حکیم

حکیم

فروش انواع محصولات دیجیتالی

فروش انوع محصولات دیجیتالی وفایلی

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

کتاب الفبای موفقیت اثر باب پراکتور

رمان اِما اثر جین آستین

کتاب انگشت اتهام اثر آگاتا کریستی

دانلود و معرفی کتاب دیوان شمس تبریزی اثر مولاتا جلال الدین محمد بلخی

دانلود و معرفی کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو

دانلود و خرید کتاب قدرت مثبت اندیشی اثر نورمن وینست پیل

کتاب سفر روح اثر مایکل نیوتن

دانلود و خرید کتاب شکست عادت های کهنه

معرفی کتاب نظریه انتخاب

دانلود و معرفی کتاب نظریه انتخاب

کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

دانلود و خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

کتاب 17 قانون موفقیت

معرفی و دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

کتاب و کسی نماند جز ما

دانلود و خرید کتاب و کسی نماند جز ما

خرید کتاب و کسی نماند جز ما

کتاب پس از تو اثر جوجومویز

معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

دانلود و معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

کتاب باز هم من از جوجو مویز

دانلود و خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

کتاب مرداب روح

معرفی و دانلود کتاب مرداب روح

دانلود کتاب مرداب روح

کتاب موزه بی گناهی

دانلود و خرید کتاب موزه بی گناهی

                             به نام خدا

معرفی پکیج 3 کتاب روانشناسی  (دانلود)99000هزارتومان

(این پکیج شامل 3 کتاب روانشناسی  نفیس از نویسندگان بزرگ هست که برای آشنایی بیشتر با این پکیج تعدادی از این نویسندگان را معرفی خواهیم کرد.)

 

معرفی ویلیام کوپر.

میلتون ویلیام «بیل» کوپر (به انگلیسی: Milton William Bill Cooper) نظریه‌پرداز آمریکایی تئوری توطئه، گوینده رادیو و همچنین نویسنده کتابی تحت عنوان «اسب رنگ پریده را بنگر» بوده‌است. عبارت «اسب رنگ پریده» اشاره به یکی از اسبان چهار سوار آخرالزمان می‌باشد و او نسبت به توطئه‌های جهانی که از پیش برنامه‌ریزی شده‌اند دست به افشاگری زد. او معتقد بود که ابرقدرت‌ها و سازمان‌های مخفی با موجودات فرازمینی در ارتباط اند. کوپر همچنین بیماری ایدز (ویروس HIV) را فاجعه‌ای ساخت دست بشر می‌دانست که قرار بوده‌است سیاه پوستان، هیسپانیک‌ها و همجنسگرایان را هدف بگیرد، به عقیده کوپر راه درمانی برای این ویروس قبل از اینکه بر روی انسان‌ها و جانوران آزمایش شود آماده شده بود تا در صورت لزوم اثرات ویروس را خنثی کند. می‌توان کوپر را جزو نظریه پردازان شبه نظامی دانست.

خانواده و حرفه
ویلیام فرزند سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا «میلتون ونس کوپر» و همسرش «نیه وودساید» بود. ویلیام کوپر در نیروی هوایی و نیروی دریایی و حفاظت اطلاعات نیروی دریایی آمریکا فعالیت داشته‌است که در سال ۱۹۷۵ از تمامی سمت‌های خود برکنار شده‌است.ولی تنها سوابقی از او بجا مانده که نشان می‌دهد بعنوان مهناوی سوم در نیروی دریایی آمریکا عضو بوده و به ویتنام اعزام شده و دو مدال افتخار نیز دارد. وی ادعاهای خود علیه دولت آمریکا را از سال ۱۹۸۸ میلادی و در سن ۴۵ سالگی آغاز کرد. سپس برای رساندن صدای خود به مردم از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۱ دارای یک ایستگاه رادیویی بود و از خانهٔ کوچک خود در شهری کوچک و دورافتاده ایگار در ایالت آریزونا در ۱۵ کیلومتری مرز ایالت نیومکزیکو به ساختن برنامه رادیویی علیه دولت آمریکا و افشاگری مشغول بود.

اسب رنگ‌پریده را بنگر
کوپر در سال ۱۹۹۱ کتابی با عنوان اسب رنگ پریده را بنگر منتشر کرده بود. این کتاب در میان هواداران مسائل مربوط به موجودات فرازمینی همه‌گیر شده بود. براساس گفته‌های روانشناس «پال گیلروی»، ویلیام کوپر دربارهٔ نحوهٔ قتل جان اف کندی دچار شک و تردید شده بود و قتل او را کار انجمن‌های مخفی آمریکا می‌دانست. او دربارهٔ مسائل کنترل آمریکا به دست انجمن‌های مخفی، یک عصر یخبندان در آینده، و جنگهای آینده که انجمن‌های فراماسونی برنامه‌ریزی کرده‌اند پرداخت. مایکل بارکان دانشمند علوم سیاسی، او را یکی از پر رمز و رازترین نظریه‌پردازان توطئه و همچنین از جملهٔ تأثیرگذارترین‌ها خطاب کرد.

در کتاب اسب رنگ‌پریده را بنگر، ویلیام کوپر عنوان کرده‌است که ویروس اچ‌آی‌وی ساختهٔ دست بشر و حاصل یک توطئه برای کاهش جمعیت سیاه‌پوستان، هیسپانیک‌ها و همجنس‌گرایان است.در سال ۲۰۰۰ وزیر بهداشت آفریقای جنوبی بخاطر انتشار مقالات کوپر در آفریقای جنوبی در رابطه با منشأ انسانی ایدز، مورد انتقاد قرار گرفت.

مرگ
طبق گفتهٔ رسانه‌های آمریکایی در ۵ نوامبر ۲۰۰۱ پلیس شهرستان آپاچی، آریزونا با حکم دستگیری به در خانهٔ ویلیام کوپر آمد و به جرم درگیری با همسایگان از او خواست تا به اداره پلیس بیاید؛ ولی ویلیام کوپر مقاومت نشان داده و با سلاح شخصی خود که در خانه داشت، به سر یک افسر پلیس شلیک کرد و او را کشت. درگیری بین افسران دیگر و کوپر ادامه پیدا می‌کند و کوپر در این درگیری کشته می‌شود. مقامات آمریکایی می‌گویند که کوپر از سال ۱۹۹۸ تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۱ درگیر حکم قضایی دادگستری آمریکا بوده‌است و طبق گفتهٔ سخنگوی سرویس مارشال‌های ایالات متحده، ویلیام کوپر گفته بود: «سوگند می‌خورم هرگز اجازه ندهم که مرا زنده دستگیر کنید.»

معرفی شاکتی گواین.

زندگینامه شاکتی گواین
شاکتی گواین (Shakti Gawain) در تاریخ 30 سپتامبر 1948 به دنیا آمد. پدرش استاد فنون نظامی در دانشکده‌ی کالیفرنیای شمالی و مادرش برنامه‌ریز شهری بود. شاکتی گواین تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه کالیفرنیا در رشته‌ی هنر و در میانه‌ی دهه‌ی 70 میلادی به پایان رساند.

شاکتی گواین پس از نگارش کتاب «تجسم خلاق» به اوج شهرت و محبوبیت رسید. این کتاب به‌مدت بیش از 40 سال جزو کتاب‌های پرفروش آمریکا بود. شاکتی گواین پس از موفقیت این کتاب، اقدام به تأسیس دو مؤسسه‌ی انتشاراتی در حوزه‌ی رشد فردی و پرورش خلاقیت کرد. 

پس از ازدواج، شاکتی گواین و همسرش عمده‌ی وقت‌ خود را در ایالت‌های کالیفرنیا و هاوایی می‌گذراندند و زندگی آرامی را سپری می‌کردند. سرانجام، شاکتی گاواین در تاریخ 11 نوامبر سال 2018 در یکی از بیمارستان‌های کالیفرنیا درگذشت. 

معرفی و دانلود بهترین‌ کتاب‌های شاکتی گواین

بهترین کتاب‌های شاکتی گواین
اگرچه تعداد کتاب‌های شاکتی گواین زیاد نیست، هر کتاب او تأثیر عمیق و شگفت‌انگیزی بر مخاطب دارد. در ادامه، به معرفی فهرستی از بهترین کتاب‌های شاکتی گواین می‌پردازیم:

کتاب تجسم خلاق (Creative Visualization) را می‌توان بهترین کتاب شاکتی گواین دانست. شاکتی گاواین در این کتاب، از تجسم خلاق نه‌فقط در مقام یک هنر که به‌عنوان ابزاری برای داشتن زندگی بهتر یاد می‌کند. تمرین‌های ساده و درعین‌حال عملی این کتاب از تنوع بالایی برخوردارند و از مراقبه تا نوشتن و حتی نقاشی را در بر می‌گیرند. این تمرین‌ها به‌طور مؤثری به مخاطبان یاری می‌رسانند تا از مهارت تجسم خلاق برای دستیابی به هر آنچه می‌خواهند استفاده کنند. 

کتاب راه تحول (The Path of Transformation) یکی دیگر از آثار شاکتی گواین است. این کتاب هم مانند کتاب تجسم خلاق، به بیان آموزه‌هایی برای بهبود کیفیت زندگی و رشد شخصی می‌پردازد. با این تفاوت که تمرکز اصلی در این کتاب ارتباط ما با جهان خارج است. شاکتی گواین در کتاب راه تحول، ما انسان‌ها را موجوداتی وابسته و یکی با جهان بیرون می‌پندارد و بیان می‌کند که تنها راه اینکه جهانمان را بهبود ببخشیم این است که ابتدا زخم‌های خودمان را شفا دهیم. این کتاب نیز شامل تمرین‌های عملی و کاربردی برای علاقه‌مندان است.

معرفی اشو.

راجنیش چاندرا موهان جین (به هندی: रजनीश चन्द्र मोहन जैन) (زادهٔ ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱ – درگذشتهٔ ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰) شناخته شده به آچاریا راجنیش و باگوان شری راجنیش و تازه‌تر اُشو؛ عارف، فیلسوف، گورو، مدرس دانشگاه هندی، و رهبر جنبش راجنیش بود که در مدت زندگی خود به عنوان یک عارف بحث‌برانگیز و رهبر جنبشی جدید مورد توجه قرار گرفت. اشو همواره بر ارزش مراقبه، ذهن آگاهی، عشق، جشن، شهامت، خلاقیت و شادی باکیفیت تأکید می‌کرد و باور داشت به سبب سیستم‌های اعتقادی، باورهای مذهبی و جامعه‌پذیری سرکوب شده‌اند. او روش‌های گوناگونی از مدیتیشن، همانند مدیتیشن پویا را به وجود آورد که به گفتهٔ او گونه‌ای تمرین مناسب برای انسان مدرن است. اشو در پایان دههٔ ۱۹۶۰ رویکرد باز تری را در رابطه با میل جنسی در انسان گسترش می‌داد که سبب شد به او لقب «سکس گورو» در هند و پس از آن در روزنامه‌های سراسر جهان داده شود، گرچه این رویکرد با سپری شدن زمان بیشتر پذیرفته شد.

در سال ۱۹۷۰ راجنیش زمانی را در بمبئی گذراند و هوادارانی با نام «سانیاسین‌های نوین» پیدا کرد. در این مدت او با گسترش تکنیک‌های روحانی‌اش، به سراسر هند سفر کرده و به سخنرانی می‌پرداخت. راجنیش از منتقدان جدی کمونیسم و بنیادگرایی مذهبی در هند بود. او همچنین از راه سخنرانی‌هایش دیدگاه‌های تازه‌ای در مورد آیین‌های مذهبی، عرفان و فلسفه ارائه کرد. در سال ۱۹۷۴ راجنیش به پونه رفت، جایی که در آن یک بنیاد و آشرام پدیدآوردند تا انواع گوناگونی از ابزارهای تغییر مذهب برای هندی‌ها و سایر بازدیدکنندگان خارجی ارائه شود. در اواخر ۱۹۷۰ تنش بسیاری بین حزب جاناتا در حکومت مورارجی دسای و جنبش نئوسانیاس درگرفت که سبب توقف گسترش آشرام شد.

