حکیم

حکیم

فروش انواع محصولات دیجیتالی

فروش انوع محصولات دیجیتالی وفایلی

منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

کتاب الفبای موفقیت اثر باب پراکتور

رمان اِما اثر جین آستین

کتاب انگشت اتهام اثر آگاتا کریستی

دانلود و معرفی کتاب دیوان شمس تبریزی اثر مولاتا جلال الدین محمد بلخی

دانلود و معرفی کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو

دانلود و خرید کتاب قدرت مثبت اندیشی اثر نورمن وینست پیل

کتاب سفر روح اثر مایکل نیوتن

دانلود و خرید کتاب شکست عادت های کهنه

معرفی کتاب نظریه انتخاب

دانلود و معرفی کتاب نظریه انتخاب

کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

دانلود و خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

خرید کتاب فروش موفق اثر برایان تریسی

کتاب 17 قانون موفقیت

معرفی و دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

دانلود کتاب 17 قانون موفقیت

کتاب و کسی نماند جز ما

دانلود و خرید کتاب و کسی نماند جز ما

خرید کتاب و کسی نماند جز ما

کتاب پس از تو اثر جوجومویز

معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

دانلود و معرفی کتاب پس از تو اثر جوجومویز

کتاب باز هم من از جوجو مویز

دانلود و خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

خرید کتاب باز هم من از جوجو مویز

کتاب مرداب روح

معرفی و دانلود کتاب مرداب روح

دانلود کتاب مرداب روح

کتاب موزه بی گناهی

دانلود و خرید کتاب موزه بی گناهی

معرفی کتاب من بادم و تو آتش  (دانلود)59000هزارتومان

کتاب "من بادم و تو آتش" نوشته "آنه ماری شیمل" به زندگی و اشعار شاعر بزرگ مولانای بلخی می‌پردازد. نویسنده در این کتاب سعی دارد تا از چشم انداز یک اسلام پژوه با دیدگاهی آکادمیک اشعار مولانا را مورد بازنگری قرار دهد. چنین پژوهش هایی کمک شایسته ای به تاریخ ادبیات و همچنین نقد ادبی در ایران خواهد کرد. با تمام هیاهوهایی که در مورد مولانا و کل موضوع صوفی عصر جدید وجود دارد، مسلمان بودن او در بسیاری از مواقع خواسته یا ناخواسته در نظر گرفته نشده است. پروفسور آنه ماری شیمل مولانا را دقیقا در دیدگاه اسلامی قرار می دهد، جایی که او به آن تعلق دارد. این کتاب بهترین مقدمه کوتاهی را در مورد زندگی و اندیشه او ارائه می‌کند. ما این کتاب را به همه علاقه‌مندان به زندگی و کار او بسیار توصیه می‌کنیم. خود نثر این کتاب کاملا فوق العاده است و تقریبا خودش شعر است! علاوه بر این، آگاهی صمیمانه پروفسور شیمل از آثار و زندگی مولانا است که او در ارائه این کار فوق العاده می کند. همچنین، برخلاف دیگر مفسران مستشرق تصوف، مولانا را قاطعانه در چارچوب و ایدئولوژی/جهان‌بینی اسلامی ارتدوکس قرار می‌دهد که به آن تعلق دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۰:۱۱
عرفان طاهری

معرفی کتاب مسیر جادویی شهود  (دانلود)39000هزارتومان


«مسیر جادویی شهود» نوشته فلورانس اسکاول شین(۱۹۴۰ -۱۸۷۱) نویسنده و سخنران انگیزشی آمریکایی است. این کتاب درباره رویکرد و نگاه افراد به زندگی و چگونگی برخورد با رویدادهای گوناگون است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «استفادۀ درست از توانایی‌ها ما را به قدرت‌های جادویی می‌رساند. ایده‌های خوب در ضمیر ناخودآگاه ما شکل می‌گیرند و سپس با تکیه بر توانایی‌ها و افکار ذهنی‌مان عملی می‌شوند. برخی از افراد ایده‌های بد و منفی را در خود تثبیت می‌کنند و زندگی را برای خود سخت و سخت‌تر می‌نمایند. پس از کمی دست و پنجه نرم کردن با دشواریها آنها متوجه اشتباه خود می‌شوند و درصدد آن برمی‌آیند که درون خود را تغییر دهند، اما خیلی دیر شده است. اما ما نباید فریب ظواهر را بخوریم. زیرا بسیاری از اوقات ظاهر زیبا و خوب، باطن بسیار پلید و زشت را می‌پوشاند و ما را از حقیقت، ایده‌های واقعی دور می‌سازد. اولین چیزی که می‌تواند ما را در برابر ظواهر فریبنده هوشیار سازد، ایمان درونی ماست. در واقع ما باید شرایطمان را خوب کنترل کنیم و اگر از عهده آن برنیامدیم، همه چیز را به خداوند بسپاریم. یکی از شاگردانم دچار مشکل مالی سختی شده بود. به او گفتم اگر نمی‌توانی مشکلت را برطرف کنی، کنار بایست و اجازه بده خداوند آن را برایت حل کند. او گفت من از همان ابتدا کنترل همه چیز را به دست خداوند دادم و از او مطمئن هستم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۰:۰۷
عرفان طاهری

