموریت نظامی در ۱۳ نوامبر ۱۹۱۹ وارد استانبول شد [۵۵] و با دیدن اوضاع و احوال استانبول که در اشغال متفقین بود، پی برد که حکومت عثمانی سابق دیگر وجود ندارد، ولی می‌توان دولتی جدید را که منحصراً ترک باشد، پدید آورد و سامان داد. [۵۶] مصطفی کمال پس از مدتی به عنوان بازرس لشکر نهم تعیین شد و ۵ روز پس از ورود یونانی‌ها به ازمیر در ۱۹ مۀ ۱۹۱۹ وارد سامسون شد و رهبری جنگ بر ضد نیروهای خارجی را بر عهده گرفت. مأموریت وی در سامسون، سامان بخشیدن به نابسامانی‌هایی بود که میان ترک‌ها و رومی‌های (یونانی‌ها) ساکن در آناتولی وجود داشت. [۵۷] مصطفی کمال خارج از وظیفه و مأموریت خود، برای تأمین و استحکام نیروهای ملی به فعالیت پرداخت و برای تشدید هیجانات مردم در برابر اشغال ازمیر، فرمان داد تظاهراتی برگذار شود. وی نوشته‌هایی برای فرماندهان سپاه مستقر در آناتولی و تراکیه فرستاد و از آنان لزوم همکاری همه‌جانبه را خواستار شد. از طرف دیگر در نامه‌ای محرمانه خطاب به فرماندهان تحت امر خود بر ضرورت تدارک یک نیروی چریکی مردمی تا زمانی که برای دفاع از کشور هنوز ارتشی منظم تدارک دیده نشده است، تأکید کرد. [۵۸]
فعالیت‌های مصطفی کمال سبب نگرانی متفقین گردید که بر دربار عثمانی سلطۀ کامل داشتند. آنان سلطان را وادار کردند تا مصطفی کمال را برکنار کند و به مأموران آناتولی دستور دهد که از پذیرفتن فرمان‌های وی سرباز زنند. مصطفی کمال خود به سادگی از مقامش استعفا، و به عنوان یک یاغی در برابر دولت قد علم کرد؛ هرچند که در واقع همکاری نزدیک وی با برخی از کارگزاران رسمی ادامه یافت. مصطفی کمال از لحظۀ ورودش به سامسون به سرعت مشغول سازمان‌دهی کادرهایی برای ایجاد یک ارتش ملی در آناتولی شد تا زمینه را برای جنگی آزادی‌بخش فراهم کند. وی در ماه ژوئن همان سال محرمانه در آماسیه با علی فؤاد جبه‌سوی فرمانده نیروهای مستقر در آنکارا، و حسین رئوف اوربای، وزیر پیشین دریاداری، و کلنل رفعت بِلِه فرمانده چند واحد نظامی در سامسون ملاقات کرد و تصمیمات اتخاذ شده با عنوان «پروتکل آماسیه» را برای ژنرال کاظم قرابکر فرمانده ارتش پانزدهم مستقر در ارزروم ارسال داشت که مورد قبول وی نیز قرار گرفت. [۵۹][۶۰] این پروتکل کم و بیش به صورت نخستین فراخوان جنبش ملی بر ضد اشغالگران خارجی تلقی شد. در این موافقت‌نامه آمده بود: میهن و استقلال ملی در خطر است و حکومت استانبول نمی‌تواند وظایف خود را به جای ‌آورد، در نتیجه موجودیت ملت هیچ انگاشته می‌شود و تنها با تلاش و عزم ملی است که استقلال تحقق خواهد یافت. [۶۱] در این موافقت‌نامه تأکید شده بود کنگره‌ای ملی متشکل از نمایندگان هر منطقه و ولایت در سیواس ــ که در آن موقع امن‌ترین منطقه در آناتولی بود ــ تشکیل گردد. [۶۲]

۱۵.۵ - کنگره سیواس
کنگرۀ سیواس در ۲۳ ژوئیۀ ۱۹۱۹ به ریاست مصطفی کمال تشکیل شد و در ۲۰ اوت، اعلامیه‌ای دایر بر تمامیت ارضی آناتولی و دعوت قوای ملی برای دفاع از آن تنظیم کرد. [۶۳][۶۴] در کنگرۀ ارزروم میثاق (پیمان) ملی به تصویب رسید و نهضت مقاومت تحرک خاصی پیدا کرد. در این پیمان تصریح شده بود که استقلال ملی و تمامیت ارضی باید حفظ شود، و اگر حکومت استانبول نتواند وظایف خود را به انجام برساند، حکومتی که از طرف کنگرۀ ملی برگزیده خواهد شد، این مهم را بر عهده خواهد گرفت. در این پیمان اطاعت نسبت به سلطان تصریح شده بود، و به جای نکوهش اعمال وی، وزیران او نکوهش شده بودند [۶۵][۶۶][۶۷] همچنین از تثبیت مرزهای ملی، مقاومت ملت در برابر هرگونه اشغال و اشغالگران و دفاع از حقوق مردم، و تشکیل یک حکومت موقت نیز سخن رفته بود که در واقع تصمیماتی انقلابی بود. [۶۸]
بدین ترتیب نهضت آزادی ملی با آن‌که در آغاز تنها در برابر مهاجمان خارجی بود، رفته‌رفته به صورت انقلابی بر ضد قدرت داخلی درآمد. فکر بنیادین مصطفی کمال یعنی سیادت ملی مفهومی تازه بود و نمی‌توانست با سنت‌ها و مصالح سلطنت سازگار باشد. ناگزیر اختلاف میان این دو آشکار شد. در ۴ سپتامبر ۱۹۱۹ کنگرۀ سیواس بار دیگر برپا شد. در این کنگره نمایندگانی از سراسر کشور، از جمله نقطۀ دورافتاده‌ای چون تراکیه در این کنگره شرکت کردند. قطعنامۀ پذیرفته شده در ارزروم، در این کنگره به صورت یک درخواست ملی مطرح شد و به نام جمعیت دفاع از حقوق و منافع ولایات آناتولی و روم ایلی تغییر یافت و اعلام شد که این مصوبات در واقع خواست ملت دربارۀ امور داخلی و خارجی است و برای «مقررات آتی» اتخاذ شده است. [۶۹] اما حکومت استانبول تصمیمات و اهداف کنگرۀ سیواس را نپذیرفت [۷۰] با این همه، هنوز نوعی وفاداری به حکومت استانبول یعنی سلطان در میان ملی‌گرایان وجود داشت، اما در حال متمرکز کردن نیروهای سیاسی و نظامی خود در جنبشی بودند که به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر این قطع رابطه را محقق می‌ساخت. در برابر مقاومت فزایندۀ ملی، صدراعظم، داماد فریدپاشا، استعفا کرد و جای او را علی‌رضا پاشا گرفت. [۷۱] در ۲۰-۲۲ اکتبر همان سال مذاکراتی در آماسیه صورت گرفت که در نهایت به دومین پروتکل آماسیه انجامید. به موجب این پروتکل از حکومت خواسته شد که در اصل به همۀ مفاد کنگرۀ ارزروم و سیواس گردن نهد و «جمعیت دفاع از حقوق و منافع ولایات آناتولی و روم ایلی» را به رسمیت بشناسد، و نیز متعهد شود که جلسۀ بعدی مجلس مبعوثان در استانبول برگذار نشود تا بدین طریق مجلس از سلطۀ بیگانگان رهایی یابد. از دیگر خواسته‌های ملی‌گرایان، حفظ یکپارچگی میهن، ندادن هیچ امتیازی به غیرمسلمانان، نپذیرفتن هیچ‌گونه قیمومت و فرستادن نمایندگان مورد تأیید کمیتۀ نمایندگان ملت به کنفرانس‌های صلح که از سوی متفقین برگذار می‌شد، بود. [۷۲][۷۳]
در پی آن حکومت استانبول انتخابات مجلس را در استانبول برگذار کرد و با آن‌که بیش‌تر اعضای این مجلس از هواداران ملی‌گرایان بودند، [۷۴] این انتخابات از سوی گروه‌های ملی‌گرا نقض آشکار پروتکل آماسیه قلمداد شد. مصطفی کمال مرکز کمیتۀ انتخابی خود را از ارزروم به آنکارا منتقل ساخت. سرانجام، مجلس استانبول که در واقع آخرین مجلس عثمانی نیز به‌ شمار می‌رفت، اندک زمانی بعد به «میثاق ملی» بر اساس اعلامیه‌های ارزروم و سیواس رأی داد، و بدین ترتیب تقاضاهای اساسی، یعنی تمامیت ارضی و استقلال ملی را رسمیت بخشید. [۷۵]

۱۵.۶ - پیشروی متفقین در ترکیه
پیشروی یونانیان در آناتولی غربی، و فرانسویان در جنوب شرقی آناتولی، سبب بروز جنگ‌های چریکی از سوی ملی‌گرایان گردید که موجب نگرانی و ترس انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها شد. [۷۶] در این زمان حکومت استانبول اعلام کرد که با تشکیل مجلس مبعوثان، دیگر نیازی به هیئت نمایندگان و نیز قوای ملی نمانده، و از آنان خواست که پراکنده شوند. اما حوادث بعدی نشان داد که این درخواست تا چه حد بی‌جا و بیهوده بوده است، [۷۷] زیرا متفقین در کنفرانس سان رمو که در ۱۹۲۰م تشکیل شده بود، چنین تصمیم گرفتند که قیمومت سوریه و لبنان را به فرانسوی‌ها، و قیمومت عراق و فلسطین را به انگلستان، و ولایات آیدین، در آناتولی و نیز تراکیۀ شرقی را به یونانی‌ها واگذار نمایند. در این زمان انگلیسی‌ها نیز پس از اشغال استانبول، سلطان را وادار به انحلال مجلس کردند، و عده‌ای از مردم و نیز نمایندگان هواخواه ملی‌گرایان را دستگیر و به جزیرۀ مالت تبعید نمودند. [۷۸][۷۹][۸۰]
در این میان به خواست متفقین داماد فریدپاشا بار دیگر به صدراعظمی منصوب، و مأمور تشکیل کابینه شد تا به سرکوب ملی‌گرایان بپردازد. وی نیز اعلام کرد که ملیون، یاغی و دشمن سلطان‌اند، و حتی شیخ‌الاسلام دُرّی‌زاده عبدالله افندی نیز ملی‌گرایان را با فتوایی یاغی و حتی کافر خواند که قتل‌شان واجب می‌نمود. [۸۱] پس از آن نیز در دادگاه ویژۀ حکومت نظامی که در استانبول تشکیل شده بود، غیاباً محکوم به مرگ شدند. [۸۲] بدین ترتیب، زمینۀ جنگی تمام عیار داخلی فراهم آمد و اقدامات شدیدی که حکومت استانبول برضد ملی‌گرایان، به کار بست، مرحلۀ جدید و مشخصی را در جنگ استقلال ترکیه آغاز کرد. کمیتۀ انتخابی در آنکارا در آوریل ۱۹۲۰ نخستین‌بار تشکیل جلسه داد و مصطفی کمال به ریاست مجلس برگزیده شد. [۸۳]

۱۵.۷ - قرارداد سور
امضای قرارداد «سور» در اوت ۱۹۲۰ از طرف حکومت استانبول، سبب کاهش بیش از حد محبوبیت سلطان گردید، و خشم مردم بر ضد سلطان و حکومت او فزونی یافت. [۸۴] طبق این قرارداد مقرر شده بود که سرزمین‌های عرب‌نشین عثمانی از این امپراتوری منتزع شود، ازمیر و برخی از اراضی ماورای آن استقلال داخلی یابد، ارمنستان کشوری مستقل گردد و تراکیه به استثنای باریکه‌ای از آن به یونان واگذار شود و بسفر و داردانل تحت نظارت یک کمیسیون بین‌المللی قرار گیرد. در ضمن، مفاد یکی دیگر از قراردادهای متفقین، کلیکیه و کردستان جنوبی را به فرانسه، و آناتولی جنوبی تا حوالی ازمیر را به ایتالیا به عنوان امتیاز واگذار می‌کرد. [۸۵] یعنی آنچه برای ترکیه باقی می‌ماند، نیز به مناطق نفوذ بیگانگان بدل می‌شد. علاوه بر این به موجب قرارداد «سور» بغازها باید در ایام صلح و جنگ بر روی کشتی‌های دیگر کشورها باز می‌ماند. اصول کاپیتولاسیون همچنان پابرجا مانده، امور اقتصادی، گمرک، پلیس و مدارس تحت نظارت کمیسیون متفقین درمی‌آمد. ارتش به کلی ملغا و جای آن را تشکیلات مختصر ژاندارمری می‌گرفت. [۸۶]
در عهدنامۀ سور مقرر شده بود که ایالات قارص، اردهان و ارزروم از ترکیه منتزع، و بدین‌ترتیب جمهوری مستقل ارمنستان تشکیل شود. مصطفی کمال در اوت ۱۹۲۰ مفاد عهدنامۀ سور را رد و مردم را به جهاد عمومی در برابر آن دعوت کرد و دولت «نجات ملی» تشکیل داد و در ماه سپتامبر همان سال ارتش مختصری را که در اختیار داشت، به نواحی ارمنی‌نشین گسیل کرد. سربازان ترک در آن نواحی دست به کشتار زدند تا آن‌که به موجب قرارداد «گومرو» ایالات شرقی، یعنی قارص، اردهان و... به ترک‌ها اعاده شد. [۸۷] در این میان ارتش یونان با حمایت کامل انگلستان از ازمیر به داخل آناتولی سرازیر شد و نیروهای ملی ترک را پی‌درپی مجبور به عقب‌نشینی کرد. در نقاط دیگر ملیون، بر اثر انقلابات محلی که ظاهراً به تحریک طرفداران سلطان که ملیون را کافر اعلام کرده بود، به ستوه آمدند. [۸۸]
پیشرفت یونانی‌ها در آناتولی همچنان ادامه داشت تا این‌که در ناحیۀ ساکاریا (زکریا) با نیروهای ملی ترک برخورد کردند که به پیروزی ترک‌ها انجامید. پس از آن ملی‌گرایان به عنوان عاملی قدرت‌مند از سوی مراجع بین‌المللی و برخی دولت‌ها به رسمیت شناخته شدند. [۸۹] یونانی‌ها پس از شکست ساکاریا به ازمیر بازپس نشستند و سرانجام یک سال بعد در ۹ سپتامبر ۱۹۲۲ با کشتی‌های متفقین از آن‌جا رانده شدند. [۹۰]

۱۵.۸ - جلوگیری از پیشروی فرانسویان
ملیون در جبهۀ جنوب شرقی از پیشروی فرانسویان نیز جلوگیری کردند که سرانجام با پیمانی در اکتبر ۱۹۲۱ مرز جنوبی نیز مشخص شد که از مرز تعیین شده در معاهدۀ سور برای ترک‌ها بسیار مساعدتر بود و بجز آن تخلیۀ کلیکیه را از نیروهای فرانسوی تضمین می‌کرد. [۹۱] پس از آن فرانسویان نیز همانند روس‌ها علناً مهمات فراوانی به ترک‌ها رساندند، و با وجود مخالفت لندن، حکومت کمال پاشا را به صورت «دوفاکتو» شناختند. [۹۲] در این موقع بود که بر اثر مقاومت‌های ملیون در چند جبهه، لنین اعلام داشت که انقلاب ترکیه «یک انقلاب واقعی و شایستۀ حمایت است». [۹۳]
مصطفی کمال در این زمان آمادۀ ادامۀ مبارزه در قسمت اروپایی ترکیه و بیرون راندن یونانی‌ها از تراکیۀ شرقی بود. از این‌رو مجبور به عبور از تنگۀ داردانل بود که هنوز تحت اشغال قوای متفقین قرار داشت. هرچند یگان‌های نظامی فرانسوی و ایتالیایی عقب نشستند، ولی انگلیسی‌ها همچنان در آن‌جا باقی ماندند. مدت‌ها انتظار برخورد میان انگلیسی‌ها و ترک‌ها می‌رفت [۹۴] سرانجام متفقین قراردادی با ملیون ترک در مودنیا امضا و بر اساس آن آناتولی، تراکیۀ شرقی تا رودخانۀ ماریتزا (مریچ)، استانبول و تنگه‌های بسفر و داردانل را تخلیه کردند. [۹۵]

۱۵.۹ - وقایع بزرگ در انقلاب ترک‌ها
از متارکۀ مندرس تا پیش از معاهدۀ لوزان در ۱۳۰۲ش/ ۱۹۲۳م دو واقعۀ بزرگ در انقلاب ترک‌ها روی داد: یکی تثبیت مرزهای ملی و رانده شدن نیروهای متفقین از آناتولی، و دیگری تأسیس مجلس کبیر ملی. این در حالی بود که حکومت سلطنتی هنوز در استانبول برجا بود. حکومت استانبول نه تنها از جنگ‌های نیروهای ملی‌گرا با متفقین پشتیبانی نمی‌کرد، بلکه با دشمنان آنان نیز همکاری داشت. از این‌رو اعتبار خود را نزد مردم از دست داد. از طرف دیگر اندیشه‌های سلطان با ساختار دولت جدید ترک‌ها با مرکزیت آنکارا یکسان نبود. بنابراین سقوط سلطنت برای ملی‌گرایان به یک ضرورت تاریخی بدل شده بود. [۹۶]

۱۵.۱۰ - رسمیت دولت ترکیه
پس از معاهدۀ مودنیا، متفقین دولت آنکارا را به عنوان دولت مشروع ترکیه به رسمیت شناختند؛ ولی از حکومت استانبول نیز در عین حال برای شرکت در کنفرانس صلح لوزان دعوت کردند و این امر درگیری نهایی آنکارا و استانبول را تسریع کرد. یعنی در واقع متفقین می‌خواستند به سلطان فرصت دیگری داده شود تا قدرت و حیثیت از دست رفتۀ خود را در برابر ملیون تجددخواه که در آنکارا قدرت را در دست گرفته بودند، دوباره بازیابد. [۹۷] اما مجلس کبیر ملی در ۸ مارس ۱۹۲۰ در آنکارا اعلام داشت که قدرت سلطان به پایان رسیده، و اینک قدرت از آن ملت است و این مجلس به نمایندگی از جانب ملت، یگانه کانون تصمیم‌گیری در همۀ امور داخلی و خارجی است. [۹۸] از این‌رو، مجلس کبیر ملی قانون جدیدی را به تصویب رساند که بنابر آن سلطنت از خلافت تفکیک و خلافت لغو شد [۹۹] و مقام خلیفه به یک مقام برجستۀ مذهبی تنزل یافت که مجلس کبیر ملی به اختیار خود وی را انتخاب می‌کرد. با این قانون حکومت استانبول مبانی مذهبی و شرعی خود را از دست داد و از تمامی طبقۀ حاکمۀ عثمانی که مقام و درجۀ آنان را سلطان تعیین می‌کرد، خلع ید شد و روزنامۀ رسمی عثمانی با عنوان تقویم وقایع آخرین شمارۀ خود را منتشر کرد و بدین ترتیب حکومت عثمانی به سادگی برچیده شد، [۱۰۰] و حکومت ۶۲۳ سالۀ امپراتوری عثمانی پایان یافت.

۱۵.۱۱ - فتوا برای خلع سلطنت
به پیشنهاد مصطفی کمال، شیخ‌الاسلام فتوایی مبنی بر این‌که امام مسلمین (خلیفه) عاجز از دفاع از حقوق مسلمانان بوده و با بیگانگان برضد منافع آنان همکاری کرده، او را از مقام خود خلع کرد. [۱۰۱] در حالی که صدراعظم توفیق پاشا اعلام داشته بود که سلطان به هیچ‌وجه قصد کناره‌گیری از سلطنت و ترک کشور را ندارد. [۱۰۲] بدین ترتیب آخرین صفحات تاریخ عثمانی ورق خورد و سلطان وحیدالدین (محمد پنجم) با پسرش و چند تن از درباریان با یک ناوشکن بریتانیایی از استانبول گریخت. سلطان را با این ادعا که جانش در خطر است، ابتدا به جزیرۀ مالت و سپس به تبعیدگاه دائمی‌اش در سان رمو بردند؛ و روز بعد مجلس کبیر وحیدالدین را رسماً از مقام خلافت عزل کرد و رأی به انحلال دستگاه سلطنت داد، اما یکی از شاهزادگان عثمانی به نام عبدالمجید (دوم) را به عنوان خلیفۀ جدید معرفی نمود. مصطفی کمال با پذیرش ابقای دستگاه خلافت امیدوار بود که بتواند مخالفان مذهبی خود را نسبت به تغییرات سیاسی جدید خلع سلاح کند و به استبداد شخصی سلطان نیز خاتمه دهد. [۱۰۳] بدین ترتیب فقط نمایندۀ حکومت آنکارا در کنفرانس و معاهدۀ صلح لوزان شرکت کرد. در این کنفرانس دربارۀ تمامیت ارضی ترکیه ــ چنان‌که در «میثاق ملـی» مشخص شده بود ــ به استثنای مسئلۀ موصل، به‌رغم آن‌که ساکنان موصل بیش‌تر کرد و ترک بودند، توافق شد و بریتانیا نظارت بر منطقۀ موصل را برای دسترسی به ذخایر نفتی این منطقه به بهانۀ قیمومت بر عراق برای خود حفظ کرد. اگرچه تعیین تکلیف نهایی به مذاکرات مستقیم میان جناح‌های درگیر موکول شده بود، سرانجام جامعۀ ملل مالکیت دائمی آن را به عراق وا گذارد. برخلاف معاهدۀ سور در کنفرانس لوزان از ارمنستان و کردستان ذکری به میان نیامد، و مناطق مورد بحث به عنوان مناطق خودمختار به ترکیه واگذار شد و در برابر آن ترکیه از تمام ادعاهای خود نسبت به سرزمین‌های غیرترک‌نشین صرف‌نظر کرد؛ اما اصرار داشت که کلیۀ حقوق برون‌مرزی خارجی‌ها لغو شود و غرامتی نیز پرداخت نشود و متعهد شد که تنگه‌ها باز، اما مستحکم نگردد. [۱۰۴] کنفرانس لوزان با یک سلسله تحولات سیاسی مواجه شد. در اواخر سال ۱۹۲۳م تصمیماتی اساسی اتخاذ گردید. از جملۀ این تصمیمات، تصویب پیمان لوزان و اعلام شهر آنکارا به عنوان پایتخت جدید ترکیه بود که با اکثریت آرا پذیرفته شد. [۱۰۵]

۱۵.۱۲ - اعلام جمهوریت نظام سیاسی ترکیه
در ۷ آبان ۱۳۰۲ش/۲۹ اکتبر ۱۹۲۳م مجلس کبیر ملی ترکیه، نظام سیاسی کشور را جمهوری اعلام کرد و مصطفی کمال به‌عنوان نخستین رئیس ‌جمهور و عصمت اینونو، به عنوان نخستین نخست‌وزیر جمهوری ترکیه برگزیده شدند. [۱۰۶] در ۳ مارس ۱۹۲۴ مجلس کبیر ملی ترکیه مقام خلافت را به سبب عدم سازگاری با روح نظام جمهوری از ساختار سیاسی ترکیه حذف کرد و بدین ترتیب ترکیه آخرین رابطۀ خود را با سنن سیاسی گذشته قطع نمود و به موجب قانونی که از مجلس گذشت، خلیفه و کلیۀ اعضای خاندان سلطنتی عثمانی از ترکیه اخراج و تبعید شدند. [۱۰۷]

۱۵.۱۳ - قانون اساسی جدید ترکیه
قانون اساسی جدید ترکیه در ۲۰ آوریل ۱۹۲۴ به تصویب مجلس ملی کبیر رسید. این قانون به استثنای چند مورد، اقتباس از قانون اساسی دول اروپایی بود، و به موجب آن ترکیه دارای قوۀ مقننه و مجریه گردید، و قوۀ مجریه از طرف مجلس به رئیس‌جمهور و هیئت وزیران که در برابر مجلس مسئول بودند، واگذار شد. رئیس‌ جمهور از طرف مجلس برای مدت ۴ سال انتخاب، و مدت نمایندگی مجلس نیز ۴ سال تعیین گردید. نخست‌وزیر توسط رئیس‌ جمهور تعیین می‌شد و کابینه برای کسب رأی اعتماد می‌بایست به مجلس معرفی گردد. [۱۰۸] در فصل پنجم این قانون اساسی که مربوط به «حقوق عمومی اتباع ترک» است، به مردم آزادی و امتیازاتی داده شد که در اروپا معمول است که اهم آن «آزادی شخصی، لغو امتیازات فردی و اجتماعی، آزادی مذهب، اندیشه، بیان، قلم، حق کار، مالکیت و شرکت، و منع بازداشت خودسرانۀ مردم، منع شکنجه و بیگاری، مصونیت مسکن و مراسلات، آموزش اجباری و رایگان ابتدایی و لغو امتیازات مذهبی و نژادی» بود. [۱۰۹]
جمهوری نوپای ترکیه پس از انحلال خلافت، وزارت اوقاف و شریعت را نیز منحل کرد. مدارس دینی تعطیل شد، و امور آموزشی را به وزارت آموزش ملی واگذار نمود. آموزش و پرورش یکسان و هماهنگ شد [۱۱۰] و در پی آن نهاد شیخ‌الاسلامی نیز تعطیل، و تمام محاکم شرع منحل و علمای دینی نیز بازنشسته شدند، با این‌همه، در مادۀ دوم نخستین قانون اساسی جمهوری ترکیه دین رسمی در آن کشور اسلام اعلام شد. [۱۱۱]
هرچند جمهوری نوبنیاد ترکیه مدعی بود که همه‌چیز از آن ملت است و ادعای حکومتی بر مبنای دموکراسی می‌کرد، ولی به‌طور آشکار همۀ تشکیلات، تحت نظر حزب جمهوری خلق به ریاست مصطفی کمال بود که در ۱۹۲۳م تشکیل داده بود. ساختار دولت منعکس‌کنندۀ زمینۀ انقلابی آن بود. از این‌رو، واکنش در برابر گروه قدرت در حزب جمهوری خلق، در ۱۹۲۴م به صورت حزب جمهوری ترقی‌خواه تجلی کرد که دستیاران سابق مصطفی کمال آن را تأسیس کردند. هدف ظاهری این حزب جدید مخالفت با تجمع قدرت در دست یک عده و پیشبرد دموکراسی و آزادی بود، اما در باطن هدف آنان احیای دستگاه خلافت بود. [۱۱۲]

۱۵.۱۴ - سیاست جدایی دین از حکومت
به موجب تصمیمات هیئت دولت در ۳۱ شهریور ۱۳۰۴ش/۲۲ سپتامبر ۱۹۲۵م، تکیه‌ها، خانقاه‌ها و زاویه‌ها تعطیل و مقرراتی برای تغییر لباس روحانیان اعلام شد. [۱۱۳] سیاست جدایی دین از حکومت و بستن خانقاه‌ها و تکیه‌ها سبب بروز ناخرسندی‌هایی شد که شورش‌هایی به دنبال داشت. یکی از آن‌ها شورش شیخ سعید پیران بود (۱۹۲۵م). شیخ سعید فردی مسلمان و فرزند یکی از رؤسای موروثی نقشبندی بود. در این جنبش، روشن‌فکران، آزادی‌خواهان و افسران کرد، رؤسای عشایر، طوایف و طبقات مردم شرکت داشتند. [۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶] هدف این شورش، رهایی قوم کرد از فشار ترک‌ها، فراهم آوردن فرصت آزادی برای آنان برای بهبود وضع خود با تکیه بر حمایت‌های بریتانیا بود. ولی بریتانیایی‌ها قصد نداشتند حمایتی همه‌جانبه از جنبش بالقوه تجزیه‌طلب کرد به عمل آورند و چنین نیز نکردند. از این‌رو، شورش به شدت سرکوب شد، و شیخ سعید پیران و چند تن از یاران نزدیکش ‌دستگیر و اعدام شدند. [۱۱۷]
البته موج سرکوب، ترکان مخالف را نیز در بر گرفت و تلفات سنگینی بر آنان وارد آورد. در اثنای شورش کردها، قانونی با عنوان «تقریر سکون» (برقراری نظم) وضع شد که به موجب آن قوۀ مجریه اختیار تام داشت تا در فعالیت هر سازمان، نهضت و نشریه‌ای که خطری از آن متوجه ثبات مملکت و نظم اجتماعی شود و یا واکنش و طغیانی را دامن زند، به‌طور رسمی جلوگیری کند. [۱۱۸] دادگاه‌های استقلال که طی جنگ‌های رهایی‌بخش شکل گرفته بود، دوباره به فعالیت پرداخت و حزب جمهوری ترقی‌خواه، همراه با دیگر انجمن‌ها و جمعیت‌ها نظیر سازمان کارگزاران، منحل و تعطیل شد [۱۱۹] و مصطفی کمال با استفاده از این اختیارات به معرفی کردن مؤسسات و سازمان‌های اجتماعی ادامه داد. در ۲۵ نوامبر ۱۹۲۵ با به تصویب رساندن قانونی استفاده از کلاه فس، فینه و عمامه و دیگر کلاه‌های سنتی ممنوع شد. زنان نیز به ترک حجاب و پوشاک‌های سنتی و مشارکت در زندگی اجتماعی و حضور در اماکن عمومی تشویق شدند. حق استفاده از پوشش روحانیان، برای مردم عادی ممنوع گشت، علمای دینی نیز به موجب قانونی که در ۱۳۱۳ش/۱۹۳۴م به تصویب رسید، بجز زمانی که می‌بایست مراسم دینی به عمل آورند، از استفاده از لباس روحانیان منع گردیدند. [۱۲۰]

۱۵.۱۵ - تدوین قانون مدنی ترکیه
قانون مدنی ترکیه که پس از کشمکش‌های بسیار تدوین شد و رونوشتی از قانون مدنی سویس بود، با منع چندهمسری، شناختن حق طلاق برای زنان (در موارد معین)، دگرگون‌سازی نظام ارث و برقراری ازدواج رسمی (عرفی)، سازمان خانواده را در ترکیه دگرگون کرد. در ۱۹۳۴م زنان از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در نهادهای گوناگون ازجمله مجلس کبیر ملی بهره‌مند شدند. [۱۲۱] در ۱۹۳۵م، نمایندگان زن برای پارلمان ترکیه انتخاب شدند و این تحولات دو نگرش و اصول حقوقی، اساس و مبنای مشارکت روزافزون زنان در حیات عمومی ترکیه بوده است. [۱۲۲] در ۱۹۲۶م مجلس ترکیه تقویم اروپایی را جای‌گزین تقویم هجری قمری ساخت و چندی پس از آن، یکشنبه روز تعطیل رسمی در ترکیه اعلام شد. [۱۲۳]

۱۵.۱۶ - تجدیدنظر در امر آموزش و پرورش
از دیگر از اقدامات جمهوری ترکیه، تجدید نظر در امر آموزش و پرورش بود. تمام امور مربوط به آموزش و پرورش وابسته به وزارت آموزش ملی شد. در کنار این اقدامات استفاده از الفبای عربی ممنوع، و الفبای ترکی جدید با استفاده از الفبای لاتین از ۱۹۲۸م رایج شد و اقداماتی برای از میان برداشتن مفاهیم و حروف عربی از خط و زبان ترکی صورت گرفت. [۱۲۴] در همان سال اشاره به نام اسلام از قانون اساسی حذف گردید. با این‌همه، در فرصت‌های مناسب، مطبوعات و عامۀ مردم در برابر اسلام‌زدایی دولت واکنش نشان دادند. چنان می‌نمود که ترکیه دولتی عرفی دارد که بر جامعه‌ای کاملاً وفادار به اسلام حکومت می‌کند. [۱۲۵] با این‌که تغییر خط، کلیۀ میراث فرهنگی یک ملت را دگرگون می‌کند، اما مصطفی کمال احساس می‌کرد که فواید آن از زیان‌هایش بیش‌تر است. نخست آن‌که تمایلات ملی‌گرایانه موافق ایجاد یک خط مشخص ترکی بود، از این‌رو، این اقدام از جهاتی جنبۀ حیاتی داشت. دوم این‌که خط پیشین دارای اهمیت دینی بود، و در نتیجه این اقدام بخشی از کوشش مستمری بود که برای بی‌اهمیت ساختن مسائل دینی به کار می‌رفت. دیگر این‌که نظام رهبری می‌خواست جوانان را از ادبیات موروثی که شدیداً جنبۀ دینی داشت، جدا کند. [۱۲۶]

۱۵.۱۷ - تأسیس بنیاد تاریخ ترک
برای ترویج اخلاق ملی و غیر دینی، تاریخ ملی نیز مورد توجه قرار گرفت، و دولت دستور داد که در تاریخ ملی، نقشی که ترک‌ها در تاریخ داشته‌اند، آموزش داده شود. از طرف دیگر برای پژوهش‌های علمی در ۱۹۳۱م، «بنیاد تاریخ ترک» تأسیس گردید، و در طی همان سال اذان به زبان ترکی خوانده شد و دستور ترجمۀ قرآن به زبان ترکی صادر گردید. [۱۲۷] بدین ترتیب زبان عربی که از طریق دین و مسائل دینی وارد فرهنگ ترک شده بود، جایگاه خود را در ترکیه از دست داد. با این اقدامات، به‌ویژه با تغییر الفبای عربی به لاتین، میراث فرهنگی امپراتوری عثمانی برای نسل‌هایی که با خط جدید درس می‌خواندند، غیرقابل دسترس شد. [۱۲۸]

۱۵.۱۸ - اهمیت توجه به مسائل اقتصادی
پس از ضعف و سقوط امپراتوری عثمانی، توجه به مسائل اقتصادی اهمیت ویژه‌ای یافت. امتیازات بسیاری که به‌ویژه برابر قانون کاپیتولاسیون به بیگانگان واگذار شده بود، درآمد دولت را محدود کرده، و سبب مقروض شدن حکومت گشته بود. عدم تناسب با پیشرفت تکنولوژی غرب و نداشتن دانش اقتصادی صاحبان ثروت و بی‌اعتنایی دولت نسبت به مسئلۀ کارگران، و حیات مادی و فرسوده شدن نیروی کار به سبب «فلسفۀ قَدَری» و وابسته به دین، همۀ این‌ها میراثی بود برای ترکیۀ جدید که می‌بایست با آن‌ها به مقابله بپردازد. هنگام طراحی و سازمان‌دهی جنگ‌های استقلال، جایگاهی نیز برای استقلال اقتصادی در نظر گرفته شده بود. جنگ استقلال نابسامانی‌هایی را که از امپراتوری عثمانی برجا مانده بود، عمیق‌تر کرده، و منابع ثروت از طرف نیروهای استیلاگر به یغما رفته بود و به علت مهاجرت‌های شهروندان تولیدکننده، امور اقتصادی به حالت نابودی درآمده بود. دولت جمهوری در این شرایط ناچار بود که فعالیت‌های اقتصادی را تقریباً از صفر شروع کند. اهمیت اقتصاد به عنوان اساس یک دولت نوین ــ که پیش از آن توسط «حزب اتحاد و ترقی» پذیرفته شده بود ــ در نظام جمهوری نیز مورد تصویب قرار گرفت، و نشانۀ آن کنگرۀ اقتصادی بود که در ۱۹۲۳م در ازمیر تشکیل شد. [۱۲۹] سیاست اقتصادی ترکیه مبتنی بر نیل به خودکفایی بود. دولت نقش عمده‌ای برای رسیدن به اهداف خودکفایی ایفا می‌کرد که مستلزم بردباری شهروندان بود. ترکیه در اتخاذ این رویه بیش‌تر از شوروی سرمشق گرفت، با این تفاوت که تندروی‌ها و تعصبات ناشی از اصول و عقاید را رها کرد و طریقۀ اقتصاد با نقشه و برنامه را اتخاذ نمود. [۱۳۰][۱۳۱]
مصطفی کمال در نطق خود در کنگرۀ اقتصادی ازمیر اظهار داشت که حاکمیت ملی باید همراه با حاکمیت اقتصادی باشد، و بدین ترتیب اظهار داشت که این حاکمیت باید توسط حکومت تأمین شود. [۱۳۲] ترکیه در فاصلۀ دو جنگ جهانی یک برنامۀ ۴ ساله برای کشاورزی و یک برنامۀ ۵ ساله برای صنایع و نیز معادن، و برنامه‌ای ۱۰ ‌ساله برای احداث و مرمت راه‌ها تنظیم و اجرا نمود. دولت ترکیه اجرای قسمتی از این برنامه‌ها را به مؤسسات و متخصصان دیگر کشورها مانند شوروی، آلمان، مجارستان، آمریکا و انگلیس وا گذاشت. از جمله عواملی که در توسعۀ اقتصاد ترکیه کمک شایانی نمود، تأسیس بانک‌های دولتی بود. از جمله: «بانک مرکزی» که حق نشر اسکناس و نظارت بر کلیۀ امور اقتصادی کشور را دارا بود؛ «سومر بانک» که تأسیسات صنعتی دولت را اداره می‌نمود؛ «اتی بانک» که امور مالی معادن را اداره می‌کرد؛ «ایش بانک»؛ «بانک بازرگانی» (کار و صنعت)؛ و «بانک کشاورزی» که بر کارهای کشت و زرع نظارت می‌کرد. [۱۳۳] با این همه، توسعۀ اقتصادی به علت عدم دانش و آگاهی، رشد چندانی نیافت.[۱۳۴]

۱۵.۱۹ - انتخاب اجباری نام‌خانوادگی
در ۱۹۳۴م نوآوری دیگری در جمهوری ترکیه دیده شد، و آن انتخاب اجباری نام خانوادگی برای تمام مردم بود. مصطفی کمال که تا آن زمان به جای نام فامیل از القاب و عناوینی نظیر پاشا و غازی استفاده می‌کرد، به تصمیم مجلس کبیر ملی عنوان و نام فامیل «آتاتورک» یافت [۱۳۵] و استفاده از عنوان‌های رسمی رایج در امپراتوری عثمانی مانند «بیگ»، «پاشا» و «افندی» منع شد و همۀ مقام‌ها و درجات مربوط به این عنوان‌ها منسوخ گردید.