در پی سفر اشو به آمریکا در سال ۱۹۸۱، بیشتر تلاش شد تا فعالیت پیروانش در آنجا متمرکز شود و راجنیش در مکانی معروف به نام «راجنیش پورام» در شهرستان واسکو از ایالت اورگن ساکن شد. بلافاصله ساکنین منطقه و حکومت ایالتی با جنبش وارد تعارض شدند و ردیفی از دعاوی قانونی در رابطه با ساخت و ساز آشرام و توسعهٔ بیشتر آن به راه افتاد که دورهٔ موفقیت آن را کوتاه ساخت. در سال ۱۹۸۵ به دنبال بازجویی از راجنیش در رابطه با اتهام‌های جدی‌ای همچون حملهٔ بیوترور راجنیشی ۱۹۸۴ و نقشهٔ قتل وکیل مدافع آمریکایی چارلز اچ ترنر، او مدعی بود که منشی شخصی او ما آناند شیلا و یکی از حامیان نزدیک او در این جرایم مقصر بوده‌اند و سپس از این اتهامات تبرئه شد.راجنیش بعدها در جریان توافق دادخواست آلفورد پلی (کندی پلی) از ایالات متحده اخراج شد. سال ۱۹۹۰ راجنیش دوباره به هند بازگشته و همان‌جا درگذشت.

تعالیم اشو تأثیر قابل توجهی بر تفکر جدید در غرب داشته و همچنین محبوبیت او پس از مرگ‌اش در حال افزایش است.

نام
نام پدری اشو، «راجنیش» است و پیروانش کنیهٔ «باگوان» به معنای «آقا» و «سرور» را به ابتدای نام وی افزوده بودند و در کتاب‌ها و نوشته‌ها از او با نام «باگوان شری راجنیش» یاد می‌کردند[۹] اما او در ژانویهٔ سال ۱۹۸۹ به دلیل سوء برداشت‌های به وجود آمده، کنیهٔ «باگوان» را از ابتدای نام خویش برداشت و از آن پس بود که او را «اشو راجنیش» نامیدند. البته وی در سپتامبر همان سال، «راجنیش» را نیز از نام خود برداشت، زیرا راجنیش نامی برگرفته از مذهب هندو است و اشو تمایلی نداشت که نمایانگر فرقه یا آیین ویژه‌ای باشد. کلمه آچاریا (به معنی استاد یا معلم) نیز لقبی بود که به واسطه تدریس به دست آورد.

بنابر گفتهٔ راجنیش، او نام اشو را از واژهٔ اُشِنیک (Oceanic) به معنای «پیوسته به آب دریا و یکی شده با آن» برگرفته‌است. این نام برای نخستین بار در آثار ویلیام جیمز بکار رفته‌است  از آنجا که واژهٔ اُشِنیک (دریاگون) تنها به توصیف و تجربه می‌پردازد و شامل شخص تجربه‌کننده نمی‌شود، راجنیش واژهٔ «اشو» را برای خود برگزید. او بعدها پی برد که این واژه از قدیم در میان ساکنان خاور دور رواج داشته و به معنای «شخص مقدسی که آسمان بر او گل می‌افشاند» به کار رفته‌است.

زندگی
کودکی و نوجوانی: ۱۹۵۱–۱۹۳۱
چاندرا موهان جین در ۱۱ دسامبر سال ۱۹۳۱ میلادی در شهر کوچ وادا هند زاده شد. پدر و مادر او «بابولال» و «ساراسواتی» به راجنیش اجازه دادند تا سن هفت سالگی با پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود زندگی کند. بنابر توضیح خود او این امر تأثیر عمده‌ای در رشد او داشت، زیرا مادربزرگش به او حداکثر آزادی را داد و او را آسوده‌خاطر و بدون آموزش یا محدودیت‌های تحمیلی به حال خود گذاشت. وقتی که اُشو هفت ساله بود، پدربزرگش درگذشت و او به گاداروارا رفت تا با پدر و مادر خود زندگی کند. اشو عمیقاً از مرگ پدربزرگش متأثر شد و همچنین مرگ دوست دختر دوران کودکی و نیز دختر عمویش در اثر حصبه در زمانی که ۱۵ سال داشت، منجر شد تا او در دوران کودکی و جوانی‌اش با مرگ درگیری ذهنی داشته باشد و به یک دانش‌آموز منتقد دین بدل شود. او سپس به هیپنوتیزم علاقه‌مند شد و برای مدتی با روش‌های مختلفی مانند مدیتیشن، تمرینات یوگا و تمدد اعصاب آگاهی خود را گسترش داد. او مدت کوتاهی به دو سازمان ملی‌گرای سوسیالیست هندی (ارتش ملی هند و و راشتریا سوایامسواک سنگ) ملحق شد. اگرچه عضویت او در این سازمان‌ها برای مدتی کوتاه بود، زیرا نمی‌خواست تحت تسلط هیچ ایدئولوژی‌ای قرار گیرد.

سال‌های دانشگاه و سخنرانی عمومی: ۱۹۷۰–۱۹۵۱
سال ۱۹۵۱، در سن ۱۹ سالگی اشو مطالعات خود را در کالج هیتکارینی در جبال‌پور آغاز کرد. بعد از مدتی به علت درگیری با یکی از استادان از او خواسته‌شد تا کالج را ترک کند، همچنین او به کالج «جین دی ان» در جبال‌پور منتقل شد. به دلیل اینکه او به‌عنوان یک مباحثه‌گری اخلالگر شناخته شده بود، از وی خواسته شد که در کلاس‌های درسی کالج حضور پیدا نکند و فقط برای امتحانات به آنجا برود؛ بنابراین اشو از وقت آزاد خود برای چند ماه کار به‌عنوان دستیار سردبیر یک روزنامهٔ محلی استفاده کرد. او سخنرانی‌های عمومی خود را در سالگرد ساروا دارما ساملان (نشست ادیان و مذاهب) که در جبالپور برگزار شد، آغاز کرد. این نشست توسط انجمن تارانپانتی جین[۱۰] برگزار شد و او از ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۸ در آن شرکت می‌کرد. او در برابر فشار پدر و مادرش برای ازدواج کردن مقاومت کرد. اشو بعدها اظهار کرد که در ۲۱ مارس ۱۹۵۳ (در سن ۲۱ سالگی) با یک تجربه عرفانی، زمانی که در باغ بهانوارتال در جبال‌پور زیر یک درخت نشسته بود، به روشن بینی رسیده‌است.

اشو در ۱۹۵۵ مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه «دی.ان. جین» اخذ کرده و به دانشگاه «ساگار» پیوست. او در ۱۹۵۷ با کسب درجهٔ کارشناسی ارشد در رشتهٔ فلسفه تحصیلات خود را به پایان رساند و در دانشگاه سانسکریت شهر رایپور به تدریس فلسفه پرداخت اما معاون رئیس دانشگاه از او خواست تا آنجا را ترک کند، زیرا او را خطری برای اخلاق، دین و شخصیت دانشجویان تلقی می‌کرد. اشو به تدریس در دانشگاه جبال‌پور ادامه داد و در سال ۱۹۶۰ به مقام استاد تمامی دست یافت. او از سوی همکاران‌اش به عنوان یک مقام علمی محبوب و دارای هوش و توانایی رفع کاستی‌های دانشجویان در تحصیلات اولیه شناخته می‌شد.

او به آچاریا راجنیش به معنای استاد راجنیش معروف شد و به موازات شغل خود، به ارائه سخنرانی‌هایی انتقادی در رابطه با سوسیالیسم، مهاتما گاندی و مذاهب سنتی هند پرداخت. او بیان کرد که سوسیالیسم فقط به گسترش فقر در هند کمک می‌کند و گاندی را یک مازوخیست توصیف کرد که فقر را پرستش می‌کند. او همچنین با بیان اینکه هند به سرمایه‌داری، علم، فناوری مدرن و کنترل جمعیت نیاز دارد، ادیان سنتی هند را مرده و پر از آیین‌های خالی دانست که با ترساندن پیروانشان از وعده‌های عذاب به آنان ظلم می‌کنند. این اظهارات او را به شخصیتی جنجالی تبدیل کرد اما تعدادی از تجار و بازرگانان هندی از او حمایت کردند. او در ازای دریافت مبالغی به مشاوره شخصیت‌های مختلف برای پیشرفت معنویت در زندگی آنان می‌پرداخت. اشو در ۱۹۶۲ شروع به مدیریت اردوگاه‌های مدیتیشنِ ۱۰ روزه کرد و نیز اولین مرکز مدیتیشن با نام «جنبش بیداری زندگی» شکل گرفت. اشو در سال ۱۹۶۶ پس از یک سلسله سخنرانی جنجالی از سمت خود در دانشگاه استعفا کرد.

بمبئی: ۱۹۷۴–۱۹۷۰
اشو روش مراقبه دینامیک خود را برای اولین بار در یک مراقبهٔ عمومی در بهار ۱۹۷۰ ارائه کرده و در اواخر ماه ژوئن جبالپور را به مقصد بمبئی ترک کرد. در ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۷۰، اولین گروه مریدان یا سانیاسین‌های جدید خود را تشکیل داد. سانیاسین‌ها نام جدید می‌نهادند، لباس نارنجی که لباس مقدس مردان هندو بود را می‌پوشیدند و گردنبند مروارید می‌بستند. در عین حال که سانیاسین‌های او به دنبال کردن یک برنامهٔ از پیش ترتیب داده شده برای برگزاری جشن‌ها به جای زندگی زاهدانه تشویق شده بودند و اشو خود به عنوان یک عامل کاتالیزوری یا «خورشیدی که گل را به بازشدن تشویق می‌کند» در نظر گرفته می‌شد. در دسامبر ۱۹۷۰ او به آپارتمان‌های سرزمین جنگلی در بمبئی رفت، جایی که او سخنرانی و بازدیدکنندگانی را ملاقات کرده بود و در میان آن‌ها اولین بازدیدکنندگان نیز غربی بودند. او دیگر به ندرت مسافرت می‌کرد و در جلسات عمومی سخنرانی نمی‌کرد.

آشرام پونا: ۱۹۸۱–۱۹۷۴
اشو در سال ۱۹۷۴ کمون خود در شهر پونای هندوستان را بنیان نهاد که مورد استقبال زیادی به‌ویژه از طرف معنویت‌گرایان غربی قرار گرفت. در سال ۱۹۸۰ در یکی از سخنرانی‌های صبحگاهی، یک فرد هندو مذهب افراطی او را با چاقو هدف حمله قرار داد اما فرد مهاجم بعداً از هرگونه اتهامی تبرئه شد.

نمایی از یک بخش آشرام پونا در هند، ۲۰۰۸
پس از بنا نهادن آشرام پونا ضبط کردن صدا به‌طور منظم، و بعدها ضبط ویدئویی و چاپ گفته‌های اشو برای توزیع در جهان، او را قادر می‌ساخت تا مخاطبان بیشتری داشته باشد. در همین زمان تعداد بازدیدکنندگان و پیروان غربی اشو رو به فزونی گذاشت. آشرام به یک مرکز تولید صنایع دستی، لباس، جواهرات، سرامیک و لوازم آرایشی-بهداشتیِ گیاهی و نیز میزبان اجرای برنامه‌های هنری تئاتر، موسیقی و نمایش طنزآمیز تبدیل شد. از سال ۱۹۷۵ پس از ورود چندین روان‌درمانگر از «جنبش‌های بالقوهٔ بشر»، آشرام شروع به انجام مدیتیشن‌ها با تعداد فزاینده‌ای از گروه‌های درمانی کرد که به منبع اصلی درآمد برای آشرام تبدیل شد. به همین دلایل آشرام پونا یک مکان هیجان انگیز و پرشور با بار عاطفی و نیز فضایی جشنواره‌ای محسوب می‌شد.