معرفی ویلیام کوپر.

میلتون ویلیام «بیل» کوپر (به انگلیسی: Milton William Bill Cooper) نظریه‌پرداز آمریکایی تئوری توطئه، گوینده رادیو و همچنین نویسنده کتابی تحت عنوان «اسب رنگ پریده را بنگر» بوده‌است. عبارت «اسب رنگ پریده» اشاره به یکی از اسبان چهار سوار آخرالزمان می‌باشد و او نسبت به توطئه‌های جهانی که از پیش برنامه‌ریزی شده‌اند دست به افشاگری زد. او معتقد بود که ابرقدرت‌ها و سازمان‌های مخفی با موجودات فرازمینی در ارتباط اند. کوپر همچنین بیماری ایدز (ویروس HIV) را فاجعه‌ای ساخت دست بشر می‌دانست که قرار بوده‌است سیاه پوستان، هیسپانیک‌ها و همجنسگرایان را هدف بگیرد، به عقیده کوپر راه درمانی برای این ویروس قبل از اینکه بر روی انسان‌ها و جانوران آزمایش شود آماده شده بود تا در صورت لزوم اثرات ویروس را خنثی کند. می‌توان کوپر را جزو نظریه پردازان شبه نظامی دانست.

خانواده و حرفه
ویلیام فرزند سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا «میلتون ونس کوپر» و همسرش «نیه وودساید» بود. ویلیام کوپر در نیروی هوایی و نیروی دریایی و حفاظت اطلاعات نیروی دریایی آمریکا فعالیت داشته‌است که در سال ۱۹۷۵ از تمامی سمت‌های خود برکنار شده‌است.ولی تنها سوابقی از او بجا مانده که نشان می‌دهد بعنوان مهناوی سوم در نیروی دریایی آمریکا عضو بوده و به ویتنام اعزام شده و دو مدال افتخار نیز دارد. وی ادعاهای خود علیه دولت آمریکا را از سال ۱۹۸۸ میلادی و در سن ۴۵ سالگی آغاز کرد. سپس برای رساندن صدای خود به مردم از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۱ دارای یک ایستگاه رادیویی بود و از خانهٔ کوچک خود در شهری کوچک و دورافتاده ایگار در ایالت آریزونا در ۱۵ کیلومتری مرز ایالت نیومکزیکو به ساختن برنامه رادیویی علیه دولت آمریکا و افشاگری مشغول بود.

اسب رنگ‌پریده را بنگر
کوپر در سال ۱۹۹۱ کتابی با عنوان اسب رنگ پریده را بنگر منتشر کرده بود. این کتاب در میان هواداران مسائل مربوط به موجودات فرازمینی همه‌گیر شده بود.براساس گفته‌های روانشناس «پال گیلروی»، ویلیام کوپر دربارهٔ نحوهٔ قتل جان اف کندی دچار شک و تردید شده بود و قتل او را کار انجمن‌های مخفی آمریکا می‌دانست. او دربارهٔ مسائل کنترل آمریکا به دست انجمن‌های مخفی، یک عصر یخبندان در آینده، و جنگهای آینده که انجمن‌های فراماسونی برنامه‌ریزی کرده‌اند پرداخت. مایکل بارکان دانشمند علوم سیاسی، او را یکی از پر رمز و رازترین نظریه‌پردازان توطئه و همچنین از جملهٔ تأثیرگذارترین‌ها خطاب کرد.