۱۵.۲۰ - وضعیت آموزش عمومی
در این زمان آموزش عمومی به کلی از مذهب جدا و آموزش دروس دینی نیز ممنوع شد و محدود به خانواده‌ها و روحانیانی گردید که‌ به‌ طور پراکنده و فردی، و بیش‌تر در روستاهای کوچک زندگی می‌کردند. آموزش ابتدایی برای همۀ کودکان اجباری و رایگان شد تا از این طریق امکان آموزش همگانی فراهم شود. [۱۳۶] ساختار اساسی آموزش ابتدایی، متوسطه و دبیرستان به جای مانده از سدۀ ۱۹م همچنان حفظ شد و در محتوا و طول دوره‌های تحصیلی تغییراتی ایجاد شد تا سطوح پایین‌تر آموزشی به لحاظ کیفیت تقویت شود.
پس از تعطیل مکتب‌خانه‌ها و مجالس درس روحانیان و حذف دروس مذهبی از برنامه‌های مدارس، آموزشگاهی با عنوان «پیش‌نمازان و وعاظ» تأسیس شد که اندکی بعد آن نیز به تعطیلی کشانده شد. به مدارس اقلیت‌های دینی و میسیون‌ها نیز اطلاع داده شد که آنان نیز تعالیم مذهبی را از برنامۀ دروس خود حذف کنند و همۀ علائم و نشانه‌های مذهبی را از در و دیوارها بردارند و نیز از این مدارس خواسته شد که دروس زبان ترکی، تاریخ و جغرافیا، تعلیمات مدنی ترکیه را که تدریس آن‌ها به زبان ترکی در همۀ مدارس اجباری بود، به برنامۀ درسی خود بیفزایند. مدارس اقلیت‌های دینی و میسیون‌ها نیز چون دیگر مدارس ترکیه تحت نظارت دولت درآمد. [۱۳۷]
در سطوح عالی‌تر نیز تشکیلات آموزشی جدیدی ایجاد شد. در نتیجه اصلاحات دورۀ تنظیمات بر جای ماند، اما نوسازی گردید، و در این تلاش‌ها بیش‌تر از کارشناسان و مربیان خارجی کمک گرفته شد. دانشگاه عثمانی (دارالفنون) در ۱۹۳۳م به صورت دانشگاه استانبول تجدید سازمان گردید. در طرح‌ریزی و اجرای همۀ این اصلاحات، از استادان اروپایی بهره گرفته شد و بیش‌تر استادان این دانشگاه نوپا اروپایی بودند. [۱۳۸] در ۱۹۳۶م دانشکدۀ زبان، تاریخ و جغرافیا به عنوان هستۀ اصلی دانشگاه جدید افتتاح شد و بر شمار مدارس حرفه‌ای و تربیت معلم افزوده گردید. آکادمی‌های فنی توسعه یافت و شمار دانشکده‌ها و مدارس عالی فنی از ۹ به ۲۰ رسید. این ارقام بیانگر پیشرفتـی ــ اگر چه نـه اساسـی ــ اما قابل توجه بود. [۱۳۹]

۱۵.۲۱ - ناآرامی‌ها در تغییر ظاهر ترکان
اصلاحات حکومت جمهوری که نه تنها بر آن بود ظاهر ترکان را تغییر دهد، بلکه درصدد بود که ژرف‌ترین گوشه‌های هشیار و ناهشیار ذهن آنان را نیز یک شبه و به زور دگرگون سازد، طبیعتاً به مذاق همگان خوش نمی‌آمد و سبب بروز مخالفت‌ها و شورش‌هایی شد. ستیز با حکومت مرکزی در مرعش و ارزروم، نیز اعتراضات مردم به تغییر کلاه، چنان خشم دولت را برانگیخت که چند نفر محکوم به مرگ شدند. در تظاهرات ضد دولتی در ازمیر در ۱۹۳۰م دفتر حزب حاکم (جمهوری خلق) به آتش کشیده شد. [۱۴۰] اما بیش از همۀ این رویدادها، واقعۀ مِنه مِن بود که شکاف ژرف و گسترده‌ای که مردم را از دولت جدا می‌کرد، به روشنی عیان ساخت. در دسامبر ۱۹۳۰ در شهر کوچک منه من در نزدیکی ازمیر محمد نامی دعوی مهدویت کرد و به همراه تنی چند از نخستین مریدانش آهنگ مسجد شهر نمود. این شورش با رهبری وی و لوای سبز و صدای تکبیر صورت گرفت. هر چند این جریان سرکوب گردید، ولی سبب بروز قیام‌های دیگری شد. [۱۴۱]

۱۵.۲۲ - قیام احسان نوری پاشا
قیام دیگر در برابر جمهوری ترکیه، قیام احسان نوری پاشا از افسران سابق ارتش عثمانی بود. این قیام که در ۱۹۲۹م در نواحی جنوبی کردستان ترکیه آغاز شد، به مناطق و نواحی دیگری نظیر بتلیس، وان، آرارات و بوتان نیز سرایت کرد. این قیام نیز با همدستی حکومت رضا شاه با جمهوری ترکیه توسط ۴۵ هزار نظامی ترک سرکوب شد. شورش آرارات در مناسبات ترکیه و ایران و برای مسئلۀ کردان نیز مبدأ تاریخی تازه‌ای بود. این واقعه به انعقاد موافقت‌نامۀ مرزی میان ایران و ترکیه انجامید که در ۲ بهمن۱۳۱۱ش/۲۲ ژانویۀ ۱۹۳۳ به امضا رسید که با اصلاحات اندکی که در ۱۹۳۷م در آن به عمل آمد، هنوز همچنان به قوت خود باقی است. [۱۴۲][۱۴۳] سومین قیام بزرگ کردها در ترکیه، شورش سیدرضا در شهر دِرسیم بود که امروزه تونجلی نامیده می‌شود. این قیام در ۱۹۳۷م شروع شد و تا پایان ۱۹۳۸م که ارتش ترکیه شورشیان را تار و مار کرد، ادامه داشت. [۱۴۴]

۱۵.۲۳ - وفات آتاتورک
مصطفی ‌کمال آتاتورک در ۱۰ نوامبر ۱۹۳۸ فوت کرد. برخی بر این عقیده‌اند که وی و یارانش در پیشبرد خواسته‌های خود چندان موفق نبوده‌اند، زیرا ادارۀ مملکت از چنان ساختاری تشکیل شده بود که در واقع مثلثی را تشکیل می‌داد که در امور اقتصادی و سیاسی صاحب تجربه‌ای نبودند. یک ضلع این مثلث را اشراف (بزرگ مالکان و تجار) تشکیل می‌دادند و ضلع دوم را بوروکرات‌هایی که در جنگ استقلال شرکت کرده بودند، و ضلع سوم را کسانی تشکیل می‌دادند که‌ به‌طور کلی خارج از دایرۀ جنگ استقلال بودند و اعضای هر کدام از این ۳ ضلع، ‌منافع خود را دنبال می‌کردند.
دربارۀ جانشینی آتاتورک هیچ‌گونه اختلاف‌نظری بروز نکرد. عصمت اینونو که بیش از هر کس دیگر به مصطفی کمال نزدیک بود، جانشین او تعیین گردید. مجلس کبیر ملی ترکیه وی را با اکثریت قاطع به ریاست جمهوری، و دو هفته بعد به ریاست دائمی حزب جمهوری خلق برگزید. [۱۴۵]

۱۵.۲۴ - بحران‌های رئیس جمهور جدید
رئیس جمهور جدید که فقط با یک رأی مخالف به این مقام برگزیده شده بود، [۱۴۶] با دو بحران اساسی‌ رو ‌به ‌رو شد: یکی جنگ جهانی دوم که کمتر از یک سال پس از به قدرت رسیدن وی آغاز شد، و دیگری تقاضای فزاینده برای به کار بستن اصلاحات لیبرالی که پس از جنگ مطرح شد.

۱۵.۲۵ - دولت ترکیه در جنگ جهانی دوم
دولت ترکیه در جنگ جهانی دوم اعلام بی‌طرفی کرد، زیرا به خوبی می‌دانست که درگیر شدن در جنگ جهانی اول چگونه سبب انقراض امپراتوری عثمانی و از دست رفتن تمامیت ارضی آن شده بود. [۱۴۷] در اکتبر ۱۹۳۹ ترکیه قرارداد دو جانبه‌ای را با بریتانیا و فرانسه منعقد کرد که به موجب آن از ورود ترکیه به جنگ جلوگیری می‌کرد، مگر این‌که منافع ترکیه مستقیماً به خطر می‌افتاد. هر چند آلمان سعی داشت ترکیه را وادار کند که به دول محور بپیوندد، ولی ترکیه خود را از این کار برکنار نگاه داشت، تا این‌که در ۱۹۴۳م، انگلستان ترکیه را برای اعلان جنگ به آلمان تحت فشار قرار داد. بدین ترتیب بود که ترکیه از ارسال کالا به آلمان خودداری کرد. در ۱۹۴۴م نیز روابط سیاسی خود را با آن کشور قطع نمود و سرانجام نیز طی همان سال به آلمان اعلان جنگ داد. [۱۴۸] به این ترتیب سیاست ترکیه در طول جنگ هماهنگ با اندیشۀ همزیستی مسالمت‌آمیز، حفظ استقلال و عدم تمایل به توسعۀ ارضی باقی ماند.
سال‌های میان مرگ آتاتورک و پایان رژیم اینونو راه را برای نظام سیاسی جدیدی هموار ساخت که توسعۀ اقتصادی، گروه‌هایی از سوداگران، مدیران کارخانه‌ها، زمین‌داران روستایی، دهقانان موفق و نسل جدیدی از روشنفکران را که خواهان به رسمیت شناخته شدن سیاسی بودند، به وجود آورد، و قوانین ترکیه پس از جنگ جهانی دوم از تسلط حکومت بر نهادی اقتصادی و آموزش عالی کاست و امید به مشارکت سیاسی را افزایش داد.
ایالات متحدۀ آمریکا نیز که پس از جنگ جهانی دوم به حامی اصلی امنیت سیاسی و توسعۀ اقتصادی ترکیه بدل شده بود، خواهان نظامی بود که کمتر اقتدارگرا و بیش‌تر دموکراتیک باشد. [۱۴۹] هر چند ترکیه در جنگ جهانی دوم درگیر نبود، اما وضعیت جنگی در این کشور موجب ایجاد یک دهه رکود واقعی به ویژه در صنعت شد. [۱۵۰] قانون دفاع ملی که در زمان جنگ دوم جهانی به تصویب رسیده بود و دولت را صاحب قدرت مطلق در اقتصاد کشور کرده بود، سبب فلج شدن بازار تجارت شد و برای رشد صنعتی، سیاست خشنی در پیش گرفته شد؛ حتی در ۱۳۲۱ش/۱۹۴۲م دولت اینونو دستور داد از سرمایۀ مردم برداشت نمایند.، [۱۵۱] [۱۵۲]
تورم زمان جنگ و کمیابی کالاهای اساسی برای طبقات پایین‌تر اجتماعی دشواری‌های فراوان ایجاد کرد. دولت که با مشکلات اقتصادی فراوان رو به رو شده بود، در ۱۹۴۲‌م قانونی با عنوان عوارض دارایی وضع کرد. دولت این قانون را در واقع برای تأمین عدالت اجتماعی و بقای ملی در مقابل کسانی که در جنگ به مال و مکنت رسیده بودند، از تصویب گذراند؛ ولی در نهایت به زیان مردم تمام شد. این قانون که در آغاز به شدت پی‌گیری می‌شد، سبب ورشکستگی پیشه‌وران و سوداگران کوچک گردید، و نیز به اعتبار کشور در خارج خدشه وارد ساخت و اعتماد بخش خصوصی را از دولت سلب کرد و سبب فرار سرمایه‌ها به خارج شد که آسیب‌های بسیاری به اقتصاد کشور وارد آورد. از این رو، در ۱۹۴۴م این قانون لغو گردید. [۱۵۳]

۱۵.۲۶ - تأسیس حزب دموکرات
بحران اقتصادی شدید در طول جنگ و پس از آن سبب شد که صفوفی مختلف از مردم خواهان پایان دادن به مدیریت و سلطۀ سیاست تک حزبی شوند و انتظار آن را داشته باشند که یک نظام و شیوۀ حکومت مدرن که ره‌آوردش رفاه باشد، به وجود آید. در آن زمان چنین گرایش‌هایی رو به رشد نهاد و یک گروه ۵ نفری از نمایندگان مجلس که در رأس آنان جلال بایار قرار داشت، با توجه به گرایش مردم و عدم علاقه به نظام تک حزبی از حزب جمهوری خلق جدا شدند و حزب دموکرات را در ۷ ژانویۀ ۱۹۴۶ تأسیس کردند. [۱۵۴]
این حزب در انتخابات سراسری ۱۹۵۰م به پیروزی رسید و رهبر آن یعنی جلال بایار به ریاست جمهوری برگزیده شد.
در ۱۹۵۲م ترکیه به سبب ترسی که از شوروی داشت، به پیمان ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) پیوست، زیرا فشار شوروی بر ترکیه برای تجدید‌ نظر در وضعیت نظارت بر بغازها (بسفر و داردانل) شدت یافته بود. اما ترکیه با حمایت ایالات متحده و بریتانیا در برابر آن پایداری کرد [۱۵۵] و در ۱۹۵۵م با امضای پیمان بغداد وارد پیمان دفاع جمعی منطقه‌ای شد. [۱۵۶]

۱۵.۲۶.۱ - لغو قوانین ضد دموکراتیک
حزب دموکرات حتی پیش از آن‌که قدرت را به دست گیرد، با تمام قدرت لغو قوانین ضد دموکراتیک را ضرور می‌دانست. از نظر مردم نیز دموکراسی می‌توانست به بحران اقتصادی پایان دهد و اعتماد، امنیت و رفاه را نصیب کشور کند. هدف و شعار حزب دموکرات، الغای قوانین ضد دموکراتیک و لائیک‌گرایی (لائیسم) بود که مسائل دینی را نادیده گرفته بود، نیز از میان برداشتن اساس دولت‌گرایی (اتاتیسم) و نظارت بر فعالیت‌های اقتصادی سرمایه‌داران، از میان برداشتن مالکیت‌های بزرگ، تأمین آزادی اندیشه و مطبوعات، از دیگر اهداف و شعارهای این حزب بود. [۱۵۷]

۱۵.۲۶.۲ - شعار آزادی دین و وجدان
حزب دموکرات پیش از به قدرت‌ رسیدن، شعار آزادی دین و وجدان و لزوم گنجاندن دوبارۀ آموزش‌های دینی را در برنامه‌های درسی دبستان‌ها و دبیرستان‌ها، به عنوان یکی از مایه‌های اصلی کارزار سیاسی و انتخاباتی خود برگزید، و این امر سبب شد تا حکومت اینونو برای رویارویی با عیب‌جویی‌های مخالفان، امتیازهایی به اهل دین و طریقت بدهد. سفر حج آزاد شد و از ۱۹۴۹م تعلیمات دینی به صورت اختیاری به برنامۀ درسی دبستان‌ها افزوده گشت و در همان سال دانشکدۀ الاهیات آنکارا تأسیس شد و در آستانۀ انتخابات ۱۹۵۰م، دولت تصمیم گرفت که ممنوعیت فعالیت تکیه‌ها و خانقاه‌ها را که در ۱۹۲۵م به تصویب رسیده بود، از میان بردارد و کار مرمت ۲۰ تکیه را نیز بر عهده گرفت. [۱۵۸] اما به رغم همۀ این اقدامات که نوعی عقب‌نشینی چشم‌گیر بود، حزب دموکرات پیروز شد و مسئولیت حکومت را عهده‌دار شد. [۱۵۹]
روی کارآمدن حزب دموکرات چرخشی کامل در مناسبات دین و دولت در ترکیه پدید آورد و دورۀ جمهوری اول ترکیه به پایان رسید. یکی از نخستین تصمیمات حکومت حزب دموکرات در ۱۹۵۰م لغو ممنوعیت خواندن اذان و نماز به زبان عربی بود. اندکی بعد پخش برنامه‌های دینی از رادیو ترکیه آغاز شد. نخستین بار از رادیو نوای قرآن به گوش رسید. عدنان مندرس، نخست وزیر جدید، ضمن دلبستگی صمیمانه به برقراری آزادی‌های دینی، بر آن بود که اسلام سلاح نیرومندی برای مبارزه با گرایش‌های چپ (کمونیسم) است، و باید به یاری اسلام، از اشاعۀ مارکسیسم در میان جوانان جلوگیری کرد. [۱۶۰]

۱۵.۲۶.۳ - سیاست در برخورد با طبقات پائین
با توجه به اختلاف میان شعارها و اندیشه‌های حزب جمهوری خلق و حزب دموکرات می‌توان گفت که حزب دموکرات برای دست‌یابی به قدرت سیاسی، تکیه بر طبقات پایین اجتماعی داشت و در واقع ائتلافی از بازرگانان کوچک، زمین‌داران و وابستگان روستایی هوادار آن‌ها و دهقانان متوسط بود و شعارهای لیبرالیستی را اساس فعالیت‌های خود قرار داده بود، در حالی‌که اساس حزب جمهوری خلق را روشن‌فکران آرمانگرا، دیوان‌سالاران و محافل ثروتمندی که دست‌اندر کار معاملات دولتی بودند، تشکیل می‌داد و تأکید این حزب بر اتاتیسم (دولت‌گرایی) بود. [۱۶۱][۱۶۲] با این همه، اصطلاحات «لیبرالیسم و اتاتیسم» چندان وجه مشترکی با معانی و مفاهیم رایج در غرب نداشتند، و این دو حزب نمایندۀ جریان‌های اصلی فکریی بودند که از شرایط خاص ترکیه و جهان اسلام ناشی شده بود، و در حقیقت هر دو حزب از این شعارها برای منافع و حفظ موقعیت خود استفاده می‌کردند. با این حال، حزب دموکرات تا ۱۹۶۰م یعنی به مدت ۱۰ سال قدرت را در دست داشت. این حزب در زمان حاکمیت خود نشان داد که تحمل انتقادهای مخالفان خود را ندارد و در واقع عملکرد آن با دموکراسی سازگاری نداشت. مخالفت‌ها با عملکرد این حزب حتی به اعضای آن هم سرایت کرد و در ۱۳۳۴ش/۱۹۵۵م به درون حزب نیز کشیده شد، و برخی از نمایندگان حزب دموکرات در مجلس از این حزب جدا شدند و حزب جدیدی با نام «حریت» تأسیس کردند. [۱۶۳] [۱۶۴][۱۶۵]
تأسیس حزب حریت که مانند حزب دموکرات از بطن حزب جمهوری خلق زاده شده بود، خود بیانگر اختلاف نظرها در ادارۀ امور کشور بود. در دورۀ زمامداری حزب دموکرات به سیاست اقتصاد آزاد توجه بیشتری شد. بخش خصوصی و سرمایه‌گذاری‌های خارجی مورد تشویق قرار گرفت و سیاست خارجی این روند را تقویت کرد. ترکیه با مشارکت در جنگ کره و پیوستن به ناتو بر سمت‌گیری خود در هواداری از غرب صحه گذاشت و گرایش سوسیالیستی را که برخی از کشورهای عربی در سال‌های حاکمیت ناصر از سر گذراندند، تجربه نکرد [۱۶۶] و تحول اقتصادی کشور از حالت بسته و محدود به سمت اقتصاد توسعه یافته حرکت نمود. با این همه، این‌گونه استراتژی‌های برنامه‌ریزی نشده، منجر به بحران مالی بزرگی شد و موجبات افزایش تورم، کاهش ارزش پول رایج، کسری بودجه و بدهی‌های خارج را فراهم آورد. [۱۶۷] [۱۶۸]

۱۵.۲۶.۴ - مشکلات اساسی دولت دموکرات
دولت دموکرات در واقع با سه مشکل اساسی اقتصادی، مذهبی و سیاسی رو به رو بود. سرانجام نیز بر اثر این مشکلات، حکومت و حزب دموکرات در تنگنا قرار گرفت. این مشکلات خصومت شدیدی را میان حکومت و حزب جمهوری خلق ــ که در ایـن زمـان در جبهـۀ مخالف قرار گرفته بـود ــ برانگیخت و سرانجام آن را به سوی همان استبدادی که درگذشته به شدت از آن انتقاد می‌کرد، سوق داد. [۱۶۹] هر چند در اوایل دورۀ زمام‌داری دموکرات‌ها نشانه‌هایی از رشد اقتصادی به چشم می‌خورد، ولی بر اثر سوء سیاست‌ها این رشد متوقف شد و بدهی‌های خارجی افزایش قابل ملاحظه‌ای یافت.

۱۵.۲۷ - تشکیل کمیته وحدت ملی
این بحران‌ها که پس از انتخابات ۱۹۵۷م شدت بیشتری یافته بود، سرانجام واکنش بخشی از ارتش ترکیه را در ۱۹۶۰م برانگیخت و در ۲۷ مۀ همان سال فرماندهان ارشد نیروهای مسلح با تشکیل کمیته‌ای با عنوان «کمیتۀ وحدت ملی» برای خاتمه دادن به مجادلات سیاسی و سیاست‌های غلط که جامعه را به دو بخش تقسیم کرده بود، دست به کودتا زد و قدرت را به دست گرفت. حزب دموکرات همراه با مجلس منحل شد [۱۷۰] و عدنان مندرس، نخست وزیر و چند تن از وزیران و وابستگان به حزب دموکرات و نیز رئیس مجلس اعدام شدند. [۱۷۱]
فعالیت احزاب سیاسی متوقف گردید و ادارۀ کشور به «کمیتۀ وحدت ملی» واگذار شد که در رأس آن ارتشبد جمال گورسل قرار داشت. وی دولتی تشکیل داد که افراد کابینۀ آن هیچ‌گونه ارتباطی با احزاب سیاسی نداشتند. [۱۷۲] عاملان کودتای ۲۷ مۀ ۱۹۶۰ از میـان نظـامیـان و بـوروکـرات‌هـای هـوادار سیـاست‌هـای آتاتورک بودند که به این ترتیب انتقام خود را از حزب دموکرات گرفتند. کمیتۀ وحدت ملی که با عضویت عاملان اصلی کودتا تشکیل شد، یک سال و نیم حکومت کرد و سپس در پی انتخابات ۱۳۴۰ش/۱۹۶۱م اجازه داد که یک دولت غیرنظامی ادارۀ کشور را به دست گیرد. [۱۷۳]
در ۱۹۶۱م قانون اساسی جدیدی در مجلس مؤسسان به تصویب رسید که متضمن آزادی‌های بیشتری نسبت به قانون اساسی گذشته بود و ساختار نظام سیاسی ترکیه را دگرگون ساخت. این نظام جدید مبتنی بر تقسیم قدرت بود و اهرم‌های بازدارندۀ متعادل کننده از ایجاد حکومت مطلقه جلوگیری می‌کرد. در این قانون اساسی نقش قوۀ قضائیه تقویت شد، مجلس قانون‌گذاری دومی (مجلس سنا) به عنوان ناظر بر مصوبات مجلس کبیر ملی به وجود آمد، قدرت ریاست جمهوری افزایش یافت و بسیاری موارد آزادی تضمین شد، به دانشگاه‌ها و رسانه‌های همگانی آزادی عمل و خودمختاری، و به اتحادیه‌های کارگری حق اعتصاب اعطا کرد. [۱۷۴][۱۷۵]
با توجه به ساختار حکومتی که در قانون اساسی ۱۹۶۱م پیش‌بینی شده بود، همۀ گروه‌های سیاسی مجبور بودند در چارچوب احزاب سیاسی فعالیت کنند. قانون اساسی جدید که دارای صبغه‌ای دموکراتیک بود، پس از تصویب از سوی مجلس، در یک همه‌پرسی که اولین بار در ترکیه صورت گرفت، با شرکت اکثریت مردم مورد تأیید و قبول واقع شد و به اجرا درآمد. [۱۷۶]

۱۵.۲۸ - ظهور چندین حزب سیاسی
در این برهه از تاریخ ترکیه، چندین حزب سیاسی برای جلب آراء هواداران حزب منحلۀ دموکرات‌ ظهور کرد که «حزب ترکیۀ جدید» در ۱۹۶۱م به کوشش شماری از اعضای حزب حریت که در ۱۹۵۷م از حزب دموکرات جدا شده بودند، تأسیس شد. [۱۷۷] یکی دیگر از احزاب سیاسی که در این دوره سر برآورد، «حزب ملی دهقانان جمهوری‌خواه» بود که از «حزب ترکیۀ جدید» قدری محافظه‌کارتر می‌نمود. «حزب ملت» از دیگر احزاب این دوره بود که در ۱۹۶۲م تأسیس شد و بر فعالیت اقتصادی و برنامه‌ریزی دولتی تأکید داشت. با این همه، بیشتر آراء حزب دموکرات‌ نصیب «حزب عدالت» شد که در ۱۹۶۱م شکل گرفته بود. [۱۷۸] حزب دیگری نیز که طی دهۀ ۱۹۶۰ م شکل گرفت، «حزب کارگران ترکیه» بود. این حزب در ۱۹۶۱م به کوشش شماری از رهبران اتحادیه‌های کارگری استانبول به رهبری محمدعلی آی‌بار تشکیل شد. این حزب در اوایل تأسیس فقط به ظاهر حزب کارگری به شمار می‌رفت. اعضای آن را بیش‌تر روشنفکران وابسته به بورژوازی لیبرال، و حتی اشرافی تشکیل می‌داد که در خارج از کشور تحصیل‌کرده بودند. هر چند با زبان خارجی آشنایی داشتند، ولی بیش‌تر آنان درک روشنی از سوسیالیسم نداشتند و صرفاً برای ابراز مخالفت با دولت در این حزب گرد آمده بودند. [۱۷۹][۱۸۰]
قانون اساسی جدید به دانشگاه‌ها، ریاست جمهوری و احزابی که دارای نماینده در پارلمان بودند، حق می‌داد که دادگاه قانون اساسی را به داوری دربارۀ مطابقت هر قانون، اعم از قدیم و جدید با قانون اساسی، فرا خواند. [۱۸۱] پس از کودتای ۱۹۶۰م گمان می‌رفت که نظامیان سیاست‌های دین‌پرورانۀ حزب دموکرات را کنار بگذارند و روش‌های سخت‌گیرانۀ گذشته را پیش گیرند، اما رهبران جدید راه و روش آشتی‌جویانه در پیش گرفتند. [۱۸۲]

۱۵.۲۹ - راه و روش حزب عدالت
در دهۀ ۱۹۶۰م حزب عدالت به رهبری سلیمان دمیرل راه و روش حزب دموکرات را در دفاع از اسلام پیش گرفت. حتی حزب جمهوری خلق نیز پس از انتخابات ۱۹۶۵م کوشید تا دین‌ستیزی گذشته را از یادها بزداید و پس از بحث و جدل‌های درونی بسیار، شماری از رهبران آن اسلام را یکی از بنیادهای اساسی جامعه و فرهنگ ترکیه دانستند. [۱۸۳] یکی از عوامل اصلی طرح گستردۀ اسلام در صحنۀ سیاسی و اجتماعی ترکیه واکنش مردم نسبت به سیاست‌های نخبگان «کمالیست» بود. در حقیقت این واکنش‌ها به جایی رسیده بود که احزاب ناچار بودند برای بقای خود در مقابل مردم، به نحوی پاسخگو باشند. جامعه عطش خاصی داشت و نیاز به تعریف مجدد از سکولاریسم ترکی برای آن دسته از مردم که اسلام را تنها راه حیات می‌دانستند، احساس می‌شد. [۱۸۴]
به طور کلی پس از جنگ جهانی دوم محافل اسلامی و طریقت‌های ترک با نرمشی فوق‌العاده، پویایی چشمگیر و چیره‌دستی بسیار، وابستگان به آیین و سنت را سازمان دادند. شبکه‌های ارتباطی خود را آفریدند و حامیان و دست پروردگانی در محافل سیاسی و اقتصادی کشور یافتند و به گروه‌های نیرومندی تبدیل شدند. [۱۸۵]
در انتخابات ۱۹۶۱م که بر طبق قانون اساسی جدید و به رغم ادامۀ حاکمیت کمیتۀ وحدت ملی و با آزادی کامل و بدون دخالت حکومت و ارتش صورت گرفت، هیچ یک از احزاب سیاسی ــ حتی حزب جمهوری خلق که به رغم برخورداری از حمایت معنوی کمیتۀ وحدت ملی و با وجود آن‌که دیگر احزاب به تازگی تأسیس شده بودند ــ نتوانستند اکثریت لازم را برای تشکیل دولت به دست آورند. [۱۸۶][۱۸۷] از این‌رو کمیتۀ وحدت ملی از بیم آن‌که هیچ‌یک از احزاب نتوانند حکومت مقتدری ایجاد کنند، انحلال انتخابات را پیشنهاد کرد. سرانجام، پس از آن‌که حزب جمهوری خلق به رهبری اینونو و حزب عدالت برای ائتلاف موافقت کردند، عصمت اینونو به عنوان نخست وزیر انتخاب شد، و برای نظارت بر اوضاع کشور ژنرال جمال گورسل به ریاست جمهوری برگزیده شد. کمیتۀ وحدت ملی وضع موجود را پذیرفت و از سیاست کناره گرفت.
طی ۴ سال نخست‌وزیری اینونو (۱۹۶۱-۱۹۶۴م) مشکلات لاینحلی که کمیتۀ وحدت ملی را به هراس افکنده بود، پیش آمد و اینونو مجبور شد که با ۳ ائتلاف پی‌در‌پی به حکومت ادامه دهد. ائتلاف با حزب عدالت به سبب اختلافات سیاسی در ۱۹۶۲م بر هم خورد و اینونو مجبور شد با احزاب کوچک ائتلاف کند. این ائتلاف نخست با حزب ترکیۀ جدید و سپس با حزب دهقانان صورت گرفت؛ با این حال حزب جمهوری خلق به رهبری اینونو نتوانست بر مشکلات فایق آید. این حزب در انتخابات شهرداری‌ها در نوامبر ۱۹۶۳ نیمی از آراء خود را از دست داد. نتیجۀ این انتخاب نشان داد که پیروزی حزب عدالت در انتخابات بعدی مجلس قطعی به نظر می‌رسد.[۱۸۸]
سرانجام در انتخابات ۱۳۴۴ش/۱۹۶۵م حزب عدالت با برخورداری از اکثریت کامل در مجلس به قدرت رسید و تا سال ۱۹۷۱م با رهبری سلیمان دمیرل حکومت کرد؛ تا آن‌که در ۱۲ مارس ۱۹۷۱ با کودتایی نظامی ساقط شد. [۱۸۹] [۱۹۰]

۱۵.۲۹.۱ - سیاست دولت دمیرل
سیاست دولت دمیرل بازتابی بود از تمایل این حزب به بهبود بخشیدن به اوضاع آشفتۀ اقتصادی و عدالت اجتماعی. این دولت از لحاظ سیاست اقتصادی از همان نگرش اقتصادی مختلط که در قانون اساسی تصریح شده بود، پیروی می‌کرد و با بهره‌گیری از اهرم‌های نظارت دولتی و غیردولتی می‌کوشید تا رفاه و توسعۀ کشور را از طریق اجرای طرح‌های سازمان برنامه‌ریزی ترکیه عملی سازد. [۱۹۱]
رابطۀ دولت دمیرل با ارتش بهتر از آن بود که انتظار می‌رفت، و این بیش‌تر از تصمیم دمیرل مبنی بر وادار کردن حزب به انتخاب ژنرال دیگری به نام جودت سونای به ریاست جمهوری پس از مرگ گورسل در ۱۹۶۶م بود. دمیرل همچنین به تلاش خود مبنی بر نوسازی ارتش، بهبود شرایط زندگی افسران و کارمندان، و اجتناب از مداخله در امور آنان ادامه داد. در حالی که رئیس جمهور نیز به نوبۀ خود افسران و کارمندان را از مداخلۀ بیش از اندازه در امور سیاسی باز می‌داشت. [۱۹۲] دولت دمیرل در مناسبات خارجی خود نیز در قیاس با دولت عدنان مندرس، موفق‌تر عمل کرد، و زمانی که تیرگی روابط آمریکا و روسیه رو به پایان می‌رفت، از موقعیت به خوبی استفاده کرد و توانست روابط اقتصادی خود را با شوروی توسعه دهد. [۱۹۳] اما روابط دولت با حزب جمهوری خلق بیش از پیش تیره شد. در آغاز اختلافات میان دولت و این حزب از انتقاد حزب از گرایش حکومت به دست زدن به برخی از اقدامها ناشی می‌شد. از جملۀ این اقدام‌ها که برای جذب پشتیبانی مذهبی حکومت صورت می‌گرفت، می‌توان به آزادی احداث مساجد، اجازۀ تدریس علوم دینی در مدارس، و حتی اجازۀ استفاده از بلندگو برای پخش اذان در شهرها اشاره کرد [۱۹۴] زیرا حکومت دمیرل به فعال کردن مجدد اسلام ــ برخلاف سیاست‌های دین‌زدایانۀ آتاتـورک و حزب جمهوری خلق ــ اعتقاد داشت. [۱۹۵]
در حالی‌ که بیش‌تر مردم از سیاست‌های دولت دمیرل که دست به اقدامات افراطی مختل کننده نمی‌زد، خشنود بودند، سازمان‌های چپ‌گرا سرسختانه از آن دولت انتقاد می‌کردند و انتظار داشتند که دولت سریع‌تر عمل کند. [۱۹۶]

۱۵.۳۰ - اغتشاشات چپ‌گرایان
در این احوال چپ‌گرایان افراطی هر چه بیش‌تر به خیابان‌ها ریختند و خواستار تحولات اساسی در ساختار جامعه و اصلاحات اجتماعی شدند. آنان به سبب حضور نظامیان آمریکا در ترکیه و عضویت ترکیه در پیمان ناتو دولت را مورد انتقادهای شدید خود قرار می‌دادند. [۱۹۷][۱۹۸] در واقع در این اوضاع و احوال، دانشجویان و کارگران نیروهای اصلی، فعال و پویای سیاست بودند که از ۱۹۶۱م به بعد روز به روز قدرت بیشتری می‌یافتند. حزب کارگران ترکیه که راه ورود به پارلمان را به روی خود بسته می‌دید، با استفاده از موقعیت، راه را به سوی یک اغتشاش کلی باز می‌کرد. [۱۹۹] ناتوانی دولت در مهار کردن چپ‌های افراطی، حمایت مردم از دولت را به رغم ادامۀ توسعه و افزایش سطح رفاه، تضعیف کرد و تورم، موجب تشدید خشونت شد. بالا گرفتن خشونت، ارتش را در ۱۲ ماه مارس ۱۹۷۱ بار دیگر به مداخله واداشت. کودتاگران دولت دمیرل را وادار به استعفا کردند، اما این بار فرماندهان ارتش، قانون اساسی را به حال تعلیق درنیاوردند و نظامیان را بر مسند قدرت ننشاندند، بلکه دولت‌های غیرنظامی را برگماردند و آنان را ناگزیر به مشورت با ارتش و افسران کردند؛ حزب کارگران منحل شد، برای محدودکردن آزادی‌های مصرح در قانون اساسی تجدید نظر به عمل آوردند و در برخی استان‌ها حکومت نظامی اعلام شد. ارتش که برای تصحیح روند توسعۀ سیاسی دست به اقدامات زده بود، بار دیگر در ۱۳۵۲ش/۱۹۷۳م خود را از صحنۀ سیاسی کشور کنار کشید.
تا پیش از برگزاری انتخابات جدید در ۱۴ اکتبر ۱۹۷۳، ائتلاف‌های غیر حزبی به رهبری نیهت (نهاد) اریم، فریدْ مِلِن و نعیم تَلو به عنوان نخست وزیر بر کشور حکومت کردند [۲۰۰][۲۰۱] و فخری کورتورک مقام رئیس جمهوری داشت. [۲۰۲] در آغاز این دوره هر دو حزب (عدالت و جمهوری خلق) تحت فشار ارتش با حکومت جدید همکاری می‌کردند. اما از آن‌جا که بولنت اجویت درصدد تجدید سازمان حزب جمهوری خلق به عنوان یک نیروی ترقی‌خواه چپ‌گرا بود، در ۱۹۷۲م به این بهانه که حکومت در واقع ائتلافی دست راستی است، حمایت حزب جمهوری خلق را از دولت قطع کرد. با توجه به این‌که حزب عدالت هنوز در میان دو جناح لیبرال و محافظه کار خود تقسیم می‌شد، و حکومت‌های غیر حزبی به ظاهر نمی‌توانستند تروریست‌ها را سرکوب کنند و برنامه‌های اصلاحی جدید و مهمی را تحقق بخشند، تودۀ مردم به تدریج به حزب جمهوری خلق و نیز احزاب افراطی‌تر گرایش یافتند. برای احزاب بیش از هر زمان دیگر دشوار شد که اکثریتی کسب کنند، چه رسد به این‌که حکومتی هم‌آهنگ تشکیل دهند و از سیاستی معقولانه پیروی کنند.