سفر به آمریکا و راجنیش پورام: ۱۹۸۵–۱۹۸۲
در دههٔ ۱۹۸۰ اشو با دولت هند مشکلاتی داشت و به همین دلیل تصمیم گرفت یک مزرعه در اورگن بخرد و به ایالات متحده نقل مکان کند. آن زمین‌ها تا حد زیادی غیرقابل سکونت بودند اما او پیروانش را که به‌عنوان سانیاسین شناخته می‌شوند برای ایجاد شهر آرمانی روانه کرد. آن‌ها یک سد عظیم، یک فرودگاه، یک ایستگاه برق و یک مرکز مدیتیشن ساختند که می‌توانست ۱۰ هزار نفر را در خود جای دهد و شهری بنا نهادند که به راجنیش پورام مشهور شد. هیو میلن که حدود یک دهه از پیروان اشو و در دوره‌ای محافظ شخصی او (برای ممانعت از لمس کردن اشو توسط پیروانش) بود می‌گوید که ما آناند شیلا مسئول مستقیم خرید زمین در اورگن و به‌کار گرفتن سانیاسین‌ها برای بنا کردن راجنیش پورام بوده‌است. به عقیدهٔ او عملکرد شیلا و تعداد دیگری از پیروان اشو در زمان ساخت راجنیش پورام به‌گونه‌ای بود که در چهارچوب عشق و مهربانی و مراقبه نمی‌گنجید. به گفتهٔ میلن در زمان ساخت کمون شیلا دستور داده بود سانیاسین‌هایی که بر اثر هفته‌ای ۸۰ الی ۱۰۰ ساعت کار طاقت‌فرسا مشکل‌دار می‌شدند با تزریق یک آمپول به سر کاربازگردانده شوند.

استقبال پیروان اشو (نیوسانیاسین‌ها) از وی پس از رانندگی با رولز رویس در راجنیش پورام، ۱۹۸۲
پس از احداث این مرکز توجه زیادی در آمریکا و غرب نسبت به اشو و تعالیم‌اش جلب شد. گروه ادعا می‌کردند حدود ۵۰۰٬۰۰۰ پیرو در تمام دنیا دارند و به‌خاطر ثروت فوق‌العاده‌شان مورد توجه قرار گرفته بودند، از جمله کلکسیون رولز رویس‌های اوشو که بیش از ۹۰ دستگاه بودند و تعداد زیادی ساعت مچی جواهرنشان که اهدایی پیروانش بود. در دوره‌ای جمعیت کمون ۶۲ هکتاری به ۷۰۰۰ هزار نفر رسیده‌بود که این مسئله موجب بروز اصطکاک‌هایی میان آن‌ها و ساکنان محلی می‌شد.هم‌زمان عده‌ای ضمن مخالفت با اشو و آموزه‌هایش، وی را به لحاظ اخلاقی فاسد و ضد ارزش‌هایی می‌دانستند که آن‌ها را ترویج می‌کرد. آمریکایی‌ها به‌خاطر کلکسیون رولز-رویس‌های اشو به او لقب «رولز-رویس گورو» داده بودند.

از میانهٔ سپتامبر ۱۹۸۵ و پس از آن‌که ما آناند شیلا به‌همراه چند دستیار دیگر اشو به اروپا گریختند، کمون دچار آشفتگی شد. آن‌ها که با اتهام‌هایی هم‌چون قتل و آتش‌سوزی عمدی مواجه بودند در آلمان غربی دستگیر و برای محاکمه به ایالات متحدهٔ آمریکا مسترد شدند. در اکتبر ۱۹۸۵ اشو و تعدادی از پیروانش که با ۲ جت اختصاصی قصد خروج از ایالات متحده را داشتند، در فرودگاهی در نیویورک توسط مأموران فدرال بازداشت شدند.شواهد نشان می‌دادند اشو پس از اطلاع از کیفرخواستی که بر علیه او صادر شده بود و برای این‌که دستگیر نشود قصد گریختن به برمودا را داشته‌است.او با اتهام‌های مختلفی از جمله ترتیب دادن ازدواج‌های صوری میان پیروانش برای دور زدن قوانین ادارهٔ مهاجرت آمریکا مواجه بود. از دیگر اتهام‌های او دروغگویی به مقامات آمریکایی برای ساکن شدن در آمریکا بود. اشو در سال ۱۹۸۱ با این ادعا که نمی‌خواهد معالجه‌های پزشکی‌اش در هند انجام شود ویزای چهار ماههٔ ایالات متحده را دریافت کرده بود و دولت آمریکا او را متهم کرد که از ابتدا به قصد اقامت وارد آن کشور شده‌است.در نوامبر ۱۹۸۵ اشو پس از اعتراف به جرم «تنظیم ازدواج‌های ساختگی» و پرداخت جریمهٔ ۴۰۰٬۰۰۰ دلاری پذیرفت که خاک آمریکا را ترک کند و به هند بازگشت.

مرگ در هند: ۱۹۹۰
اشو در ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ در آشرام پونای هند درگذشت. دلیل رسمی مرگ او نارسایی قلبی اعلام شد اما در بیانیه‌ای که از سوی کمون او منتشر شد مدعی شدند که در زندان‌های آمریکا «زندگی برایش جهنم شده بود». خاکستر او در اتاق خواب تازه افتتاح شده‌اش در آشرام پونا قرار داده شد. بر روی سنگ مقبره‌اش آمده‌است: «اشو هرگز متولد نشده و هرگز نمرده، فقط در بین ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱ تا ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ این سیاره را ملاقات کرده‌است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۲ ، ۱۶:۴۳
عرفان طاهری

                                    به نام خدا

 معرفی پکیج شش رمان برتر.  (دانلود)190.000هزارتومان

(این پکیج شامل شش رمان زیبا و نفیس از نویسندگان بزرگ هست که برای آشنایی بیشتر با این پکیج تعدادی از این نویسندگان را معرفی خواهیم کرد.)

معرفی سر والتر اسکات.

سِر والتر اسکات (به انگلیسی: Sir Walter Scott) (زاده ۱۵ اوت ۱۷۷۱ - درگذشته ۲۱ سپتامبر ۱۸۳۲ میلادی)، رمان‌نویس، شاعر، تاریخ‌دان و زندگی‌نامه‌نویس اسکاتلندی است که او را اغلب ابداع‌کننده یا پدر رمان تاریخی می‌دانند، از آنجایی که وی قالبی را برای این سبک از ادبیات داستانی به‌کار بست که تا امروز از آن پیروی شده‌است. اشعار و رمان‌های معروف به ویورلی او، به بازگویی وقایع مهیج مربوط به تاریخ موطنش می‌پردازند و دیگر رمان‌های وی به بریتانیا و فرانسهٔ دوران قرون وسطی برمی‌گردند که شخصیت‌های آن را شاهان، شهبانوها، مردان سیاسی، مزرعه‌داران، گدایان و راهزنان تشکیل می‌دهند.

اسکات از برجسته‌ترین چهره‌های رمانتیسم بریتانیا محسوب می‌شود که آثارش هنوز از استقبال بالایی برخوردار است. از آثار معروفش به آیوانهو، راب روی، بانوی دریاچه و ویورلی می‌توان اشاره کرد.

الکساندر دوما.

الکساندر دوما (پدر) (به فرانسوی: Alexandre Dumas, père)‏ (۲۴ ژوئیه ۱۸۰۲–۵ دسامبر ۱۸۷۰) رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس فرانسوی بود که به او لقب «سلطان پاریس» را داده بودند.

دوما به خاطر رمان‌های ماجراجویانه فراوانش یکی از مشهورترین نویسندگان فرانسه به‌شمار می‌رود. بسیاری از رمان‌های او، از قبیل «سه تفنگدار»، «ملکه مارگو» و «گردنبند ملکه» رمان‌هایی دنباله‌دار و سریالی هستند. او علاوه بر رمان‌نویسی، مقاله‌نویس، نمایشنامه‌نویس و خبرنگار پرتوانی بود.

دوران کودکی
الکساندر دوما در روستایی به نام ویله-کتره در نزدیکی شهر پاریس به دنیا آمد. پدر او، توماس الکساندر دوما داوی دولا پاتریه و مادرش ماری لوئی الیزابت لابوره نام داشتند.

پدر الکساندر، که ژنرالی در ارتش ناپلئون بود، مورد غضب ارتش قرار گرفت و همین امر او را به سمت فقر سوق داد. زمانی که الکساندر دوما به دنیا آمد، خانواده او ثروت و موقعیت خود را از دست داده بودند و مادر او که با مرگ ژنرال دوما در ۱۸۰۶ (در چهار سالگی الکساندر)، بیوه شده بود، جهت ایجاد موقعیت تحصیلی مناسب برای فرزندش به سختی تلاش می‌کرد. هرچند «ماری لوئیس» در تأمین هزینه‌های تحصیلی برای فرزندش ناتوان بود، اما این مسئله در شوق و علاقه الکساندر به مطالعه تأثیری نداشت و او هر کتابی را که به دست می‌آورد می‌خواند.

هم‌زمان با رشد الکساندر کوچک، داستان‌هایی که «ماری لوئی» از شجاعت و رشادت پدرش در زمان اوج اقتدار ارتش ناپلئون برای او تعریف می‌کرد، به وی دید روشن و واضحی از ماجراجویی و قهرمان‌پروری می‌بخشید.

هرچند که سایه فقر بر خانواده الکساندر سنگینی می‌کرد، اما هنوز شهرت پدر و ارتباطات اشرافی سابق برای آن‌ها باقی‌مانده بود و همین عوامل باعث شد که پس از استقرار رژیم سلطنتی، الکساندر ۲۰ ساله در ۱۸۲۲ به پاریس برود و با کمک اقوام پدری، به سمت منشی مخصوص لوئی فیلیپ، دوک دو اورلئان درآید.

نویسندگی
هم‌زمان با کار در پاریس، دوما به نوشتن مقاله برای مجلات و نمایش‌نامه برای تئاتر می‌پرداخت. در ۱۸۲۹ نمایش‌نامه هنری سوم و دربارش ارائه شد و با استقبال خوبی روبرو گشت. سال بعد نمایش‌نامه بعدی او کریستین شهرت بیشتر و به موازات آن موقعیت مالی خوبی برایش به ارمغان آورد و او را قادر ساخت که تمام وقت به نویسندگی بپردازد.

در ۱۸۳۰ وی در انقلابی سهیم گردید که منجر به براندازی حکومت شارل دهم و تفویض قدرت به کارفرمای او «دوک دو اورلئان (یا همان لوئی فیلیپ)» شد. تا نیمه‌های دههٔ ۱۸۳۰ زندگی در فرانسه به علت شورش‌های پراکنده مختل بود. هم‌زمان با بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی موقعیت برای بروز استعداد الکساندر دوما فراهم شد. پس از نوشتن چند نمایش‌نامه موفق دیگر، او به نوشتن رمان تغییر جهت داد. به این ترتیب که با افزایش علاقه‌مندی روزنامه‌ها به رمان‌های دنباله‌دار در سال ۱۸۳۸ دوما با بازنویسی یکی از نمایش نامه‌هایش اولین رمان سریالی خود با نام کاپیتان پامفیل را ارائه کرد و این شروعی بود برای تبدیل ذهن الکساندر دوما به یک «استودیوی داستان پردازی» که صدها داستان و شخصیت در آن ساخته و پرداخته شد.

در سال‌های ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۱ دوما به همراه تنی چند از دوستانش رمان جنایات مجلل (Celebrated Crimes) را ساخته و پرداخته کرد. این رمان ۸ قسمتی به شرح جنایات مشهور اروپا می‌پردازد.

در اول فوریه ۱۸۴۰ دوما با هنرپیشه‌ای به نام ایدا فریه (Ida Ferrier ،۱۸۵۹–۱۸۱۱) ازدواج کرد. اما علیرغم این ازدواج او دارای فرزندی غیرقانونی از زنی به نام ماری کاترین لابای است که همان الکساندر دومای پسر است. این فرزند دوما راه پدر را ادامه داد. وی یکی از نویسندگان شهیر فرانسه است.