در کتاب اسب رنگ‌پریده را بنگر، ویلیام کوپر عنوان کرده‌است که ویروس اچ‌آی‌وی ساختهٔ دست بشر و حاصل یک توطئه برای کاهش جمعیت سیاه‌پوستان، هیسپانیک‌ها و همجنس‌گرایان است. در سال ۲۰۰۰ وزیر بهداشت آفریقای جنوبی بخاطر انتشار مقالات کوپر در آفریقای جنوبی در رابطه با منشأ انسانی ایدز، مورد انتقاد قرار گرفت.

مرگ
طبق گفتهٔ رسانه‌های آمریکایی در ۵ نوامبر ۲۰۰۱ پلیس شهرستان آپاچی، آریزونا با حکم دستگیری به در خانهٔ ویلیام کوپر آمد و به جرم درگیری با همسایگان از او خواست تا به اداره پلیس بیاید؛ ولی ویلیام کوپر مقاومت نشان داده و با سلاح شخصی خود که در خانه داشت، به سر یک افسر پلیس شلیک کرد و او را کشت. درگیری بین افسران دیگر و کوپر ادامه پیدا می‌کند و کوپر در این درگیری کشته می‌شود. مقامات آمریکایی می‌گویند که کوپر از سال ۱۹۹۸ تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۱ درگیر حکم قضایی دادگستری آمریکا بوده‌است و طبق گفتهٔ سخنگوی سرویس مارشال‌های ایالات متحده، ویلیام کوپر گفته بود: «سوگند می‌خورم هرگز اجازه ندهم که مرا زنده دستگیر کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۰:۰۲
عرفان طاهری

معرفی نظامی گنجوی.