۱۵.۳۱ - انتخابات اکتبر ۱۹۷۳
در اکتبر ۱۹۷۳ انتخابات بار دیگر برگذار شد که نتایجی خلاف انتظار به بار آورد. ناظران سیاسی بر این عقیده بودند که پیروزی از آن حزب عدالت خواهد شد؛ اما این حزب از ۴۵۰ کرسی، تنها توانست ۱۴۹ کرسی به دست آورد. در حالی که حزب جمهوری خلق با تغییراتی در سیاست کلی حزب که آن را به سوی چپ‌میانه سوق داده بود، ۱۵۸ کرسی را تصاحب کرد. [۲۰۳][۲۰۴] نتیجۀ به دست آمده، هر دو حزب را واداشت که برای تشکیل دولت درصدد کسب حمایت احزاب کوچک‌تر برآیند. هر چند حزب جمهوری خلق بیشترین آراء را به دست آورده بود، اما از آن‌جا که دیگر احزاب کوچک‌تر افراطی‌تر بودند، در آغاز از ائتلاف با آن‌ها اجتناب می‌کرد. بیشترین احتمال این بود که میان دو حزب عدالت و ملت که سیاست‌های مشابهی داشتند، ائتلاف صورت گیرد. اما این احزاب مدتی از ایجاد هر گونه ائتلافی به دلیل سیاست‌ها و رقابت‌های شخصی که حیات سیاسی ترکیه را در سال‌های اخیر آشفته کرده بود، عاجز ماندند. [۲۰۵]
سرانجام حزب جمهوری خلق با حزب رستگاری ملی که ۸/۱۱٪ از آراء و ۴۸ کرسی در مجلس را در اختیار داشت، دولتی ائتلافی تشکیل داد. اما این پیوندی ناپایدار بود که تنها مدت ۶ ماه تداوم داشت (فوریه تا سپتامبر ۱۹۷۴) و سرانجام این ائتلاف به سبب اختلاف نظرهای اساسی میان دو حزب بر سر سیاست‌های داخلی و خارجی از هم پاشید. [۲۰۶][۲۰۷] حزب رستگاری ملی در واقع جانشین و وارث حزب نظام ملی بود که در ۱۹۷۰ م توسط نجم‌الدین اربکان، عضو سابق حزب عدالت تأسیس شده بود؛ و از همان آغاز بر هیچ‌کس پوشیده نبود که هدف اصلی آن پیشبرد اهداف اسلامی، و تلاش برای استقرار حکومت اسلامی در ترکیه است، اما به علت تندروی‌هایش فعالیت آن ممنوع شده بود. [۲۰۸]
در خلال سال‌های دهۀ ۱۹۷۰م اوضاع اقتصادی ترکیه وخیم‌تر شد. تأثیر بالارفتن بهای نفت، با کاهش میزان پول‌های ارسالی از جانب کارگران ترک شاغل در اروپا که در آن‌جا نیز فعالیت اقتصادی کند شده بود، توأم شد، و تا ۱۹۷۸م بدهی خارجی ترکیه به نحو هشدار دهنده‌ای افزایش یافت. [۲۰۹] در فاصلۀ سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۷۷م مجموع بدهی‌های خارجی ترکیه به ۱۲ میلیارد و پانصد میلیون دلار رسیده بود. از این رو ترکیه ناگزیر به پذیرفتن برنامۀ تثبیت صندوق بین‌المللی پول شد، افزایش بهای نفت در ۱۹۷۹م به گسترش دامنه‌دار رکود انجامید و تورم دو برابر شد. [۲۱۰]
اختلاف نظر میان احزاب سیاسی، اوضاع داخلی را بیش از پیش دچار تشنج کرد. در چنین شرایطی اوضاع سیاسی حتی نسبت به دهۀ ۱۹۶۰م به سبب فعالیت افراطیون ناپایدارتر شد. در طول دهۀ ۱۹۷۰م اکثریت عظیمی از مردم به یکی از احزاب بزرگ، خواه حزب جمهوری خلق چپ‌ میانه و خواه حزب عدالت راست میانه رأی دادند. با این وصف، بیشتر دولت‌ها ترکیبی بودند از یکی از این دو حزب با احزاب کوچک‌تر، اما افراطی‌تر. این الگو، نفوذ احزاب کوچک را بیش‌تر می‌کرد و بر مطالبات آن‌ها برای کسب امتیاز می‌افزود. [۲۱۱] از طرف دیگر در طی این دهه گروه‌های سیاسی بسیاری که بیش‌تر آن‌ها ریشه در چپ‌گرایی داشتند، نظیر سندیکاهای کارگری، اتحادیه‌های صنفی، انجمن‌های دانشجویی، شرکت‌های تعاونی و جز آن‌ها صاحب نفوذ شده بودند. [۲۱۲]

۱۵.۳۲ - ترکیه در اواخر دهه ۱۹۷۰
ترکیه از اواخر دهۀ ۱۹۷۰م شاهد خشونت میان دانشجویان و کارگران، فرقه‌های اسلامی (اکثریت سنی و اقلیت علوی) و درگیری‌های میان نیروهای مسلح ترکیه و کردها بود. در این دوره چهره‌های سرشناسی ترور شدند. جنبش احیای اسلامی که در تمامی جامعۀ ترکیه تنش‌هایی پدید آورده بود، هواداران حکومت غیر مذهبی، به خصوص نخبگان ارتش را که از دیرباز خود را نگهبان میراث آتاتورک می‌دانستند، به خشم آورد. حزب رستگاری ملی به رهبری نجم‌الدین اربکان که به اعتبار انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷ش/۱۹۷۹م) جسارت یافته بود، حتی بازگشت قوانین اسلامی را طلب می‌کرد. [۲۱۳] فرار سرمایه و عدم امنیت جانی، اذهان مردم به ویژه صاحبان صنایع را نسبت به دموکراسی حاکم مشوش کرد. از نظر عوامل داخلی مشکلات موجود امنیتی، نفوذ ایالات متحدۀ آمریکا در اثر پیروزی حزب جمهوری خواه و چالش‌های موجود در منطقه که پس از انقلاب ایران بروز کرده بود، زمینه را برای کودتای ۱۹۸۰م مساعد ساخت. حزب رستگاری ملی در اوت ۱۹۸۰ تظاهراتی در شهر قونیه با شرکت ۸۰ هزار نفر بر پاداشت. گروهی از شرکت‌کنندگان در این تظاهرات به رغم ممنوعیت رسمی، عمامه بر سر داشتند و برخی از شعارها به خط عربی بود که کاربرد آن برای زبان ترکی در ترکیه ممنوع است. بزرگ کردن این رویداد نیز یکی از ترفندهای نظامیان در توجیه کودتای ۲۱ شهریور ۱۳۵۹ش/ ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰م بود، [۲۱۴] و بدین ترتیب، دموکراسی ناپایدار ترکیه پایان یافت. [۲۱۵] ارتش به رهبری ژنرال کنعان اِورَن ــ که متقاعد شده بود دولت‌مردان غیرنظامی دیگر قادر نیستند از عهدۀ ادارۀ امـور برآیند ــ بار سوم در ۱۹۸۰م قاطعانه‌تر از ۱۹۷۱م دست به مداخله زد و اقدامات امنیتی را برای متوقف کردن خشونت سیاسی افزایش داد. هدف و نیت ژنرال‌ها صیانت از دموکراسی بود و به موجب قانون اساسی جدیدی که برای حل مسائل رو در رو با قانون اساسی ۱۹۶۱م طراحی شده باشد، احزاب را منحل و بسیاری از سیاست‌مداران کهنه‌کار را از فعالیت منع کردند. [۲۱۶][۲۱۷]

۱۵.۳۳ - برگشت آرامش به فضای سیاسی ترکیه
با تدوین قانون اساسی جدید در ۱۹۸۲م فضای سیاسی تا حدی رو به آرامش نهاد. برخی از احزاب به فعالیت پرداختند و انتخابات مجلس در ۱۹۸۳م برگذار شد. [۲۱۸] اصولاً کودتای نظامی ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ سرآغاز دومین چرخش بزرگ در مناسبات دین و دولت در ترکیه پس از جنگ جهانی دوم بود. ارتش ترکیه این بار نیز به بهانۀ پاسداری از آرمان‌های مصطفی کمال و دفاع از لائیسیته وارد میدان شد. به رغم ادعای نظامیان دربارۀ «خطر اسلام» ارزیابی آنان این بود که به مبارزه خواندن دین، و سرکوب اهل دین نه ممکن است و نه سودمند. پس بهتر است که از دلبستگی دینی همچون عامل همبستگی ملی و اجتماعی سود جست و آن را دست‌مایۀ سیاسی جامعۀ ترکیه ساخت؛ جامعه‌ای که درگیری‌های تند ایدئولوژیک و ستیزه‌های قومی و دینی، آن را به سوی از هم گسیختگی و پاشیدگی می‌راند. ترکیب ترک ـ اسلامی که دین اسلام و هویت ترک را چـون دو روی یک سکـه ــ فرهنـگ ملـی تـرک ــ مـی‌شمارد، آموزۀ مطلوب نظامیان بود. [۲۱۹]

۱۵.۳۴ - انتخابات ۱۹۸۳ ترکیه
قانون اساسی جدید ۱۹۸۳م برای یک رئیس جمهور قدرتمند تدارک دیده شد که بنابر این قانون، رئیس جمهور می‌توانست نخست وزیر را برگمارد، پارلمان را منحل و حالت فوق‌العاده اعلام کند. این قانون اساسی، از آن‌جا که ترکیه به نظام دو مجلسی نیازی ندارد، نظام تک مجلسی را ابقا کرد. حقوق عطا شده در ۱۹۶۱م را ــ به خصوص با ممنوع کردن آن حقوقی که با استفاده از آن‌ها قانـون اساسی تضعیف می‌شد ــ محدود کرد.
به موجب این قانون اساسی ژنرال کنعان اورن به ریاست جمهوری انتخاب گردید. [۲۲۰][۲۲۱] او برای محدود کردن نفوذ احزاب کوچک، نمایندگی پارلمانی برای هر حزبی را که کمتر از ۱۰٪ آراء را به دست می‌آورد، لغو کرد. انتخابات با شرکت تمام احزاب در ۱۹۸۳م برگذار شد و برندۀ انتخابات هیچ‌کدام از دو حزبی که ارتش آن‌ها را ترجیح می‌داد، نبود، بلکه حزب مام میهن به رهبری تورگوت اوزالِ، فن سالار و متصدی و سرپرست برنامۀ اقتصادی کشور اکثریت را در این انتخابات به دست آورد. [۲۲۲] [۲۲۳]
اوزال مهندسی بود با گرایش‌های نقشبندی که در جوانی چندگاهی با گروه‌های سنت‌پرست اسلامی همکاری کرده بود و تا ۱۹۷۷م نیز از فعالان حزب رستگاری ملی بود. اوزال در گفت‌ و گو با نهادهای مالی بین‌المللی چیره‌دستی نشان داده، و در آخرین دولت دمیرل پیش از کودتای ۱۹۸۰م مشاور اقتصادی او بود. اما پس از کودتا اقبال به او روی آورد، و به وزارت، نخست وزیری و سپس در ۱۳۶۸ش/۱۹۸۹م به ریاست جمهوری رسید. [۲۲۴] بینش اجتماعی اوزال که در چهارچوب گرایشی در اسلامِ ترک جای می‌گرفت، با دیدگاه‌های نظامیان متفاوت بود. او به تقدم فرهنگ بر سیاست و فرد در جامعه و دولت باور داشت. [۲۲۵] با روی کارآمدن دولت اوزال طی یک رشته اصلاحات اجتماعی، تلاش شد که تعادلی میان روند رو به رشد و گسترش غرب‌گرایی، و فرهنگ سنتی مذهبی جامعه برقرار گردد، و تدابیری نظیر تعقیب و مجازات اهانت‌کنندگان به مقدسات مردم و اماکن مقدس و محدودیت در فروش مشروبات الکلی اتخاذ شد. [۲۲۶]
اوزال در مقام نخست‌وزیر در طول دهۀ ۱۹۸۰م بر سیاست ترکیه تسلط یافت. برنامۀ وی رشد تولید سرانۀ ناخالص داخلی را حفظ، و به نحو چشمگیری نرخ رشد صادرات را دو برابر کرد. با این همه، به مرور زمان انتقاد از وی نیز رو به فزونی نهاد، و حمایت از او کاستی گرفت. پس از پایان ممنوعیت فعالیت سیاسیِ سیاست‌مداران قدیمی در ۱۹۸۷م احزاب نوینی شبیه به احزاب قدیم پای به عرصۀ سیاست نهادند. با پایان یافتن اقتدار سیاسی تورگوت اوزال هر چند در مقام ریاست جمهوری باقی ماند، اما یلدرم آق بلوت از حزب مام میهن به عنوان نخست وزیر جدید کابینۀ دولت را تشکیل داد. اما دولت وی چندان دوامی ‌نیاورد، و جناح دیگر آن حزب به رهبری مسعود یلماز حکومت را به دست گرفت. انتخابات سال ۱۳۷۰ش/۱۹۹۱م به تشکیل دولتی ائتلافی با رهبری سلیمان دمیرل از حزب راه راست (باز ساختۀ حزب عدالت) انجامید. [۲۲۷]

۱۵.۳۵ - رئیس جمهوری سلیمان دمیرل
در ۱۹۹۳م به دنبال فوت تورگوت اوزال، سلیمان دمیرل به ریاست جمهوری انتخاب گردید. انتخابات جدیدی صورت گرفت و احزاب راه راست و سوسیالیست خلق به صورت ائتلافی توانستند دولت را تشکیل دهند و خانم تانسو چیللر رهبر حزب راه راست به عنوان نخست وزیر، کابینۀ خود را تشکیل داد. [۲۲۸] بدین ترتیب، ترکیه نخستین کشور اسلامی خاورمیانه بود که در آن‌جا یک زن به نخست‌وزیری می‌رسید. اما نشانه‌های تغییر، جملگی معطوف به مسیری واحد نبود. در دهۀ ۱۹۹۰م بود که حزب رفاه (بازسازی شدۀ حزب رستگاری ملی) به رهبری نجم‌الدین اربکان تا انتخابات ۱۹۹۱م در خارج از مجلس به مخالفت‌های خود ادامه داد. سرانجام در انتخابات همان سال با ائتلاف با حزب ملی‌گرای کار به مجلس راه یافت و تا ۱۹۹۵م به مخالفت در درون مجلس پرداخت. وی در انتخابات ۱۹۹۵م موفق شد با به دست آوردن ۲۱٪ کل آراء، مقام اولین حزب ترکیه را کسب کند. با این‌ همه، حزب رفاه موفق به تشکیل کابینه با دو حزب راه راست به رهبری چیللر و مام میهن به رهبری مسعود یلماز نگردید. در نتیجه پس از مدتی این دو حزب با یکدیگر ائتلاف نمودند و دولت را تشکیل دادند. اما عمر این دولت ائتلافی بسیار کوتاه بود. سلیمان دمیرل رئیس‌ جمهور پس از گفت و گوهای طولانی، از حزب رفاه دعوت کرد که دوباره برای تشکیل دولت تلاش کند. اربکان نیز با دو حزب دیگر وارد گفت‌و‌گو شد و سرانجام با حزب راه راست به توافق رسید و اولین دولت ائتلافی حزب رفاه را در ۲۸ ژوئن ۱۹۹۶ تشکیل داد. نجم‌الدین اربکان در دولتی ائتلافی به نخست وزیری رسید که می‌بایست دو سال در این مقام می‌ماند و دو سال بعدی خانم چیللر به جای وی می‌نشست. [۲۲۹][۲۳۰][۲۳۱]
حزب رفاه در سازمان‌دهی مردم و در ادامۀ خدمات در مناطقی‌که قدرت را در دست داشت، از رقیبان خود پیشی گرفته‌ بود. در حالی‌ که‌ نیمۀ ‌چپ طیف ‌سیاسی‌ ترکیه‌ به ‌سبب پراکندگی و نبود ایده‌هایی مناسب زمان، بعد از جنگ سرد، تقریباً در حال نزع بود. اما یک سال بعد مخالفت هواداران حکومت غیرمذهبی، به خصوص ارتش، اربکان را ناگزیر از کناره‌گیری کرد، در حالی که اتهام فساد مالی از همه سو متوجه چیللر بود. [۲۳۲] پس از آن مسعود یلماز رهبر جناح دیگر حزب مام میهن مأمور تشکیل دولت شد که دوران نخست وزیری وی تا ۱۹۹۹م طول کشید.
پس از سلیمان دمیرل، با پشت سر نهادن ۳ دوره رأی‌گیری در مجلس ترکیه، احمد نجدت سِزَر، رئیس سابق دادگاه قانون اساسی کشور در ماه مۀ ۲۰۰۰ به عنوان رئیس جمهوری ترکیه انتخاب شد.
ترکیه عضو سازمان و مجامع بین‌المللی بسیاری است. از جمله سازمان ملل متحد، شورای اقتصادی و اجتماعی (اکوسوک)، سازمانهای تخصصی سازمان‌ملل، سازمان خواروبار و کشاورزی (فائو)، سازمان بین‌المللی کار، سازمان فرهنگی، علمی و آموزشی ملل متحد (یونسکو)، نهضت عدم تعهد، بانک توسعۀ آسیا، بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، بانک توسعۀ اسلامی، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، جامعۀ اروپا (البته در برخی قسمت‌ها)، سازمان اکو، سازمان کنفرانس اسلامی و جز آنها. [۲۳۳]

۱۵.۳۶ - فرهنگ و تمدن
در قانون اساسی جمهوری ترکیه زبان رسمی ترکی قید شده است. بجز زبان ترکی که زبان مادری بیش‌تر مردم ترکیه است، زبان‌های دیگری چون کردی و عربی نیز تکلم می‌شود. لهجه‌های مختلف موجود در آناتولی و روم ایلی تحت تأثیر سوادآموزی و رسانه‌های عمومی، و ارتقای فرهنگ عمومی از میان رفته‌اند. [۲۳۴] زبان ترکی سومین زبان جهان اسلام است و از نظر اهمیت فرهنگی و ادبی پس از زبان‌های عربی و فارسی قرار می‌گیرد. ترکی از شاخۀ زبان‌های آلتایی است و با زبان‌هایی ارتباط دارد که آن‌ها را اورال ـ آلتائیک می‌نامند که شامل مغولی، منچویی، ترکی و تاتاری است. [۲۳۵]
یکی از اصول متخذۀ دولتمردان جمهوری ترکیه تأکید بر اصل ترک‌گرایی بود که بی‌تردید اهمیت و بها دادن به این اصل، مسئلۀ زبان را نیز در برمی‌گرفت. از این‌رو، اولیای امور بر آن شدند که زبان ترکی را از واژگان فارسی و عربی بزدایند. در ابتدا این کار به کُندی صورت می‌گرفت، اما در ۱۹۴۳م دولت ترکیه شتاب بیشتری به این کار داد و به همین لحاظ هم بود که زبان پیرایان شتابان به جانب مقصود رفتند و هیئتی با عنوان «دیل کورومو» یعنی انجمن یا شورای زبان فراهم آمد که به جای واژگان فارسی و عربی، واژگان ترکی بسازد. [۲۳۶] زبان ترکی جدید در ترکیه همان زبان رایج در امپراتوری عثمانی است، اما ویژگی‌هایی که آن را از ترکی عثمانی جدا می‌کند، تلاش برای خارج کردن واژه‌های عربی و فارسی از آن زبان است. هرچند این تلاش در کل به جایی نرسید، ولی از شمار واژه‌های عربی و فارسی کاسته شد و به‌جای آن بر اثر فعالیت‌های علمی و روابط فرهنگی، شماری از واژه‌های خارجی (انگلیسی به ویژه فرانسه) وارد این زبان شد. [۲۳۷] در آن سال‌ها واژه‌های خارجی در زبان نوشتاری که حدود ۶۰٪ بود، به ۲۰ تا ۲۵٪ کاهش یافت و حدود۷- ۸ هزار اصطلاح علمی که در دورۀ عثمانی همه عربی بود، به ترکی برگردانده شد.
تا زمان انقلاب و شکل‌گیری جمهوری ترکیه، ترکی عثمانی با الفبای عربی نوشته می‌شد، اما پس از آن خط لاتین متداول گردید. زبان پیرایان بر آن شدند که بجز واژه‌های فارسی و عربی که از زبان ترکی خارج می‌کنند، مقداری از واژه‌های غیرمصطلح ترکی و یا به عبارت دیگر لغات «مرده» را زنده سازند. آنان هرچند به برخی از لغات ترکی معانی تازه‌ای دادند، و شماری واژه با ریشۀ ترکی ساختند، برخی لغات فرانسه، آلمانی و اندکی انگلیسی نیز در زبان خود گنجانیدند. حذف کلمات عربی و فارسی موجود از زبان ترک‌ها چنان تغییری در زبان آنان به وجود آورد که اختلاف میان ترکی ۱۹۲۰م با ترکی امروز، به مراتب بیش از اختلاف انگلیسی امروز با انگلیسی ۶۰۰ سال پیش است. [۲۳۸] با این همه، هنوز هم شمار بسیاری لغت فارسی و عربی در ترکی وجود دارد. به ویژه در اشعاری که سروده می‌شود، به کار‌گیری این لغات چشمگیرتر است.

۱۵.۳۷ - تئاتر
هر چند ترکان از دورۀ تنظیمات عثمانی به تئاتر و نمایش‌های صحنه‌ای علاقه‌ای مفرط نشان می‌دادند و محیطی مناسب برای پیشرفت آن فراهم آوردند، اما با این حال در آن دوره تئاتر هیچ‌گاه از حد نمایش‌های عامه‌پسند تجاوز نکرد و هدف اصلی آن سرگرمی و وسیله‌ای برای تفریح عامۀ مردم بود. [۲۳۹] نمایشنامه‌های ترک‌ها که از دورۀ تنظیمات عثمانی به بعد رایج شده بود، با این‌که تحت تأثیر غرب قرار گرفته بود، هنوز به سنت‌های ترکی پایبند بود. [۲۴۰]
با مطالعۀ دوران عثمانی می‌توان چند دورۀ مشخص و کاملاً غنی در حیطۀ تئاتر قائل شد، از جمله «قره گوز» که در واقع مبنای اصلی سینما بود و بازیگران مقوایی به رنگ‌های مختلف به شکل عروسک‌هایی از پشت پردۀ نورانی ظاهر می‌شدند. دیگر «بازی‌های جنگی» بود که البته تنها بازی و عملیات جنگی نبودند، و صحنه‌های حقیقی جنگ دریایی و تصرف شهرها را نشان می‌دادند. سوم «اورتا اویون» یا «کول اویون»، نمایشنامه‌هایی بود که از حوادث شهرها و یا محلات، و گاهی آمیخته با شوخی‌ها و افسانه‌ها اقتباس می‌شد. این نمایشنامه‌ها هیچ‌گاه پیش‌تر تدوین و تنظیم نمی‌شد و بازیگران به دلخواه خود هرچه را که می‌خواستند در موقع بازی می‌گفتند. بازیگران ترک عضو دسته‌های منظم و مشخصی بودند که حرفۀ آن‌ها فقط تئاتر بود و از میان افراد تربیت شده برای این کار انتخاب می‌شدند. در اواسط سدۀ ۱۹م برخی از نویسندگان ترک دست به کار ترجمۀ نمایشنامه‌های اروپایی زدند و آن‌ها را به معرض نمایش گذاشتند. این ترجمه‌ها در ابتدا از نمایشنامه‌های فرانسوی اقتباس و تقلید می‌شد که در استانبول طرفداران بسیار داشت، ولی بعدها نمایشنامه‌هایی از شکسپیر و نیز نمایشنامه‌نویسان روسی ترجمه ‌شد که به استحکام ترجمه‌های اولیۀ فرانسوی نبود.
[۲۴۱] با این همه، هنر تئاتر در عثمانی هنوز مراحل اولیه را سیر می‌کرد، اما در دورۀ جمهوری اولین آثار و تئاترهای ملی که اصولاً جنبۀ محلی داشت و به هیچ وجه تقلید و یا اقتباس از آثار اروپایی نبود، ظهور کرد. فعالیتهای تئآتر با عنوان «تئاتر بزرگ دولت» آغاز شد. [۲۴۲]

۱۵.۳۸ - موسیقی
موسیقی سنتی و فولکلوریک ترکیه‌ به‌طور کلی شرقی است و از معنی و مفهوم حقیقی آهنگ موزون برخوردار است و هنگامی‌ که با آواز همراه باشد، با ارتعاشات گوشه‌های آن هماهنگی می‌کند و می‌توان آن را به سه دستۀ موسیقی مذهبی و عرفانی، فولکلوریک و موسیقی اماکن عمومی مانند قهوه‌خانه‌ها و کاباره‌ها تقسیم کرد. موسیقی مذهبی و عرفانی ترکیه که تحت تأثیر و نفوذ فرقۀ مذهبی مولویه است، بیشتر جنبۀ تجرد دارد و بعضی از دستگاه‌های آن مانند پیش درآمد مولوی سرشار از زیبایی و ملاحت است.
عود، چومبوش (نوعی ساز شبیه عود که از آن کوچک‌تر است)، قانون، تمبک، نی و سورنا (زورنا) معمول‌ترین آلت‌های موسیقی سنتی ترکیه است.
ترکیه از سدۀ ۱۹م با آمدن شماری از موسیقی‌دانان غربی به استانبول با سبک موسیقی غربی آشنا شد و با این‌که در آن دوره در ترکیه آموزشگاه‌های موسیقی و کنسرواتوار وجود نداشت، خیلی زود نخستین نشانه‌های نفوذ موسیقی غربی در موسیقی ترکیه مشاهده شد. هرچند موسیقی سنتی به شدت با نفوذ موسیقی غربی به مبارزه برخاست، اما نتوانست راه را بر آن سد کند. [۲۴۳] نفوذ و گسترش موسیقی غربی در ترکیه در دورۀ جمهوری مانند دیگر مظاهر فرهنگی غرب رواج بیشتری یافت. در ۱۹۲۴م مدرسۀ «معلم موسیقی» تأسیس گردید و گروه موسیقی موجود در کاخ عثمانی به آنکارا انتقال یافت و با نام ارکستر فیلارمونی ریاست جمهوری، کنسرت‌هایی اجرا کرد.» [۲۴۴] در این دوره برای پرورش نیروی لازم در موسیقی، دایر نمودن کنسرواتوار ضروری به نظر رسید و فعالیت‌های گام به گام برای تأسیس کنسرواتوار آنکارا آغاز شد. برخی از جوانان با استعداد برای فراگیری موسیقی غربی به کشورهای اروپایی گسیل شدند. در این میان نیز دارالتعلیم موسیقی موجود در استانبول با گسترش فعالیت‌هایش به صورت کنسرواتوار وابسته به شهرداری درآمد. [۲۴۵]
استادان هنر ترکیه که در اروپا تعلیم یافته بودند، پس از بازگشت به کشور، موسیقی‌ غربی را با موسیقی‌ محلی درآمیختند. شعر غنایی که در اپرا از آن استفاده می‌شد، نخستین‌بار در ۱۹۳۴م روی صحنه آمد، و در ۱۹۴۰م برای گسترش باله و اپرا، مؤسسه‌ای وابسته به کنسرواتوار دولتی آنکارا دایر گردید. [۲۴۶] از پیشگامان سبک موسیقی غربی در ترکیه می‌توان از اسماعیل زوهودو، عدنان سیگون و اولوی جمال ارکین را نام برد. [۲۴۷]
با تأسیس ارکستر سمفونی در سه شهر استانبول، آنکارا و ازمیر فعالیت در زمینۀ‌ موسیقی در ترکیه پیشرفت چشمگیری نمود. مهم‌ترین این ارکستر سمفونیها، ارکستر سمفونی ریاست جمهوری است که ریشه در مدرسۀ همایونی موسیقی دارد که در ۱۸۲۶م دایر گشته بود. [۲۴۸]

۱۵.۳۹ - سینما
نخستین فیلم سینمایی در ۱۸۹۶م در کاخ «یلدز» (ستاره) واقع در استانبول به نمایش گذارده شد و یک سال بعد در محلۀ «بَی اوغلی» و «شهزاده باشی» استانبول در معرض تماشای عمومی قرار گرفت. نخستین سالن سینما در ۱۹۰۸م گشایش یافت، و نخستین فیلم ترکی نیز توسط فؤاد اُوزکنای در ۱۹۱۴م ــ کـه فیلمـی مستنـد بـود ــ ساختـه شد. در سال‌های جنگ جهانی اول فیلم‌های مستند بسیاری از طرف «ادارۀ سینمای اردوی مرکز» ساخته شد. نخستین فیلم‌های موضوعی به نام‌های «جاسوسی» و «پنجه» در ۱۹۱۷م توسط سداد سماوی ساخته شد. [۲۴۹]
محسن ارطغرل نخستین کارگردان ترک بود که فیلم‌هایش بیش‌تر برگرفته از فیلم‌های غربی بود. او در فاصلۀ سال‌های ۱۹۲۳- ۱۹۲۵م، ۱۷ فیلم را کارگردانی کرد. نخستین فیلم غیرصامت باز در همین دوره توسط همان کارگردان روی صحنه آمد. اولین شرکت‌های فیلم‌برداری نظیر «ایپک فیلم» و «کمال فیلم» در فاصلۀ سال‌های ۱۹۲۳- ۱۹۲۸م با پیشگامی محسن ارطغرل تأسیس شدند. در سال‌های ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰م دورۀ گذر فیلم‌سازی ترکیه آغاز شد و با ظهور کارگردانان جدید از تأثیر محسن ارطغرل کاسته شد. [۲۵۰] فیلم‌هایی که در فاصلۀ سال‌های ۱۹۱۷- ۱۹۴۸م ساخته شد، به ۷۴ حلقه رسید و از ۱۹۴۹م به بعد سینمای ترکیه به دور از تئاتر، خود به صورت یک هنر جداگانه و یک حرفه درآمد و امکان رشد بیشتری یافت. نخستین فیلم رنگی در دهۀ ۱۹۵۰ ساخته شد. [۲۵۱]