نویسندگی برای دوما درآمد زیادی به همراه داشت، اما نوع زندگی اشرافی و ولخرجی و دست و دلبازی دوما نهایتاً باعث ورشکستگی او گردید. زمانی که سلطنت لوئی فیلیپ با شورشی به پایان رسید، دوما از جانب حاکم منتخب مورد توجه قرار نگرفت. وی در سال ۱۸۵۱ برای رهایی از دست طلبکارانش به روسیه گریخت و دو سال از زندگی‌اش را در آنجا سپری کرد. پس از آن دوما با تأسیس روزنامه‌ای به نام ایندیپندت وارد جریانات سیاسی ایتالیا شد و از اتحاد ایتالیا حمایت کرد و سرانجام در سال ۱۸۶۴ به پاریس بازگشت.

پایان زندگی
الکساندر دوما دارای نژادی «آفریقایی- فرانسوی» بود و علی‌رغم ارتباطات اشرافی موفقی که داشت، تأثیر این ترکیب نژادی گاهی در آثار و گفتار او دیده می‌شود. او یک بار به شخصی که به پیشینهٔ نژادی او توهین کرده بود گفت: «پدر من یک دورگهٔ اروپایی است، پدربزرگ من یک سیاه‌پوست است و پدر پدربزرگ من یک میمون! می‌بینی مرد، شروع خاندان من همچون پایان خاندان توست!»

فرانسه نویسندگان برجستهٔ زیادی به خود دیده اما گسترهٔ خوانندگان هیچ‌یک از آن‌ها به الکساندر دوما نمی‌رسد. او از پیشگامان مکتب رمانتیسیسم بود و گاهی رگه‌هایی از مکتب واقع‌گرایی نیز در نوشته‌هایش یافت می‌شود. وی بیش از سیصد عنوان کتاب دارد که حاکی از پرکاری این نویسنده بزرگ است. کتاب‌های او تقریباً به تمام زبان‌های زندهٔ دنیا ترجمه شده و تاکنون بیش از ۲۰۰ فیلم براساس کتاب‌هایش ساخته‌اند. هم اینک محل زندگی او در کاخ مونت کریستو در حومهٔ پاریس پذیرای مسافران و علاقه‌مندان به اوست. همچنین در سال ۱۹۷۰ یکی از ایستگاه‌های متروی پاریس برای بزرگداشت او به نام ایستگاه الکساندر دوما نام‌گذاری شد و در سال ۲۰۰۲ میلادی دولت فرانسه به مناسبت دویستمین سالگرد تولد الکساندر دوما بقایای جسد او را در پانتئون پاریس محل دفن مفاخر ملی فرانسه جای داد.

دوما در پنجم دسامبر سال ۱۸۷۰ در حالی که ۶۸ بهار از زندگی‌اش می‌گذشت درگذشت

 

معرفی الیزابت گاسکل.

الیزابت کلاگهورن گاسکل با نام خانوادگی اصلی استفنسن (به انگلیسی: Elizabeth Cleghorn Gaskell, née Stevenson) (۲۹ سپتامبر ۱۸۱۰ - ۱۲ نوامبر ۱۸۶۵)، بیش‌تر شناخته شده با نام سادهٔ خانم گاسکل رمان‌نویس و نویسنده داستان کوتاه انگلیسی عصر ویکتوریا بود. رمان‌های او به خوبی وضعیت اجتماعی طبقات مختلف مردم، به ویژه فقرا را، نشان می‌دهد؛ که دلیل اصلی شهرت کتاب‌های او نیز هست. گاسکل همین‌طور اولین زندگی‌نامه شارلوت برونته را با نام "زندگی شارلوت برونته" به رشته تحریر درآورد. معروف‌ترین رمان وی، کرانفورد، شرح زندگی افراد مختلفی در شهری به همین نام در انگلستان است.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۲ ، ۱۶:۰۱
عرفان طاهری

                                        

                        به نام خدا

معرفی پکیج هشت کتاب شعر      (دانلود)250.000هزارتومان

(پکیج هشت کتاب شعر از شاعران چیره دست و بزرگی مانند نظامی گنجوی .حافظ . خیام و شاعرانی از اثر حاضر هستند که بعضی از این شاعران را معرفی خواهیم کرد.)

معرفی نظامی گنجوی.

جمال‌الدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد (۵۳۵ هـ. ق – ۶۰۷–۶۱۲ هـ. ق) متخلص به نظامی و نامور حکیم نظامی، شاعر و داستان‌سرای ایرانی فارسی‌گوی در سده ششم هجری (دوازدهم میلادی)، که به‌عنوان صاحب سبک و پیشوای داستان‌سرایی در ادبیات فارسی شناخته شده‌است. آرامگاه نظامی گنجوی، در حاشیه غربی شهر گنجه قرار دارد. نظامی در زمرهٔ گویندگان توانای شعر فارسی است، که نه‌تنها دارای روش و سبکی جداگانه است، بلکه تأثیر شیوهٔ او بر شعر فارسی نیز در شاعرانِ پس از او آشکارا پیداست. نظامی از دانش‌های رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، فلسفه، علوم اسلامی، فقه، کلام و زبان عرب) آگاهی گسترده‌ای داشته و این ویژگی از شعر او به روشنی دانسته می‌شود. روز ۲۱ اسفند در تقویم رسمی ایران روز بزرگداشت نظامی گنجوی است.

زندگی‌نامه
از زندگانی نظامی اطلاعات دقیق در دست نیست و دربارهٔ سال تولد و وفات او نقل‌های تذکره‌نویسان مختلف است. آنچه مسلم در شهر گنجه می‌زیست و در همین شهر وفات یافت است.وی خیلی زود یتیم شد و از ابتدا توسط دایی مادرش بزرگ شد و تحت حمایت وی تحصیل نمود. مادر او از اشراف کرد بوده و این بر پایهٔ یک بیت از دیباچهٔ لیلی و مجنون («گر مادر من رئیسهٔ کرد…») دانسته شده‌است. خودش نام و نسبش را در ابیاتش آورده، که بنابراین شعر، نام خودش الیاس و نام پدرش یوسف بن زکی بن مؤید بوده‌است:

در خط نظامی ار نهی گام  بینی عدد هزار و یک نام
والیاس که الف بری ز لامش  هم با نود و نه است نامش
ز این‌گونه هزار و یک حصارم  با صد کم یک سلیح دارم
گر شد پدرم به سنت جد  یوسف، پسر زکی مؤید
دربارهٔ زادگاه پدری او اختلاف نظر است. برخی از منابع او را از اهالی تفرش یا فراهان و برخی او را از طبقه دهقانان (ایرانیان) آران می‌دانند. در رابطه با پدر او، بهروز ثروتیان این بیت در لیلی و مجنون را شاهد می‌آورد («دهقان فصیح پارسی‌زاد - از حال عرب چنین کند یاد») و می‌نویسد: «دهقان فصیح پارسی‌زاد: نظامی گنجهای/عرب:مجنون و پدر او/یادداشت- سرآغاز بندهای لیلی و مجنون همه به توضیحی کنایی آراسته‌است و شاعر به کنایه اشاره می‌کند که این بخش از خود اوست یا در داستان اصلی و به زبان عربی آمده‌است. بیت اول بند ۳۶ از اهمیت به‌سزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن این‌که شاعر شغل و موقعیت اجتماعی خود را که «دهقان» بوده‌است و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» می‌نامد، به تصریح بیان داشته و هیچ‌گونه تردیدی در صحت بیت و مطلب نیست و با تحقیق دربارهٔ دهقانان قرن ششم در آذربایجان و بررسی «پارسی» که آیا نظر او «ایرانی» است یا زبان «پارسی» یا هر دو، گوش‌های از حیات و موقعیت اجتماعی شاعر آشکار می‌گردد.

پدر نظامی (یوسف) به تصریح صریح خود او در «لیلی و مجنون»، پارسی بوده‌است، چنان‌که گوید: دهقان فصیح پارسی زاد /از حال عرب چنین کند یاد. دهقان به معنی یک ایرانی اصیل و مالک زمین‌های کشاورزی‌ست، چنان‌که فردوسی گوید: از ایشان هر آن کس که دهگان بُدند/ ز تخم و نژاد بزرگان بُدند. این تعبیر دهگان، بعدها از باب اطلاق جزء به کلّ به همهٔ ایرانیان اطلاق شده‌است؛ در عین حال، واژهٔ دهقان به معنی «تاریخ‌نگار» هم به کار رفته‌است، چنان‌که تعبیر نظامی که دهقان را به صفت «فصیح» متصف می‌کند، به همین معنی اخیر است و باز در همین معنی فردوسی هم گفته‌است: ز دهقان کنون بشنو این داستان/ که برخواند از گفتهٔ باستان. یا: سراینده دهقان موبد نژاد/ از این داستانم چنین کرد یاد. پس نظامی که خود را «دهقان فصیح پارسی زاد»، معرفی می‌کند، باید هم ایرانی نژاده و اصیل، هم تاریخ‌دان و سخنور و هم صاحب زمین‌های کشاورزی باشد. نقش دهگانان در حفاظت از فرهنگ و تاریخ ایران در عصر اسلامی و نیز در گردآوری خراج و ایصال آن به دولت مرکزی، نیز قابل ذکر است. خلاصه آن‌که خاندان نظامی در گنجه یک خاندان دهگان با آگاهی فرهنگی و تمکّن مادی بوده‌اند. یکی از قرائن این سوابق خانوادگی، آشنایی تاریخی ما با پدر نظامی «مؤید مطرزی» و عمو یا برادر یا عموزاده‌اش به نام قوامی مطرزی از پارسی‌گویان قصیده و غزل سرای آذربایجان است".

معرفی خیام.

عُمَر خَیّام نیشابوری (نام کامل: غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری) (۴۴۰ – ۵۱۷ هجری قمری)که خیامی، خیام نیشابوری، عمر خیام و خیامی النّیسابوری هم نامیده شده‌است، همه‌چیزدان،فیلسوف، ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و شاعر رباعی‌سرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی بود. گرچه جایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و لقبش «حجّةالحق» بوده‌است، ولی آوازهٔ وی مدیون رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. رباعیات خیام به بیشترِ زبان‌های زنده دنیا برگردانده شده‌است. آوازهٔ وی در غرب به‌طور مشخص بیشتر مدیون ترجمهٔ ادوارد فیتزجرالد از رباعیات او به زبان انگلیسی است.

یکی از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان سر و سامان دادن و سرپرستی محاسبات گاه‌شماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک که در دورهٔ پادشاهی ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶–۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست؛ محاسبات منسوب به خیام در این زمینه، هنوز معتبر است و دقتی به مراتب بالاتر از گاه‌شماری میلادی دارد. وی در ریاضیات، نجوم، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجهٔ سوم و مطالعاتش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به‌عنوان ریاضی‌دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده‌است. نوپیدا کردن نظریه‌ای دربارهٔ نسبت‌های هم‌ارز با نظریهٔ اقلیدس نیز از مهم‌ترین کارهای اوست.

شماری از تذکره‌نویسان، خیام را شاگرد ابن‌سینا و شماری نیز او را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اند. صحت این فرضیه که خیام شاگرد ابن‌سینا بوده‌است، بسیار دور از ذهن می‌نماید؛ زیرا از دیدِ زمانی با هم تفاوت زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن‌سینا را استاد خود می‌داند، ولی این استادی ابن‌سینا جنبهٔ معنوی دارد.

منبع‌شناسی
منابع دست اول
در کتاب‌های کهنی که زندگی خیام و کارهای او را بیان کرده‌اند، اختلاف‌های بسیاری، به‌ویژه در تاریخ تولد و مرگ او وجود دارد. نخستین منبعی که به‌طور گسترده خیام را معرفی کرده‌است، چهار مقالهٔ نظامی عروضی، نوشته‌شده نزدیک ۵۵۰ قمری است.دومین زندگی‌نامهٔ خیام را ابوالحسن علی بیهقی، در ۵۵۶ قمری، در کتاب تتمهٔ صوان الحکمه یا تاریخ الحکما نوشته‌است. نظامی عروضی و ابوالحسن بیهقی، هردو هم دوره خیام بوده و او را از نزدیک دیده‌اند.