جمال‌الدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد (۵۳۵ هـ. ق – ۶۰۷–۶۱۲ هـ. ق) متخلص به نظامی و نامور حکیم نظامی، شاعر و داستان‌سرای ایرانی فارسی‌گوی در سده ششم هجری (دوازدهم میلادی)، که به‌عنوان صاحب سبک و پیشوای داستان‌سرایی در ادبیات فارسی شناخته شده‌است. آرامگاه نظامی گنجوی، در حاشیه غربی شهر گنجه قرار دارد. نظامی در زمرهٔ گویندگان توانای شعر فارسی است، که نه‌تنها دارای روش و سبکی جداگانه است، بلکه تأثیر شیوهٔ او بر شعر فارسی نیز در شاعرانِ پس از او آشکارا پیداست. نظامی از دانش‌های رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، فلسفه، علوم اسلامی، فقه، کلام و زبان عرب) آگاهی گسترده‌ای داشته و این ویژگی از شعر او به روشنی دانسته می‌شود. روز ۲۱ اسفند در تقویم رسمی ایران روز بزرگداشت نظامی گنجوی است.
زندگی‌نامه
از زندگانی نظامی اطلاعات دقیق در دست نیست و دربارهٔ سال تولد و وفات او نقل‌های تذکره‌نویسان مختلف است. آنچه مسلم در شهر گنجه می‌زیست و در همین شهر وفات یافت است.وی خیلی زود یتیم شد و از ابتدا توسط دایی مادرش بزرگ شد و تحت حمایت وی تحصیل نمود. مادر او از اشراف کرد بوده و این بر پایهٔ یک بیت از دیباچهٔ لیلی و مجنون («گر مادر من رئیسهٔ کرد…») دانسته شده‌است. خودش نام و نسبش را در ابیاتش آورده، که بنابراین شعر، نام خودش الیاس و نام پدرش یوسف بن زکی بن مؤید بوده‌است:
در خط نظامی ار نهی گام  بینی عدد هزار و یک نام
والیاس که الف بری ز لامش  هم با نود و نه است نامش
ز این‌گونه هزار و یک حصارم  با صد کم یک سلیح دارم
گر شد پدرم به سنت جد  یوسف، پسر زکی مؤید
دربارهٔ زادگاه پدری او اختلاف نظر است. برخی از منابع او را از اهالی تفرش یا فراهان و برخی او را از طبقه دهقانان (ایرانیان) آران می‌دانند. در رابطه با پدر او، بهروز ثروتیان این بیت در لیلی و مجنون را شاهد می‌آورد («دهقان فصیح پارسی‌زاد - از حال عرب چنین کند یاد») و می‌نویسد: «دهقان فصیح پارسی‌زاد: نظامی گنجهای/عرب:مجنون و پدر او/یادداشت- سرآغاز بندهای لیلی و مجنون همه به توضیحی کنایی آراسته‌است و شاعر به کنایه اشاره می‌کند که این بخش از خود اوست یا در داستان اصلی و به زبان عربی آمده‌است. بیت اول بند ۳۶ از اهمیت به‌سزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن این‌که شاعر شغل و موقعیت اجتماعی خود را که «دهقان» بوده‌است و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» می‌نامد، به تصریح بیان داشته و هیچ‌گونه تردیدی در صحت بیت و مطلب نیست و با تحقیق دربارهٔ دهقانان قرن ششم در آذربایجان و بررسی «پارسی» که آیا نظر او «ایرانی» است یا زبان «پارسی» یا هر دو، گوش‌های از حیات و موقعیت اجتماعی شاعر آشکار می‌گردد.
پدر نظامی (یوسف) به تصریح صریح خود او در «لیلی و مجنون»، پارسی بوده‌است، چنان‌که گوید: دهقان فصیح پارسی زاد /از حال عرب چنین کند یاد. دهقان به معنی یک ایرانی اصیل و مالک زمین‌های کشاورزی‌ست، چنان‌که فردوسی گوید: از ایشان هر آن کس که دهگان بُدند/ ز تخم و نژاد بزرگان بُدند. این تعبیر دهگان، بعدها از باب اطلاق جزء به کلّ به همهٔ ایرانیان اطلاق شده‌است؛ در عین حال، واژهٔ دهقان به معنی «تاریخ‌نگار» هم به کار رفته‌است، چنان‌که تعبیر نظامی که دهقان را به صفت «فصیح» متصف می‌کند، به همین معنی اخیر است و باز در همین معنی فردوسی هم گفته‌است: ز دهقان کنون بشنو این داستان/ که برخواند از گفتهٔ باستان. یا: سراینده دهقان موبد نژاد/ از این داستانم چنین کرد یاد. پس نظامی که خود را «دهقان فصیح پارسی زاد»، معرفی می‌کند، باید هم ایرانی نژاده و اصیل، هم تاریخ‌دان و سخنور و هم صاحب زمین‌های کشاورزی باشد. نقش دهگانان در حفاظت از فرهنگ و تاریخ ایران در عصر اسلامی و نیز در گردآوری خراج و ایصال آن به دولت مرکزی، نیز قابل ذکر است. خلاصه آن‌که خاندان نظامی در گنجه یک خاندان دهگان با آگاهی فرهنگی و تمکّن مادی بوده‌اند. یکی از قرائن این سوابق خانوادگی، آشنایی تاریخی ما با پدر نظامی «مؤید مطرزی» و عمو یا برادر یا عموزاده‌اش به نام قوامی مطرزی از پارسی‌گویان قصیده و غزل سرای آذربایجان است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۰۹:۵۳
عرفان طاهری

معرفی کتاب من در گذر زمان  (دانلود)19000هزارتومان

کتاب زندگی من در گذر زمان که در سال هزار و سیصد و هشتاد و سه چاپ شده می باشد.این اثر توسط پیتر بروک نوشته شده است.که انتشارات آن قطره می باشد.و با ترجمه کیومرث مرادی انجام گرفته است.و با جلد شومیز منتشر شده است. هم اکنون که این را می نگارم بودن کتابی نانوشتنی را درک نموده ام .نوشته و اثری که از خاطره‌ها پر شده و تعلق به آن‌هایی دارد که آن خاطره‌ها را به اشتراک در بین خویش تقسیم می کرده اند . این نوشته همان لوح مکتومی می باشد که به درازی شب‌ها و داستان‌های قبل از خواب و جدایی‌ها و بازدیدارها و موقعیت‌های خاص با کودکان و خانواده و صمیمی‌ترین دوست خویش می باشد و تمامی این‌ها خاطراتی می باشد که نه دیدنی واسه ی چشم‌های دیگر است و نه شنیدنی واسه ی گوش‌های دیگر است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۰۸:۵۵
عرفان طاهری