۱۵.۴۰ - معماری
امپراتوری عثمانی میراث‌دار هنر و معماری بیزانس شد و هنر اسلامی را نیز بدان افزود. جمهوری ترکیه نیز میراث‌دار هنر و معماری عثمانی گردید. پس از مشروطیت دوم (۱۹۰۸م) که اندیشۀ ملی‌گرایی نضج بیشتری گرفت، معماری عثمانی نیز از تأثیر معماری غرب به تدریج رهایی یافت و عناصری از معماری کلاسیک عثمانی را وارد معماری ترکیۀ جدید نمود و سبک نوینی به وجود آورد. معماری کلاسیک عثمانی با سر ستون‌ها و ایوان‌هایش، در دورۀ جمهوری نیز پذیرفته شد. با این همه، سبک‌های مدرن غرب در دورۀ معاصر، در معماری سال‌های بعد ترکیه تأثیر گذاشت. شهر کوچک آنکارا در ۱۹۲۳م به عنوان پایتخت تعیین گردید. در زمان گذر از امپراتوری عثمانی به ترکیۀ جدید، رژیم جدید در صدد برآمد تا با تغییراتی بنیادین این شهر را به صورت امروزی درآورد. در واقع، تأسیس آنکارا به مثابۀ شهری مدرن از اهداف و آمال جمهوری ترکیه بود که همّ و تلاش دولت ترکیۀ جدید از همان آغاز بر آن استوار گردید و چندی نگذشت که سیمای شهری مدرن به‌سان شهرهای غربی پیدا کرد و بناهایی زیبا به سبک معماری غربی در آن ساخته شد [۲۵۲] و معماری رسمی و معماری شهرها نه‌تنها در آنکارا، بلکه در دیگر شهرها نیز به تدریج جنبۀ غربی پیدا کرد. [۲۵۳]
آرامگاه آتاتورک که طرح آن میان مشهورترین مهندسان اروپایی به مسابقه گذارده شد، از مهم‌ترین بناها و آثار دورۀ جمهوری است. استادان آکادمی هنرهای زیبای ترکیه، آثاری در استانبول، آنکارا و برخی دیگر از شهرها که آمیزه‌ای از هنر معماری و مدرن غرب و معماری سنتی و کلاسیک ترکیه بود، به وجود آوردند. [۲۵۴] آتاتورک از نظر هنر معماری دو هدف را دنبال می‌کرد، یکی زینت بخشیدن به شهرها و میدان‌ها با مجسمه‌، و دیگری احداث شهرهای جدید. لازمۀ برنامۀ اول، در معرض نمایش گذاشتن مجسمۀ انسان بود که در ضمن جنبۀ رسمی و تظاهر نیز داشته باشد، امری که با عقاید و رسوم اسلامی مباینت کامل داشت. در ۱۹۲۶م آتاتورک در استانبول از مجسمۀ خود که توسط مجسمه‌سازی ونیزی ساخته شده بود، پرده‌برداری کرد و به دنبال آن دو مجسمۀ دیگر از خود، اثر مجسمه‌سازان ایتالیایی در آنکارا برپا کرد، اما تنها به این کارها اکتفا نشد و با ساختن بناهای یادگاری به تدریج آنکارا چهره‌ای غربی به خود گرفت که به هیچ وجه ارتباطی با هنر ترک نداشت، بلکه تظاهری بود از روحیۀ هنری، سیاسی و اجتماعی آن. [۲۵۵]
برای ساختن مدارس و یا دانشگاه از طرف وزارت تعلیم و تربیت ملی ارنست آرنولداگلی که به عنوان مشاور برگزیده شده بود، مؤثرترین نمونه‌های معماری را ارائه داد که سبب ساخت بناهایی گردید که تا ۱۹۵۵م، تنها تکنیک بین‌المللی مورد قبول بود. [۲۵۶] استادان معماری از استرالیا و آلمان برای کار در دانشگاه فنی استانبول استخدام شدند و تا ۱۹۴۰م استادی این دانشگاه را برعهده داشتند. بدین‌ترتیب ترکیه در دورۀ جمهوری سعی کرد که با استفاده از وجود معماران و استادان اروپایی در کارهای معماری مدرن برای زیباسازی شهرها و ایجاد بناها تلاش کند. [۲۵۷] بناها و ساختمان‌های جدید از این دست در شهرهای مختلف ترکیه به اندازه‌ای است که نمی‌توان بهترین آن‌ها را انتخاب کرد؛ از آن جمله است: ساختمان دانشکدۀ زبان، تاریخ و جغرافیا (دانشکدۀ ادبیات)، کاخ ریاست جمهوری، و سدّ چوبوک. [۲۵۸] معماران مدرن‌گرای ترکیه نیز آثاری به سبک جدید به وجود آوردند. از جمله آثار مشترک و یا منفرد معماران ترکیه می‌توان از هتل هیلتون استانبول، و ساختمان بنیاد تاریخ ترک آنکارا، ساختمان دانشکدۀ فنی و ادبیات استانبول وجز آن یاد کرد. [۲۵۹]
از ۱۹۵۰م معماری ترکیه وارد دورۀ نوینی شد که در واقع نقطۀ عطفی در معماری این کشور است. ویژگی کلی معماری در این دوره دنباله‌روی و اجرای معماری غربی بود. تأمین کتاب و نشریات خارجی به سادگی و با سهولت و مسافرت به کشورهای خارجی سبب گردید که افق دید معماران کاملاً تغییر و توسعه یابد. رابطه با غرب در دورۀ معماری ملی تنها منحصر به استفاده از معماری آلمان نشد و تا دیگر سرزمین‌های اروپایی و آمریکا گسترش یافت. [۲۶۰] نخستین کسانی که از معماری ملی دورۀ دوم دور شدند، امین اونات و سداد حقی‌الدم بودند که کاخ دادگستری استانبول را طراحی کردند. [۲۶۱] اما از میان معمارانی که کارهای آنان ویژگی‌های دورۀ پس از ۱۹۵۹م را منعکس می‌کند، باید از بهروز چینی‌چی، تئومان انور توکای، اورخان بوزقورت، اوزخان بولاق و غضنفر بکَنَ نام برد. [۲۶۲]

۱۵.۴۱ - هنرهای زیبا
در سال‌های تأسیس نظام جمهوری، در هنر نقاشی در حد امکانات موجود، پیشرفت‌هایی دیده می‌شد. هنرمندان جوانی که آموزش در مکتب هنرهای نفیسه را ناکافی می‌دیدند، خواهان توسعۀ آموزش در این زمینه شدند و نقاشانی که آثار خود را با روی کار آمدن جمهوری در ترکیه عرضه کردند، هنرمندانی بودند که پس از ۱۹۱۰م در فرانسه آموزش دیده بودند. آنان تحت تأثیر هنر نقاشی غرب قرار داشتند و نقاشانی نظیر چالی ابراهیم، آثاری به وجود آوردند که در آن‌ها نور و رنگ نقشی اساسی داشتند؛ و نیز حکمت اونات در آثار خود مناظر کهن استانبول و تابلوهای دورنما را احیا کرد. هنرمندان نقاشی در این دوره و نسل نقاشانی که در فرانسه تعلیم یافته بودند، جریان هنر معاصر غرب را بیش‌تر پی گرفتند و به سبک و شیوۀ کوبیسم علاقه نشان دادند. در میان این نقاشان کسانی بودند که از مکتب هنرمندانی مانند عابدین دینو، نظمی ضیاء و حکمت اونات بهره برده بودند و نقاشانی چون مالک آقسل، عارف کاپیتان و صبری بَرکل ترکیب هنر نقاشی غرب را با نقاشی ادبی آمیختند. پس از جنگ جهانی دوم، هنرمندان جوان این رشته از هنرهای زیبا، گروه‌های هنری مدرن به وجود آوردند. [۲۶۳][۲۶۴]
در ترکیه به علت فشار جریان‌های سنتی، هنر مجسمه‌سازی خیلی دیر پا گرفت، زیرا مجسمه‌سازی و تندیس تراشی با قوانین، مقررات و آداب دین اسلام مباینت داشت. بدین ‌جهت شمار کسانی که به این هنر علاقه داشتند، از زمان افتتاح بخش مجسمه‌سازی در مدرسۀ «صنایع نفیسه» تا سال‌های تشکیل جمهوری بسیار محدود بود. [۲۶۵] از همان آغاز عصر جمهوری این هنر در آنکارا و استانبول رایج شد و مجسمه‌سازان برای نشان دادن نبوغ خود آغاز به فعالیت کردند که بعدها در دیگر شهرهای ترکیه نیز این هنر گسترش یافت، مجسمه‌هایی که بازگوکنندۀ خاطرات جنگ رهایی بخش بود و مجسمه‌هایی از آتاتورک ساخته شد که در میدان‌های بیش‌تر شهرها برپا شدند که البته هنرمندان و مجسمه‌سازان خارجی نیز در ساخت آن‌ها سهیم بودند. از مجسمه‌سازان مشهور ترکیه می‌توان از حسین گَزَر، نصرت صومان و زرین بلوکباشی نام برد. مجسمه‌سازان ترک پس از ۱۹۵۰م در کل به سوی سبک تجرید گرایش پیدا کردند. [۲۶۶]
در فرهنگستان دولتی هنرهای زیبا که در ۱۰ سال اول نظام جمهوری ترکیه شکل گرفت، احسان اُوزسوی و ماهر تومروک جزو کسانی بودند که گالری‌های این فرهنگستان را اداره می‌کردند. از میان مجسمه‌سازان خارجی که بیشترین مجسمه‌ها را ساختند، باید از پیترو کانونیکای هلندی نام برد. در آموزش هنر مجسمه‌سازی از متخصصان خارجی بهره‌گیری شد؛ با این‌همه، خود ترک‌ها نیز به تدریج به مرحله‌ای از استعداد آموزش رسیدند. [۲۶۷] ترکان از دورۀ جمهوری به بعد درصدد بر نیامده‌اند رسوم هنری کهن کشور خود، یعنی هنر اسلامی را زنده نمایند و مکتبی جدید با به هم آمیختن مکتب‌های اروپایی و شرقـی ــ که جنبۀ شخصـی و ملـی و جهانـی داشته باشد ــ به وجود آورند.
دیرینگی هنر گرافیک در ترکیه به دورۀ عثمانی به روزگار سلطان احمد سوم (۱۶۳۶-۱۶۷۳م) و صدارت ابراهیم پاشا نوشهرلی باز می‌گردد. در این زمان سعید چلبی، پسر ییرمی سگیز محمد چلبی، سفیر عثمانی در فرانسه، نخستین چاپخانه در این کشور را تأسیس کرد. اولین کتاب مصوری که در این چاپخانه به طبع رسید، تاریخ هند غربی و نخستین کتاب دارای نقشه و نقاشی، کتاب جهان‌نما بود. پس از صنعت چاپ، مهم‌ترین واقعۀ دیگر در توسعۀ هنر گرافیک در ترکیه تأسیس دستگاه‌های چاپ سنگی (لیتوگراف) است. [۲۶۸] در دورۀ مشروطیت دوم با آزادی مطبوعات و خبررسانی، شمار روزنامه و نشریات فزونی گرفت. شرکت اعلانات که در ۱۹۰۸م تأسیس یافت، در واقع بنیان سازمان‌های تبلیغات و آگهی‌های امروزه در ترکیه است. با تشکیل نظام جمهوری، هنرهای گرافیکی توسعه یافت. آکادمی هنرهای زیبا و مدرسۀ عالی هنرهای زیبای تطبیقی مؤسساتی بودند که در این دوره به آموزش هنر گرافیک می‌پرداختند. سازماندهی هنر گرافیک نیز با تشکیل انجمن هنرمندان گرافیست ترکیه در ۱۹۶۸م تحقق یافت، اما یک سال بعد تعطیل شد. در ۱۹۷۸م با تأسیس مرکز حرفه‌های گرافیکی، گرافیست‌های ترکیه اعتبار بیشتری یافتند.
در سال‌های اخیر یکی از هنرهایی که در ترکیه بدان اهمیت داده شد، گراور است که از دهۀ ۱۹۶۰م به بعد توسعۀ چشمگیری یافته است. هنرمندان گراور ترکیه با تلاش بسیار خود را به سطح جهانی رسانیده‌اند. از دیگر هنرهایی که می‌توان برشمرد، هنر حکاکی است که تاریخچۀ آن را به ۱۸۸۲م می‌توان رساند. آموزش این هنر از ابتدا تحت نظر هنرمندان اروپایی صورت می‌گرفت، اما به سبب علاقۀ اندکی که به این هنر نشان داده شد، آموزشگاه آن در ۱۹۲۴م تعطیل گردید. بعدها با افزایش امکانات، با تأسیس انستیتو آموزشی غازی در ۱۹۴۷م، این هنر دوباره مورد توجه قرار گرفت و از ۱۹۷۵م به بعد آموزش آن در آکادمی هنرهای زیبا (دانشگاه معمارسنان بعدی) دوباره آغاز شد. [۲۶۹]
در سدۀ ۱۹م با جان گرفتن دوبارۀ مطبوعات، توجه نشریات طنز به کاریکاتور در اندک زمانی بیش‌تر شد. کاریکاتور اولین بار در دورۀ مشروطیت اول در نشریات استانبول جایگاهی برای خود یافت و در ۱۸۷۰م در مجلۀ دیوژن که نشریه‌ای فکاهی بود، اعتبار ‌یافت. در زمان سلطان عبدالحمید دوم، نشریات فکاهی تعطیل شد. از این‌رو، کاریکاتور نیز برای مدتی از نشریات حذف گردید، اما در دورۀ «ترکان جوان» طرفداران آن از کاریکاتور برای بیان خواسته‌های خود استفاده کردند. بیشتر این نشریات در خارج چاپ و منتشر می‌شد. پس از مشروطیت دوم، همراه با سانسور، ممنوعیت کاریکاتور نیز از میان برداشته شد و پس از ۱۹۳۰م و پیروزی قطعی حزب جمهوری خلق، هنر کاریکاتور دوباره دچار یک دوره سکون گردید، ولی در سال‌های جنگ جهانی دوم نشریات دوباره صحنۀ انبوهی از کاریکاتورها شد. در ۱۹۶۰م، پس از آن‌که حزب دموکرات از اقتدار افتاد، فضایی بازتر برای هنر کاریکاتور از نو پیدا شد. کاریکاتوریست‌ها در ۱۹۶۹م با تشکیل انجمنی سازمان یافتند. این انجمن با برپایی نمایشگاه و مسابقاتی، سبب پیشرفت و گسترش صنعت کاریکاتور فنی شد. [۲۷۰]

۱۵.۴۲ - هنرهای دستی
تا سدۀ ۱۹م، طی قرن‌های متمادی «ارباب هنر» قابل احترام‌ترین صنف از گروه‌های مردم به حساب می‌آمدند. در ربع آخر سدۀ ۱۸م با راه یافتن تکنولوژی غربی به عثمانی و گسترش آن در سدۀ ۱۹م و سپس توسعۀ آموزش عالی در سدۀ ۲۰م و تدریس علوم فنی ـ مهندسی در دانشگاه‌ها، از توجه به صنایع دستی کاسته شد و هنرمندان و استادکاران آن مهجور ماندند. بدین‌ترتیب، از شمار هنرمندان کارآمد و با استعداد هنرهای دستی و سنتی کاسته شد و به سبب افزایش تولیدات ماشینی و کارخانه‌ای شاخه‌هایی از هنرهای ظریف از میان رفت. در هنرهای چینی‌سازی، کاشی‌کاری و سرامیک با بسته شدن و تعطیلی کوره‌های «ازنیک» تولید کاشی و چینی آن به تاریخ پیوست. در قالی‌بافی به علت تقاضای بالای داخلی و خارجی به فرش ماشینی روی آورده شد که در بافت آن طرح‌ها و نقش‌مایه‌های‌ سنتی جایگاه خود را حفظ کرد. صنعت نساجی در ترکیه هرچند از وضعیتی مطلوب برخوردار بود، اما با ورود پارچه‌های ارزان قیمت غربی به بازار ترکیه، این صنعت به سبب فرسودگی و عقب‌ماندگی نتوانست در برابر آن پایداری کند و تولید قماش، جوراب، دست‌کش، و هنرهای گلدوزی و ظریف‌دوزی با توجه به کاهش تقاضا محدود شد. تولیدات فلزکاری به کارخانه‌ها کشیده شد. اما هنر مینیاتور، تذهیب و جلدسازی با تلاش استادان این هنرها هنوز زنده نگاه داشته شده‌ است. هنر خطاطی به رغم تغییر الفبا و یا انقلاب خط به علت فعالیت استادان اندک آن هنوز در سطحی محدود به حیات خود ادامه می‌دهد. [۲۷۱]
قالی، گلیم، زیلو و جاجیم‌بافی از مهم‌ترین و گسترده‌ترین صنایع دستی در ترکیه است و در بافت آن‌ها بیش‌تر از نقش مناظر و محیط طبیعی، دریاچه و آب جاری (آبشار)، گیاه، درخت، برگ، شاخه‌ گل و حیواناتی نظیر پرنده، مار، هزار پا، کژدم، قورباغه، گوسفند و سگ و یا وسایلی نظیر ابریق، آیینه و منجوق و یا اعضای بدن انسان همچون سر، دست و چشم استفاده می‌شود. در کنار اینها طرح‌های برگرفته از مفاهیم مجرد، نظیر درخت زندگی و یا دروازۀ جهان هم کاربرد دارد. دست در بدو امر به عنوان علامت انسان، و نماد اسلام، یعنی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ۴ خلیفه و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، و ستاره‌های چند پر، اشکال چند ضلعی و یا طرح‌های متنوع و نقش‌مایه‌هایی از اشکال مختلف هندسی از دیگر نقوش مورد استفاده است. [۲۷۲]

۱۵.۴۳ - نساجی
از اواخر سدۀ ۱۹م، تولید کارخانه‌ای منسوجات در عثمانی آغاز ‌گردید. در دورۀ جمهوری برای کاهش واردات پارچه، چند کارخانۀ بافندگی تأسیس و بدین‌سان بر میزان تولید افزوده شد؛ به‌ویژه از ۱۹۳۳م به بعد کارخانه‌های مختلف نساجی در شهرهای مختلف، از جمله باقرکوی، قیصری، بورسه، ملطیه و اسکی‌شهر دایر شد. [۲۷۳] در دهۀ ۱۹۶۰م با مشارکت بخش خصوصی، صنایع و تولیدات نساجی و بافندگی رشد و گسترش بسیار یافت و در طراحی پارچه نیز تحولاتی روی داد. برای آموزش طراحان، بخش یا دپارتمانی ویژۀ طراحی پارچه در آکادمی هنرهای زیبا، به ویژه از ۱۹۴۰م به بعد دایر شد. در ۱۹۵۷م نیز، دپارتمان نساجی در آموزشگاه تطبیقی هنرهای زیبا و در ۱۹۷۷م در دانشکدۀ هنرهای زیبای در دانشگاه اژه، واقع در ازمیر افتتاح گردید. استادان نساجی در طراحی نقوش پارچه از طرح‌های بومی نیز استفاده کردند. منسوجات ترکیه از نظر طرح و بافت در بازارهای اروپا شناخته شده است. [۲۷۴]

۱۵.۴۴ - موزه‌ها و مراکز اسناد و کتابخانه‌ها
با توجه به این‌که امپراتوری عثمانی خود را وارث امپراتوری بیزانس می‌دانست، افزون بر آنچه خود از نظر بناهای تاریخی به وجود آورده بود، آثار هنری و بناهای برجای مانده از دورۀ امپراتوری بیزانس را نیز حفظ نمود. از این‌رو، آثار هنری بسیاری را به دوران جمهوریت منتقل کرد. هرچند بخش قابل توجه آثار هنری ترکیه تاکنون از این کشور به ویژه از بخش آناتولی آن، خارج شده و امروزه زینت‌بخش موزه‌های کشورهای غربی است و سبب آن نیز بی‌توجهی امپراتوری عثمانی به احداث موزه بوده است، [۲۷۵] پس از شکل‌گیری نظام جمهوری، موزه‌ها یکی پس از دیگری تأسیس شد و به تدریج اهمیت و توجه به آثار هنری رو به فزونی نهاد. در حال حاضر بیش از ۴۰ موزه با بخش‌های مختلف در ترکیه وجود دارد که بیش از ۸۰ هزار اثر کهن و هنری در آن‌ها نگاه‌داری می‌شود و بیش از ۸۰ گروه باستان‌شناسی از طرف دولت مشغول کاوش‌های باستان‌شناسی هستند. کلیسای «سنت صوفی» که در زمان عثمانیان تبدیل به مسجد ایاصوفیه شد، در دورۀ جمهوریت به صورت موزۀ هنرهای بیزانس درآمد. موزۀ کاخ توپکاپی، موزۀ آثار باستانی استانبول و دُلمه باغچه از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین موزه‌های شهر استانبول است. [۲۷۶] موزه‌های مهم دیگر ترکیه اینهاست: موزۀ مردم‌شناسی، موزۀ نقاشی مدرن در آنکارا، و موزۀ باستان‌شناسی در ازمیر، موزۀ آسوری، هیتیت و کلاسیک در آدانا، موزۀ هنر کلاسیک عثمانی در ادرنه، و موزۀ درویشهای دوره‌گرد و موزۀ عتیقه در شهر قونیه. وجود این موزه‌ها برای ترکیه خود منبع درآمدی سرشار است، زیرا هر سال هزاران نفر از سراسر جهان برای دیدن چنین گنجینه‌هایی راهی ترکیه می‌شوند و این علاوه بر آن‌که منبع درآمد است، به صنعت توریسم ترکیه نیز ارزش و اعتبار بسیاری می‌دهد. [۲۷۷]
یکی از ویژگی‌های ترکیه، داشتن آرشیوهای با ارزش از ادوار دیرین تاریخ این کشور است. جمهوری ترکیه که امروزه صاحب گنجینه‌ای از اسناد و مدارک است، از این لحاظ نیز وامدار امپراتوری عثمانی است. عثمانی تا اشاعۀ نفوذ روش‌های اداری غرب در قرن ۲۰م، تنها مملکت منطقه بود که از اواسط قرون وسطی تا آن عصر تداوم سیاسی خود را از دست نداده بود. از این‌رو، سوابق و بایگانی‌اش نیز کم و بیش دست نخورده باقی ماند. از مهم‌ترین آرشیوهای ترکیه که میراث‌دار عثمانی است، می‌توان به آرشیو نخست‌وزیری آن اشاره کرد که در واقع گنجینه‌ای از اسناد و مدارک به زبان‌های مختلف از جمله اسناد فارسی و عربی است. علاوه بر آن ترکیه به داشتن کتابخانه‌های متعدد که در هر کدام از آن‌ها ده‌ها و صدها نسخۀ خطی فارسی و عربی کمیاب یافت می‌شود، شهرت دارد، مثلاً استانبول را می‌توان یک نمایشگاه کامل از تاریخ دانست. در استانبول صدها کتابخانه‌ وجود داشته است که از راه ادغام، امروزه در ۱۷ کتابخانه استقرار یافته‌اند و می‌توان از کتابخانۀ سلیمانیه، کتابخانۀ موزۀ باستان‌شناسی، کتابخانۀ ایاصوفیه، کتابخانۀ دولتی بایزید و کتابخانۀ شهرداری نام برد. [۲۷۸][۲۷۹]

۱۵.۴۵ - جهانگردی
اوضاع جغرافیایی ترکیه امکانات بالقوۀ فراوانی را از نظر جذابیت‌های توریستی برای این سرزمین فراهم کرده است. ترکیه از سه جهت با دریا احاطه گردیده است و سواحل زیبای این دریاها و نیز کوه‌ها و دره‌های منتهی به آنها، خلیج‌ها، بندرها، جزایر و جز آن‌ها همه ساله جهانگردان بسیاری را به ویژه از اروپا و آمریکا به سوی خود جلب می‌کند. [۲۸۰] بناهای تاریخی، آثار باستانی باقی‌مانده از دوران گذشته به ویژه بیزانسی‌ها، مساجد، موزه‌ها، شهرهای کهن نظیر استانبول و ویرانه‌های شهرهای کهن دیگر، از عوامل جذب جهانگرد به شمار می‌آیند. نخستین اقدام جمهوری ترکیه برای توسعۀ صنعت جهانگردی، تأسیس سازمان جهانگردی و اتومبیل‌رانی در ۱۹۲۳م بود. در ۱۹۴۹م ادارۀ مدیریت کل توریسم و نشر مطبوعات وابسته به نخست‌وزیری تشکیل شد. با پیشرفت صنعت توریسم در سال‌های بعد، در ۱۹۵۷م وزارت انتشارات، مطبوعات و توریسم تأسیس یافت [۲۸۱] در ۱۹۶۳م نیز وزارت توریسم و تبلیغات شکل گرفت و وظیفۀ تبلیغات توریستی در ترکیه به این وزارتخانه واگذار شد. سازمان‌های توریستی وابسته به بخش خصوصی عموماً سندیکایی دارند که مهم‌ترین آن‌ها سندیکای کارفرمایی صنعت توریسم و سندیکای کارفرمایی هتل و رستوران است. [۲۸۲] سهم عایدات حاصل از توریسم همواره یکـی از منابع تأمین مالی در جهت صنعتی کردن کشور محسوب گردیده است. بنابر آمار شمـار جهانگردانـی که از ترکیه بازدید نموده‌اند، از رقم ۱۷ هزار تن در ۱۹۱۴م، به ۷۹۸‘۱۲۲، ۲۱ تن در ۲۰۰۵م رسید که بالغ بر ۲/۱۸ میلیارد دلار برای این کشور درآمد داشته است. [۲۸۳]

۱۵.۴۶ - دانستنی‌هایی در مورد ترکیه
استانبول تنها شهری در دنیاست که بین ۲ قاره آسیا و اروپا واقع شده و طی هزاران سال پایتخت ۳ امپراتوری بزرگ روم، بیزانس و عثمانی بوده است.
اولین منطقه مسکونی که قدمت آن به ۶۵۰۰ سال قبل از میلاد می‌رسد، در چاتال هویوک ( (kuyohlatahC واقع در کشور ترکیه، قرار گرفته‌اند. همچنین مقبره (هالی کارناس) sussanracilaH در بدروم و معبد (آرتمیس) simetrA الهه ماه و شکار در افس، که دو اثر از عجایب هفتگانه دنیا می‌باشد، در ترکیه قرار گرفته است.
اروپایی‌ها به وسیله ترک‌ها قهوه را شناختند.
اولین نقاشی روی دیوار که نمایشگر انفجار آتشفشان نزدیک کوه حسن داغ ( (gadnasaH می‌باشد، بر روی دیوار خانه چاتال هویوک در ترکیه ترسیم شده است.
اولین سکه در ساردیس ترکیه که پایتخت باستانی پادشاه لیدیا در اواخر قرن ۱۷ قبل از میلاد بوده، ضرب شده است.
گل‌های زیبای لاله که امروزه مرکز پرورش آن در هلند است برای اولین بار در سال‌های ۱۵۰۰ میلادی از استانبول به وین و از آنجا به هلند برده شده است.
با ارزش‌ترین فرش ابریشم دنیا در موزه مولانا در قونیه ترکیه قرار دارد و در سفری که مارکوپولو در قرن ۱۳ به قونیه داشته است، از این فرش به عنوان بهترین و زیباترین فرش دنیا یاد کرده است.
آخرین روزهای زندگی حضرت مریم در خانه سنگی کوچکی در افس ترکیه سپری گشته و آن خانه امروزه زیارتگاه هزاران مسیحی از سراسر دنیا می‌باشد.
بر اساس نوشته‌های کتاب مقدس و همچنین نظر باستان شناسان، کشتی نوح بر فراز کوه آغری در کشور ترکیه فرود آمده است.

۱۵.۴۷ - هفت کلیسا
susehpE، anrymS، mumagreP، aritayhT، sidraS aihpledalihP
و aecidoaL که از آنها در کتاب وحی (انجیل) نام برده شده است، در ترکیه واقع شده‌اند.
کلیسای reteP. tS در آنتالیا در جنوب ترکیه اولین محل عبادت مسیحیان، غاری بوده است که reteP روحانی در آنجا موعظه می‌کرده و در سال ۱۹۶۳، پاپ این محل را به عنوان اولین کلیسای جامع به دنیا معرفی کرد. هر ساله در ۲۹ ژوئن، مسیحیان از سراسر جهان برای زیارت به این مکان سفر می‌کنند. این مکان میزبان زیارت گران مسیحی از سراسر دنیا می‌باشد.
آناتولی، محل تولد تعداد زیادی از شخصیت‌های افسانه‌ای چون هومر شاعر، پادشاه میداس، هرودوت و luaP. tS روحانی بوده است.
salohciN. tS
که امروزه به بابا نوئل معروف است، در منطقه) ermeD سواحل دریایی مدیترانه) به دنیا آمده و در آنجا زندگی خود را سپری کرده است. مردم معتقدند تابوتی که در کلیسای salohciN. tS قرار دارد متعلق به بابا نوئل می‌باشد. ۱۴. احمد چلبی، از اهالی ترکیه، اولین شخصی بود که در قرن ۱۷ توسط دو بال از برج گالاتا پرواز کرد و در منطقه اوسکودار فرود آمد. [۲۸۴]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۲ ، ۱۲:۰۶
عرفان طاهری

معرفی کشور عمان

عمان کشوری پادشاهی است که در شبه جزیره عربستان واقع شده است. عمان با ایران مرز آبی دارد و دریای عمان بین این دو کشور واقع شده است. شهر مسقط، پایتخت کشور عمان و نیز بزرگترین شهر این کشور می باشد. ریال، واحد پول کشور عمان می باشد. زبان رسمی کشور عمان عربی است و با توجه به تسلط اکثر شهروندان عمانی به زبان انگلیسی، می توان اینگونه گفت که زبان انگلیسی، زبان دوم این کشور است.

مطالب خواندنی دیگر: تورهای عمان
منبع اصلی درآمد این کشور همانند دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس، نفت است البته در کنار نفت، ماهی گیری و کشاورزی دو منبع عظیم این کشور هستند. آب و هوای کشور عمان در تمام طول سال و در تمامی فصل ها گرم و آفتابی می باشد به گونه ای که دمای هوا در تابستان ها به بیش از 40 درجه نیز می رسد اما در ارتفاعات عمان به خصوص در شب می توانیم شاهد هوایی سرد باشیم.

کشور عمان به واسطه قدمت تاریخی خود که به بیش از 14 هزار سال پیش می رسد، بسیار ارزشمند و تاریخی می باشد. فرمانروایی و حکومت موجود در کشور عمان، پادشاهی و سلطنتی می باشد اما پارلمان نیز در این کشور وجود دارد که تاثیر اندکی در بازرسی و قانون گذاری این کشور دارد.

عمان از جمله کشور‌های در حال رشد و ترقی است، مردم این کشور نیز مانند سایر کشور‌های عربی دارای عقایدی سنتی هستند، اما به دلیل مهاجرت تعداد زیادی از مردم سایر کشور‌های اروپایی و آفریقایی، و تاثیر رفتار آنها بر مردم این کشور، شرایط دائما در حال بهبود است و اگر قصد دارید تا مثل اروپایی‌ها در این کشور زندگی کنید قطعا مشکلی برای شما به وجود نخواهد آمد؛ وجود مراکز تفریحی متعدد در این کشور و همچنین دسترسی به دریای عمان، اقیانوس هند و دریای عرب سبب شده تا از عمان به عنوان یکی از مقاصد مهم گردشگری و کشوری مناسب جهت اخذ اقامت شناخته شود.

درباره کشور عمان
مذهب و زبان مردم عمان
فرهنگ و آداب رسوم مردم عمان
آب و هوای کشور عمان
کشور عمان برای زندگی چگونه است؟
بازار کار در عمان چگونه است؟
مهاجرت به کشور عمان
پایتخت و شهرهای مهم عمان
جاذبه های گردشگری کشور عمان
غذاهای معروف عمان                                 

                       برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

درباره کشور عمان
عمان سومین کشور بزرگ در شبه جزیره عربستان است که آب و هوای گرمی دارد. این کشور به نسبت سایر کشورهای عربی، زمینه فعالیت، رشد و پیشرفت را نداشته؛ اما کشور بسیار مستعدی برای پیشرفت است؛ به این دلیل که این کشور دومین پول ارزشمند دنیا را داراست. درآمد افراد در کشور عمان بسیار بالاست؛ اما هزینه‌های زندگی در عمان هم به همان نسبت در این کشور بالا می‌رود. این کشور با ایران نیم ساعت اختلاف ساعت دارد. در ادامه بیشتر با این کشور آشنا می‌شویم.

عمان کشوری در جنوب غربی آسیا است که در همسایگی یمن، تنگه هرمز، عربستان و امارات متحده عربی قرار دارد. این کشور، کشوری پادشاهی به‌حساب می‌آید که در سده ۱۹ میلادی در اوج قدرت خود به سر می‌برده است. مسقط پایتخت و بزرگ‌ترین شهر این کشور محسوب می‌شود و زبان رسمی مردم، عربی است و حدود ۵ میلیون نفر جمعیت دارد.

اقتصاد عمان مانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه وابسته به نفت و گاز است؛ پس می‌توان گفت کشوری مصرف کننده است و صنعت در آن کم است. واحد پول این کشور، ریال عمان است.
پزشکان ایرانی و افرادی که می‌خواهند بیزینسی ایجاد کنند؛ به این دلیل که درآمد در کشور عمان بیشتر از ایران است و همچنین این کشور به ایران نزدیک است، مهاجرت به عمان را گزینه بسیار خوبی می‌ دانند.

مذهب و زبان مردم عمان
کشور عمان یکی از همسایگان جنوبی ایران به شمار می رود،زبان رسمی در عمان مانند دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس، عربی است ولی خوب است بدانید که در این کشور زبان های دیگری مانند زبان بلوچی وهندی هم رایج است، همچنین به دلیل ارتباط تاریخی که بین عمان و کشور زنگبار وجود دارد، برخی مردمعمان به زبانSwahili نیز سخن کی گویند.

انگلیسی هم مانند دیگر نقاط دنیا، زبان دوم در این کشور می باشد و در زمان سفر به عمان اگر به زبان عربی آشنایی ندارید مشکلی نیست چرا که تقریبا تمامی تابلوها در شهرهاس عمان به دو زبان عربی و انگلیسی می باشند، مردم عمان پیرو دین اسلام هستند و تقریبا 75 درصد آن ها از مذهب اباضیه که یکی از قدیمی ترین مذاهب در دین اسلام است، پیروی می کنند، مردم ساکن عمان شیعه و سنی نیز در این کشور زندگی می کنند ولی تعداد آن ها خیلی نیست و به همین دلیل مناسبت هایی مانند رمضان و دیگر اعیادی که برای سنی و شیعه ها مهم است هم در این کشور برقرار است.

مطالب خواندنی دیگر: آشنایی با غارهای زیرزمینی اودسا
فرهنگ و آداب رسوم مردم عمان
در سفر به کشور عمان یکی از مواردی که باید با آن آشنا شوید آداب و رسوم و فرهنگ مردم مردم عمان است، چرا که این کشور یکی از کشورهای عربی است و مردم آن آداب مخصوصی دارند و بهتر است که قبل سفر با این آداب آشنا شوید تا دچار مشکل نشوید و بهتر بتوانید با این مردم ارتباط برقرار کنید، آشنایی با آداب و سنن این مردم به اندازه جاذبه های گردشگری عمان برای شما جذاب خواهد بود.