دیگر متون کهنی که کم و بیش مطالبی دربارهٔ خیام و آثارش در آن‌ها یافت می‌شود عبارتند از:

میزان الحکمه از عبدالرحمان خازنی (۵۱۵ قمری)
رسالهٔ الزاجر للصغار فی معارضة الکبار از زمخشری (۵۱۶ق)
خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی (۵۷۱ق)
نزهة الروح از شهرزوری (۵۸۶ق)
مرصادالعباد از نجم‌الدین رازی (۶۱۹ق)
تاریخ الحکما از قفطی (۶۲۶ق)
الکامل فی التاریخ از ابن اثیر
شذرات الذهب از ابن العماد حنبلی،
آثار البلاد و اخبار العباد از قزوینی (۶۷۴ق)
بدیع‌الزمان فروزانفر رسالهٔ نحو القلوب قشیری (درگذشتهٔ ۴۶۵ قمری)، و رسالهٔ الزاجر للصغار زمخشری را کهن‌ترین بن مایه‌ها دربارهٔ خیام و زندگی او می‌داند.

پیشینهٔ پژوهش‌ها درمورد شخصیت و شعر خیام در ایران
صادق هدایت نخستین کسی در ایران دانسته شده‌است که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام دست به کاری پژوهشی زده‌است.هدایت دو اثر دربارهٔ خیام منتشر کرده‌است: مقالهٔ «مقدمه‌ای بر رباعیات خیام» در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و کتاب ترانه‌های خیام در سال ۱۳۱۳ خورشیدی. تاکنون نوشته‌های گوناگونی دربارهٔ این دو نوشته، و نقش هدایت در خیام‌شناسی پدید آمده‌است.

در سال ۱۳۲۱ خورشیدی محمدعلی فروغی و قاسم غنی کتاب رباعیات حکیم خیام نیشابوری را منتشر کردند که شامل پیش گفتاری نسبتاً طولانی است و در آن ۱۸۷ رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شده‌است. در این کتاب، دیدگاه کسانی که رباعیات خیام را دلیل کفر او دانسته‌اند نقد شده و بر دین‌داری و حیرت او در کار جهان و معمای هستی تأکید شده‌است. این رویکردهای فروغی و غنی در میان خیام‌پژوهان ایرانی جایگاه ویژه‌ای یافت و پژوهشگرانی چون اسماعیل یکانی در عمر خیام نادرهٔ ایام (۱۳۴۲ خورشیدی)، علی دشتی در دمی با خیام (۱۳۴۴ خورشیدی)، محمدمهدی فولادوند در خیام‌شناسی (۱۳۴۷ خورشیدی)، جعفر آقایان چاووشی در سیری در افکار علمی و فلسفی حکیم عمر خیام نیشابوری (۱۳۵۸ خورشیدی)، علیرضا ذکاوتی قراگزلو در عمر خیام نیشابوری حکیم و شاعر (۱۳۷۷ خورشیدی) خیام را با همان رویکرد معرفی کرده‌اند.

برپایهٔ پژوهش حسن‌لی و حسام‌پور، از سال ۱۳۰۰ خورشیدی تا پایان سال ۱۳۸۰ خورشیدی ۴۲۵ مقاله دربارهٔ خیام در ایران منتشر شده‌است. از این شمار، بیشترین مقاله‌ها دربارهٔ «زندگی، شخصیت و شعر خیام» بوده‌است (۱۶۶ مقاله) و به موضوع‌هایی مانند «زیبایی‌شناسی شعر» (۱ مقاله)، «نسخه‌شناسی» (۸ مقاله)، و «بررسی آثار کلامی و فلسفی خیام» (۱۸ مقاله) کم‌تر پرداخته شده‌است. در همان بازهٔ زمانی ۷۰ کتاب در پیوند با خیام در ایران منتشر شده بوده‌است.

زندگی
عمر خیام در سدهٔ پنجم هجری قمری در نیشابور در قرون وسطی زاده شد. در آن زمان نیشابور مرکز اصلی دین زرتشت بود و به احتمال قریب پدر خیام یک زرتشتی بود که به اسلام روی آورده‌بود. نام کامل وی در متون عربی ابوالفتح عمر بن ابراهیم الخیام است.در فارسی از او معمولاً به عنوان حکیم عمر خیام یاد می‌کنند. در زبان عربی، خیام بر وزن فعال است و به معنی خیمه‌دوز آن را می‌دانند؛ به‌همین دلیل فرض شده‌است که اجداد وی حرفهٔ خیمه‌دوزی را دنبال می‌کردند. بیهقی که با وی آشنا بود، می‌نویسد: «او جوزا بود، خورشید و عطارد در معراج ….» محققان از این مورد برای تعیین تاریخ تولد عمر، ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ هجری‌قمری یا همان ۱۸ می ۱۰۴۸ میلادی استفاده کردند. فقه را در میان‌سالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستاره‌شناسی را فرا گرفت. برخی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود.خیام شاگرد ریاضی‌دان زرتشتی، بهمنیار، بود.در نزدیک سال ۴۴۹ (هجری قمری) زیر پوشش و سرپرستی اهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی دربارهٔ معادله‌های درجهٔ سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله و از آن‌جا که با خواجه نظام‌الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت پادشاه جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را به‌عهده گیرد. او هجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملکشاهی آماده می‌شود و در همین سال‌ها (نزدیک ۴۵۸) طرح سر و سامان دادن گاه‌شمار را تنظیم می‌کند. خیام گاه‌شمار جلالی یا تقویم جلالی را دسته‌بندی کرد که به نام جلال‌الدین ملک‌شاه شهره است، ولی پس از مرگ ملک‌شاه این گاه‌شماری کاربستی نیافت. در این دوران خیام به عنوان ستاره‌شناس در دربار خدمت می‌کرد هرچند به ستاره‌شناسی باوری نداشت.در همین سال‌ها (۴۵۶) خیام مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها را شرح می‌دهد. همچنین گفته می‌شود که خیام هنگامی که سلطان سنجر، پسر ملک‌شاه در کودکی به آبله گرفتار بوده وی را درمان نموده‌است. پس از درگذشت ملک‌شاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه (زیج) قطع شد. بعد از سال ۴۷۹ خیام اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً رساله‌های میزان الحکم و قسطاس المستقیم را در آن‌جا نوشت. رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) نیز احتمالاً در همین سال‌ها نوشته شده‌است. غلامحسین مراقبی گفته‌است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید.[۵۵]

باغی در شهر نیشابور که مجتمع آرامگاه خیام و موزه خیام در آن قرار دارد.
باغی در شهر نیشابور که آرامگاه خیام در آن قرار دارد. این آرامگاه توسط هوشنگ سیحون، معمار ایرانی، طراحی شد و در فروردین ۱۳۴۲ شمسی افتتاح شد.
مرگ خیام را میان سال‌های ۵۱۷–۵۲۰ هجری قمری می‌دانند که در نیشابور رخ داد. گروهی از تذکره‌نویسان نیز مرگ او را سال ۵۱۶ نوشته‌اند، ولی پس از بررسی‌های لازم مشخص گردیده که تاریخ مرگ وی سال ۵۱۷ هجری قمری بوده‌است. آرامگاه وی هم‌اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع می‌باشد، قرار گرفته‌است.

شرایط دوران خیام
در زمان خیام فرقه‌های گوناگون سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحث‌ها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. قشرهای مختلف فیلسوفان را پیوسته به کفر متهم می‌کردند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز دیدگاهٔ خود را نداشت - حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاست‌نامهٔ خواجه نظام‌الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن‌جا، خواجه نظام‌الملک همهٔ باورمندان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت می‌کوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون می‌داند. در زمینه‌های سیاسی نیز رخدادهای مهمی در دوره خیام رخ داد:

سقوط دولت آل بویه
قیام دولتِ سلجوقی
جنگ‌های صلیبی
ظهور باطنیان

معرفی حافظ.

خواجه شمسُ‌الدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی (۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری) مشهور به لِسانُ‌الْغِیْب، تَرجُمانُ الْاَسرار، لِسانُ‌الْعُرَفا و ناظِمُ‌الاُولیاء، متخلص به حافظ، شاعر فارسی‌گوی ایرانی بود. بیش‌تر شعرهای او غزل است. مشهور است که حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی گرویده و همانندیِ سخنش با شعرِ خواجو مشهور است. حافظ را از مهم‌ترین اثرگذاران بر شاعرانِ فارسی‌زبانِ پس از خود می‌شناسند. در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی اشعار او را به زبان‌های اروپایی نیز ترجمه کردند و نامش به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هر سال در ۲۰ مهر مراسم بزرگداشت حافظ در آرامگاهش در شیراز با حضور پژوهشگرانی از اقصی نقاط دنیا برگزار می‌گردد. در تقویم رسمی ایران ۲۰ مهر را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.

مشهور است که حافظ در سال‌های نوجوانی و آغاز جوانی شاگرد نانوا بوده و از نسخه‌های خطّی نیز رونوشت برمی‌داشته‌است. آگاهی‌ها دربارهٔ تحصیل و تدریس حافظ فقط از اشاره‌های خودش در شعرها و نیز مقدّمه‌ای است که محمّد گلندام در نهایت اختصار نگاشته‌است. حافظ در اشعار خویش به حضورش در مدرسه، چهل سال تحصیل علم و فضل، درس صبحگاهی و حفظ قرآن برپایهٔ قرائت‌های گوناگون اشاره کرده‌است. آوازهٔ حافظ سبب شده بود که حاکمان سرزمین‌های دور و نزدیک او را فراخوانند. او در طول زندگی با بسیاری از سلاطین و بزرگان تعامل داشت و با اهل علم و ادب و شعر هم هم‌نشینی می‌کرد و از احوال صوفیان و درویشان زمانش هم باخبر بود؛ امّا خودش هرگز در هیچ‌یک از این گروه‌ها قرار نگرفت. حافظ هیچ گناهی را سنگین‌تر از مردم‌فریبی و ریاکاری نمی‌دانست و همواره به اهل تظاهر در اشعارش می‌تاخت. مکتب حافظ رندی است و رند و رندی اساسی‌ترین اصطلاح در شعر و جهان‌بینی حافظ است؛ از این‌رو، شناخت رندیْ شناخت جهان‌بینی و اندیشه و هنر حافظ را نتیجه می‌دهد. رندی، در نگاه حافظ، نظامی روشنفکرانه و فلسفی است؛ و رند متفکّرِ روشنفکر. بیش از هر شخصیت دیگری که در دیوان دیده می‌شود رند است که حامل پیام حافظ است. بیشترِ صاحب‌نظران بر آنند که حافظ غزل فارسی را به اوجی رساند که دیگر هرگز تکرار نشد. شعر حافظ دارای سه فضای عاشقانه و عارفانه و مدحی است. حافظ پژوهان برجسته‌ترین ویژگی سبکی غزل او را «پریشانی» دانسته‌اند؛ یعنی استقلال و عدم ارتباط ابیات: هر بیت موضوعی علی‌حدّه مطرح می‌کند. حافظ با دگرگونی‌های پی‌درپی در صور خیال و بن‌مایه‌ها سبب می‌شود خیال شود که موضوع شعر پیوسته تغییر می‌کند، درحالی‌که شاید چنین نباشد. از این‌رو، برای تحلیل درست غزل حافظ باید مرز ظریف میان موضوع بیان‌شده و روش‌های گوناگونِ بیان آن موضوع را در نظر داشت.