          به نام خدا

معرفی کتاب روزهای برمه  (دانلود)24000هزارتومان

کتاب روزهای برمه نوشته‌ی جورج اورول، یکی دیگر از آثار انتقادی این نویسنده‌ی بزرگ محسوب می‌شود که بر اساس تجربه‌ی شخصی و وضعیت کشور برمه نوشته است. اورول که آثاری همچون 1984 و قلعه‌ی حیوانات را در کارنامه‌ی خود دارد به انتقاد از سیاست‌های استعمارگرانه‌ی بریتانیا می‌پردازد.
خلاصه‌ی رمان روزهای برمه:
داستان جذاب رمان روزهای برمه (Burmese Days) در امپراتوری برمه‌ و در شهری خیالی می‌گذرد. در آغاز داستان، یک قاضی اهل برمه که فردی فاسد است و یوپوکین نام دارد، در حال دسیسه‌چینی برای خراب کردن وجهه‌ی دکتری هندی به نام وراسوامی است. وراسوامی به دلیل دوستی صمیمانه‌ی خود با فردی اروپایی از مهلکه نجات پیدا می‌کند و این تجربه منجر می‌شود تا او بخواهد دوستی خود را با اروپایی‌ها بیشتر کند و به همین جهت تصمیم می‌گیرد تا در باشگاه بریتانیایی‌ها عضو شود. از طرف دیگر یوپوکین بیکار ننشسته و دائماً در گوش اروپایی‌ها می‌خواند که این دکتر خائن است و افکاری علیه بریتانیا دارد و برای اثبات گفته‌های خود دست به هر عملی می‌زند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۰۸:۴۷
عرفان طاهری

           به نام خدا

معرفی کتاب بهتر فکر کنید؛ (دانلود)15000هزارتومان


جول اوستین در کتاب بهتر فکر کنید؛ بهتر زندگی کنید، با استراتژی‌های فوق‌العاده به شما یاد می‌دهد چگونه دوباره ذهن خود را برنامه‌ریزی کنید و با به کارگیری این راهکارها به سطح بالاتری از موفقیت برسید. زندگی پیروزمندانه در ذهن شما آغاز می‌شود.
شما به گونه‌ای خلق شده‌اید که قادر هستید هر آنچه را می‌خواهید به دست آورید و زندگی پر رونق، پیروز و سرشار از ایمان داشته باشید اما اگر ذهن شما نادرست برنامه‌ریزی شده باشد به جای دیدن فرصت‌ها، تنها محدودیت‌ها را خواهید دید.
از همان آغاز خداوند شما را به نحوی برنامه‌ریزی کرده که پیروز، سلامت، قوی و خلاق باشید؛ کتاب تفکر بهتر، زندگی بهتر (Think Better Live Better) به شما آموزش می‌دهد که چگونه می‌توانید افکار محدود و مخرب را از بین ببرید و با کنترل افکارتان زندگی خارق‌العاده‌ای برای خود و خانواده‌تان خلق کنید.
زمانی که یاد بگیرید افکار محدود کننده را رها کنید و و روی ارزش‌های خود تمرکز کنید می‌توانید به زندگی فوق‌العاده‌ای را که که خدا برای شما در نظر گرفته برسید. زمانی که بهتر فکر کنید؛ زندگی شما بهتر خواهد شد.
جول اوستین (Joel Osteen)، نویسندۀ این کتاب، یکی از بزرگ‌ترین روانشناسان انگیزشی و کشیش ارشد بزرگترین کلیسای جهان به نام لیکوود است. محتوای صحبت‌های این فرد، طوری هست که بیشتر به جلسات مشاوره روانشناسی شباهت دارد تا موعظه دینی.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۰۸:۳۳
عرفان طاهری

معرفی صادق هدایت

صادق هدایت (۲۸ بهمن ۱۲۸۱ – ۱۹ فروردین ۱۳۳۰) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی بود. او را همراهِ محمدعلی جمال‌زاده، بزرگ علوی و صادق چوبک یکی از پدران داستان‌نویسی نوین ایرانی می‌دانند.

هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و نیز روشنفکری برجسته بود. بسیاری از پژوهشگران، رمانِ بوف کور او را مشهورترین و درخشان‌ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند.هرچند آوازهٔ هدایت در داستان‌نویسی است، امّا آثاری از متون کهن ایرانی مانند زند وهومن یسن و نیز از نویسندگانی مانندِ آنتون چخوف و فرانتس کافکا و آرتور شنیتسلر و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کرده‌است. او همچنین نخستین فرد ایرانی است که متونی از زبان پارسی میانه (پهلوی) به فارسی امروزی ترجمه کرده‌است.