پوشش مردان عمانی مانند دیگر مردان عرب، دشداشه است که لباسی با آستین های بلند می باشد که معمولا بدون یقه است و تا مچ پا می رسد، در قسمت یقه، دکمه ای وجود دارد که معمولا آن را می بنند ویک آویز هم که همیشه خوشبو است، همچنین مردان در عمان عمامه هم بر سر میگذراند و بعضی از آن ها عصای چوبی یا فلزی را نیز در دست می گیرند که بیشتر در بین افراد مسن و پیر رایج است.

خوب است بدانید که مردان عمانی در مراسم رسمی خود، خنجری که نماد وقار مردانه می باشد را بر کمر می ببندند که البته در بیشتر کشورهای عربی تقریبا پوشش آقایان یکسان است، بانوان عمانی هم به مانند دیگر زن های عرب، حجاب اسلامی دارند و لباس های بلندی می پوشند و بسیاری از آن ها دست و صورتشان را نیز می پوشانند به اصلاح پوشیه می زنند.

آب و هوای کشور عمان
عمده‌ترین آب‌وهوای کشور عمان، گرم و شرجی است. مناطق مرکزی عمان، دارای شنزارها و بیابان‌های بزرگی است؛ بنابراین آب‌وهوای عمان، گرم و شرجی است. البته این گرمی هوا به خاطر نزدیکی به خط استوا هم هست؛ اما در مناطق کوهستانی می‌توان آب‌وهوای نسبتاً سرد را هم مشاهده کرد.

کشور عمان برای زندگی چگونه است؟
زندگی در کشور عمان شرایط و ویژگی‌های مخصوص به خود را دارد، شهر مسقط عمان شهری پیشرفته است که امکانات رفاهی در بی نقص است، زندگی در عمان بسته به نوع اقامت شما می‌تواند خیلی خوب و یا خیلی بد باشد، همچنین انتخاب عمان برای سفر می‌تواند یک گزینه خوب باشد.

عمان کشوری جهان سومی است، معمولا زندگی در کشور‌هایی مانند عمان برای افرادی که از اروپا به این کشور مهاجرت می‌کنند کمی سخت خواهد بود، البته شهر مسقط عمان، شهری مدرن و با امکانات رفاهی و تفریحی فراوان است، اغلب جمعیت این کشور را مسلمانان تشکیل می‌دهند که همین امر باعث شده تا سبک زندگی در این کشور و همچنین از لحاظ فرهنگی، این مردم شباهت زیادی با مردم ایران داشته باشند.

عمان کشوری است که از لحاظ اقتصادی وابسته به نفت است، شرایط کار برای افراد خارجی در این کشور کمی دشوار است و لازم است تا برای دریافت ویزای کاری ابتدا یک اسپانسر عمانی داشته باشید، البته شما تا زمانی اجازه اقامت در این کشور را دارید که در استخدام شخص اسپانسر باشید و در صورتی که از استخدام او خارج شوید، ویزای شما هم کنسل خواهد شد.                                

                     برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

بازار کار در عمان چگونه است؟
قبل از انتخاب عمان به عنوان کشوری برای یافتن کار مناسب، لازم است تا ابتدا شرایط کار در کشو همچنین ویژگی‌های کشور عمان از نظر اقتصادی آشنا شوید؛ به تازگی شرایط کار در این کشور  برای متقاضیان خارجی بهبود پیدا کرده و افراد مختلفی از سرتاسر دنیا برای کار و استخدام به این کشور مهاجرت می‌کنند.

بر اساس نیاز سنجی‌های انجام شده، فرصت‌های شغلی مناسبی در کشور عمان برای رشته‌های فنی مهندس و همچنین پزشکی وجود دارد، این مشاغل دارای حقوق خوبی کافی هستند، البته نکته حائز اهمیت اینجاست که برای استخدام در این کشور،‌ تسلط به زبان انگلیسی و یا عربی ضروری است، حتی در صورتی که از مهارت کافی و یا حتی بالایی هم برخوردار باشید، در صورت عدم تسلط کافی، ممکن است فرصت شغلی را از دست بدهید.

مشاغل سطح پایین در کشور عمان از حقوق خوبی برخوردار نیستند، دلیل هم این است که متقاضی برای دریافت اینگونه مشاغل زیاد است، معمولا اتباع پاکستانی و فیلیپینی‌ با حقوق کم، این خدمات را ارائه می‌دهند، بهتر است قبل از درخواست استخدام اقدام به مهارت آموزی کرده و با استفاده از مدرک هایی همچون مدرک فنی حرفه‌ای درخواست استخدام دهید.


مهاجرت به کشور عمان
همانطور که در ابتدا هم به آن اشاره داشتیم، کشور عمان از جمله کشور‌های در حال رشد و توسعه است، این کشور به خاطر پشتوانه قوی اقتصادی دارای بازار با ثبات و مطمئنی است، همچنین به علت توریستی بودن، امکانات رفاهی خوبی در شهر‌های اصلی این کشور مانند مسقط وجود دارد، از این رو مهاجرت به عمان می‌تواند یک گزینه خوب باشد.

عمان هم مانند سایر کشور‌ها، برای دادن اقامت به متقاضیان دارای شرایط ویژه‌ای است، رایج‌ترین روش کسب ویزای عمان، ویزای کار است، البته این روش نسبت به سایر روش‌ها سخت تر است و همچنین محدودیت هایی را هم شامل می‌شود، برای کسب ویزا از طریق مهارت، شما نیاز به یک اسپانسر دارید تا در مدت اقامت در عمان در استخدام او باشید.

مهاجرت به عمان با استفاده از ویزای تحصیلی روش دیگری برای اخذ ویزای عمان است، البته لازم به ذکر است که هزینه تحصیل در کشور عمان گران است و همچنین مدرک معتبری هم در آخر نصیب شما نخواهد شد، از این رو این روش کمتر مورد استقبال مهاجران قرار می‌گیرد.

اخذ ویزای سرمایه گذاری، روش دیگری است که شما به وسیله آن قادر هستید تا اقامت هر کشوری را که مایل باشید اخذ کنید، عمان هم از این قانون مستثنی نیست، این روش آسان‌تر از سایر روش‌ها است که شرایط مربوط به خود را دارد.

پایتخت و شهرهای مهم عمان
شهر مسقط
مسقط پایتخت عمان است و در لیست شهرهای پر جمعیت این کشور قرار دارد، این شهر در بخش جنوبی این کشور قرار دارد؛ به‌طور کلی یکی از جالب‌ترین شهرهای این کشور محسوب می‌شود. این شهر زیبا دارای صخره‌های درشت و درخشنده بوده که غالباً از هم جدا هستند. پوشش‌های نباتی این شهر زیبا چشم‌ها را خیره می‌کند.

شهر مسندم
شهر مسندم یک شبه جزیره در عمان است و یکی از شهرهای مهم شمالی این کشور محسوب می‌شود. این شهر دارای نوار ساحلی بسیار وسیعی است. ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که این شهر زیبا به‌طور کلی دارای فضای کاری قوی‌تری نسبت به شهرهای دیگر است.

شهر ظفار
شهر ظفار یکی از شهرهای پادشاهی در این کشور است. این شهر به‌طور کلی در زمینه بازاریابی و گردشگری رتبه بسیار بالایی دارد و توانسته در گردش اقتصادی این کشور بسیار عالی عمل نماید.

شهر صلاله
شهر صلاله از دیگر شهرهای بندری در عمان است که در دو منطقه کوهستانی و جنگلی تشکیل شده است، این شهر دارای کوه‌های سرسبز، غارهای زیبا، چشمه‌های شیرین و دره‌های پر درخت است. این شهر به‌طور کلی دارای درختان بلند نارگیل و موز است.

شهر بریمی
شهر بریمی از دیگر شهرهای پادشاهی است و به‌طور کلی یکی از مناطق بزرگ و دیدنی محسوب می‌شود، این شهر در لیست شهرهای پر جمعیت این کشور قرار دارد. در این شهر صنایع دستی زیادی به فروش می‌رسد و کوزه‌گری و کاشی و چرم در آن بسیار ساخته شده است.

شهر ظاهره
شهر ظاهره از دیگر شهرهای مهم عمان است که دارای بیابان‌های زیبا و بسیار وسیعی است، شهر ظاهره در زمینه تولید محصولاتی مانند مس بسیار خوب عمل کرده است.

َشهرهای مهم عمان
جاذبه های گردشگری کشور عمان
در سواحل عمان، جزیره ماسیره به عنوان یک مقصد منحصر به فرد برای مسافرانی است که در جست و جوی خورشید، سواحل، تاریخ و حیات وحش هستند. جزیره ماسیره پایگاه هوایی عمان بوده اما شهرهای آن نسبتا کوچک می باشد. این بدین معنی است که تعداد کمی از مردم در اینجا زندگی کرده و نقاط بسیاری وجود داشته تا شما بتوانید آن را کشف نمایید. در این جزیره برنامه های پرطرفداری مانند شنا کردن، بررسی کشتی های از کار افتاده، تماشای بیش از ۳۰ هزار لاک پشت که سالانه برای تخم گذاری خود به این ساحل می آیند.

جزیره مصیره
این جزیره در جنوب شرقی عمان و در کنار سواحل عمان قرار دارد. گردشگرانی که به دنبال مقصد توریستی بی نظیری از آفتاب، سواحل، حیات وحش در کنار تاریخ غنی می باشند، بهترین گزینه را یافته اند. جزیره مصیره مقر پایگاه هوایی کشور عمان است هر چند شهر های این جزیره کوچک می باشند و به همین خاطر جمعیت زیادی در این نواحی زندگی نمی کند، پس به راحتی و به دور از ازدحام می توانید مناطق دورافتاده و دیدنی جزیره را تماشا کنید.

لنج های بزرگی مردم را به سوی جزیره آورده و باز می گرداند. در جزیره مصیره سرگرمی های زیادی خواهید داشت، می توانید شنا کنید، به تماشای کشتی های غرق شده در نزدیکی سواحل بروید، یا بیش از 30 هزار دسته‌ لاک‌ پشت ‌های نادر دریایی را که سالانه در فصل های تخمگذاری به این ناحیه می آیند را در حال تخمگذاری از نزدیک نظاره کنید.

سالن اپرای سلطنتی مسقط
سالن اپرای سلطنتی مسقط (Royal Opera House Muscat) اصلی‌ترین سالن برای اجراهای هنری موسیقایی و فرهنگی در کشور عمان است. این سالن که به دستور پادشاه کشور، سلطان قابوس بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ ساخته شد، معماری معاصر عمانی را به نمایش می‌گذارد. با گنجایش ۱۱۰۰ نفر، این مجموعه شامل سالن تئاتر و کنسرت، تالار سخنرانی، باغ‌های رسمی، بازار فرهنگی، رستوران‌های لوکس و مرکز تولید محصولات فرهنگی می‌شود.

شهر زیبای بهلا
یکی دیگر از مکان های باورنکردنی در این کشور شهر بهلا بوده که در عمان واقع شده است. بهلا نوعی آبادی در بیابان بوده و برای قرن ها به عنوان یک نقطه توقف برای مسافران شناخته می شده است. این شهر تنها ۴۰ کیلومتر از نیزوا فاصله داشته و همچنین دارای قلعه های قدیمی و تاریخی می باشد. فتح بهلا به قرن سیزدهم و زمانی که به طور گسترده ای تحت کنترل قبیله بانو نبحان قرار داشت می رسد.

علاوه بر مشاهده قلعه های این شهر که از جاذبه های دیدنی عمان می باشد، شما می توانید دیواره های شهر را نیز در نزدیکی ساحل مشهده نموده که در حدود ۷ مایل طول دارند. اگر شما به دنبال سوغاتی هستید نیز شهر بهلا به طور گسترده ای می تواند صنایع سفالگری محلی را به شما ارائه نماید.

راس الجنیز
در شرق کشور عمان راس الجینز واقع شده است. اینجا یک مرکز برای جمع آوری و محافظت از لاک پشت هایی است که در اقیانوس هند وجود دارد. اگر در طول تابستان یا در بین ماه های می و اکتبر از این مکان بازدید نمایید می توانید لانه های لاک پشت ها را در امتداد ساحل مشاهده کرده و حتی لاک پشت های کوچکی که به سوی اقیانوس هند می روند را نیز ببینید. بازدید از منطقه لاک پشت ها می تواند یک سفر یک روزه از مسقط باشد اما اکثر بازدیدکنندگان تصمیم می گیرند تا شب را نیز در آنجا گذرانده و از مکان هایی مانند موزه این منطقه نیز دیدن نمایند.


شبه جزیره مسندم
استان شبه‌ جزیره مسَندَم، در بخش شمالی کشور عمان واقع شده است و امتداد این شبه جزیره توسط نوار ساحلی امارات متحده عربی از خاک عمان جدا شده ‌است. بخش هایی از این استان دورافتاده و خالی از سکنه می باشد، دهکده های کوهستانی و جوامع ساحلی کوچک در گذشته از ساکنین این نواحی به شمار می رفتند. شبه‌ جزیره مسَندَم به سمت شمال کشیده شده است و چشم انداز هایی زیبایی دارد.

با بازدید از شبه‌ جزیره مسَندَم می توانید در تور های کاوشی با قایق به سوی سواحل و ارتفاعاتی که از آب بیرون آمده اند، بروید و به تماشای دلفین ها بپردازید یا بر قایق های سنتی عمانی سوار شوید، یا در دریای آبی بی کران به اسکوبا دایوینگ و غواصی مشغول شوید. جمعیت کمی در این نواحی زندگی می کنند و حیات وحش فراوانی را خواهید یافت، این ناحیه برای دوستداران طبیعت مقصدی بی نظیر و عالی می باشد.

شهر مسقط
گردشگرانی که می خواهند از یک مکان در کشور عمان بازدید کنند، بدون شک شهر مسقط را انتخاب می کنند. شهر معروف قلعه ها، کاخ ها، موزه ها و بازار ها که برای افراد در سلیقه های مختلف مناسب می باشد. شاید نتوانید از قصر کاخ سلطنتی العلم دیدن کنید، در این صورت فرصت بیشتری برای تماشای این قصر و دیگر بنا های تاریخی در اطراف بندر را خواهید داشت.

نیرو های نگهبانی در مقابل دو قلعه ی این قصر بزرگ با نام های ال جلالی و ال میرانی قرار دارند و این دو برج به موزه ای تبدیل شده که بازدید برای عموم آزاد است. گردشگران با ادیان مختلف اجازه ی ورود و بازدید از مسجد با عظمت سلطان قابوس بزرگ را در زمان صبح دارند و می توانند از تماشای لوستر های کریستالی، دیوار هایی از جنس مرمر و دومین فرش بزرگ ایرانی در جهان، تجربه ای نو به دست آورند.

شهر مسقط بزرگ ترین بندر کشور عمان محسوب می شود و مجموعه ای از بزرگ ترین و مهم ترین بازار های کشور را دارد. برای خرید سوغاتی سری به بازار بزرگ مطرح بزنید و همچنین از جزایر و جاذبه های دیگر مسقط بازدید کنید

ماسه های واحیبا
در مرکز عمان تپه های بیابانی برای مایل ها کشیده شده و ماسه های وحیبا را تشکیل داده اند. اینجا مکانی است که مردم بدو (Bedu) زندگی کرده و مقصدی محبوب برای کسانی است که به دنبال حقیقت و سنت جاذبه های دیدنی عمان می باشند.

با پیوست به یک تور می توانید در پشت شترها سوار شده و شب را در یک اردوگاه در بیابان و زیر نور ستارگان گذرانده و بدین شکل زندگی عشایری در واحیبا را تجربه نمایید. شهر ایبرا (Ibra) به عنوان دروازه اصلی بیابان های واحیبا خدمت می کند. اینجا جایی است که می توانید بسیاری از تورهای گشت و گذار را مشاهده نمایید.

نزوی
در قرن های ششم و هفتم،‌ نزویٰ پایتخت عمان بود. اما امروزه این شهر بیشتر به خاطر قلعه فوق العاده‌ای که دارد شناخته می شود،‌این قلعه در قرن هفدهم ساخته شده بود. هرچند قدمت بخش هایی از این قلعه به قرن نهم باز میگردد. یکی از مهم‌ترین و جالب‌ترین ویژگی های قلعه نزوی، برج استوانه ای آن است.

این قلعه شیوه های دفاعی جالبی از قبیل تله های عسل و پنجره هایی عجیب برای تیراندازی به سوی دشمن هم دارد. این قلعه اکنون تبدیل به موزه شده است که زندگی قرن ۱۷م در عمان را نشان می داد. در شهر نزویٰ می توانید از بازار سوک و یا بازار عجیب بُز دیدن کنید که دو مرتبه در هفته باز می شوند.

بازار مطرح
مطرح نام یکی از شهرهای شهرستان مطرح واقع در استان مسقط است. بازار مطرح یک بازار سنتی بسیار زیبا است که در کورنیش زیبای مطرح قرار گرفته است. این بازار از چندین مغازه کوچک تشکیل شده است که محصولات عمانی همانند پارچه های رنگارنگ، لباس های سنتی، جواهرات نقره و طلا و سوغاتی را به فروش می رسانند. این بازار یکی از مشهورترین جاذبه های دیدنی مسقط و مکانی عالی برای عکس گرفتن است.

کویر شنی وهیبه
کویر شنی وهیبه، در مرکز کشور عمان واقع شده است. تپه ‌های بیابانی تا مایل ها امتداد دارند و منطقه ی کویر شنی وهیبه را شکل می دهند. مردم قبیله ی بدو در این نواحی زندگی می کنند و گردشگرانی که به دنبال تجربه ای متفاوت، سنتی و اصیل از عمان می باشند به سوی این جاذبه توریستی محبوب سفر می کنند.

با شرکت در تور های گردشگری و سوار بر شتر و کمپ کردن در صحرا زیر نور ستارگان می توانید شیوه زندگی عشایر را در کویر شنی وهیبه تجربه کنید. از طریق شهر ابراء، می توانید به سوی این کویر شنی حرکت کنید و در حقیقت تور های گردشگری به سوی کویر از این شهر کاوش خود را شروع می کنند.

صور
صور پایتخت منطقه الشرقیه در شمال شرقی عمان است. این شهر دارای سواحل شگفت انگیزی است و از لحاظ تاریخی مقصد مهمی برای ملوانان و دریانوردان بوده است چراکه این منطقه در طول تاریخ به ساخت داو، نوع کشتی عمانی، مشهور بوده است. این شهر دارای یک کورنیش حیرت‌انگیز، دو قلعه باستانی و یک زیستگاه طبیعی لاک‌پشت است که آن را به مقصدی مناسب برای دوست‌داران زیبایی‌های طبیعی و معماری عمان تبدیل کرده است.

شهر صالالاه
شهر زیبای صالالاه در قسمت جنوبی عمان قرار دارد و امروزه یکی از شهرهای مهم کشور عمان به شمار می رود ، یکی از دلایل شهرت و زیبایی این شهر وجود خانه سلطان قابوس در آن است ، وی بیش از 30 سال است که پادشاه عمان است.

از دیدنی های این شهر می توان به قصر باشکوه قابوس اشاره کرد و لازم به ذکر است که در گذشته شهر صالالاه یکی از مراکز مهم تجارت کندر بوده و می توانید از این شهر کندر به عنوان سوغات برای عزیزانتان خریداری کنید، اگر مشتاق به سفر به این شهر شده اید بهتر است که در ماه های ژوئن تا اوت به عمان بروید و از مناظر زیبای ساحلی و آبشارها دیدن کنید.

کوه سبز یا جبل الخضر
جبل اخضر به معنی کوهستان سبز است. این کوه در رشته ‌کوه‌ های بزرگ حجر واقع شده ‌است که یکی از مشهور ترین کوه‌ های عمان می باشد. فریب نام کوه را نخورید و انتظار تماشای محیطی سرسبز را نداشته باشید این کوهستان از سنگ آهک تشکیل شده است و مرتفع‌ ترین قسمت در رشته کوه حجر و کشور عمان می باشد.

با وجود اینکه جنگل های سرسبز حوالی کوهستان را احاطه نکرده اند، اما ارتفاع مناسب موجب داشتن دمای مناسب و رشد بهتر محصولات کشاورزی نسبت به نواحی گرم و بیابانی شده است. این نواحی امروزه محافظت شده اند و گردشگران می توانند در طول مسیر ها و تراس های زیبای کوهستانی پیاده روی کنند و از تماشای درختان میوه دار لذت ببرند. پیاده روی در کویر های کشور عمان جالب نخواهد بود اما در این کوهستان زیبا سرگرمی خوبی به شمار می رود.

جبل الخضر عمان
فلات موساندام
موساندام در واقع شبه جزیره ای در شمالی ترین نقطه عمان است و هم مرز با امارات متحده عربی می باشد، جالب است که قسمت هایی از این فلات، جدا شده اند و به عنوان مردم روستایی در کوهستان و بعضا در سواحل زندگی می کنند، موساندام دارای فلات های بسیار زیبایی است که از جاذبه های گردشگری عمان به شمار می روند و در سفر به این مناطق با مناظر بسیار زیبایی روبرو خواهید شد، قایق سواری، دیدن دلفین ها و غواصی از تفریحات این منطقه است، اگر از دوستداران طبیعت هستید، به این منطقه بروید و از حیات وحش و طبیعت بی بدیل آن نهایت لذت را ببرید.                                                           

                                 برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

غذاهای معروف عمان
عمان کشوری فوق‌العاده در سواحل دریای عمان است و پایتخت آن، شهر مسقط است که توریستان زیادی هر ساله به آن سفر می‌کنند. عمان در همسایگی عربستان و امارات قرار دارد،به همین جهت اشتراکات فراوانی بین این کشورهای عربی وجود دارد، با این حال، این کشور ویژگی های خاص خود را دارد که حتما برای گردشگران جذاب است. غذاهای محلی و خاص هر کشوری از مهم‌ترین جذابیت‌های سفراست.

عمان کشوری با غذاهای بسیار لذیذ و خوشمزه است،که سفر به عمان و شهر مسقط را خاطره انگیزتر و لذت بخش تر می‌کنند،به همین خاطر ما در این مطلب قصد داریم خوشمزه‌ترین غذاهای عمان را به شما معرفی کنیم و شما را با آشپزی خوشمزه و خوش طعم عمانی بیشتر آشنا کنیم.اگر قصد دارید تور عمان را رزرو نمایید، پیشنهاد می‌کنیم در طول سفر حتما این غذاها را امتحان نمایید. در ادامه همیشه سفر همراه باشید.

مجبوس
مجبوس که به نام های کبسا و مکبوس هم شهرت دارد یکی از غذاهای عمان و همین طور کشورهای همسایه است و طرفداران زیادی هم دارد. خاستگاه اصلی این غذای خوشمزه که از ترکیب برنج و گوشت و … تهیه می شود کشور عربستان است، با این حال در بسیاری از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و دریای عمان مثل کشور عمان هم می توانید مجبوس را امتحان کنید. برای تهیه مجبوس برنج (باسماتی) را با زعفران، سبزیجات، گوشت یا مرغ و ادویه های مختلف ترکیب می کنند و یک پلوی خوش عطر و خوشمزه تهیه می کنند.

در واقع، دو مولفه اصلی این غذا که آن را خاص و متمایز می کند زعفران و هل است. ابتدا گوشت قرمز یا سفید را با پیاز و سیر می پزند تا کاملا نرم و پخته شود و بعد ادویه های مختلف را به آن اضافه می کنند و بعد با برنج آبکش شده ترکیب و دم می کنند. در کشور عمان این غذا را اغلب همراه با ماست یا سالاد، نان سنتی و همین طور سس گوجه سرو می کنند و می خورند.

کباب شووا
شووا که معروف به قوزی است؟ یکی از پرطرفدارترین غذاهای عمان محسوب می‌شود که بیشتر برای مناسبت‌های خاص مانند عیدفطر و … درست می‌شود. شووا در واقع نوعی کباب بره است که فرآیند کباب شدن و آماده شدن آن بسیار طولانی است. در کشور عمان این غذا را برای روز اول عید آماده می‌کنند و در روز دوم یا سوم عید می‌خورند.

گوشت بره، شتر یا بز را با ادویه‌های مختلف عمانی طعم‌دار می کنند و بعد داخل برگ موز یا نخل می‌پیچند و داخل تنور سنگی می‌گذارند و به مدت دو روز آرام آرام کباب می‌کنند.
اگر شما هم قصد رزرو تور عمان را دارید،حتما آن را امتحان کنید تا مزه‌ی این غذای عمانی برای همیشه در ذهن شما ثبت شود.

کباب مشکاک
مشکاک که همان کباب عمانی است، گوشت گاو، گوشت گوسفند یا مرغ است که به سیخ کشیده و کباب می شود. این کباب ها معمولا با ادویه های مختلف، به ویژه کاری طعم دار می شوند و با نان عمانی سرو می شود. این غذا یکی دیگر از غذاهای ویژه عمانی است که در همه جا در سراسر کشور مخصوصا در طول مراسم ها و جشن ها آماده می شود.

نان عمانی
نان عمانی، انواع مختلفی دارد. یک مدل آن به این صورت بوده که ظاهر گرد، بزرگ و ضخیمی دارد. مدل دیگر آن، گرد اما کوچک‌تر و برشته‌تر است. معمولاً مردم عمان، نان را خودشان در خانه می‌پزند؛ اما طبیعتاً می‌شود آن را از نانوایی‌ها نیز تهیه کرد. در رستوران‌ها، معمولاً بیشتر غذاها را همراه با این نان سنتی سرو می‌کنند.

هریس
از دیگر غذاهای معروف و پرطرفدار عمانی هریس است، که برای مناسبت‌های خاص تهیه می‌شود. هریس غذایی شبیه به حلیم ما ایرانی‌هاست و از ترکیب گندم با گوشت تهیه می‌شود که به مدت زیاد و با حرارت خیلی کم پخته و با هم ترکیب می‌شوند.

شاورما
شاورما یکی از محبوب ترین غذاهای گوشتی در سرتاسر خاورمیانه است که در حقیقت از دونر کباب ترکیه اقتباس شده است. این غذا در عمان هم طرفداران زیادی دارد و جزء خوشمزه ترین غذاهای عمان به حساب می آید. شاورما از گوشت مزه دار شده و پرادویه اغلب بره یا گوسفند تهیه می شود که در مقادیر زیاد به سیخ کشیده می شود و با حرارت ملایم آتش کباب می شود.

البته از گوشت های دیگر مثل مرغ، بوقلمون، گوساله یا بز هم می توان برای تهیه شاورما استفاده کرد. برش های نازک گوشت را روی هم در سیخی عمودی فرو می کنند تا یک توده بزرگ از ورقه های گوشت تشکیل شود. سپس این کباب را کباب می کنند و پس از آماده شدن به میزان دلخواه برش می زنند و با نان پیتا و سبزیجات سرو می شود. در خیابان های شهرهای مختلف عمان از جمله مسقط می توانید شاورما را در بسیاری از رستوران ها و اغذیه فروشی ها ببینید و امتحان کنید.

غذاهای معروف کشور عمان
مشوی
مشوی همان ماهی عمانی خوشمزه است. این غذا شامل ماهی کبابی با یک سس لیمو مخصوص است. با ادویه های سنتی عمانی، این غذا به طور منحصر به فردی لذیذ است و شما نباید در سفر به این کشور آن را از دست بدهید

حلوا
((حلوا)) در زبان عربی، به معنی دسر است. اما در عمان، به شیرینی معروف سنتی این کشور نیز حلوا می‌گویند. ترکیبات این غذا، سفت است و از کاستارد هم ضخیم‌تر می‌باشد. با اینکه رنگ حلوا قهوه‌ای می‌شود، اما در پخت آن از شکلات استفاده نمی‌کنند.

مواد مورد نیاز برای تهیه‌ی این شیرینی، تخم مرغ، عسل، شکر، گلاب، ادویه‌جات عمانی و میوه‌های مغزدار است. معمولاً مردم عمان، حلوا را با قهوه یا خرما سرو می‌کنند و آن را در یک ظرف بزرگ درست می‌کنند و چندین قاشق نیز کنارش قرار می‌دهند تا مهمان‌ها هر قدر که می‌خواهند، از آن بردارند.

خرما
در کشور عمان، درختان نخل را هر کجا که بروید، می‌بینید. حتی در حیاط خانه‌های بسیاری از مردم نیز، نخل روییده است. خرمای این درختان، از لحاظ رنگ، اندازه و تُردی متفاوت هستند؛ اما همه‎ی آن‌ها، جزو فرهنگ مهمان‌نوازی مردم عمان به حساب می‌آیند و آن را به همه‌ی مهمان‌هایشان تعارف می‌کنند. عمانی‌ها، خرمای خشک‌شده را گاهی با کنجد، نارگیل یا حلوا ارده مخلوط می‌کنند. علاوه بر آن، برای تهیه‌ی بسیاری از دسرها و شیرینی‌های سنتی نیز، از این خرما استفاده می‌شود.

قهوه
قهوه، بیشتر به خاطر مزه، طرز به عمل آوردن، خشک کردن و آماده کردنش معروف است. گاهی به قهوه‌ی عمانی، هِل نیز اضافه می‌کنند. قهوه هم مانند خرما، قسمت مهمی از مهمان‌نوازی مردم عمان به شمار می‌رود و معمولاً همراه با حلوا سرو می‌شود. مردم، چندین بار در روز قهوه می‌نوشند و گاهی اوقات، وقتی می‎خواهند به همسایه‌هاشان سر بزنند، یک قوری قهوه آماده می‌کنند و با خودشان به خانه‌ی میزبان می‌برند.

سخن آخر

عمان کشوری زیبا، آرام و در حال توسعه است که زندگی در آن می‌تواند به نسبت سایر کشورهای عربی، با توجه به هزینه‌های معقول زندگی و مالیات پایین، مقرون به صرفه‌تر باشد. البته زندگی در پایتخت عمان یعنی مسقط، با هزینه‌های بالاتری همراه است.

در این مطلب سعی کردیم اطلاعات مختصر و مفیدی را درباره این کشور در اختیار شما قرار دهیم، اما بررسی همه جوانب درباره کشور عمان در این مطلب نمی‌گنجد. مطلب درباره عمان که اکنون مشغول مطالعه‌اش هستید، به‌صورت مداوم آپدیت می‌شود تا جدیدترین و بهترین اطلاعات را در اختیار شما قرار دهد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۲ ، ۱۱:۵۴
عرفان طاهری

 

معرفی کشور قطر

اقتصاد کشور قطر
کشور قطر سومین کشور دارای منابع نفت و گاز، بعد از ایران و روسیه است. از این رو اقتصاد این کشور کاملا مبتنی بر گاز است. قطر با سرانه درآمد 126000 دلار آمریکا، ثروتمند ترین کشور جهان می باشد. همچنین رشد اقتصادی این کشور نیز بسیار بالا است. قبل از اکتشاف نفت، صید مروارید در این کشور یکی از صنایع بزرگ و منبع اصلی درآمد مردم به شمار می رفت.

واحد پول کشور قطر
واحد پول قطر، ریال است که با نماد QAR نمایش داده می شود.

واحد پول قطر
فرهنگ مردم کشور قطر
زبان رسمی کشور قطر، زبان عربی می باشد.دین رسمی کشور قطر، اسلام است و البته بیشتر آنها سنی هستند. از کل جمعیت قطر بخش عظیمی از مردم مسلمان هستند.وقتی به این کشور سفر می کنید باید حواستان باشد که پا در یک کشور مسلمان گذاشته اید و در نتیجه کاری را انجام ندهید که با هنجارها و آداب آنها مغایر باشد.

خانم ها باید طوری لباس بپوشند که دست و پاهایشان کاملا پوشیده باشد.اگر قصد سفر به قطر در ماه رمضان را دارید باید بدانید که خوردن و آشامیدن در این ماه از طلوع تا غروب خورشید در خیابان ها ممنوع است.آداب و رسوم در شهرهای قطر با مقداری تفاوت، شبیه یکدیگر بوده و از این جهت جامعه مذهبی و سنتی قطر بر بقیه آداب و رسوم موجود در این کشور غلبه دارد.قطر به علت قانون مهاجر پذیری که دارد دارای فرهنگ واحدی نمی باشد.

حضور شمار بسیاری از مهاجر کشورهای مختلف این کشور را به صورت ترکیبی از فرهنگ های مختلف درآورده است.40 درصد از جمعیت قطر را عرب، 18 درصد را هندی، 18 درصد را پاکستانی و 10 درصد را ایرانی ها تشکیل می دهند.قطر دارای یک جامعه آرام با روابط عاطفی خوب و مناسب می باشد.مهم ترین معضل فرهنگی و اجتماعی که تقریبا در سال های اخیر در قطر پیدا شده مربوط به استخدام خدمه های خارجی و سپردن فرزندان خردسال به دایه های فیلیپینی، هندی و بنگلادشی است.

مطالب خواندنی دیگر: آشنایی با کاخ زیبای هاوا محل در جیپور
آب و هوای کشور قطر
آب‌وهوای کشور قطر بیابانی و گرم و خشک است و زمستان‌های این کشور نیز خنک است. در زمستان در اثر تودهٔ هوایی سودانی باران‌های سیل آسایی در این کشور می‌بارد که خسارت به بار می‌آورد. ولی تابستان هوایی شرجی و گرم دارد. به‌طورکلی ماه‌های فروردین و اردیبهشت و فصل پاییز بهترین زمان برای سفر به کشور قطر محسوب می‌شود.

                                              

                           برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

مهمترین شهر های قطر
شهر الریان
یکی دیگر از شهر‌های قطر، شهر الریان است؛ این شهر یکی از مکان‌های پیشنهادی برای برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲ است. علت نامگذاری این شهر، آن است که در فصل بارانی به دلیل ارتفاع کم آن ناحیه الریان تبدیل به دشت سیلابی می‌شود و در طی این مدت، آب را به گیاهان متعدد وحشی که در این منطقه رشد کرده‌اند می‌رساند.

کشور قطر
الخور
شهری ساحلی در شمال قطر، واقع در ۵۰ کیلومتری شمال دوحه است و یکی از بزرگترین شهرهای قطر به شمار می‌رود. الخور به خاطر نزدیکی به میادین نفت و گاز، شمال قطر و شهر صنعتی راس لفان، محل زندگی بسیاری از کارکنان صنعت نفت و گاز است.

الواکرا
این شهر بین ام سیعید و دوحه قرار دارد و در اصل یک روستای کوچک ماهیگیری بوده است که خود را به شهری با جمعیت نه چندان زیاد تبدیل کرده است. الواکرا موزه‌ای در یک قلعه قدیمی دارد که تاریخ زندگی دریایی و ماهیگیری را به نمایش می‌گذارد.

دخان
این شهر در ساحل غربی شبه جزیره واقع شده است. 84 کیلومتر از دوحه فاصله دارد. وقتی نفت در اطراف این منطقه کشف شد به عنوان شهری محبوب در بین مردم قرار گرفت. همچنین این شهر به سواحل زیبایش نیز معروف است.