در اثرپذیری حافظ از قرآن تردیدی نیست. انقلابِ حافظ در غزل، که همانا سرودنِ ابیاتِ معناً مستقل باشد، تحتِ تأثیرِ سبکِ قرآن بوده‌است. در عین حال، حافظ فرهنگ باستانی و فرهنگ اسلامی ایران را با دین، کلام، فلسفه و عرفان پیوند داد و در شعرش متبلور ساخت. او عناصر جهان‌بینی رندانه‌اش را وامدارِ فردوسی، خیام، سنایی، عراقی، عطار و مولوی است. به‌گزارش خرمشاهی، حافظ از ۲۵ شاعر اثر پذیرفته‌است. این اثرپذیری‌ها هم جنبه‌های لفظی و هم جنبه‌های محتوایی داشته‌است. سبک بنیان‌گذاردهٔ حافظ، هم در مضمون و هم در محتوا، افزون بر شاعران روزگاران پس از او، بر شاعران دوران خودش نیز اثر گذاشت. آوازهٔ شعر حافظ در زمان زندگی‌اش، به سرزمین‌های دیگر مانند: شبه‌قارهٔ هند رسید و شاعران آن سرزمین‌ها کوشیدند تا ویژگی‌های شعر حافظ را به کار برند و مانند حافظ مضامین عاشقانه و عارفانه را به‌هم بپیوندند و از صنایع ادبی به‌روش حافظ بهره گیرند. در حوزهٔ زبان عربی، پس از خیام، حافظ بیشترین اثر را داشته‌است.

زمینهٔ تاریخی

آرامگاه حافظ در شیراز
هجومِ همه‌جانبهٔ مغول به ایران به‌رهبریِ چنگیز، از سال ۶۱۶ ه‍. ق، با تصرفِ فاراب شروع شد. حملاتِ مغول، درهم‌شکننده و همراه با شدّتِ عمل بود؛ آنچنانکه رُعب و وحشت، سراسر مناطقِ تحت حمله از جمله خراسان و فرارود را فراگرفت و موجِ فرارِ مردمِ این نواحی به مناطقِ امن‌تر مانند کرمان، فارس و عراق شروع شد. اتابکان فارس یا سَلْغُریان که در مصالحه با خوارَزمشاهیان، حکومتِ فارس را در دست داشتند، با اوگْتایْ و پس از آن با هُلاکو از درِ صلح درآمدند و اینچنین، سرزمینِ فارس از تاخت‌وتازِ حملهٔ مغول در امان ماند.در دورهٔ سلغریان، شیراز دیگربار پایتختِ ایالتی شد و آبادانیِ بسیار در آنجا صورت گرفت. پس از دوره‌ای از دشمنیِ ویرانگر میانِ سلسله‌ها و قحطی در اواخر سدهٔ ششم ه‍. ق، اتابک سَعد بن زَنگی، پنجمین حاکمِ سلغریان فارس، با حکومتی عادلانه، مالیات‌های پایین و حمایت از هنر و کشاورزی، برخی موفقیت‌ها به‌دست‌آورد. بدین ترتیب، شیراز مرکزِ ادبی و علمیِ روزگارِ مغول شد.

در سده‌های هفتم و هشتم ه‍. ق، به‌دنبال حملهٔ مغول و درگیری‌های ایلخانان، آل مظفر و تیموریان، سرزمین ایران شاهد دگرگونی‌هایی در زمینهٔ نظام اجتماعی و فرهنگی بود. عدم ثبات و بی‌خاستگاهْ بودنِ حکومت‌ها، سبب فشارِ حکومتی بر مردم می‌شد. در آشوب و آشفتگی، حکومتی به قدرت می‌رسید و چندی با روش و هنجار و سیاستِ اجتماعی و فرهنگیِ ویژهٔ خود حُکم می‌راند و سپس جای به دیگری می‌داد. این جابه‌جایی‌ها قهراً بر روشِ اندیشه و الگوی رفتاریِ طبقات اجتماعیِ سرزمین فارس و رسوم و سنت‌های مردمانش اثر منفی می‌گذاشت و معیارها و ارزش‌های اخلاقیِ جامعه را متزلزل می‌کرد. پس از مرگ ابوسعید بهادرخان، آخرین پادشاه ایلخانی در سال ۷۳۶ ه‍. ق، سرزمین‌های تحتِ حکومتِ ایلخانان تجزیه شد و در گوشه و کنار گروهی از سردارانِ قدرتمندِ ابوسعید، دعویِ استقلال کردند و اینچنین، حکومت‌های محلی و منطقه‌ای متعددی سر برآوردند. از میان داعیان حکومت در این روزگار، آل اینجو پس از مرگِ ابوسعید جایگاهی یافتند. در میان افرادِ این خاندان، شیخ ابواسحاق، حاکمی اهل ادب و شعر بود و نویسندگان و شعرا بر درگاهش گرد آمدند. در مقابل، مظفریان و به‌ویژه مبارزالدین به ادب و علم توجه ویژه‌ای ننمودند. آل جلایر نیز به شعر و ادب توجه داشتند و شاعران را مورد تشویق قرار می‌دادند. سلطان اُوِیْس به شاگردیْ نزد سلمان ساوجی بود و عبید و محمد عصار و شرف‌الدین رامی و حافظ نیز با این خاندان ارتباط داشتند.

پایان کارِ آل اینجو به‌دست آل مظفر و مرگِ شیخ ابواسحاق، سبب اندوه نویسندگان و شاعرانی چون عبید زاکانی و حافظ شد. عبید برای وی مرثیه‌ای سرود و حافظ در سروده‌هایش از روزگار پرشور و نشاط شیخ ابواسحاق می‌گفت. اما پس از سقوط اینجویان و روی کار آمدنِ مبارزالدین محمد از آل مظفر، دورانِ خوشِ شیراز و شاعرانش پایان یافت و مُحتَسِبان بر اوضاع اجتماعی و مردمی شهر تسلط یافتند. این وضع دوامی نیافت و سرانجام شاه شجاع، فرزند مبارزالدین، بر پدر شورید و او را دستگیر ساخت و به زندان انداخت. روزگارِ طولانیِ حکومت شاه شجاع، با آزادی و تساهل و تسامح گذشت، اما بااین‌حال نگرانی از عدم ثبات جریان داشت. این نگرانی به‌خاطر درگیری‌های شاه شجاع با برادرانش بود که سبب شد برای مدت سه سال حکومتِ شیراز از دست شاه شجاع بیرون شود. پایان کار مظفریان با یورشِ تیمور رقم خورد که ایران را تحت سیطرهٔ خویش درآورد.

زبان و ادب فارسی در روزگار حافظ
بهاءالدین خرمشاهی در ایرانیکا می‌گوید با آنکه بی‌ثباتی‌های مداومِ این روزگار، باعثِ ویرانیِ اجتماعی و عدمِ اطمینانِ سیاسی شده بود، اما درعین‌حال عصری از دستاوردهای بزرگ فرهنگی و ادبی و آفرینش شاهکارهایی در رشته‌های مختلف بود، که نمونه‌اش نه‌تنها در شُکوهِ شعر حافظ بلکه در تفسیر تاریخی نویسندهٔ معاصرش، ابن خلدون و مقدمهٔ معروف کتاب اَلْعِبَر نیز دیده می‌شود.

آنه‌ماری شیمل می‌گوید حدود سال ۷۵۰ ه‍.ق در شیراز و دیگر شهرهای ایران شاعران کم‌شمار نبودند و به‌باور ادوارد بِراوْن، سدهٔ هشتم ه‍. ق، پربارترینِ روزگارِ ادبیِ ایران بوده که تحت حمایتِ شماری از حکومت‌های کوچک قرار داشته که سعی در رقابت برای پشتیبانی از شاعران و نویسندگان داشتند. سلمان ساوجی، شاعرِ ستایندهٔ جلایریان در بغداد و تبریز، به مهارت در کاربرد ایهام در قصیده‌های مصنوع شهرت داشت. کمال‌الدین خواجوی کرمانی که در شیراز اقامت گزیده بود، در همان‌جا درگذشت. شباهت میان شعر او و حافظ مورد توجه است. افزون بر دیوان غزلیاتش، خمسه‌ای با درون‌مایهٔ عرفانی دارد و یکی از آن‌ها، همای و همایون است. کمال خُجَندی مُفَسِّرِ نظریهٔ وحدت وجود بود و ظاهراً با حافظ مراوده داشت. حتی در شیراز شعر عمادالدین فقیه کرمانی مطرح بود. او بزرگ‌ترین مدح‌کنندهٔ مظفریان و نویسنده‌ای غنایی و سرایندهٔ پنج مثنوی عرفانی بود. ظاهراً میان او و حافظ ارتباطی نبوده‌است. او ادامه می‌دهد در روزگار حافظ، دورهٔ زُهدِ ابن خفیف، تجربه‌های عرفانی روزبِهان بَقْلی و دوران سعدی پایان یافته و روش مذهبیِ متکلم اَشعَری، عَضُدُالدّین ایجی رخ نموده بود. اثر او به‌نام مَواقف، از کتاب‌های مرجع و معیار شد و متکلمانِ پس از او، بر آن شرح‌هایی نوشتند.

به‌گفتهٔ ذبیح‌الله صفا، روش استادان قدیم شعر فارسی در سده‌های هفتم و هشتم ه‍. ق، هنوز کنار گذاشته نشده بود و با آنکه حکومت‌های بزرگ خوارزمشاهیان و غوریان سقوط کرده بودند، اما اثری بزرگ در شعر درباری ایران نگذاشت و افزون بر این‌ها، حکومت‌های کوچک نیز خود را پشتیبان علم و فرهنگ و هنر نگاه می‌داشتند. بااین‌همه، به‌خاطر غیرفارسی‌زبان بودنِ حکومت اصلی و مرکزی ایران، تا اندازه‌ای رویکردِ درباری شعرِ فارسی رنگ باخت و ادب فارسی بیشتر دارای بُعدی عمومی شد. با کمرنگ شدن شعر درباری، شعر ذوقی و عارفانه رواج بیشتری پیدا کرد. صفا در ادامه می‌گوید اما با وجود این رنگ باختن شعر درباری، قصیده و شعرِ مدح‌گونه از بین نرفت و در این دوران، شاعران قصیده‌سرایِ مدح‌گویی چون اَثیرُالدّین اومانی، بَدرِ جاجَرمی، مَجد هَمگَر، رُکنِ صایِن، ابن یمین، سلمان ساوُجی و برخی دیگر سربرآوردند و البته کسانی چون سِیفُ‌الدّین فَرْغانی با وجود مهارت در قصیده، زبان به مدح نگشودند. از سوی دیگر، با افول قصیده در سده‌های هفتم و هشتم ه‍. ق، غزل راهِ اوج می‌پیمود و در اواخر سدهٔ ششم ه‍.ق با آنکه قصیده همچنان در کانون توجه بود، اما در کمتر دیوانی از آن دوران می‌توان ردِّ پایی از غزل مشاهده نکرد. در آغاز سدهٔ هفتم ه‍. ق، دو نوع غزل عاشقانه و غزل عارفانه دیده می‌شود که اگرچه غزل عارفانه هنوز زیر سایهٔ غزل عاشقانه بود، اما نشان از آینده‌ای مستقل داشت. در آغاز سدهٔ هفتم و در غزل‌های کمال‌الدین اسماعیل این پیوند کمابیش دیده می‌شود و غزلِ عارفانهٔ این دوران در شعر عطار به‌کمال رخ می‌نماید. پس از آن در غزل سعدی، غزل عاشقانه به نهایت کمال خویش رسید و هم‌زمان نیز غزل عارفانه به‌دنبال شیوهٔ عطار رشد یافت و در شعر شاعرانی چون فخرالدین عراقی و مولوی به اوج خود رسید. سیف فرغانی نیز در این دوران غزل‌هایی عارفانه سرود که برخی در پاسخ غزل‌های شاعر هم‌روزگارش، سعدی است. با آنکه در بیشتر سدهٔ هفتم ه‍. ق، روند غزل عاشقانه و عارفانه جدا می‌کرد، اما اثری که شاعرانِ بزرگِ غزل‌سرای سدهٔ هفتم ه‍.ق مانند سعدی، مولوی و عراقی بر غزل گذاشتند، سبب درهم‌آمیختن دو غزل عاشقانه و عارفانه شد و روشی تازه در غزل پدیدار شد. در این روش، میان اندیشهٔ عارفانه و حکمت و وَعظ با زبانِ لطیفِ شعرِ تغزلی و دقت شاعرانش در به‌کاربردن الفاظ مناسب پیوند برقرار شد و مجالی را فراهم کرد تا با بهره از تعبیرات و ترکیبات عاشقانهٔ پیشین، اندیشه‌های متعالیِ خویش را بیان کنند و این پیوند در غزل شاعرانی چون خسرو دهلوی، اوحَدی، خواجو، عماد، کمال خجندی، سیف فرغانی و حافظ نمود یافت و البته در شعر حافظ به اوج کمال خویش رسید.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۲ ، ۱۳:۱۲
عرفان طاهری

معرفی کتاب                     (دانلود )رایگان

این کتاب تلفیقیست از حقیقت و خیال در قالب داستانی که یکی از مبهم ترین و مهم ترین اعصار تاریخ عظیم ایران زمین را به تصویر می کشد. دورانی که حقیقت آن بر کسی آشکار نمی باشد و واقعیت در پس نیرنگ ها مخفی گردیده.