فرودگاه های کشور قطر
قطر به تازگی توانسته عنوان بهترین خط هوای و شرکت های هواپیمایی را از آن خود کند.فرودگاه بین المللی حمد، فرودگاه الخور و فرودگاه بین المللی دوحه از مهم ترین فرودگاه های کشور قطر می باشند.فرودگاه بین المللی حمد در سال 2009 افتتاح شد در این زمان اندک به قطب اصلی پرواز های قطر ایرویز تبدیل گردیده است.

این فرودگاهی جدید و مدرن در شهر دوحه، پایتخت کشور قطر قرار دارد.فرودگاه حمد در حال حاضر ظرفیت جابجایی 50 میلیون مسافر در سال را دارد از این رو به اصلی ترین فرودگاه تبدیل شده است.

مطالب خواندنی دیگر: گذری تاریخی در دل موزه ملی بیروت
قوانین مهم سفر به کشور قطر
حمل یا نگهداری مواد مخدر به هر اندازه‌ای حتی بسیار کم، جرم است و جریمه‌ها و مجازات‌های سنگین دارد.
همیشه یک کپی از پاسپورت خود گرفته و در جای مشخص نگه‌دارید و همیشه از پاسپورت خود به خوبی مواظبت کنید.
از مکان‌های نظامی و سیاسی عکس برداری نکنید. هنگام عکاسی از کلیساها و مکان‌های مذهبی آگاه باشید و قبل از هرکاری اجازه بگیرید.
در مکان‌های اطراف شهرها و مناطق روستایی به فرهنگ مردم محلی احترام بگذارید و ارزش‌های آنان را خدشه‌دار نکنید.
قوانین عمومی
مانند هر کشور دیگری عکاسی از تاسیسات نظامی و مکان‌های سیاسی غیرقانونی است.
در قطر نیز مهم است که از هرگونه تجمعی دور باشید. به دلیل موارد سیاسی بهتر است که همیشه از تظاهرات و راهپیمایی‌ها دور بمانید.
از حمل مواد مخدر، اسلحه و انواع مواردی که موجب حساسیت پلیس می‌شود اجتناب کنید.
هرگونه آثار باستانی را نمی‌توانید از کشور خارج کنید.
از صحبت کردن در مورد سیاست کشور ایران اجتناب کنید. چون بعضی ها روی آن تعصب زیادی دارند.
حجاب جزو قوانین قطر محسوب می‌شود و باید مناسب لباس بپوشید.
قوانین قطر
روابط هم‌جنس گرایان در قطر پذیرفته شده و قانونی نیست.
وارد کردن مواد مخدر، الکل، فیلم‌های غیرمتعارف، محصولات گوشت خوک و کتاب‌های مذهبی ب کشور قطر غیرقانونی است و وسایل مسافران بازرسی می‌شود.
در قطر صحنه‌هایی از فیلم‌ها که در آن‌ها ممکن است رابطه بین 2 نفر که باهم ازدواج نکرده‌اند وجود داشته باشد، سانسور می‌شوند.
نوشیدن الکل و مستی در ملأعام جرم محسوب می‌شود. اتباع خارجی ای بودند که به دلیل رفتارهای تهاجمی که در زمان تاثیر الکل داشته‌اند بازداشت شده‌اند.
سن قانونی مصرف مشروبات الکلی 21 است.
ناسزا گفتن، انجام حرکات خشن و… اعمال زشت تلقی می‌شوند و قانون با این افراد برخورد می کند
جاذبه های گردشگری کشور قطر
کشور قطر با جذابیت های دیدنی، ساختمان هایی با معماری فوق العاده، مراکز خرید درجه یک و رستوران های لاکچری دارد می توانند همه انتظارات گردشگران را برآورده کند.

موزه هنرهای اسلامی
معمار موزه هنرهای اسلامی هنگام طراحی آن پیشنهاد کرد که موزه را روی یک جزیره مستقل بسازند تا ساختمان های جدید مانع نمای زیبای آن نشوند.این موزه در کنار کورنیکه واقع شده است و از برخی زوایا شناور به نظر می رسد.موزه هنرهای اسلامی در دوحه، پایتخت قطر، بزرگترین موزه اسلامی به شماره می رود.در آن آثار باستانی چون کتاب های خطی، پارچه های نفیس، سنگ های گران بها و سکه های قدیمی از طلا، نقره و … به نمایش گذاشته شده است.

                                           

                          برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

موزه هنرهای اسلامی                   
مروارید قطری
نام جزیره ای مصنوعی که در خلیج فارس واقع شده و در نزدیکی شهر دوحه می باشد.فضای این جزیره تقریبا 4 میلیون متر مربع است.در این جزیره ساختمان خای مسکونی و تجاری و تفریحی مختلف وجود دارد.یکی از نقاط قوت آن چشم انداز بسیار زیبا است که از مدیترانه ای ها الهام گرفته شده است.

آپارتمان های رنگارنگ، کانال ها، پل ها و فضاهای پیاده روی دوستانه همراه با رستوران ها و کافه ها، از زیبایی های این جزیره است.در اطراف تفرجگاه ها قدم بزنید.شما در آب های بکر آن منطقه می توانید قایق های تفریحی را مشاهده کنید.این یک مسجد کاشی کاری طلایی با ظرافت داخلی است.

رانندگی در تپه های ماسه ای
Dune bashing، به معنی رانندگی در تپه‌های پرفراز و نشیب است و یکی از لذت‌بخش‌ترین فعالیت‌های امکان‌پذیر در قطر است. اگر شما در قطر زمان کافی برای انجام تنها یک فعالیت را دارید، بهتر است آن را به بیابان اختصاص دهید. تپه‌های ماسه‌ای با ارتفاع و شیب زیاد آنجا وجود دارد. رانندگی کردن در میان این بیابان‌ها به‌سمت دریا یک رویداد منحصربه‌فرد است. می‌توانید یک شب را در چادرهای لوکس عربی یا هر جایی که مایل هستید بگذرانید، غذاهای محلی بخورید و زیر آسمان پرستاره بخوابید.

اپراتورهای متعددی رانندگی در بیابان و در میان شن‌ها را برای شما امکان‌پذیر می‌کنند. رانندگان ماهری شما را از هتل برمی‌دارند و برای نصف روز یا یک روز کامل و ماجراجویی‌های شبانه به بیابان می‌برند.

نکته: با وجود اینکه رانندگی در بیابان بسیار مهیج است، اما گاهی ممکن است شما کودکان را با خود به‌همراه ببرید. در این مواقع از راننده بخواهید آهسته‌تر رانندگی کند و مسیرهای صاف‌تر را انتخاب کند.

بازدید از بازار SOUQ WAQIF
از بازار باستانی سوق واقف بازدید کنید. این بازار قدیمی برای یادآوری روزهای گذشته بازسازی شده است. در این بازار مغازه‌های پارچه فروشی، ادویه‌جات، شیرینی‌ها، کالاهای خانگی (گلدان‌های بزرگ) و سوغاتی‌ها و هنرهای مختلفی موجود است. در اینجا شما می‌توانید نجارها و خیاط‌ها را ببینید، علاوه بر این می‌توانید مردان قطری که لباس‌های سنتی قطری می‌دوزند را مشاهده کنید.

در این بازار تعداد زیادی رستوران با غذاهای سوری و لبنانی وجود دارد. برای خرید غذاهای ارزان عربی می‌توانید به‌سمت مسجد سوق بروید. در کنار آن یک رستوران ساده با نیمکت‌های قطری است. آنجا می‌توانید کباب و نان تازه سفارش دهید.

مطالب خواندنی دیگر: آشنایی با کلیسا لاورا
پیاده روی به کورنیش دوحه
پیاده‌روی در میان کورنیش دوحه (Doha’s Corniche)، برای گذران یک بعدازظهر، عالی است. گشت و گذار ۷ کیلومتری در کنار خلیج فارس از هتل شراتون آغاز می‌شود و تا موزه هنرهای اسلامی ادامه دارد. در آنجا می‌توانید قهوه بخورید، بادکنک هوا کنید و با جعبه صدف‌ها عکس بگیرید که نماد سنت گذشته قطری‌ها است. در بین مسیر، وسایل ورزشی برای تناسب اندام موجود است و می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید.
برای اینکه بتوانید یک دید بدون مانع از شهر به دست آورید به کشتی‌های عربی بروید (بسیار جذاب هستند، سعی کنید آن‌ها را از دست ندهید).

موزه شیخ فیصل بن قاسم آل ثانی
موزه شیخ فیصل بن قاسم آل ثانی یکی از موزه‌های شگفت‌انگیز و جالب در قطر است. این موزه در ۲۳ کیلومتری غرب دوحه واقع شده است. این موزه یک مجموعه شخصی از شیخ فیصل بن قاسم آل ثانی، یکی از امیران کشور است.

شیخ فیصل این مجموعه را از سن ۱۰ سالگی خود جمع‌آوری کرده است. او برای نگهداری آن‌ها یک قلعه می‌سازد و وسایلی را که طی سفرهایش به دست می‌آورد، مانند کتاب‌های مذهبی قدیمی، منسوجات، بسته‌های قدیمی سیگار و حتی بمب‌های عثمانی قرن ۱۸ را در آن نگهداری می‌کند.

بیش از ۱۵ هزار اثر هنری در موزه وجود دارد و در یک سالن، قایق‌های مروارید سنتی و اتومبیل‌های قدیمی آمریکایی را نگه می‌دارند.
در این موزه مکان‌های زیادی برای تماشا وجود دارد، مطمئن شوید که از همه آن‌ها دیدن کنید، مانند خانه سوریه، این خانه قبل از جنگ تکه تکه به قطر فرستاده شد و پس از آن دوباره به هم متصل شد.

قلعه الزباره و روستای متروکه
اگر به‌دنبال کشف فرهنگ تاریخی قطر هستید، به روستای تعمیرشده‌ی قلعه الزباره و معماری اطراف آن بروید؛ این مکان اولین میراث جهانی یونسکو در قطر است.

قدمت این مکان به ۱۷۰۰ سال پیش باز می‌شود. قلعه الزباره که در سال ۱۹۳۸ ساخته شده، جدیدترین قسمت آن است. در این شهر ۲۰۰ سال پیش، ماهی‌فروشان به تجارت مروارید با بازرگانان چینی و بریتانیایی می‌پرداختند. در حال حاضر این تنها متروکه باقی‌مانده از آن مکان و شبیه شهر ارواح است، اما همچنان جذاب به نظر می‌آید.

در حال حاضر تنها درهای ورودی تو خالی و دیوارهای نازکی که انجمن‌ها را به هم متصل کرده، باقی مانده است.
مکان روستا به‌خوبی مشخص نیست. در جاده با منحرف شدن به‌سمت راست، درست قبل از رسیدن به قلعه بعد از ده دقیقه به Al Jumail می‌رسید. در روستا سمت راست پارک کنید و سعی کنید کفش مناسب برای دریا به‌همراه ببرید.

شرکت در رویدادهای ورزشی
استادیوم‌ها و زیرساخت‌های ورزشی مختلفی برای میزبانی از سیل خروش طرفداران جام جهانی 2022 در حال ساخت است. قطری‌ها به فوتبال به‌عنوان محبوب‌ترین ورزش در میان جوامع محلی و خارج از کشور بسیار اهمیت می‌دهند؛ اما این تنها به فوتبال ختم نمی‌شود. تورهای جهانی ATP هر فصل در پایتخت با حضور غول‌های تنیس جهان مانند راجر فدرر، اندی موری، سرنا ویلیامز و کارولین وزنیکی برگزار می‌شود.
مسابقات جهانی موتورسواری و تورنومنت‌های حرفه‌ای گلف نیز از رویدادهای سالانه هستند که در قطر برگزار می‌شوند؛ همچنین ورزش‌های سنتی قطر مانند مسابقات اسب عربی و مسابقات شترسواری و… نیز برگزار می‌شود.

بازدید از روستای فرهنگی کاتارا
روستای فرهنگی کاتارا در مسیر Pearl قرار دارد. این روستا چشم‌انداز گران بهای هنر و فرهنگ قطر است.
پیچ‌وخم گذرگاه‌ها و آبراه‌ها در این مکان واقع شده و مکان را برای هنرنمایی هنرمندان، فیلم‌سازان و عکاسان آماده کرده است. در این مکان می‌توانید مسجدی با الگوی فیروزه‌ای و بنفش و آمفی تئاتر در فضای باز و چشم‌انداز دریا را مشاهده کنید.

در این مکان جشنواره‌های مختلف مانند: جشنواره سنتی دوحه، جشنواره میراث فلسطین و کنسرت‌ها برگزار می‌شود. در اینجا رستوران‌های سنتی مختلف و کافه‌ها و کیوسک‌های زیادی وجود دارد؛ به همین دلیل شما گرسنه نمی‌مانید، اگر به‌دنبال تست کردن یک گنج قدیمی هستید، چاپاتا و کاراک را تست کنید.
در آنجا ورزش‌های آبی نیز در دسترس هستند، اما برای دسترسی به سواحل باید پول پرداخت کنید. ساحل ۴ نیز از روزهای پنجشنبه تا شنبه برای خانواده‌ها رایگان است.

در قطر چی بخوریم؟
مدروبا
این غذا ی پرطرفدار قطری در ماه رمضان است.ترکیبی است از هل، کره و برنج که طعمی بی‌نظیر و شیرین دارد. این مواد آن‌قدر روی گرما هم زده می‌شود تا حالتی خمیری شکل گرفته و برای سرو آماده شود. این غذا بیشتر شبیه به شیربرنج ایرانیان است.

لقمات
خوراکی شیرینی شبیه به حلواست. این خوراکی ترکیبی از ارد، زعفران، هل، شیر و… است. به صورت بقچه و توپ‌های کوچکی آماده شده و سرخ می‌شوند. پس از سرخ شدن برای شیرینی بیشتر از عسل یا شربت شکر استفاده می‌شود. این خوراکی سفره‌های افطاری خانواده‌های قطری است.

لقمات
مجبوس
یکی از غذاهایی که به شدت موردعلاقه‌ی قطری‌هاست و مطمئنا توریست ها نیز آن‌را دوست دارند، مجبوس است. این غذا با برنج پخته می‌شود. سپس با گوشت، میگو، ماهی و … مخلوط می‌شود. برای اینکه این غذای قطری دل از گردشگران و مردم کشور قطر ببرد به آن ادویه‌جات عربی نیز اضافه می‌شود که یاد گرمای قطر را تا همیشه زیر زبانتان خواهید داشت.

فستیوال های قطری
فستیوال کایت
فستیوالی است که شهر را به جنب‌و جوش می‌اندازد. این فستیوال به مدت 2 روز در پارک میا برگزار می‌شود. از انواع کشورهایی مثل آمریکا، کره، هند، چین و … به قطر می‌آیند تا در این فستیوال به نمایش بپردازند. انواع بادبادک های رنگی در آسمان به پرواز در می‌آیند. همچنین در این دوران بسیاری از مردم نیز غرفه‌های خود را در اطراف این منطقه راه‌اندازی می‌کنند و با این امر به درآمد مردم محلی کشور قطر نیز کمک شایانی خواهد شد.

فستیوال شترسواری
شترسواری طی سالیان سال در قطر وجود داشته است. این امر بسیار جالب است که قطر توانسته از این امر در گردشگری استفاده کند و سالیانه تعداد زیادی گردشگر را از این راه به کشور خود فرا بخواند. این فستیوال چند مرحله دارد که بین اکتبر تا فوریه و مارس تا آوریل برگزار می‌شود.

فستیوال غذا
علاقه‌مندان به غذا و خوراکی هرساله به قطر سفر می‌کنند تا با انواع غذاها و آشپزهایی که از سراسر جهان برای نشان دادن هنر خود به این کشور می‌آیند آشنا شوند. طی این مراسم کارگاه‌ها و رویدادهای مختلفی در زمینه غذا و نوشیدنی برگزار می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۲ ، ۱۰:۵۱
عرفان طاهری

معرفی کشور فنلاند

فنلاند کشوری واقع در شمال اروپا، با جمعیتی حدود 5.4 میلیون نفر، واقع در حوزه شینگن است و برای سفر به آن باید ویزای شینگن فنلاند دریافت کنید.

پایتخت و مهم ترین شهر آن هلسینگی است و مهمترین همسایگان آن کشور نروژ، روسیه و سوئد هستند. مردم در این کشور به زبان های فنلاندی و سوئدی صحبت می کنند و اغلب مردم دین مسیحی دارند.

فنلاند
همه چیز درباره کشور فنلاند
فنلاند واقع در اروپای شمالی پس از ایسلند شمالی ترین کشور دنیا است. فنلاند کشور سرسبزی است و 3 چهارم آن از جنگل پوشیده شده است. 10 درصد از مساحت این کشور را دریاچه پوشانده است و به همین جهت به فنلاند کشور 1000 دریاچه می گویند.

کشاورزی در کشور فنلاند به دلیل خاک حاصلخیز رونق زیادی دارد به طوری که 2.7 درصد از تولید ناخالص داخلی حاصل از کشاورزی است.

جغرافیای فنلاند
فنلاند از نظر مساحت رتبه 8 در اروپا را دارد. 1 میلیون نفر از مردم فنلاند در پایتخت این کشور یعنی هلسینکی زندگی می کنند. یک سوم از مساحت قنلاند در بالای نوار شمالگان قرار دارد. در شمالی ترین منطقه در کشور فنلاند در تابستان 73 روز تماما روز است و خورشید غروب نمی کند و هوا روشن ست.

در زمستان هم 51 روز تماما شب است و خورشید طلوع نمی کند، البته به این دلایل و شرایط تقریبا سخت در این ناحیه از کشور جمعیت زیادی در آن زندگی نمی کند، زمستان های کشور فنلاند سخت و سرد است.

به طور کلی کشور فنلاند کشوری پست و مسطح است، بزرگترین دریاچه در این کشور و یکی از معروفترین دریاچه ها در دنیا دریاچه سایما نام دارد.

                      

                        برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

فنلاند
جمعیت و فرهنگ در کشور فنلاند
تراکم جمعیت در فنلاند بسیار کم است به طوری که در هر کیلومتر مربع 18 نفر ساکن هستند به همین جهت فنلاند یکی از کم تراکم ترین کشورهای دنیا است. اغلب مردم در این کشور به زبان فنلاندی صحبت می کنند. فنلاند در لیست شادترین کشورهای دنیا قرار دارد و امید به این زندگی در این کشور بالاست. 52.31 سال برای زنان و در مردان 75.15 سال است.

اغلب مردم در فنلاند تحصیل کرده هستند و دانشگاه های این کشور امکان تحصیل را برای دانشجویان بین المللی فراهم کرده است.

سیستم بهداشت و درمان در کشور فنلاند نیز دارای رتبه بالا در سطح جهانی است. اغلب هزینه های درمان در فنلاند رایگان است و مردم هزینه زیادی برای درمان و دارو پرداخت نمی کنند.

فضای دارویی و داروخانه ای در این کشور رشد و حمایت زیادی از مردم می کند و نیازی به پرداخت هزینه های بالای درمان ندارند.

مردم در این کشور با دست دادن و در آغوش گرفتن کودکان با یکدیگر سلام و احوالپرسی می کنند. روبوسی در کشور فنلاند خیلی مرسوم نیست.

اقتصاد کشور فنلاند
اقتصاد این کشور صنعتی مانند اقتصاد سایر کشورهای اروپای غربی نظیر فرانسه است. فنلاند بین 45 کشور اروپایی رتبه ششم را داراست.
صادرات اصلی فنلاند شامل تجهیزات حمل و نقل، الکترونیک، جنگلداری، ماشین آلات و مواد شیمیایی است. در این کشور، حدود ۲.۷ درصد از تولید ناخالص داخلی در بخش کشاورزی دیده می‌شود و ۲۸.۲ درصد از اقتصاد آن نیز در بخش صنعت است.
فنلاند شامل واردات اصلی ای شامل مواد غذایی، نفت و فرآورده های نفتی، مواد شیمیایی، آهن و فولاد، ماشین آلات، نخ نساجی و پارچه و غلات است که از کشورهای آلمان، روسیه، سوئد، هلند و چین بیشترین واردات انجام می گیرد.

مهمترین شهرهای کشور فنلاند
ساوولینا

یکی از شهرهای تاریخی و قدیمی در فنلاند است، با قدم زدن به در این شهر کلیساهای قدیمی و دریاچه های طبیعی بسیاری مشاهده می کند.

هانکو

در هانکو اغلب مردم دوزبانه هستند و بیشتر به زبان سوئدی صحبت می کنند. به نظر می رسد تعداد مهاجران سوئدی به این شهر بیشتر از سایر شهرها است.

لاپرنتا

این شهر در کنار چهارمین دریاچه بزگ اروپا قرار دارد. بناها و ساختمان های بلند بسیاری در این شهر قرار دارد و نمایی زیبا به شهر داده است. در سفر به فنلاند و دریافت ویزای فنلاند از شهر ساوولینا حتما دیدن نمایید.

تامپره

مرکز صنعتی کشور فنلاند شهر تامپره است. زمستان ها در این شهر بسیار سرد ست پس اگر قصد بازدید از این شهر را دارید حتما لباس گرم با خود حمل کنید.

فنلاند
جاذبه های گردشگری کشور فنلاند
خوب است که پیش از سفر به فنلاند از جاذبه های دیدنی این کشور مطلع شوید. دیدنی های این کشور کم نیستند می توانید با سفری برنامه ریزی شده از بیشتر جاذبه های گردشگری این کشور مطلع شوید.

فینیش لیک لند

55 هزار دریاچه در کنار هم منطقه ای به نام فینیش لیک لند را ایجاد کرده اند. وسیع ترین دریاچه سایما نام دارد که منطقه ای گردشگری در ناحیه حساب می شود. انواع ورزش ها و تفریحات آبی در این منطقه وجود دارد که اوقاتی عالی برای گردشگران فراهم می کند.

مجمع الجزایر آلند

واقع در کشور فنلاند و در میانه دریای بالتیک قرار دارد. بهترین زمان برای بازدید از این منطقه فصل بهار است که طبیعتی بی نظیر را در این ناحیه شاهد هستید. همچنین یک موزه تاریخی زیبا نیز در مجمع الجزایر آلند قرار دارد که به بهمیت این منطقه می افزاید.

ویزای فنلاند
از انجایی که فنلاند در منطقه شینگن واقع شده است برای سفر به این کشور باید ویزای شینگن دریافت کنید. ویزای فنلاند در انواع ویزای توریستی، ویزای تحصیلی و ویزای کاری صادر می شود. درصد بیشتری از ویزا به ویزای توریستی فنلاند تعلق دارد. برای دریافت ویزای فنلاند باید مدارک مورد نیاز را فراهم کرده و ترجمه کنید.

                          

                   برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۲ ، ۱۰:۴۲
عرفان طاهری

معرفی دانمارک

دانمارک (به دانمارکی: Danmark) با نام رسمی پادشاهی دانمارک (به دانمارکی: Kongeriget Danmark) کشور فراقاره‌ای و نوردیک در اروپای شمالی است و پایتخت آن کپنهاگ است. دانمارک، بخش اصلی و پرجمعیت‌ترین کشور تشکیل دهنده قلمروی پادشاهی دانمارک است. جمعیت این کشور در سال ۲۰۱۹ حدود ۵٫۸ میلیون نفر برآورد شده‌است. زبان رسمی آن دانمارکی است. زبان‌های فاروئی، گرینلندی و آلمانی نیز به عنوان زبان‌های محلّی در این کشور رسمیت دارند. واحد پول این کشور کرون دانمارک است و با اینکه این کشور در سال ۱۹۷۳ به اتحادیه اروپا پیوسته اما به منطقه یورو نپیوسته‌است. ۸۰٪ مردم دانمارک مسیحی پروتستان هستند. درازای کشور دانمارک بر مبنای داده‌های جغرافیایی در بیشترین حالت ممکن ۳۶۴ کیلومتر است.[۱]

جزایر فارو و گرینلند بخشی از پادشاهی دانمارک به‌شمار می‌آیند اما به ترتیب در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۷۹ به آن‌ها خودگردانی اعطا شده‌است. دانمارک جنوبی‌ترین کشور اسکاندیناوی است و تنها مرزی زمینی که دارد با کشور آلمان است. یک تونل زیردریایی و پلی معلق به نام پل اورسوند، دانمارک را به سوئد متصل می‌کند.

دانمارک از اعضای مؤسس سازمان ملل و ناتو است. کشور دانمارک دارای دولت رفاه‌است و از نظر کم بودن اختلاف درآمد مردم، در رتبه اول جهان قرار دارد. دانمارک از نظر درآمد سرانه در رتبه هفتم جهان قرار دارد و در بررسی‌های سالانه، مردم آن همواره به عنوان یکی از شادترین ملتهای جهان انتخاب می‌شوند و همچنین در سال ۲۰۱۶ شرکت یونیورسام با انتشار شاخص سالانه شادی، کشور دانمارک را در رتبه نخست شادترین و راضی‌ترین نیروی کار در دنیا قرار داد. این کشور به عنوان کشوری با کمترین فساد اداری در جهان به‌شمار می‌آید.

پرچم این کشور که شامل یک صلیب سپید در میان آن است قدیمی‌ترین پرچمی در جهان است که از سال ۱۸۲۱ تا به حال استفاده می‌شود. صلیب سفید این پرچم را در پرچم کشورهای انگلستان، سوئد، نروژ، فنلاند و ایسلند هم می‌توان دید.

کشور پادشاهی دانمارک بعد از کشور ژاپن دارای قدیمی‌ترین خاندان پادشاهی است. دانمارک دو سرود ملی دارد: یکی سرود شهروندان (با نام سرزمینی است دوست‌داشتنی) و دیگری سرود سلطنتی (به نام شاه کریستیان نزد دکل رفیع ایستاد).

                      برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

تاریخ
دوران کهن
دانمارک از حدود ۱۲٬۵۰۰ سال پیش مسکونی بوده و پیشینه کشاورزی در این سرزمین به ۳۹۰۰ پیش از میلاد بازمی‌گردد.

به باور تاریخدانان، پیش از مهاجرت مردم دانمارکی که گروهی از ژرمن‌ها هستند، قوم دیگری از ژرمن‌ها به نام ژوت‌ها به این منطقه آمده‌بودند و ژوتلند و جزایر پیرامون آن را مسکونی کرده‌بودند. ژوت‌ها به همراه آنگل‌ها و ساکسون‌ها سه قوم نیرومند ژرمن در زمان خود به‌شمار می‌آمدند.

از سده سوم به بعد در این منطقه به مرور سازه‌های دفاعی دانه‌ویرکه ساخته شد و با ظهور شاهان دانمارکی، تلاش‌های ساخت‌وساز در سال ۷۳۷ گسترده‌تر شد. دانمارکی‌ها از سده هشتم تا دهم میلادی به عنوان وایکینگ شناخته می‌شدند. دانمارکی‌ها همراه با نروژی‌ها و سوئدی‌ها به اقصی نقاط اروپا حمله برده و به غارت و تجارت پرداختند. وایکینگ‌های دانمارکی بیشتر در جزایر بریتانیا و غرب اروپا فعالیت داشتند.

سده‌های میانه
به‌سال ۱۳۱۹ و در ۱۵ ژوئن، شاه «والدمار دوم» دانمارکی که او را فاتح می‌نامیدند در تنگنای بدی گرفتار شده بود. در این وضعیت، اسقف‌های دانمارکی که همراه لشکر جنگی بودند، بر تپه‌ای گرد آمده و به دعا پرداختند. بنا بر داستان‌های در این هنگام، ناگاه ابرها کنار رفتند و پارچهٔ سرخ‌رنگ بزرگی از آسمان به زیر افتاد که صلیب سپید رنگی برآن دیده می‌شد. به قول داستان‌ها این نشانه‌ای عینی از جانب خداوند بود که نشان می‌داد او برای دانمارکی‌ها بخشنده و خیرخواه خواهد بود.

تاریخ روشن و آشکار دانمارک به سده دهم میلادی بازمی‌گردد. در اوایل سده یازدهم کانوت بزرگ فرزند اسون فتوحات زیادی را در اروپا برای دانمارک کسب کرد که از آن جمله انگلستان و نروژ بود.

پس از مرگ کنوت، دانمارک مدت‌ها درگیر کشمکش‌های داخلی بود. در طی سده‌های دوازده و سیزدهم میلادی نیز بر وسعت متصرفات دانمارک افزوده شد و به خاطر وجود پادشاهانی مانند والدمار یکم و دوم بود در قرن چهاردهم والدمار چهارم پادشاه وقت، کوشش‌های زیادی را برای عظمت دانمارک آغاز کرد که تا اندازه‌ای هم به پیشرفت‌هایی نایل آمد ولی سرانجام مغلوب رقبای اروپائیش گردید.

در سال ۱۳۹۷ میلادی پادشاه وقت ملکه مارگریت (دختر والدمار چهارم) اتحادیه کالمار را بین دانمارک و سوئد و نروژ برقرار ساخت. اتحاد با نروژ تا سال ۱۸۱۴ دوام داشت ولی اتحاد با سوئد در سال ۱۵۲۳ پایان یافت. در سال ۱۴۴۸ کریستیان اول به پادشاهی دانمارک رسید. او از خاندان اولندنبورگ بوده و نواحی شلسویگ و هولشتاین (دو ناحیه در جنوب دانمارک که در آن زمان دوک‌نشین آلمانی بودند) را تحت تسلط دانمارک درآورد.

پس از کریستیان اول پسرش ژان و سپس پسر ژان، کریستیان دوم به پادشاهی رسیدند. کریستیان دوم در سال ۱۵۱۳ به سلطنت دانمارک رسید. وی در سال ۱۵۲۰ با اقداماتی که انجام داد سوئد را تسخیر و ضمیمه دانمارک کرد. اما سوئدی‌ها در سال ۱۵۲۳ متحد شده و با لغو قرارداد کالمار کشور خود را مستقل اعلام نمودند. در همان سال اشراف دانمارک علیه کریستیان قیام نموده و پس از سرنگون کردن او عمویش فردریک اول را به سلطنت منصوب کردند.

در سال ۱۵۳۴ میلادی پس از مرگ فردریک اول (۱۵۳۳)، فرزند او کریستیان سوم به پادشاهی دانمارک (و همچنین نروژ) رسید. وی با کمک گوستاو اول پادشاه سوئد نیروهای لویک را که به دانمارک تجاوز کرده بودند شکست داد (۱۵۳۶). او مذهب لوتری را در دانمارک تثبیت کرده و به نروژی‌ها نیز تحمیل نمود. در دوران سلطنت او دانمارک به عظمت زیادی رسید. در سال ۱۵۵۹ فردریک دوم فرزند کریستیان سوم به پادشاهی رسید. در زمان وی اصلاحات اقتصادی و سیاسی زیادی انجام گرفت و دانمارک دارای نیروی دریایی گردید. پس از وی، پسر اول کریستیان چهارم به پادشاهی کشور رسید (۱۵۵۸). لیکن به علت خردسالی وی، تا سال ۱۵۹۶ حکومت در دست نایب السلطنه‌اش بود که در آن سال خود حکومت را به دست گرفت. در زمان سلطنت ۶۰ ساله وی، بارها با سوئد جنگید؛ و همچنین در جنگ‌های سی ساله درگیر شد ولی سیاست اقتصادی وی باعث رونق بازارهای کشور گردید.

در سال ۱۶۴۸ فرزند کریستیان با نام فردریک سوم به تخت نشست. در زمان او نیز جنگ‌هایی با سوئد واقع شد. جانشین کریستیان فرزند وی، فردریک چهارم بود. وی نیز طی جنگ‌هایی با سوئد کوشید تا نواحی شلسویگ و سوئد جنوبی را به دست بیآورد ولی فقط موفق به دست آوردن ناحیه اولی شد. پس از او به ترتیب: کریستیان ششم (۱۷۳۰ میلادی)، فردریک پنجم (۱۷۴۶)، کریستیان هفتم (۱۷۶۶)، و سپس فردریک ششم (۱۸۰۸) به سلطنت دانمارک و نروژ رسیدند.

تاریخ معاصر
در زمان فردریک ششم جنگ‌هایی میان دانمارک و انگلستان درگرفت. در سال‌های ۱۵ – ۱۸۱۴ برپایه پیمان وین، نروژ از دانمارک تجزیه شد و ضمیمه سوئد گردید؛ ولی سایر مستعمرات همچنان در دست دانمارک باقی‌ماند. پس از فردریک ششم حکومت به دست یکی از خویشان او کریستیان هشتم افتاد. در این دوره دانمارک پیشرفت‌های اقتصادی فراوانی یافت. پس از درگذشت وی (۱۸۴۸) پسرش فردریک هفتم و سپس کریستیان نهم (۱۸۶۳) به سلطنت رسیدند. کریستیان نهم که از خاندان سوندربورگ گلوکسبورگ بود در کنفرانس سال ۱۸۵۲ لندن مقامش در ولایتعهدی تثبت شده بود. او در آغاز سلطنتش در سال ۱۸۶۳ ناحیه شلسویگ – هولشتاین را به دانمارک الحاق نمود. در نتیجه این عمل جنگی میان دانمارک با پروس و اتریش روی داد که موجب از دست رفتن ناحیه نام‌برده و چند منطقه دیگر شد. در جنگ ۱۸۶۴ دانمارک با ارتش امپراطوری پروس تا ۴۰ درصد از اراضی ملی خود را از دست داد که حدود ۲۰ درصد آنها پس از جنگ جهانی اول به این کشور عودت داده شد.[۲] در طول پادشاهی کریستیان نهم فعالیت آزادی‌خواهان برای تدوین قانون اساسی جدید تشدید شد.

پس از کریستیان نهم فرزندش فردریک هشتم در سال ۱۹۰۶ به سلطنت رسید. وی بیشتر به مسائل نظامی توجه داشت. بعد از وی کریستیان دهم در سال ۱۹۱۲ به سلطنت نشست. دانمارک در جنگ جهانی اول بی‌طرف باقی‌ماند ولی در طی جنگ جهانی دوم، در سال‌های ۴۵–۱۹۴۰ به اشغال آلمان نازی درآمده و کریستیان تحت نظر قرار گرفت. در پایان جنگ جهانی دوم دانمارک از اشغال آلمان نازی خارج شد. در سال ۱۹۴۷ با درگذشت کریستیان دهم، فردریک نهم پادشاه شد. در زمان او دانمارک به حد اعلای پیشرفت‌های اقتصادی و سیاسی خویش رسید. در سال ۱۹۷۲ با مرگ فردریک نهم، دختر وی مارگرت دوم به پادشاهی رسید.

ولی در ۱۹۲۰ و طی یک رای‌گیری، قسمت شمالی شلسویگ به دانمارک پس داده شد. در قرن بیستم، آخرین مستعمرات دانمارک یا فروخته شد (جزایر ویرجین) یا به استقلال رسید (ایسلند) یا خود مختار گشت (گرینلند و جزایر فارو). این کشور در جنگ جهانی دوم به اشغال آلمان نازی درآمد (۱۹۴۰تا ۱۹۴۵) و از آن پس یکی از اعضای اتحاد غربی بوده‌است. از دههٔ ۱۹۶۰ روابط دانمارک به‌طور فزاینده‌ای با آلمان و بریتانیا بوده‌است تا با کشورهای شمالی (نروژ و سوئد) که با آن‌ها روابط منفی دارد. دانمارک در ۱۹۷۳ به جامعهٔ اروپا ملحق شد، ولی پیامد پیوستن به این بازار مشترک دسته‌بندی هر چه بیشتر بین احزاب سیاسی کشور بوده و تشکیل دولت‌های ائتلافی و اقلیت را فرایندی وقت‌گیر و مشکل ساخته‌است. عدم پذیرش پیمان ماستریخت (۱۹۹۲) از سوی رأی دهندگان دانمارکی اقدام برای اتحاد اروپا را زیر سؤال برد.

جغرافیا

نقشه ناهمواری‌های دانمارک.
دانمارک بخشی از اسکاندیناوی است. دانمارک، ۴۳٬۰۶۹ کیلومتر مربع مساحت دارد و از خاور به دریای بالتیک، از باختر به دریای شمال، از جنوب به کشور آلمان و از شمال به تنگه اسکاگِراک محدود می‌شود. به دلیل شمار زیاد جزایر، دانمارک دارای خط طولانی ساحلی به درازای ۷٫۴۱۳ کیلومتر است. بیشتر نقاط دانمارک در نزدیکی ساحل دریا قرار دارند و بخش اعظم خاک کشور دانمارک را زمین‌های کشاورزی تشکیل می‌دهند. خاک اصلی دانمارک سرزمینی فاقد کوهستان است و بلندترین نقطه طبیعی آن موله‌هوی (Møllehøj) نام دارد که ارتفاع آن از سطح دریا ۱۷۰٫۸۶ متر[۳][۴] است.[۵]

دانمارک سرزمینی کم ارتفاع بوده و بر روی هم از جلگه‌ای سرسبز و بسیار حاصلخیز، و مراتع فراوان تشکیل یافته‌است. رودهای آن کوتاه ولی پرآب است، از جمله استورو، اسکیرن، وارده و گودنا. بلندترین نقطه کشور ۱۷۳ متر ارتفاع دارد. آب و هوای آن معتدل و مرطوب و پرباران است.

مهم‌ترین شهرهای دانمارک عبارت‌اند از کپنهاگ (پایتخت) در جزیره شیلند، آرهوس، آلبورگ و اسبیا در شبه جزیره یولاند و ادنسه در جزیره فون.

خاک اصلی دانمارک از یک شبه جزیره به نام شبه جزیره یوتلاند (به دانمارکی: یولند jylland) و ۴۰۶ جزیره شکل گرفته‌است. تنها ۷۶ جزیره مسکونی هستند و بسیاری از جزیره‌ها کوچک هستند و افراد کمی در آن‌ها سکونت دارند. مهم‌ترین آن‌ها جزیره شیلند (به دانمارکی: Sjælland)، جزیره فون (به دانمارکی: Fyn) و برنهلم (bornholm) (شرقی‌ترین مکان دانمارک) هستند.[۵]

جزایر فارو و گرینلند بخشی از اتحاد مشترک پادشاهی دانمارک بوده، ولی خودمختار می‌باشند؛ یعنی مردم آن‌ها شهروند دانمارک محسوب شده و نمایندگان خود را برای «پارلمان دانمارک» انتخاب می‌کنند و علاوه بر آن مجامع دموکراتیک خود را دارند.

                     

             برای حمایت ما بر روی این(لینک)بزنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۱۰:۳۵
عرفان طاهری

معرفی داستایوفسکی

فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (روسی: Фёдор Михайлович Достоевский[الف]؛ IPA: [ˈfʲɵdər mʲɪˈxajləvʲɪdʑ dəstɐˈjɛfskʲɪj] (دربارهٔ این پرونده شنیدن) یا داستایِوسکی؛ زادهٔ ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ – درگذشتهٔ ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱[۱][ب])، نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. بسیاری او را بزرگترین نویسنده روان‌شناختی جهان به حساب می‌آورند. سوررئالیستها، مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایفسکی ارائه کرده‌اند.

اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی‌ست عصیان زده، بیمار و روان‌پریش. او ابتدا برای امرار معاش به کار ترجمه پرداخت و آثاری چون اورژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد. در اکثر داستانهای او مثلث عشقی دیده می‌شود، به این معنی که خانمی در میان عشق دو مرد یا آقایی در میان عشق دو زن قرار می‌گیرد. در این گره‌افکنی‌ها بسیاری از مسایل روانشناسانه که امروز تحت عنوان روانکاوی معرفی می‌شود، بیان می‌شود و منتقدان، این شخصیت‌های زنده و طبیعی و برخوردهای کاملاً انسانی آن‌ها را ستایش کرده‌اند.

نام
مترجمان مختلف نام این نویسنده را به اشکال متفاوتی در فارسی نوشته‌اند: «داستایوفسکی»، «داستایِفسکی» و «داستایِوسکی» که مورد دوم تلفظ صحیح نام او در زبان روسی است. خشایار دیهیمی در ترجمهٔ زندگینامهٔ داستایوفسکی نوشتهٔ ادوارد هلت کار نام او را به شکل «داستایِفسکی» آورده‌است. نام کوچک او نیز در متون ترجمه‌شده به اشکال «فیودور» و «فئودور» آمده‌است. در بین عامه فارسی زبانان به داستایوفسکی معروف است.

واقعاً نمی‌دانم چرا در ایران به داستایوفسکی شناخته می‌شود. بکار بردن چنین تلفظی تنها به دلیل اشتباه مترجمان و ترجمه از زبان‌های واسطه رخ داده‌است. حرف «о» پیش از تکیه در زبان روسی تلفظی شبیه به «a» کوتاه پیدا می‌کند و به همین علت نام Dostoevsky به صورت «داستایِفسکی» تلفظ می‌شود، نه «داستویفسکی» یا «دوستویفسکی».

— آبتین گلکار، [۲]
زندگی

داستایفسکی سال ۱۸۵۸
اوایل زندگی
فیودور میخایلاویچ فرزند دوم خانواده داستایفسکی در ۱۱ نوامبر۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده‌سالگی والدینش مزرعه‌ای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستان‌ها را در این مکان می‌گذراندند.
در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانه‌روزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده‌سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویهٔ ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید.

نویسندگی
در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغ‌التحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدری‌اش به خاطر ولخرجی‌های مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا کرد. در زمستان ۱۸۴۴–۱۸۴۵ رمان کوتاه بیچارگان را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد. طی دو سال بعد داستان‌های همزاد، آقای پروخارچین و زنِ صاحبخانه را نوشت.

یک جاسوس پلیس در این محفل رخنه کرد و موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش داد. پلیس مخفی در روز ۲۲ آوریل ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد.

زندان

نقاشی پرتره فیودور داستایفسکی اثر واسیلی پرو، ۱۸۷۲ میلادی
دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که در ۱۹ دسامبر مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان در سیبری و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت اما برای نشان دادن قدرت فائقه حکومت تزاری این زندانیان را در برابر جوخه‌های آتش نمایشی قرار دادند. در نمایشی که با دقت طراحی شده بود بامداد روز ۲۲ دسامبر ۱۸۴۹ داستایوفسکی و سایر زندانیان را به میدان رژه یک پادگان بردند. در آن‌جا چوبه‌های اعدام و داربست‌هایی برپا شده بود و روی آن را با پارچه‌های سیاه پوشانده بودند. جرایم و مجازات آن‌ها قرائت شد و کشیشی ارتدکس از آن‌ها خواست به خاطر گناهانشان طلب بخشش کنند. سه نفر از این زندانیان را به چوبه‌ها بستند تا برای اعدام حاضر شوند. در آخرین لحظات این مراسم اعدام ساختگی طبل‌های نظامی با صدای بلند به نواختن درآمد و جوخه آتش تفنگ‌های خود را که به سوی آن‌ها نشانه رفته بود بر زمین گذاشتند. تجربه شخصی او از قرار گرفتن در آستانه مرگ باعث شد که به تاریخ و آن زمانه مشخص از منظر ویژه‌ای بنگرد. سال‌ها بعد او در جایی گفت: «به خاطر ندارم که در هیچ لحظه دیگری از عمرم به اندازه آن روز خوشحال بوده باشم.» در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت.

آزادی و ازدواج
داستایفسکی در ۱۵ فوریه ۱۸۵۴ از زندان بیرون آمد تا دورهٔ بعدی مجازاتش را در لباس سرباز عادی طی کند.به عنوان مأمور خدمت در گردان هفتم پیاده‌نظام سیبری به سمی (سمیپالاتینسک) اعزام شد. در ۶ فوریه ۱۸۵۷ بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوهٔ یک کارمند گمرک ازدواج کرد. در بهار ۱۸۵۹ استعفایش از ارتش پذیرفته شد و توانست به نزدیکی مسکو نقل مکان کند. دو داستان خواب عموجان و دهکدهٔ ستیپان چیکاوا را نوشت و به چاپ رسانید. در سال ۱۸۵۹ عرض‌حالی برای الکساندر دوم که تازه بر تخت نشسته بود فرستاد و بدین وسیله اجازه یافت به سن پترزبورگ برود. یک سال بعد او به جمع ادیبان و روشنفکران شهر سن پترزبورگ ملحق شد. در نشریه‌ای که برادرش منتشر می‌کرد ‐ «ورمیا» ‐ شروع به روزنامه‌نگاری کرد. از ژوئن تا اوت ۱۸۶۲ به اروپا سفر کرد. داستانی به نام ماجرای بی‌شرمانه را در «ورمیا» به چاپ رسانید. در ماه ژوئن ۱۸۶۳ «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز ۱۸۶۳ را با معشوقش در اروپا گذراند. در ۱۰ ژوئیه ۱۸۶۴ «میخاییل داستایفسکی» برادر بزرگش درگذشت. در ۱۶ آوریل ۱۸۶۴ ماریا دیمیتریونا درگذشت. در فاصله سال‌های ۶۴–۱۸۶۲ کتاب‌های خاطرات خانه اموات و آزردگان را به چاپ رسانید.

سفر به اروپا

۱۸۶۳
در ۱۸۶۶ جنایت و مکافات را نوشت و در اکتبر همان سال رمان قمارباز را در ۲۶ روز نوشت این کار با تندنویسی «آنا گریگوریونا» انجام شد. در ۱۵ فوریه ۱۸۶۷ با آنا ازدواج کرد و در آوریل همان سال با همسرش به اروپا سفر کرد و تا تابستان ۱۸۷۱ به روسیه بازنگشت. در این سفر بارها پول خود را در قمار از دست داد. سال اول سفر را در سوئیس و سال دوم را در ایتالیا و دو سال آخر را در دِرِسدِن گذراند.

در فوریهٔ سال ۱۸۶۸ دخترش «سوفیا» به دنیا آمد که بیشتر از سه ماه زنده نماند. نوشتن ابله را در ژانویهٔ ۱۸۶۹ در فلورانس به پایان رسانید و همیشه شوهر را در پاییز همان سال در درسدن نوشت. در ماه سپتامبر ۱۸۶۹ دختر دومش به نام «لیوبوف» به دنیا آمد. در ژوئیهٔ ۱۸۷۱ نوشتن جن‌زدگان را به پایان رسانید. در تابستان همان سال پسرش به نام «فدیا» به دنیا آمد. در آغاز سال ۱۸۷۳ سردبیر مجلهٔ «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد. جوان خام را در زمستان ۷۵‐۱۸۷۴ نوشت که در طول سال ۱۸۷۵ در مجله «اوتچستیه زابیسکی» انتشار یافت. «آلیوشا» آخرین فرزندش در ماه اوت ۱۸۷۵ به دنیا آمد که در سه سالگی بر اثر حمله صرع در گذشت. دفتر یادداشت روزانه یک نویسنده را طی سال‌های ۷۷‐۱۸۷۶ به همین نام در روزنامه منتشر کرد. برادران کارامازوف در طول سال‌های ۷۹‐۱۸۸۰ به تدریج در «روسکی وستنیک» منتشر شد

درگذشت

نقاشی پرتره داستایفسکی در تابوت، اثر ایوان کرامسکوی، ۱۸۸۱ میلادی
داستایفسکی سرانجام در اوایل فوریهٔ سال ۱۸۸۱ در اثر خون‌ریزی ریه درگذشت.

در ۷ فوریه (مطابق تقویم سبک قدیم: ۲۶ ژانویه) ۱۸۸۱ خواهرش نزد وی آمد، و از او خواست تا سهم خودش از املاک به ارث رسیده از عمه‌شان را به خواهرانش بدهد. ممکن است که این مکالمه ناخوشایند باعث تشدید بیماری وی (آمفیزم) شده باشد. پس از ۲ روز، در ۹ فوریه (مطابق تقویم سبک قدیم: ۲۸ ژانویه) ۱۸۸۱ در شصتمین سال از زندگی خود، داستایفسکی در گذشت. تشخیص، سل ریوی، برونشیت مزمن و بیماری مزمن انسدادی ریه بود.

دیدگاه

اتاق مطالعهٔ داستایفسکی
داستایفسکی در آثار خود شخصیت‌هایی را حلاجی می‌کرد که حتی آدمکشی را زیر لوای مرام و اعتقادات ایدئولوژیک خود موجه می‌دانستند. به همین خاطر آثار این نویسنده در تمام سال‌هایی که از آن می‌گذرد، چه در دوران قدرت‌گیری حکومت‌های تمامیت‌خواه قرن بیستم و چه امروزه که «کارزار علیه ترور» در جریان است، با چالش‌های زمانه تناسب دارند. او به خصوص به افکار و ایده‌هایی که پس از ده سال تبعید و بازگشت به سن پترزبورگ در میان روشنفکران رواج یافته بود به دیده شک می‌نگریست.

مخالفت و اعلام جرم داستایفسکی علیه نهیلیسم روسی در کتاب او با عنوان تسخیرشدگان (جن زدگان) به خوبی منعکس شده‌است. این کتاب که در سال ۱۸۷۲ چاپ شد به خاطر زبان آمرانه و نصیحت گونه آن مورد انتقاد قرار گرفته ولی بدون تردید او می‌خواست نشان دهد که افکار مرسوم در میان روشنفکران آن نسل می‌توانند خطرناک باشند. داستانی که داستایفسکی در این کتاب نقل می‌کند در قالب یک طنز سیاه و گزنده، روشنفکران هم دوره خود را به خاطر بازی کردن با ایده‌های انقلابی بدون آنکه بدانند انقلاب در عمل به چه معنایی است به نقد می‌کشد. داستان کتاب را در واقع می‌توان نسخه‌ای از حوادث واقعی دانست که در زمانی که داستایفسکی مشغول نگارش کتاب بود اتفاق می‌افتاد. داستایفسکی در داستان تسخیر شدگان (جن زدگان) استدلال می‌کند که فراموش کردن موازین اخلاقی و انسانی به خاطر افکار آزادیخواهانه به نوعی به تمامیت‌خواهی و استبداد بدتر از گذشته منجر می‌شود.

مارشال برمن در کتاب تجربه مدرنیته برای توضیح مدرنیزاسیون از بالا و توسعه نیافتگی دوران تزاری در روسیه، شهر سن پترزبورگ و بلوار معروف نووسکی را مثال زده و برای توضیح آن از آثار فئودور داستایفسکی استفاده کرده‌است.

شاید بتوان گفت مشهورترین دیدگاه داستایفسکی که از زبان یکی از شخصیت‌های رمان برادران کارامازوف بیان می‌شود، این جمله باشد که «اگر خدایی وجود نداشته باشد، همه‌چیز مجاز است». ژیل دلوز و ژاک لاکان، متفکران معاصر فرانسوی خلاف این عقیده را دارند. لاکان معتقد است دقیقاً وجود منع الهی است که زمینهٔ گناه را فراهم می‌سازد. به باور دلوز نیز قضیه کاملاً برعکس چیزی است که داستایفسکی می‌گوید، زیرا به واسطهٔ وجود خداست که همه‌چیز مجاز است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۰۲ ، ۲۲:۳۵
عرفان طاهری

مخترع پیانو و آشنایی با ماجرای اختراع این ساز پرطرفدار
تاریخچه پیانو در اواخر قرون وسطی ایتالیا با اولین مدل ساز زهی که با صفحه کلید نواخته می شد، آغاز شد. این اختراع تخیل مخترعان اروپایی را برانگیخت، که بسیار سریع توانستند یکی از محبوب ترین سازها را در جهان - پیانوی مدرن - به جهان معرفی کنند. جدول زمانی پیانو در گذشته ما به 2500 سال می رسد تا ایجاد و گسترش بسیاری از سنتورهای چکش خورده شناخته شده است. این ابزارهای ساده الهام اصلی مخترعان موسیقی ایتالیایی بود که در 600 سال گذشته موفق شدند با خلق پیانو انقلابی در دنیای موسیقی ایجاد کنند.

پیانو قدیمی

مخترع پیانو که بود ؟
اختراع دستگاه پیانو نزدیک به دوره اختراع سنتور بوده است. از همان زمان ساز هایی به نام کلاویکورد وجود داشتند که شبیه به پیانو عمل می کردند که در نهایت در قرن 15 پیانو های میزی یا هارپیسیکورد اختراع شدند که با پیانو های مدرن امروزی تفاوت داشتند.

چنانچه در این بخش از نمناک میخوانید این پیانو ها توسط فردی به نام " بارتولومو دی فرانسسو کریستوفوری " اختراع شد که یکی از بهترین آلات موسیقی امروزی و نزدیکترین به پیانو شناخته می شدند و کیبورد روی آن ، آهنگ هایی شبیه به پیانو را می نواخت. از آن زمان تا 300 سال بعد، این دستگاه ها دستخوش تغییرات مختلفی شده تا در نهایت پیانوهای امروزی ساخته شدند .

درباره کریستوفری مخترع پیانو
همانطور که گفتیم اختراع پیانو توسط بارتولومو کریستوفوری انجام شد البته افراد دیگری هم در آن نقش داشتند. این مخترع در ایتالیا زندگی می کرد. او در سال 1655 متولد شد و در سال 1731 از دنیا رفت. این فرد در ابتدا ساز پیانو میزی را اختراع کرده بود و به دلیل آگاهی هایی که در مورد دستگاه های کیبورد موسیقی داشت، شروع به پیشرفت کرد.

هنوز هیچ کس تاریخ دقیق اختراع پیانو را نمی داند اما تحقیقات نشان می دهد که در سال 1700، اولین بار پیانو در یک خانواده اشرافی یافت شد. به همین دلیل تخمین زده اند که پیانو احتمالاً در سال 1698 برای اولین بار اختراع شده است. این فرد سه پیانو ساخت که هنوز هم موجود هستند و به سال 1727 بر می گردند.

یکی از دوست های خانوادگی آن ها به نام سباستیان لبلانس، قرار دادن کلید های سیاه و سفید روی پیانو را به آن ها پیشنهاد داد اما جالب است بدانید که پیانو های اولیه هم که توسط کریستوفوری ساخته شده بود، به طور کاملاً تصادفی کلید های سفید و سیاه داشتند.

کریستوفری 

حقایقی دیگر درباره اختراع و تکمیل پیانو
پیانو جزء اولین اختراعات تکنولوژی محسوب می شود. پیانو های میزی قبل از پیانو های مدرن وجود داشتند. صدای بسیار بلندی داشتند و هیچ کنترلی روی داینامیک آن ها وجود نداشت و در نتیجه نمی توانستند نوت ها را روی آن ها کنترل کنند. بنابراین احساسی در موسیقی ایجاد نمی شد.

پیانو های مدرن که اختراع شدند، می توانستند بلندی صدای پیانو های میزی را از بین ببرند.

اگر بخواهیم یک پاسخ کوتاه و شفاف به شما بدهیم که چه کسی پیانو را اختراع کرده است، فقط می توانیم کریستوفوری را نام ببریم. مشکل اصلی که او در رابطه با اختراع پیانو روبه رو بود ، طراحی این دستگاه بود زیرا هیچ نمونه مشابهی نداشت تا بتواند از آن پیروی کند و در نتیجه بر سر این موضوع دچار چالش های زیادی بود.

البته فردی به نام سباستین ارارد هم در سال 1821 تاثیر زیادی در اختراع پیانو های امروزی داشت و توانست اشکالات پیانوهای قبلی را برطرف کند و در نتیجه تغییرات او باعث شد که نوت ها سریع تر روی پیانو پیاده شوند و این دستگاه از هر لحاظ پیشرفته تر باشد.

یکی دیگر از مخترعان پیانو ، فردی به نام هنری پاپ است که در سال 1826 زندگی می کرد. او لایه های چرمی را روی پیانو پیاده کرده بود و دستگاه را با مواد متراکم تر ساخت و باعث شده بود که طیف داینامیک دستگاه گسترده تر باشد.

پدال پیانو هم در سال 1844 توسط فردی به نام جین لوییس بوئیسلوت اختراع شد و تاثیرات زیادی در پیانو های مدرن امروزی داشت.

پدال پیانو

پیانو ها با قابلیت جابجایی هم اولین بار در سال 1801 توسط ادوارد ریلی ساخته شدند که البته این پیانو از لحاظ کیبورد سطح پایین تری داشتند و از یک اهرم و دستگیره برای جابجایی کیبورد ها استفاده می شد . البته ممکن بود که پیانیست یک آهنگ آشنا را بنوازد اما نتیجه آن متفاوت باشد. علت آن هم تفاوت بودن کلید های روی کیبورد بود.

پیانوی خودکار هم توسط فردی به نام هنری فورنیاکس در سال 1863 ساخته شد. او خودش پیانیست بود. به همین دلیل بدون وجود هیچ پیانیست دیگری می توانست به راحتی ساخته خودش را امتحان کند.

پیانوی دیواری هم اولین بار در سال 1739 توسط فردی به نام پی دومنسیو دل ملا ساخته شد که یکی از دستیاران کریستوفوری بود. این پیانو ها اولین پیانوهای دیواری بودند که امروزه هم شناخته شده هستند. فردی به نام توماس لود در لندن توانست پیانو های دیواری را با تغییرات مورب در آن ، شبیه به پیانو های امروزی کند.

<div id="pos-article-display-card-92082"></div>

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۰۲ ، ۲۲:۳۰
عرفان طاهری

لیتیوم چیست؟
لیتیوم یک عنصر شیمیایی است که در جدول تناوبی با نماد Li و عدد اتمی 3 قرار دارد. این عنصر به عنوان یک فلز قلیایی از گروه 1 قرار دارد و از لحاظ خصوصیات شیمیایی، از سایر عناصر در گروه‌های قلیایی متفاوت است.
لیتیوم یکی از سبک‌ترین فلزات است و دارای کمترین چگالی در میان فلزات است که فعال‌ترین فلز قلیایی محسوب می شود که با آب و هوا به راحتی واکنش نشان می‌دهد. به همین دلیل، باید در مخازن خاص نگهداری شود.

لیتیوم چیست

لیتیوم از این جهت اهمیت دارد که، در تولید باتری‌های لیتیوم-یون کاربرد دارد. این باتری‌ها به عنوان منبع انرژی در دستگاه‌های قابل حمل، اتومبیل‌های الکتریکی، و دستگاه‌های الکتریکی مصرفی گسترده استفاده می‌شوند. باتری‌های لیتیوم-یون به عنوان یک فناوری قابل بازیافت در حال توسعه است و در ایجاد ذخیره سازی انرژی برای سیستم‌های الکتریکی و تجهیزات قابل حمل نقش بسیار مهمی دارند.

کاربرد لیتیوم چیست؟
این روزها پرسرچ ترین موضوعات شما کاربران مربوط می شود به موضوعاتی مثل کاربرد لیتیوم در صنعت نظامی و کاربرد لیتیوم در صنایع یا کاربرد لیتیوم دریاچه ارومیه که در نوع خود جالب توجه است. لیتیوم به عنوان یک عنصر شیمیایی با ویژگی‌های منحصر به فرد، در انواع صنایع و کاربردهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. برخی از کاربردهای اصلی لیتیوم عبارتند از آنچه در ادامه میخوانید. گفتنی است ما کاربرد را بطور کلی عنوان کرده ایم و کاربرد لیتیوم بروماید و کاربرد لیتیوم کلراید و کاربرد لیتیوم هیدروکساید بصورت تفکیک شده عنوان نمیشود.

باتری‌های لیتیوم-یون
یکی از کاربردهای اصلی لیتیوم در تولید باتری‌های لیتیوم-یون است. این باتری‌ها در دستگاه‌های قابل حمل، گوشی‌های هوشمند، لپ‌تاپ‌ها، دستگاه‌های عکس‌برداری، ابزارهای الکتریکی قابل حمل، اتومبیل‌های الکتریکی و سیستم‌های ذخیره‌سازی انرژی استفاده می‌شوند.

باتری‌های لیتیوم
لیتیوم در تولید چشمک‌زن‌ها برای موارد نظامی و صنعتی کاربرد دارد. این چشمک‌زن‌ها به عنوان منابع نور مؤقت برای مواقع اضطراری و نشان‌دهی در شبانه‌روز استفاده می‌شوند.

صنعت داروسازی
لیتیوم به عنوان یک ماده مؤثر در برخی داروها و درمان‌های روانی نیز استفاده می‌شود. مخصوصاً در درمان برخی اختلالات خلقی و اضطراب.

صنعت سرامیک
ترکیبات لیتیوم در صنعت سرامیک به عنوان یک افزودنی برای بهبود خصوصیات سرامیک‌ها (مانند دمای بالای ذوب و مقاومت در برابر اسیدها) مورد استفاده قرار می‌گیرد.

کاتد برای افزودنی در آلومینیوم
لیتیوم به عنوان یک کاتد استفاده می‌شود تا خواص آلومینیوم را بهبود بخشد، به‌ویژه در تولید آلیاژهای آلومینیوم.

مواد انفجاری
برخی از ترکیبات لیتیوم در ترکیبات انفجاری برای استفاده در مهندسی معدن و ساخت‌وسازهای نظامی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

همچنین، به دلیل خواص شیمیایی خاص لیتیوم، تحقیقات در زمینه استفاده از این عنصر در تکنولوژی‌های جدید و نوآوری‌های صنعتی همچون ذخیره‌سازی انرژی، تصفیه هوا، و الکترونیک کوانتومی نیز در حال انجام است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۰۲ ، ۲۲:۲۴
عرفان طاهری

معرفی کشور انگلستان

اِنگلستان (به انگلیسی: England) کشوری است که بخشی از پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی است. انگلستان پراهمیت‌ترین بخش بریتانیاست که نیمه جنوبی جزیره بریتانیای کبیر را تشکیل می‌دهد. انگلستان وسیع‌ترین، پرجمعیت‌ترین و ثروتمندترین کشور پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی می‌باشد و پایتخت آن شهر لندن است.

انگلستان از شمال با اسکاتلند و از غرب با ولز هم‌مرز است. مرزهای آبی این کشور در شمال غرب دریای ایرلند، در جنوب غرب دریای سلتی و در شرق دریای شمال است و در جنوب نیز کانال مانش آن را از اروپای قاره‌ای و کشور فرانسه جدا می‌کند.

انگلستان دارای بیش از یکصد جزیره کوچک و بزرگ است که از جمله آن‌ها می‌توان به جزیره وایت و جزیره من اشاره کرد. شهر لندن پایتخت انگلستان و در عین حال پایتخت بریتانیا است. پرآب‌ترین رود انگلستان، رود تیمز است که از میان شهر لندن می‌گذرد و به دریای شمال می‌ریزد.

پادشاهی‌های مستقل انگلستان و اسکاتلند در سال ۱۷۰۷ تصمیم گرفتند که به واسطه یک قرار داد سیاسی به نام پیمان اتحاد انگلستان و اسکاتلند با یکدیگر متحد شده و پادشاهی بریتانیای کبیر را به وجود آوردند. بعدها پادشاهی بریتانیای کبیر در سال ۱۸۰۱ با پادشاهی ایرلند متحد شد و پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند پایه‌گذاری شد که تا زمان خروج ایرلند تا سال ۱۹۲۲ وجود داشت. با جدایی بخش وسیعی از ایرلند، در نهایت نام این کشور متحد که امروزه انگلستان، ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی را در بر می‌گیرد به پادشاهی متحده بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی تغییر یافت.

مساحت این کشور ۱۳۰٬۳۹۵ کیلومتر مربع و جمعیت آن تا واپسین سرشماری در سال ۲۰۱۴ میلادی ۵۴٬۳۱۶٬۶۰۰ نفر بوده‌است.

تاریخ

زمان نصب سنگ‌های استون هنج، ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، تخمین زده می‌شود.
مقالهٔ اصلی: تاریخ انگلستان
تاریخ انگلستان به دوران پیش از رومیان، عهد رومیان، تهاجم آنگلوساکسون‌ها، یورش نورمان‌ها، سلسله پلانتانژه، سلسله تئودور، انگلستان در سده هفدهم، هجدهم و نوزدهم و انگلستان معاصر تقسیم‌بندی می‌شود.

دوران پیش از تاریخ
قدیمی‌ترین نشان وجود انسان در انگلیس کنونی به حدود ۷۸۰ هزار سال پیش برمی‌گردد که انسان پیشگام (Homo antecessor) در آن می‌زیسته‌است. قدیمی‌ترین استخوان انسان خردمند باستانی که در انگلستان کشف شده ۵۰۰ هزار سال قدمت دارد. گرچه انسان مدرن در سومین (آخرین) بخش دوره پارینه سنگی در این منطقه می‌زیسته، اما بشر تنها در طول ۶۰۰۰ سال گذشته در این منطقه به‌طور دائم ساکن شده‌است. پس از آخرین عصر یخبندان فقط پستانداران بزرگ مانند کرگدن پشمالو، ماموت و گاومیش‌های کوهان‌دار در این جزیره حضور داشتند و احتمالاً ۱۱ هزار سال پیش انسان خردمند وارد بریتانیا شد. تحقیقات ژنتیک نشان می‌دهد که آن‌ها از بخش شمالی شبه جزیره ایبری به این سرزمین آمدند. در آن زمان انگلیس با ایرلند و خاک اصلی اروپا متصل بود و با آب شدن یخ‌ها و بالا آمدن آب دریاها حدود ده هزار سال پیش از ایرلند و حدود دو هزار سال بعد از اروپای قاره‌ای جدا شد.

ملکه بودیکا رهبری قیام علیه امپراتوری روم را بر عهده داشت
ورود فرهنگ بیکر (اروپای غربی پیش از تاریخ تا عصر برنز) به این سرزمین در حدود ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد، ظروف غذایی و آشامیدنی ساخته شده از خاک رس و همچنین ظروفی را که در پالایش سنگ معدن گداخته مس استفاده می‌شود به ساکنان آن معرفی کرد. بناهای بزرگ دوران نوسنگی مانند استون هنج و ایوبری در این زمان ساخته شد. مردم فرهنگ بیکر برنز را از حرارت دادن توأم قلع و مس، که در این منطقه به وفور یافت می‌شد، تولید کرده و بعدها آهن را از سنگ معدن آهن به دست آوردند. توسعه ذوب آهن باعث ساخت گاوآهن‌های بهتر، ایجاد کشاورزی نوین (به عنوان مثال، روش زمینداری سلتیک) و همچنین تولید سلاح‌های مؤثرتر شد.

در طول عصر آهن، فرهنگ سلتیک که برآمده از فرهنگ هالشتات و لاتین بود، از مرکز اروپا وارد انگلستان شد. زبان گفتاری در طول این زمان بریتونی بود. با استناد به جغرافیای بطلمیوس جامعه قبیله‌ای بود و در حدود ۲۰ قبیله در منطقه وجود داشت. دسته‌بندی‌های اولیه این قبایل ناشناخته مانده‌اند چراکه بریتانیایی‌ها در آن زمان خواندن و نوشتن نمی‌دانستند. آن‌ها همانند سایر همسایگان امپراتوری روم مدت‌ها از پیوندهای تجاری با رومیان بهره‌مند بودند. ژولیوس سزار فرمانروای جمهوری روم در سال ۵۵ پیش از میلاد دو بار به بریتانیا حمله کرد و اگرچه عمدتاً ناموفق ماند اما توانست پادشاه ترینووانتس را مطیع خود سازد.

رومی‌ها در سال ۴۳ میلادی در زمان سلطنت امپراتور کلودیوس به بریتانیا حمله کردند و به دنبال آن بیشتر مناطق بریتانیا را تصرف و آن را به نام استان انگلیس به امپراتوری روم الحاق کردند. مشهورترین قبیله بومی که تلاش کردند در برابر رومیان مقاومت کنند کاتوولانی‌ها به فرماندهی کاراتاکوس بودند. پس از آن، قیام به رهبری بودیکا، ملکه ایچه نی، با خودکشی او پس از شکست در نبرد واتلینگ استریت به پایان رسید. این دوران شاهد غلبه فرهنگ یونانی رومی و آشنایی با قانون رومی، معماری رومی، سیستم‌های فاضلاب، بسیاری از اقلام کشاورزی و ابریشم بود. در قرن سوم میلادی، امپراتور سپتیموس سوروس در ابوراکوم (یورک امروزی) درگذشت و در پی آن کنستانتین امپراتور بعدی اعلام شد.

اگرچه دقیقاً مشخص نیست مسیحیت اولین بار چه زمانی وارد انگلستان شد، اما یقیناً پیش از قرن چهارم میلادی و احتمالاً خیلی زودتر از آن بوده‌است. به اعتقاد سینت بید، الئوتروس مبلغانی را از رم و به درخواست لوسیوس فرمانروای بریتانیا در سال ۱۸۰ میلادی به آنجا فرستاد تا اختلافاتی را که در برگزاری مراسم مذهبی به روش شرقی و غربی وجود داشت و مایه دردسر کلیسا شده بود حل و فصل کنند. روایات مرتبط به گلاستونبری مدعی معرفی مسیحیت طریق یوسف الرامی است اما دیگران به رواج آن از سوی لوسیوس معتقدند. تا سال ۴۱۰ میلادی و در دوران افول امپراتوری روم، بریتانیا با پایان حکومت روم در این کشور و خروج یگان‌های ارتش روم، برای دفاع از مرزها در قاره اروپا و شرکت در جنگ‌های داخلی مواجه شد. جنبش‌ها و مبلغان سلتیک مسیحی و رهبانی مانند پاتریک (قرن ۵ - ایرلند) و در قرن ششم برندان در کلونفرت، کومگال در بنگور، دیوید در ولز، آیدن در لیندیسفرن کلوکبا درآیونا رونق گرفتند. این دوره از مسیحیت در احساسات، سیاست، اعمال و الهیات از فرهنگ باستانی سلتیک تأثیر گرفت. «جماعت» های محلی در جامعه رهبانی محوریت یافتند و رهبران رهبانی بیشتر شبیه سران قبیله، و برعکس سیستم سلسله مراتبی کلیسای تحت سلطه روم، در مرتبه یکسانی قرار می‌گرفتند (نگاه کنید به مسیحیت اولیه، برندان لهان، چاپ لندن، ۱۹۶۸).