مدتی پس از مراسم تاجگذاری، بردیا روی تخت حکمرانی خود نشسته بود. دربـان به او اعلام کرد که پاتیزیتس اجازه ی حضور می خواهـد. بردیـا بـه پـاتیزیتـس اجازه ی حضور داد. پاتیزیتس وارد شد، دست راست را برافراشت و انگشت سبابه را به سمت جلو دراز نمود.

بردیا که می دانست علت حضور پاتیزیتس چیست به او گفت: من خدمات تو را فراموش نکرده ام. اما بایـد یـک پارسـی را بـه ایـن مقـام می رساندم تا حمایت پارسی ها را از دست ندهم.
ـ من از این کار سرورم ناراحت نیستم… ولی… نکته ی بسیار مهمی هست کـه بایـد حتماً به اطلاع سرورم برسانم.
ـ سخن بگو.
ـ سرورم فراموش کرده اند که پرکساسپس راز ایشان را میدانـد و مـیتوانـد در اولین موقعیت از آن علیه شان استفاده کند.
ـ سخن تو کاملاً صحیح است. اما… اگر قرار باشد همه ی کسانی که راز مرا می دانند کشته شوند… تو هم در لیست قرار خواهی گرفت.
پاتیزیتس لبخند تلخی زد: ولی من که قصد ندارم برادر کـوروش بـزرگ و عمـوی شاه را به جای ایشان بنشانم. بردیا ناگهان برافروخته از جای خود جست: چه گفتی؟
اگر از روی حسادت کلام دروغ بر زبان رانده باشی… مجـازات سـختی در انتظـارت خواهد بود.
ـ به خوبی از این موضوع مطلعم.

چند روز بعد فرستاده ای از جانب اردشیر برادر کوچکتر کـوروش بـزرگ بـه دیـدن پرِکساسپس رفت و از او خواست که به ملاقات اردشیر بـرود

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۲ ، ۱۹:۰۱
عرفان طاهری

معرفی کتاب در خرقه سرخ رنگ     ( دانلود )رایگان


استانلی جان وایمن در کتاب در خرقه سرخ رنگ داستان عاشقانه و تاریخی اصیل‌زاده‌ای بی‌بندوبار به نام ژیل دو برو را در زمان سلطنت لوئی سیزدهم در فرانسه به تصویر می‌کشد. رمانی پرفروش و جذاب در مورد عشق، نفرت، دسیسه و ماجراجویی که اغلب نویسندگان و منتقدان آن را بهترین اثر این نویسنده‌ی بریتانیایی می‌دانند.

درباره کتاب در خرقه سرخ رنگ
قهرمان کتاب حاضر اصیل‌زاده‌ای بنام «ژیل دو برو» است که در زمان ریاست صدر اعظم مشهور فرانسه، کاردینال «دو ریشلیو» در پاریس زندگی می‌کند. او زندگی‌اش را با بی‌بندوباری می‌گذراند و علی‌رغم دستورات اکید ریشلیو مبنی بر غیرقانونی بودن دوئل، او برای شروع دوئل کوچک‌ترین تردیدی به خود راه نمی‌دهد.

ژیل دو برو او در چندین مورد از شمشیر خود برای کمک به صدر اعظم نیز استفاده کرده بود. در یکی از این دوئل‌ها که حریف خود را به سختی مجروح می‌کند، توسط افراد گارد کاردینال دستگیر می‌شود و از این روی، صدر اعظم دو راه پیش روی او می‌گذارد: اعدام یا مأموریتی خطرناک در جنوب فرانسه در منطقه گاسکونی. دو برو راه دوم را انتخاب می‌کند اما در عمل مجبور می‌شود که با مشکلات فراوانی دست‌وپنجه نرم کند. در این بین، با دختری از خانواده‌ای متمول نیز آشنا می‌شود که این دلدادگی به مشکلات او می‌افزاید.

کتاب در خرقه سرخ رنگ (Under the Red Robe) که اولین بار در سال 1894 منتشر شد، تا سال 1962 میلادی 34 بار تجدید چاپ شد و هر بار با تیراژی بزرگتر از قبل در اختیار مشتاقان این کتاب قرار گرفت. نویسندگانی چون کونان دویل و استیونسون آن را به عنوان یک شاهکار داستان‌نویسی و بهترین اثر استانلی جان وایمن (Stanley John Weyman) معرفی کرده‌اند. این رمان که اغلب به عنوان بهترین اثر استانلی جان وایمن شناخته می‌شود، از نظر تجاری موفق‌ترین اثر وی نیز به شمار می‌آید.

آثار هنری اقتباس شده از کتاب در خرقه سرخ رنگ
- در سال 1896 نمایشنامه‌ای بر اساس این کتاب در تئاتر هی مارکت لندن و برودوی نیویورک به روی صحنه رفت.
- در سال 1923 فیلمی صامت برگرفته از رمان در خرقه سرخ رنگ توسط آلن کراسلند کارگردانی شد.
- ویکتور شوستروم در سال 1937 فیلمی را با اقتباس از کتاب در خرقه سرخ رنگ با بازی بازیگرانی مثل کنراد وید، ریموند میسی و... کارگردانی کرد.

نکوداشت‌های کتاب در خرقه سرخ رنگ
- فصل آغازین این کتاب در میان تمام داستان‌های تاریخی، بی‌نظیر است. (آرتور کونان دویل)

- آقای وایمن یکی از بهترین نویسندگان انگیسی زبان است و در هر صفحه کتاب در خرقه سرخ رنگ نکات جالبی برای اذهان وجود دارد. یکی از امتیازات نوشته‌های او این‌ است که از همان فصل اول، نمی‌توان پایان کتاب را حدس زد. این کتاب شخصیت فرانسوی‌ها را مورد بررسی قرار داده و نقاط قوت آن را می‌ستاید. شروع کتاب بی‌شک یکی از گیرا‌ترین آغازهایی‌ست که به آن برخورد کرده‌ایم. (نیویورک تایمز)

- یک داستان عشقی، تاریخی بی‌نظیر. آقای وایمن نبوغی برای تعریف کردن چنین داستان‌هایی دارد. یکی از برجسته‌ترین دوره‌های تاریخ فرانسه توسط این نویسنده عالی‌قدر، جان تازه به خود گرفته و این کتاب بی‌تردید یکی از بهترین کتاب‌های اواخر قرن نوزدهم است. در میان کتاب‌های متعدد خود این نویسنده هم این کتاب جایگاه بالایی دارد. تصاویر این کتاب که توسط کیتون وودویل با هنرمندی تهیه شده، به لطف کتاب اضافه می‌کند. (بوستون بیکن)

- خرقه سرخ رنگ اشاره به کاردینال ریشلیو است که درباره او با دقت بدون اینکه خواننده را خسته کند، توضیح داده شده است. این کتاب هوشمندانه و جالب تألیف گردیده است. استانلی وایمن نام شناخته شده‌ای در ادبیات قرن نوزدهم بوده و کتاب در خرقه سرخ رنگ که یکی از بهترین کتاب‌های این قرن است، نام او را جاودانه می‌کند. (شیکاگو پست)

کتاب در خرقه سرخ رنگ مناسب چه کسانی است؟
دوستداران کتاب‌های کلاسیک و عاشقانه را به مطالعه‌ی این اثر برجسته دعوت می‌کنیم. همچنین علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی خارجی نیز از خواندن کتاب در خرقه سرخ رنگ لذت خواهند برد.

با استانلی جان وایمن بیشتر آشنا شویم
استانلی جان وایمن در هفتم ماه اوت سال 1855 در استان شروپشایر انگلستان دیده به جهان گشود. او فرزند دوم یک وکیل دعاوی بود. استانلی از دانشگاه آکسفورد فارغ التحصیل شده بود و بعد از مدتی تدریس در مدارس مختلف، نزد مادر خود برگشت. او در آن جا شغل پدرش را دنبال می‌کرد و در فرصت‌هایی که پیدا می‌کرد، به نویسندگی می‌پرداخت. او خود را یک مورخ می‌دانست و در ادامه در نوشتن داستان‌های تاریخی شهرت زیادی به دست آورد.

به خاطر مشکلات جسمی‌ای که با آن درگیر بود، به اتفاق برادر کوچکتر خود در سال 1885 به جنوب فرانسه مسافرت کرد. متأسفانه آن‌ دو را به اتهام جاسوسی که البته اتهامی بی‌اساس بود، دستگیر و به زندان منتقل کردند. این اتفاق به قدری روی او که در آن زمان سی سال داشت اثر گذاشت که پس از آن تمام نیروی خود را بر کارهای ادبی خود متمرکز کرد.

اولین کتاب او به نام «خانه گرگ» با موفقیت بی‌نظیری روبرو شد، در مدت کوتاهی تمام نسخه‌های آن به فروش رفت و نایاب شد. این توفیقْ او را از لحاظ مالی تقویت کرد و وی با پشتکار زیاد به خدمات ادبی خود ادامه داد. از جان وایمن در حدود سی‌وپنج کتاب باقی‌ مانده که اغلب آن‌ها به زبان‌های مختلف ترجمه و بارها تجدید چاپ شده‌اند. وایمن در سال 1928 از دنیا رفت.

در بخشی از کتاب در خرقه سرخ رنگ می‌خوانیم
مرد روستایی همین کار را کرد و من به محض اینکه او به من پشت کرد، خود را از خیابان بیرون انداخته و به پشت خانه‌ها رفتم. دو سه نفر از روستاییان این حرکت مرا مشاهده کردند ولی هیچکدام حرفی یا حرکتی بر علیه من انجام نداند. من معطل نشده و دو سه دقیقه دیگر از دهکده خارج شده و با استفاده از یک جاده نیمه خراب که از میان جنگل عبور می‌کرد، امیدواری داشتم که سر از قلعه در بیاورم. من احتیاج شدید داشتم که راه‌هایی را که منتهی به قلعه می‌شود و موقعیت خود قلعه را با کمال دقت، مورد مطالعه قرار بدهم.

هنوز دویست قدم دور نشده بودم که صدای سم اسب را از پشت سر خود شنیدم. من فقط وقت کافی داشتم که خود را از جاده بیرون کشیده و پشت بوته‌های گیاهان وحشی پنهان نمایم. خانم با شجاعت سوار بر اسب از نزدیکی من عبور کرده و من که حالا مطمئن شده بودم که در مسیر درستی هستم، بعد از رفتن او، پشت سرش براه افتادم. دو دقیقه بعد من به یک پل چوبی کوچک که در روی رودخانه درست کرده بودند رسیدم. من از روی پل عبور کرده و چند قدم آنطرف‌تر، به کناره جنگل رسیده که به یک چمن‌زار بزرگ منتهی می‌شد. در طرف دیگر چمنزار، در روی یک برآمدگی بزرگ یک ساختمان زیبا و با شکوه قرار گرفته بود که از سه طرف با درختان کهنسال محاط شده بود. این ساختمان سقفی بلند با شیب زیاد داشت و در اطراف آن پنجره‌های بزرگ با بالکن‌های عریض به چشم می‌خورد.

این ساختمان کاملا بزرگ بود ولی با نزدیک شدن به آن، دریافتم که وضع کاملاً مناسبی ندارد. در جلوی ساختمان باغی بر از بوته‌های گل سرخ قرار داشت و در ضلع شرقی یک پرچین بلند منظره پشت آن را از دید محفوظ نگاه می‌داشت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۲ ، ۱۸:۵۳
عرفان طاهری

                                     (دانلود)20.000هزارتومان

معرفی کتاب مریخ و ونوس در اتاق خواب.  