قرون میانه

ماکت یک کلاه خود تشریفاتی قرن هفتم از پادشاهی آنگلیای شرقی، یافت شده در ساتون هو
خروج ارتش روم بریتانیا را در معرض هجوم جنگجویان دریانورد بی‌دین اروپای شمال غربی، عمدتاً آنگل‌ها، ساکسون‌ها و جوت‌ها قرار داد که مدت‌های طولانی سواحل استان رومی انگلیس را مورد تهاجم قرار داده و شروع به سکونت در آن (در ابتدا در بخش شرقی کشور) کرده بودند. پیشروی آن‌ها پس از پیروزی انگلیسی‌ها در نبرد کوه بادون برای چند دهه متوقف، اما مجدداً از سر گرفته شد. آن‌ها ابتدا زمین‌های مسطح و حاصلخیز را تسخیر کردند و تا پایان قرن ششم، نواحی تحت کنترل بریتون‌ها به یک سری مناطق محصور جداگانه در اراضی ناهموار و سنگلاخ غرب کشور محدود شد. متون متعلق به این دوره اندک است و توصیف کمی از آن به دست می‌دهد و بعضاً به همین دلیل دوران تاریک نامیده می‌شود. اختلاف نظرها دربارهٔ ماهیت و گسترش سکونت آنگلوساکسون‌ها در بریتانیا نیز به همین دلیل است. مسیحیت تحت سلطه روم در سرزمین‌های تسخیر شده عمدتاً از بین رفت اما از سال ۵۹۷ میلادی و توسط مبلغانی از رم و به رهبری آگوستین مجدداً آغاز شد. اختلافات بین مسیحیت رومی و سلتی در سال ۶۶۴ با پیروزی سنت رومی در شورای ویتبی به پایان رسید. این شورا گرچه در ظاهر در مورد نحوه کوتاه کردن مو و تاریخ عید پاک بود، اما مهم‌تر از آن تفاوت‌های مسیحیت رومی و سلتیک دربارهٔ قدرت، کلام و عمل را در نظر داشت.

به نظر می‌رسد که در طول دوره اسکان تازه واردان، زمین‌های تحت تصرف به صورت مناطق متعدد تکه‌تکه در مالکیت قبایل مختلف بوده‌است، اما در قرن هفتم میلادی، یعنی زمانی که مجدداً شواهد قابل توجهی از اوضاع آن در دسترس است، کشور تقریباً مرکب از یک دوجین پادشاهی شامل نورثامبریا، مرسیا، وسکس، آنگلیای شرقی، اسکس، کنت و ساسکس بوده‌است. پس از آن در طول چند قرن متمادی این روند یکپارچگی و ثبات سیاسی ادامه یافت. قرن هفتم شاهد مبارزه برای هژمونی بین نورثامبریا و مرسیا بود که در قرن هشتم منجر به برتری مرسیا شد. در اوایل قرن ۹ مرسیا جای خود به عنوان قدرت برتر را به وسکس واگذار کرد. بعدها در همان قرن افزایش حملات دانمارکی‌ها به اوج خود رسید و منجر به فتح شمال و شرق انگلستان و سرنگونی پادشاهی نورثامبریا، مرسیا و آنگلیای شرقی گردید. وسکس تحت فرمانروایی آلفرد کبیر به عنوان تنها پادشاهی انگلیسی باقی‌مانده بود و جانشینان او به تدریج قلمرو خود را در نواحی تحت تصرف دانمارکی‌ها گسترش دادند. این وقایع موجبات اولیه اتحاد سیاسی انگلستان را ابتدا در سال ۹۲۷ در زمان اتلستن فراهم کرد و پس از آن و بعد از درگیری‌های بیشتر در سال ۹۵۳ در زمان ادرد انگلستان این اتحاد مستحکم تر گردید. موج تازه حملات اسکاندیناوی در اواخر قرن دهم با فتح کامل انگلستان توسط اسون یکم در سال ۱۰۱۳ و مجدداً توسط پسرش کانوت بزرگ در ۱۰۱۶ به پایان رسید. آن‌ها انگلستان را تبدیل به مرکز یک امپراتوری کوتاه مدت در دریای شمال کردند که شامل دانمارک و نروژ نیز می‌شد. اما در سال ۱۰۴۲ سلسله سلطنتی بومی دوباره به دست ادوارد خستو بازسازی شد.

اختلاف بر سر جانشینی ادوارد منجر به پیروزی نورمن‌ها بر انگلستان به دست ارتش تحت فرمان ویلیام، دوک نورماندی در سال ۱۰۶۶ گردید. نورمن‌ها خود اصلاً از اسکاندیناوی بودند و در اواخر قرن ۹ و اوایل قرن ۱۰ در نرماندی ساکن شده بودند. این پیروزی تقریباً به سلب کامل مالکیت از نخبگان انگلیسی و جایگزینی آن با یک اشرافیت جدید فرانسوی زبان منجر شد که کلامشان باعث تأثیری عمیق و دائمی در زبان انگلیسی گردید.

پادشاه هنری پنجم در زمان جنگ صد ساله در نبرد آزینکورت و در روز سنت کریسپین در برابر ارتش بسیار بزرگتر فرانسه جنگید و پیروزی را برای انگلستان رقم زد
به دنبال این وقایع خاندان پلانتاژنه از آنژو تاج و تخت انگلستان زمان هنری دوم را به ارث بردند. آن‌ها انگلستان را ضمیمه امپراتوری فئودالی نوپای آنژوین شامل دوک‌نشین آکیتن که در فرانسه به ارث برده بودند ساختند. آن‌ها به مدت سه قرن در انگلستان سلطنت کردند. برخی از پادشاهان مشهور آن ریچارد شیردل، ادوارد دوم، ادوارد سوم و هنری سوم بودند. این دوران شاهد تغییراتی در تجارت و قانون، از جمله امضای مگنا کارتا، منشور حقوقی انگلیس برای محدود کردن قدرت سلطان توسط قانون و حفاظت از امتیازات افراد آزاد (غیر برده) بود. همچنین رهبانیت کاتولیک رونق گرفت، فلاسفه ظهور کردند، و دانشگاه‌های آکسفورد و کمبریج با حمایت دربار تأسیس شد. امیرنشین ولز در طول قرن ۱۳ تیول پلانتاژنه شد و فرمانداری ایرلند توسط پاپ به دربار انگلیس داده شد.

در طول قرن چهاردهم، پلانتاژنه و خاندان والواها هر دو خود را مدعیان مشروع خاندان کاپه و به تبع آن فرانسه خواندند؛ و درگیر جنگ صد ساله شدند. اپیدمی مرگ سیاه در ۱۳۴۸ میلادی به انگلستان رسید و در مجموع تا نیمی از ساکنان انگلستان را کشت. در فاصله سال‌های ۱۴۵۳ تا ۱۴۸۷ جنگ داخلی میان دو شاخه از خانواده سلطنتی، یورک و لنکستر، رخ داد. این جنگ که به نام جنگ رزها است در نهایت باعث شد یورک‌ها تاج و تخت را به‌طور کامل به یک خانواده نجیب‌زاده ویلزی به نام خاندان تودور، شاخه‌ای از خاندان لنکستر به رهبری هنری تودور واگذار کند. هنری تودور با پیروزی در نبرد بازورث فیلد به سلطنت رسید و ریچارد سوم پادشاه یورک در همین جنگ کشته شد.

آغاز دوران جدید

شاه هنری هشتم عالی‌ترین مقام کلیسای انگلستان گردید
در طول دوره تودور، رنسانس از طریق درباریان ایتالیایی به انگلستان رسید و مباحث هنری، آموزشی و علمی از دوران کلاسیک باستان را دوباره معرفی کرد. انگلستان شروع به توسعه مهارت‌های نیروی دریایی کرد و اکتشاف به سمت مغرب زمین گسترش یافت.

هنری هشتم بر سر مسائل مربوط به طلاق خود از همسرش در سال ۱۵۳۴ و با اعلان لایحه استیلا، که پادشاه را رئیس کلیسای انگلستان می‌دانست، از کلیسای کاتولیک جدا شد. برعکس بیشتر موارد پروتستانیسم در اروپا، ریشه‌های این جدایی بیشتر سیاسی بود تا عقیدتی. او همچنین سرزمین اجدادی خود ولز را تحت لوایح ۱۵۳۵ تا ۱۵۴۲ رسماً به پادشاهی انگلستان ملحق کرد. در طول سلطنت دختران هنری ماری یکم و الیزابت یکم درگیری‌های داخلی مذهبی به وجود آمد. ماری اول کشور را به مذهب کاتولیک برگرداند اما الیزابت دوباره از کلیسای کاتولیک جدا شد و با زور برتری را به کلیسای انگلستان بازگرداند.

اولین مستعمره انگلیس در قاره آمریکا به نام رونوک در سال ۱۵۸۵ و در رقابت با اسپانیا توسط والتر رالی کاشف در ویرجینیا تشکیل شد. مستعمره رونوک پس از آنکه یک کشتی تدارکاتی با تأخیر به آنجا رسید و آنجا را متروکه یافت به مستعمره‌ای نافرجام تبدیل شد. انگلستان هم‌زمان از طریق کمپانی هند شرقی با هلند و فرانسه در رقابت بود. در سال ۱۵۸۸، در دوره الیزابت، یک ناوگان انگلیسی به فرماندهی فرانسیس دریک ناوگان مهاجم آرمادای اسپانیا را شکست داد. در سال ۱۶۰۳ و در زمانی که جیمز ششم شاه اسکاتلند، کشوری که رقیب قدیمی منافع انگلستان بود، تاج و تخت انگلستان را با عنوان جیمز اول به ارث برد، ساختار سیاسی این جزیره تغییر کرد و نوعی اتحاد فرد محور ایجاد شد. او خود را پادشاه بریتانیای کبیر نامید، اگر چه این عنوان هیچ پایه و اساسی در قوانین انگلستان نداشت. تحت نظارت «شاه جیمز یکم و ششم» کتاب مقدس نسخه شاه جیمز در سال ۱۶۱۱ منتشر شد. این نسخه نه تنها در زمره بزرگ‌ترین شاهکارهای ادبی در زبان انگلیسی و هم رتبه آثار شکسپیر است بلکه به مدت چهارصد سال نسخه استاندارد کتاب مقدس برای بیشتر مسیحیان پروتستان بود، یعنی تا زمانی که نسخه‌های مدرن در قرن بیستم منتشر شد.

بازگرداندن پادشاهی انگلیس تاج و تخت را به پادشاه چارلز دوم و صلح را به کشور برگرداند
مواضع متضاد سیاسی، مذهبی و اجتماعی منجر به جنگ داخلی انگلستان بین طرفداران پارلمان و حامیان شاه چارلز اول، که در زبان محاوره به ترتیب به عنوان کله گِرد (Roundhead)ها و شوالیه‌ها شناخته می‌شدند گردید. این جنگ در واقع بخشی از ملغمه‌ای از یک جنگ گسترده‌تر چند وجهی درون سه پادشاهی که شامل پادشاهی اسکاتلند و پادشاهی ایرلند نیز می‌شد بود. در نهایت پارلمانی‌ها پیروز شدند، چارلز اول اعدام شد و پادشاهی جای خود را به کشورهای مشترک‌المنافع داد. الیور کرامول، رهبر نیروهای پارلمان، در سال ۱۶۵۳ خود را فرمانروای محافظ نامید؛ و پس از آن دوره‌ای از حاکمیت فردی آغاز شد. پس از مرگ کرامول و استعفای پسرش ریچارد از عنوان فرمانروای محافظ، در سال ۱۶۶۰ از چارلز دوم دعوت شد تا به عنوان پادشاه به قدرت بازگردد. این واقعه به نام بازگرداندی مشهور شد. پس از انقلاب موسوم به انقلاب شکوهمند در سال ۱۶۶۸، از طریق لایحه حقوق در قانون اساسی ذکر شد که شاه و مجلس باید با هم حکومت کنند، هرچند قدرت واقعی در اختیار مجلس قرار گرفت. یکی از موارد تغییر در قوانین این بود که فقط پارلمان اختیار وضع قانون را داشت و شاه نمی‌توانست مصوبات پارلمان را لغو کند. همچنین شاه نمی‌توانست مالیات وضع کند یا بدون تصویب مجلس به سربازگیری برای ارتش مبادرت کند. همچنین از آن زمان، هیچ‌یک از پادشاهان بریتانیا در زمان جلوس وارد مجلس عوام نشده‌است. این مراسمی است که همه ساله و در یادبود روزی که در مجلس در مقابل فرستاده پادشاه محکم بسته شد و سپس شخص وی در را گشود برگزار می‌شود و نمادی از حقوق پارلمان و استقلال آن از سلطنت است. از سال ۱۶۶۰ و با تأسیس انجمن سلطنتی علم و دانش به شدت حمایت شد.

در سال ۱۶۶۶ آتش‌سوزی بزرگ لندن شهر لندن را سوزاند اما شهر پس از مدت کوتاهی بازسازی شد و بسیاری از ساختمان‌های مهم آن توسط سر کریستوفر رن طراحی گشت. در مجلس دو جناح به وجود آمده بود - محافظه کاران و حزب ویگ. گرچه محافظه کاران در ابتدا حامی پادشاه کاتولیک جیمز دوم بودند، اما برخی از آنها، به همراه حزب ویگ، او را در انقلاب ۱۶۸۸ سرنگون کرده و از شاهزاده هلندی ویلیام نارنجی دعوت کردند تا به عنوان پادشاه ویلیام سوم بر تخت نشیند. برخی از مردم انگلیس، به ویژه در شمال، جاکوبیتیست بودند و به حمایت از جیمز و پسران او ادامه دادند. پس از توافق بین پارلمان‌های انگلستان و اسکاتلند، دو کشور در سال ۱۷۰۷ یک اتحادیه سیاسی برای ایجاد پادشاهی بریتانیای کبیر تشکیل دادند. برای پابرجا ماندن اتحاد، نهادهایی چون قانون و کلیساهای ملی جداگانه باقی ماند.

اواخر عصر مدرن و دوران معاصر

سالتایر در غرب یورکشایر، نمونه‌ای از یک شهر ماشینی از زمان انقلاب صنعتی و میراث جهانی یونسکو است.
تحت پادشاهی تازه تشکیل شده بریتانیای کبیر، دستاوردهای انجمن سلطنتی و دیگر دست یافته‌های انگلیسی همراه با روشنگری اسکاتلندی به ایجاد نوآوری در علوم و مهندسی منجر شد و هم‌زمان رشد شدید تجارت خارجی بریتانیا که توسط نیروی دریایی سلطنتی حفاظت می‌شد راه را برای تشکیل امپراتوری بریتانیا هموار کرد و در داخل کشور انقلاب صنعتی را پدیدآورد، که دوره‌ای از تغییرات عمیق در شرایط اجتماعی اقتصادی و فرهنگی انگلستان بود و در نتیجه آن کشاورزی صنعتی، تولید، مهندسی و استخراج معادن به وجود آمد و جاده‌های جدید، راه‌آهن و شبکه‌های جدید آب برای امکان و تسهیل استفاده از آن‌ها گسترش یافت. افتتاح کانال بریجواتر در شمال غربی انگلستان در سال ۱۷۶۱ طلیعه دوره کانال‌ها در بریتانیا شد. در سال ۱۸۲۵ اولین راه‌آهن دائم لوکوموتیو بخار مسافربری جهان - خط آهن استاکتون و دارلینگتون - به روی عموم مردم باز شد.

در طول انقلاب صنعتی، بسیاری از کارگران در انگلستان از روستاها به مناطق جدید و در حال گسترش صنعتی شهرها نقل مکان کردند تا در کارخانه‌ها کار کنند، مثلاً منچستر و بیرمنگام به ترتیب به «انبار شهر» و «کارگاه جهان» ملقب شدند. انگلستان در طول دوره انقلاب فرانسه از نوعی ثبات نسبی برخوردار بود. ویلیام پیت جوان در دوره سلطنت جورج سوم نخست‌وزیر بریتانیا بود. در زمان جنگ‌های ناپلئون، ناپلئون برای حمله از جنوب شرق برنامه‌ریزی کرد اما طرحش موفق نشد و نیروهایش دریا از لرد نلسون و در خشکی از دوک ولینگتون فرماندهان ارتش بریتانیا شکست خوردند. جنگ‌های ناپلئون باعث تقویت مفهوم هویت بریتانیایی و ملیت واحد بریتانیا به همراه اسکاتلندی‌ها و ولزی‌ها شد.

کارخانه‌های تولید پنبه در منچستر، «اولین شهر صنعتی» در جهان، در حدود ۱۸۲۰ میلادی
در طول دورهٔ ویکتوریایی، لندن بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین منطقه شهری در جهان شد و تجارت در درون امپراتوری بریتانیا و همچنین جایگاه ارتش و نیروی دریایی بریتانیا بر دیگران برتری چشمگیری پیدا کرد. آشفتگی‌های سیاسی در داخل کشور نظیر رادیکال‌هایی مانند چارتیست‌ها و جنبش حق رأی برای زنان (suffragettes) باعث اصلاحات قانونی و اعطای حق رأی همگانی شد. انتقال قدرت در شرق اروپای مرکزی منجر به جنگ جهانی اول شد. صدها هزار نفر از سربازان انگلیسی برای انگلستان به عنوان بخشی از نیروهای متفقین کشته شدند. دو دهه بعد، در جنگ جهانی دوم، بریتانیا دوباره در جبهه متفقین قرار گرفت. در پایان جنگ نشسته، وینستون چرچیل نخست‌وزیر زمان جنگ شد. توسعه فناوری‌های نظامی باعث آسیب دیدن بسیاری از شهرها در حملات هوایی رعد آسا موسوم به بلیتس گردید. پس از جنگ، امپراتوری بریتانیا شاهد استعمارزدایی سریعی شد و نوآوری‌های تکنولوژیک در کشور شتاب گرفت. خودرو ابزار اصلی حمل و نقل شد و پیشرفت موتور جت توسط فرانک ویتل مسافرت هوایی را گسترش داد. حمل و نقل موتوری و همچنین ایجاد خدمات بهداشت ملی (NHS) در سال ۱۹۴۸ الگوهای سکونت را در انگلستان تغییر داد. خدمات بهداشت ملی بریتانیا مراقبت‌های بهداشتی با استفاده از بودجه عمومی را به همه ساکنان دائمی کشور در زمان نیاز به رایگان ارائه می‌کند. هزینه این سرویس از مالیات‌های عمومی پرداخت می‌شود. ترکیب مجموعه‌ای از این تغییرات منجر به اصلاحات دولت‌های محلی در انگلستان در اواسط قرن بیستم شد.

مقبره سرباز گمنام در وایتهال، بنای یادبود کشته شدگان نیروهای مسلح بریتانیا در طول دو جنگ جهانی
از قرن بیستم جابجایی قابل توجهی در جمعیت انگلستان روی داد که عمدتاً شامل مهاجرت از بخش‌های دیگر جزایر بریتانیا و نیز از کشورهای مشترک‌المنافع، به ویژه شبه قاره هند بود. از دهه هفتاد میلادی به این سو حرکت بزرگی در جهت دور شدن از بخش تولید و گسترش شدید بخش خدمات انجام گرفت. انگلستان به عنوان بخشی از ممالک متحد بریتانیا وارد یک بازار مشترک نوپا به نام جامعه اقتصادی اروپا که بعدها به اتحادیه اروپا تبدیل شد پیوست. از اواخر قرن بیستم دولت بریتانیا به سمت نوعی قدرت سپاری در اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی حرکت کرد. انگلستان و ولز همچنان در یک حوزه واحد قضایی هستند. انتقال قدرت موجب برانگیخته شدن بیشتر یک نوع هویت و میهن‌پرستی خاص انگلیسی شده‌است. انگلستان دولت تفویضی ندارد اما تلاش برای ایجاد یک سیستم مشابه به صورت منطقه‌ای در یک همه‌پرسی رد شد.

دولت و حکومت
سیاست
نظام سیاسی در انگلستان به عنوان بخشی از پادشاهی متحده بریتانیا، سلطنت مشروطه و نظام پارلمانی است. از سال ۱۷۰۷ به بعد یعنی زمانی که لایحه اتحاد ۱۷۰۷ موجب اجرایی شدن مفاد پیمان اتحادیه شد و انگلستان و اسکاتلند را به شکل پادشاهی بریتانیای کبیر با یکدیگر متحد کرد چیزی به نام دولت انگلستان وجود نداشته‌است. قبل از این اتحاد، انگلستان توسط پادشاه آن و پارلمان انگلستان اداره می‌شد. امروزه انگلستان به‌طور مستقیم توسط پارلمان بریتانیا اداره می‌شود، اگر چه دیگر کشورهای اتحادیه بریتانیا دولت خود را دارند. در مجلس عوام که مجلس سفلای پارلمان بریتانیا مستقر در کاخ وستمینستر است ۵۳۲ عضو از مجموع ۶۵۰ عضو پارلمان متعلق به حوزه‌های انتخابیه انگلستان هستند.

کاخ وستمینستر، مقر پارلمان بریتانیا
در انتخابات عمومی سال ۲۰۱۵ بریتانیا، حزب محافظه کار اکثریت مطلق را در میان ۶۵۰ کرسی مورد رقابت کسب کرد و موفق شد ۱۰ کرسی بیش از مجموع همه احزاب دیگر به دست آورد (سخنگوی مجلس به عنوان عضو محافظه کار شمرده نمی‌شود). حزب محافظه کار، به ریاست نخست‌وزیر دیوید کامرون، ۹۸ کرسی بیشتر از حزب کارگر کسب کرد و که رهبر حزب کارگر اد میلیبند متعاقباً از ریاست حزب استعفا داد. حزب ملی اسکاتلند (اسکاتلند تنها) ۵۶ کرسی از ۵۹ کرسی اسکاتلند در مجلس را به دست آورد و جایگزین حزب لیبرال دموکرات به عنوان سومین حزب بزرگ در مجلس عوام شد.

انگلستان به عنوان بخشی از پادشاهی متحد، عضو اتحادیه اروپا بود اما در نهایت در جریان همه‌پرسی عضویت پادشاهی متحد در اتحادیه اروپا، اکثر انگلیسی‌ها در کنار ولزی‌ها رای به خروج بریتانیا دادند و در نهایت در دسامبر ۲۰۲۰ بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شد. در انگلستان انتخابات منطقه‌ای برای فرستادن اعضای پارلمان اروپا برگزار می‌شود. در انتخابات سال ۲۰۰۹ پارلمان اروپا مناطق انگلستان شاهد انتخاب نمایندگان پارلمان اروپا به این ترتیب بود: ۲۳ محافظه کار، ده نفر از حزب کارگر، نه نفر از حزب استقلال بریتانیا (UKIP)، نه لیبرال دموکرات، دو نفر از حزب سبزها و دو نفر از حزب ملی بریتانیا (BNP).

در حال تغییر گارد ملکه در محل اقامت خانواده سلطنتی، کاخ باکینگهام
از زمان انتقال قدرت، که در آن دیگر کشورهای بریتانیا یعنی اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی هر کدام مجلس یا مجمع خود را برای تصمیم‌گیری در مورد مسائل محلی دارند، بحث در مورد چگونگی موازنه این امر برای انگلستان وجود داشته‌است. در ابتدا قرار بود که مناطق مختلف انگلستان نیز دارای اختیارات مشابهی شوند، اما پس از رد این پیشنهاد توسط شمال شرق در یک همه‌پرسی، این برنامه منتفی شد.

یکی از مسائل عمده مسئله لوتیان غرب است، به این معنی که نمایندگان اسکاتلند و ولز می‌توانند دربارهٔ قوانینی که صرفاً انگلستان را تحت تأثیر قرار می‌دهد رأی دهند، در حالی که نمایندگان انگلیسی مجلس چنین حقی دربارهٔ امور آن کشورها ندارند. این مسئله پس از آنکه انگلستان تنها کشوری در بریتانیا شد که درمان و داروی رایگان برای بیماران سرطانی و مراقبت در منزل برای افراد مسن ندارد و همچنین شهریه‌های دانشگاه در آن بالاتر است، منجر به افزایش مداوم ناسیونالیسم انگلیسی شده‌است. برخی پیشنهاد کرده‌اند یک پارلمان تفویضی انگلیسی ایجاد شود ولی سایرین معتقد به روش ساده‌تر محدود کردن رای‌گیری صرف از نمایندگان انگلیسی دربارهٔ امور صرفاً مربوط به انگلستان می‌باشند.[۷]

دادگاه قضایی سلطنتی
قانون
نظام حقوقی قوانین انگلیسی که در طول قرن‌ها توسعه و تکامل یافته اساس سیستم‌های حقوقی قانون مشترک است که در بیشتر کشورهای مشترک‌المنافع و همچنین ایالات متحده (به جز لوئیزیانا) مورد استفاده است. با وجود اینکه انگلستان و ولز در حال حاضر بخشی از پادشاهی متحده بریتانیا هستند اما تحت معاهده اتحادیه نظام حقوقی محاکم جداگانه‌ای از اسکاتلند دارند. جوهر کلی حقوق انگلیسی را قضات در دادگاه، با استفاده از حس و دانش خود از سابقه سنت قضایی به حقایق ما سبق تعیین می‌کنند.

نظام دادگاه که توسط محاکم ارشد انگلستان و ولز رهبری می‌شود، متشکل از دادگاه تجدید نظر، دادگاه عالی عدالت برای پرونده‌های مدنی، و دادگاه سلطنتی برای پرونده‌های جنایی است. دیوان عالی انگلستان بالاترین دادگاه برای پرونده‌های جنایی و مدنی در انگلستان و ولز است. این دیوان در سال ۲۰۰۹ پس از تغییر قانون اساسی ایجاد شد و وظایف قضایی که بر عهده مجلس اعیان بود در اختیار گرفت. تصمیمات دیوان عالی کشور در سلسله مراتب دادگاه‌ها الزام‌آور است و در هر دادگاه دیگر باید اجرا شود.

جرم و جنایت بین سال‌های ۱۹۸۱ و ۱۹۹۵ افزایش یافت، اما در دوره ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۶ به میزان ۴۲ درصد کاهش یافت. جمعیت زندانیان در همین دوره دو برابر شد و با رقم ۱۴۷ نفر در مقابل هر ۱۰۰۰۰۰ به بالاترین میزان حبس در غرب اروپا رسید. سازمان سلطنتی امور زندان‌ها که به وزارت دادگستری گزارش می‌دهد، مدیریت اکثر زندان‌ها را که بیش از ۸۵۰۰۰ محکوم در آن‌ها سکونت دارند بر عهده دارد.[۷]

تقسیمات کشوری انگلستان

مناطق انگلستان
مقاله‌های اصلی: ناحیه‌های انگلستان و شهرستان‌های انگلستان
تقسیمات کشوری انگلستان شامل چهار سطح مختلف است که از طریق نهادهای اداری مختلف ایجاد شده برای اهداف دولت‌های محلی اداره می‌شوند. بالاترین لایه از دولت‌های محلی در انگلستان نه منطقه بودند: شمال شرق، شمال غرب، یورکشایر و هامبر، میدلند شرقی، میدلند غربی، شرق، جنوب شرق، جنوب غرب و لندن. این مناطق در سال ۱۹۹۴ به عنوان ادارات دولتی تشکیل شدند و دولت بریتانیا از طریق آن‌ها به ارائه طیف گسترده‌ای از سیاست‌ها و برنامه منطقه‌ای دست زد، اما اعضای این نهادها به جز لندن در هیچ‌یک از مناطق از طریق آرای عمومی انتخاب نمی‌شدند. در سال ۲۰۱۱ این ادارات دولتی منطقه‌ای ملغی شدند. امروزه مرزهای بین همان مناطق تعیین‌کننده حوزه‌های رای‌گیری یرای انتخاب اعضای پارلمان اروپا است.

پس از آنکه تفویض اختیارات در سایر نقاط بریتانیا آغاز شد بنا بر آن بود که برگزاری همه‌پرسی‌هایی منطقه‌ای در انگلستان برای انتخاب مجامع محلی حقوق بیشتری را به این مناطق تفویض کند تا اعطای اختیارات در سایر نقاط بریتانیا عادلانه باشد. این همه‌پرسی در لندن در سال ۱۹۹۸ پذیرفته شد و دو سال بعد شورای شهر لندن تشکیل شد. با این حال، زمانی که در سال ۲۰۰۴ همه‌پرسی شمال انگلستان در منطقه شمال شرق رد شد، روند همه‌پرسی متوقف گردید. مجامع منطقه‌ای در خارج از لندن در سال ۲۰۱۰ لغو شدند و مسئولیت‌های خود را به سازمان‌های توسعه منطقه‌ای مربوط و یک نظام جدید مقامات محلی منتقل کردند.

در لایه بعد از تقسیمات منطقه‌ای، انگلستان به ۴۸ شهرستان تشریفاتی تقسیم شده‌است. این شهرستان‌ها که به تدریج و از قرون وسطی به این سو شکل گرفته‌اند در درجه اول به عنوان یک مرجع جغرافیایی استفاده می‌شوند. البته سابقه تشکیل بعضی از این شهرستان‌ها کمتر است و به سال ۱۹۷۴ میلادی هم می‌رسد. هر یک از آن‌ها یک لرد نایب‌السلطنه و یک کلانتر عالی دارد. این دو مقام به مثابه نمایندگان محلی نهاد سلطنت بریتانیا هستند. در خارج از لندن بزرگ و مجمع‌الجزایر سیلی، انگلستان همچنین به ۸۳ ناحیه شهری و غیر شهری تقسیم شده‌است که این تقسیم‌بندی برای اهداف دولت‌های محلی استفاده می‌شود. هر یک از آن‌ها ممکن است از داخل یک منطقه جغرافیایی باشد یا بین چند منطقه تقسیم شده باشد.

کشور انگلستان از ۹ ناحیه، ۴۸ استان و ۳۲۶ شهرستان تشکیل شده‌است.

فهرست شهرهای مهم انگلستان
لندن
بیرمنگام
منچستر
لیورپول
لیدز
ناتینگهام
کمبریج
برایتون
ساوت‌همپتون
دوور
شفیلد
یورک
بریستول
نیوکاسل
هال
جاذبه‌های گردشگری انگلستان
انگلیس کشوری غنی از جاذبه‌ها و مکان‌های فرهنگی، تاریخی، گردشگری می‌باشد. از قلعه لندن در شهر لندن گرفته تا صخرهٔ گلاستون بری واقع در سومرست یا دوربین رادکلیف در آکسفورد همه و همه از جاهای دیدنی کشور انگلستان محسوب می‌شوند.

استون هنج – واقع در ویلتشر
استون هنج یکی از خارق‌العاده‌ترین آثار پیش‌ازتاریخ انگلستان به‌حساب می‌آید. این بناهای سنگی بزرگ در شهرستان «ویلتشر» در ناحیه جنوب غربی انگلستان است واقع‌شده‌است. چیزی که امروز از استون هنج قابل‌مشاهده است، باقی‌مانده نهایی آن به‌حساب می‌آید که حدود ۳۵۰۰ سال پیش درست‌شده‌اند.

این جاذبهٔ گردشگری نه فقط یک مکان گردشگری بلکه معمایی است که هنوز که هنوز است تاریخ نتوانسته به آن پاسخ دهد. این بناهای سنگی با این عظمت و بزرگی چه طور و به چه وسیله‌ای وارد دشتی به این بزرگی شده‌اند. استون هنج از زمان پیدایش تا الآن هیچ سند و مدرکی از خود به‌جای نگذاشته‌است و هیچ مورخ و کتاب تاریخی نتوانسته به این سؤال پاسخ دهد.

جاذبه تاریخی استون هنج، دشت‌ها و فضاهای پیرامون آن، از سال ۱۹۸۶ در لیست میراث جهانی سازمان یونسکو قرار گرفتند. هنوز هم باوجود پیشرفت بشر در علم تاریخ بسیاری از عجایب دربارهٔ استون هنج نامشخص است و افسانه‌ها و داستان‌های بسیار مختلفی دربارهٔ این جاذبه گردشگری وجود دارند.

از دیگر جاذبه‌های گردشگری کشور انگلستان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

کاخ هامپتون کورت – واقع در لندن
موزه پیت ریورز – واقع در آکسفورد
برج بلک پول – واقع در بلکپول
قصر بندرگاهی برایتون – واقع در برایتون
فرشتهٔ شمال – واقع در گیتس هد
حمام رومی – واقع در بث
پروژه عدن – واقع در کورن وال
بازار بورو – واقع در لندن
سرزمین رؤیا – واقع در مارگیت
گالری هنر ویت ورث – واقع در منچستر
امارت چتس ورث – واقع در داربی شر
صخره گلاستون بری – واقع در سومرست
خیابان اَبی – واقع در لندن
چشم لندن – واقع در لندن
موزه تاریخ طبیعی لندن – واقع در لندن
باغ وحش چستر – واقع در چشر
قلعه لندن – واقع در لندن
دوربین رادکلیف – واقع در آکسفورد
گالری هنر فرنز – واقع در شهر هال
معدن بسیار بزرگ اورانیوم - واقع در لندن

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۰۲ ، ۲۲:۱۰
عرفان طاهری

کشور سوئیس منطقه‌ای محصور در خشکی با جغرافیای کوهستانی واقع در اروپای مرکزی است، این کشور با کشورهایی مانند اتریش، فرانسه، ایتالیا، لیختن‌اشتاین و آلمان همسایه می‌باشد. در کشور سوئیس سیستم دولت به‌طور رسمی یک کنفدراسیون نشان می‌دهد؛ اما از لحاظ ساختاری شبیه جمهوری فدرال هست و بر اساس قوانین کشور سوئیس رئیس دولت همان رئیس‌جمهور است.
گرچه در این کشور چهار نوع زبان و فرهنگ اعم از آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و رومانش مشاهده می‌شود اما به طور کلی زبان رسمی سوئیس آلمانی می باشد و هویت ملی کشور سوئیس ریشه در یک پیشینه تاریخی مشترک با آلمان دارد.


پایتخت سوئیس
برن دومین شهر پرجمعیت و پایتخت سوییس محسوب می شود. ریشه شناسی نام "برن" هنوز نامشخص است، اما بر اساس افسانه محلی، برچتولد پنجم دوک زورینگن، بنیانگذار شهر برن عهد کرد که نام این شهر را به نام اولین حیوانی که در شکار ملاقات کرد، بنامد اولین حیوانی که او دید یک خرس بود و برن در زبان محلی منطقه به معنای خرس است. برای بسیاری از مردم قابل هضم نیست که برن بسیار کوچک پایتخت سوئیس است، چرا که تصور همه از پایتخت کشور سوئیس زوریخ یا ژنو می باشد؛ اما زوریخ بزرگ ترین شهر سوئیس است، اما برن دقیقاً برای جلوگیری از تمرکز قدرت، در 170 سال پیش به عنوان "شهر فدرال" انتخاب شد. بر اساس آمار ها برن پنجمین شهر بزرگ کشور سوئیس محسوب می شود که مردم آن دارای گویشی سوئیسی آلمانی یا آلمانی برنی هستند.
معلومات درباره کشور سوئیس

مساحت و جمعیت سوئیس
یکی ساده ترین پیش بینی‌ها در کشور سوئیس بررسی جمعیت این کشور است، چرا که در این کشور ناهنجاری حداقلی می باشد. بر اساس سرشماری افراد در سال 2022 جمعیت این کشور به 8,827,917 میلیون نفر می رسد که بر اساس شواهد آمار جمعیت در این کشور نسبت به مساحت سوئیس که حدود 41285 کیلومتر مربع می باشد، رو به کاهش است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۰۲ ، ۰۸:۰۲
عرفان طاهری