با افزایش آمار طلاق در جامعه‌ای که رو به صنعتی شدن حرکت می‌کند، نیاز روز افزون به آشنایی با مقوله رابطه جنسی، انگیزه‌ای است برای ترجمه این کتاب برای تمامی زوج‌ها و همسرانی که خواستار آشنایی با مهارت‌های ویژه ارتباط جنسی، به عنوان هدیه‌ای خدادادی هستند. تحقیقات نشان داده است که بسیاری از نارسایی‌ها و نارضایتی‌های جنسی و زناشویی، ریشه روانی داشته و به خصوص به علت فقدان مهارت‌های لازم می‌باشند.

علاوه بر آمار رسمی طلاق، با نگاهی گذرا به خانواده‌ها و اطرافیانتان می‌توانید تعداد کثیری از به اصطلاح همسرانی را مشاهده کنید که به نظر می‌رسد فقط وجه اشتراک آن‌ها یک سقف، منزل مشترک و یک یا چند فرزند است. من نام این رویداد را «طلاق روانی یا غیر رسمی» می‌نامم که کم هم نیستند.

خداوند بزرگ بنا به علم بی‌پایان خود، در هر سیستمی درمان آن را قرار داده است. این همان اصلی است که نظریه‌پردازان سیستمیِ خانواده درمانی بر آن اعتقاد دارند؛ و رابطه جنسی، به اعتقاد من، یکی از همان مهم‌ترین و اساسی‌ترین مکانیزم‌های درمانیِ درون سیستمی است. در واقع همان‌گونه که گلبول‌های سفید به‌عنوان مکانیزم خودکار دفاعیِ بدن عمل می‌کنند و روزانه تعداد زیادی ازمیکروب‌ها و... را بعد از ورود به بدن بدون آگاهی‌مان از بین می‌برند، رابطه جنسی نیز در سیستم خانواده این چنین نقشی را ایفاء می‌کند. یعنی در یک سیستم سالم (خانواده)، هر گونه دلخوری، نارضایتی و... به‌وسیله این هدیه خداوندی (که وقعاً چه به‌جا و زیبا آفریده شده است) به‌صورت نسبی حل می‌شود. به بیانی دیگر با اعتقاد به این‌که همه انسان‌ها با یک‌دیگر تفاوت‌های شخصیتی و رفتاری دارند، حلقه مفقوده‌ای که در یک زندگی زناشویی می‌تواند باعث کمرنگ شدن این تفاوت‌ها شود «سکس عالی» است. به یاد داشته باشید که خداوند بزرگ، هیچ چیزی را بدون حکمت خلق نکرده است.

در این کتاب تلاش بر آن است که مهارت‌های ایجاد شرایط مطلوب برای برخورداری از یک رابطه جنسی سالم و متعهدانه، برای همسران آموزش داده شود.

تعداد پرشمار آمار فحشا و بی‌بندوباری‌های جنسی، عدم رضایت جنسی در روابط زوجین، فرار از خانه و... تماماً انگیزه‌هایی هستند که لزوم آموزش چنین مهارت‌هایی را برای زوجین و افرادی که در آستانه ازدواج هستند، ضروری می‌نمایند. آری، این‌ها واقعیت‌های تلخ جامعه هستند که البته کتمان آن‌ها کمکی به حل کردنشان نمی‌کند و بایستی قدمی برداشت. به گفته ویرجینیا ستیر چیزی که به مشکلات خانواده دامن می‌زند عدم آگاهی است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۲ ، ۱۵:۱۴
عرفان طاهری

کتاب وحشت از اشک های واقعی.    (دانلود)62000هزارتومان
ژیژک، مدعی ست که امروزه در حال نزدیک شدن به تجربه ی زیستی جدیدی هستیم که درک جدیدی از زندگی و فرم روایت خطی و متمرکز را ازهم می پاشاند، و زندگی را به شکل جریان چندخطی عرضه می کند. سه فیلم کیشلوفسکی، مشخصا چنین تجربه ای را بازسازی می کند: بخت کور، زندگی دوگانه ی ورونیک و قرمز. آن چه باعث پیوند این سه فیلم را به هم می شود، مفهوم اخلاقی انتخاب بین «زندگی آرمانی» و «رسالت» است. ولی سوال مهمی پیش می آید: آیا وقوف به این زندگی های چندگانه واقعا رهایی بخش است؟ تصویر این زندگی ممکن است غیر از آنی باشد که درحال حاضر هست، و امکانات متفاوت این جهان بدیل ممکن است به طریقی تحقق یابند؛ جهان خفقان آوری را مجسم کنید که در آن آزادی برای هیچ گونه انتخابی نیست. وقوف رعب آور به این بستار را در فریاد مستأصلانه ی آغاز بخت کور شاهد هستیم: سیمایی که هر بار با بازگشت به زندگی ای که توان زیستن آن را داشته است، از وحشت انتخاب هر یک به هراس می افتد و جیغ می کشد.
کتاب وحشت از اشک های واقعی ترجمه فتاح محمدی از روی مجموعه ای از درس گفتارهایی برآمده است که اسلاوی ژیژک ارائه کرده است. این کتاب به بحث مربوط به مابعد نظریه و شناخت گرایی از طریق بررسی فیلم های کریستف کیلوفسکی بر بنیان مبارزه و آگاهی طبقاتی می پردازد. به طور مثال در بخش اول این کتاب تحت عنوان امرکلی: بار دیگر دوخت، از طریق گفت و گوی انتقادی با ما بعد نظریه ی شناخت گرا تلاش می شود نشان داده شود چگونه آثار کیسلوفسکی، پایگاه مبارزه ی طبقاتی در هنر می باشند. هدف ژیژک در کتاب وحشت از اشک های واقعی این است که به آثار کیسلوفسکی رجوع کند تا به کار و نظریه بپردازد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۲ ، ۱۴:۴۹
عرفان طاهری

درباره کتاب مرده خورها:    (دانلود)24000هزار تومان

صادق هدایت مانند بسیاری از آثار خود در کتاب مرده‌ خورها نیز به انتقاد از جامعه سنتی و خرافی پرداخته و بسیاری از مناسبات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان را به باد انتقاد گرفته است. داستان این کتاب صوتی درباره زندگی دو هوو به نام‌های منیژه و نرگس است که پس از سکته کردن شوهرشان، مشدی رجب ارث بیشتری برای خود و فرزندان‌شان می‌خواهند.

نرگس و منیژه که در یک خانه زندگی می‌کنند، همواره با هم جنگ و دعوا دارند و نویسنده نیز به خوبی توانسته با به کارگیری زبان و اصطلاحات عامیانه، حال و هوای آن زمانه را به تصویر بکشد و اثری رئالیستی و انتقادی خلق کند.

پس از سه ساعت از سکته کردن شوهر این دو زن، آن‌ها به دروغ شروع به شیون و زاری می‌کنند و در خفا شروع به جمع کردن پول و جواهرات مش رجب می‌کنند. سرانجام پس از مشاجرات فراوان میان آن‌ها اتفاق بسیار عجیب و جالبی رخ می‌دهد که سرنوشت مرده خورهای داستان را تغییر می‌دهد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۲ ، ۱۴:۲۷
عرفان طاهری

معرفی کتاب می دانم که هیچ نمی دانم (دانلود)46000هزارتومان

کتابی که در دست دارید، از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول ترجمه کتاب می‌دانم که هیچ نمی‌دانم است. این کتاب مجموعه مصاحبه‌هایی است که روزنامه دی ولت در سال ۱۹۸۷ و ۱۹۹۰ با پوپر انجام داده است. در این مجموعه او از نقش فروید، وظیفه روشنفکران، روش و نظریه شناخت، آزمون و خطا در علوم و جامعه، دموکراسی و اندیشه‌های سیاسی تام‌گرایانه و... سخن می‌گوید.
بخش دوم کتاب ترجمه دو نطق از مجموعه سخنرانی‌های پوپر است که از کتاب در جستجوی دنیایی بهتر انتخاب شده‌اند. یکی از آن‌ها در باره اعتقادات غرب و دیگری در باره دموکراسی و اشکال گوناگون اندیشه‌های تام‌گرایانه است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۲ ، ۱۳:۵۵
عرفان طاهری

                                             (دانلود)55000هزارتومان

درباره کتاب ماشین می‌ایستد و چند داستان دیگر 


ادوارد مورگان فورستر (که از این پس، به تبعیت از روال مرسوم، او را ای. ام. فورستر می‌خوانیم) یکی از نویسندگان نام‌آشنای ادبیات معاصر انگلستان است. در ایران این نویسنده را بیش از همه با کتاب «گذری به هند» می‌شناسیم؛ رمانی حجیم و مفصل که نه فقط برترین عنوان در کارنامه‌ی ادبی نویسنده، بلکه یکی از مطرح‌ترین و پرفروش‌ترین رمان‌های جهان در طول سده‌ی بیستم است. با این همه نباید تحت تأثیرِ جاذبه و عظمت این اثر، از توجه به دیگر نوشته‌های ای. ام. فورستر، خصوصاً داستان‌های کوتاه او، غافل شویم.

در کتاب ماشین می‌ایستد و چند داستان دیگر (The Machine Stops) مخاطب یازده داستان کوتاه از ای. ام. فورستر خواهید بود که جملگی از فضایی خیالی برخوردار بوده و از مایه‌ها و مؤلفه‌های ژانر علمی - تخیلی آکنده‌اند. ای. ام. فورستر در این یازده داستان کوتاه که همگی پیش از آغاز جنگ جهانی اول به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند، به روایتِ چالش‌های پیش روی انسان در جهانِ علم‌زده‌ی آینده پرداخته و به سان نویسندگانی چون آلدوس هاکسلی و جورج اورول، نگرشی انتقادی در باب حوادثی که در پیش می‌انگاشته، ارائه نموده است.

مثلاً در داستان ماشین می‌ایستد از همین مجموعه، مخاطب روایتی آخرالزمانی خواهیم بود که وقایع آن در آینده‌ای دور رخ می‌دهد. در این داستان جهانی را می‌یابیم که تحت سیطره‌ی ماشین‌ها درآمده؛ دنیایی هولناک که آدمی در آن به غایتِ ازخودبیگانگی رسیده است. قهرمان این داستان «کیونو» نام دارد؛ مردی جسور که با دهن‌کجی به قوانین حاکم بر جهان ماشین‌ها، آغاز فاجعه‌ای عظیم را رقم می‌زند. (خود فورستر در پیشگفتارش بر کتاب حاضر، داستان ماشین می‌ایستد را «واکنشی به آرمان‌شهری که اچ. جی. ولز در یکی از آثار اولیه‌اش به تصویر کشیده» خوانده است.)

عناوین داستان‌های حاضر در مجموعه‌ی پیش رو به ترتیب از این قرار است: «داستان وحشت»، «آن سوی پرچین»، «اتوبوس آسمانی»، «آدر کینگدام»، «دوست کشیش»، «جاده‌ی کولونوس»، «ماشین می‌ایستد»، «اصل مطلب»، «هماهنگی»، «داستان سیرن» و «لحظه‌ی ابدی».

گفتنی است که قصه‌هایی که در کتاب ماشین می‌ایستد و چند داستان دیگر گرد آمده، پیشتر در دو مجموعه با عناوین اتوبوس آسمان (The Celestial Omnibus) و لحظه‌ی ابدی (The Eternal Moment) به انتشار رسیده بوده‌اند.

کتاب ماشین می‌ایستد و چند داستان دیگر به قلم مهناز دقیق‌نیا به زبان فارسی ترجمه شده و از سوی انتشارات چترنگ در دسترس مخاطبینِ علاقه‌مند قرار گرفته است. در این اثر، علاوه بر یازده داستان نامبرده، پیشگفتار ناشر خارجی کتاب و درآمد کوتاه نویسنده بر اثر را نیز مطالعه خواهید نمود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۲ ، ۱۱:۰۶
عرفان طاهری