حجم آثار و مقالات نوشته‌شده دربارهٔ نوشته‌ها، زندگی و خودکشی صادق هدایت گواهِ تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری ایران است.شمار بسیاری از سخنوران ایرانی نسل‌های بعدی، از غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری و بهرام بیضایی تا رضا قاسمی و عباس معروفی و دیگران، هر یک به‌نوعی کم‌تر یا بیشتر تحت تأثیر کار و زندگی هدایت واقع شده و درباره‌اش سخن گفته‌اند.

صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس در ۴۸سالگی خودکشی کرد و چند روز بعد در قطعهٔ ۸۵ گورستان پر-لاشز به خاک سپرده شد.

جایزهٔ ادبی صادق هدایت که توسط بنیاد صادق هدایت برگزار می‌شود، سالانه تندیس هدایت را برای داستان برتر به یک اثر داستانی کوتاه به زبان فارسی اعطا می‌کند.

زندگی و زمانه
از کودکی تا آغاز جوانی

صادق هدایت در سن پنج سالگی با لباس سفید، همراه با خواهران، برادران و عمو زاده‌هایش در باغ پدربزرگ (نیر الملک).

صادق هدایت و پدرش اعتضادالملک

صادق هدایت در جوانی
صادق هدایت در چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۱۷ فوریه ۱۹۰۳ در تهران زاده شد. پدرش هدایت قلی‌خان (اعتضاد الملک، فرزند نیرالملک وزیر علوم، در دورهٔ ناصرالدین شاه) و مادرش زیور الملوک (نوه عموی هدایت‌قلی‌خان، دختر حسین‌قلی مخبرالدوله) است. جدّ اعلای صادق، رضاقلی‌خان هدایت طبرستانی از رجال معروف عصر ناصری و صاحب کتاب‌هایی چون مجمع الفصحا و اجمل التواریخ بود. صادق کوچک‌ترین پسر خانواده بود و دو برادر و دو خواهر بزرگ‌تر از خود و یک خواهر کوچک‌تر از خود داشت. از برادرانش محمود خان، قاضی دیوان عالی کشور بود که در زمان نخست‌وزیری سپهبد رزم آرا، سمت معاون نخست‌وزیری را داشت. عیسی خان سرلشکر و از رؤسای سابق دانشگاه جنگ بود. هر دو برادر در هنر و ادبیات دستی داشتند. سپهبد حاج‌علی رزم‌آرا همسر انورالملوک هدایت، شوهرخواهر صادق هدایت بود.

صادق هدایت در سال ۱۲۸۷ تحصیلات ابتدایی را در ۶سالگی در مدرسهٔ علمیهٔ تهران آغاز کرد. در سال ۱۲۹۳ روزنامه‌دیواریِ ندای اموات را در مدرسه انتشار داد و دورهٔ متوسطه را در دبیرستان دارالفنون آغاز کرد؛ ولی در سال ۱۲۹۵ به‌خاطر بیماری چشم‌درد مدرسه را ترک کرد و در سال ۱۲۹۶ در مدرسهٔ سن‌لویی که مدرسهٔ فرانسوی‌ها بود، به تحصیل پرداخت.به‌گفتهٔ خود هدایت اولین آشنایی‌اش با ادبیّات جهانی در این مدرسه بود و به کشیش آن مدرسه درس فارسی می‌داد و کشیش هم او را با ادبیّات جهانی آشنا می‌کرد. در همین مدرسه صادق به علوم خفیّه و متافیزیک علاقه پیدا کرد. این علاقه بعدها هم ادامه پیدا کرد و هدایت نوشتارهایی در این مورد انتشار داد. در همین سال صادق اولین مقالهٔ خود را در روزنامهٔ هفتگی (به‌مدیریت نصرالله فلسفی) به چاپ رساند و به‌عنوان جایزه سه ماه اشتراک مجانی دریافت کرد. همچنین همکاری‌هایی با مجلهٔ ترقی داشت. صادق در همین دوران گیاه‌خوار شده بود و به اصرار و پند بستگانش مبنی بر ترک آن وقعی نمی‌نهاد. در سال ۱۳۰۳، درحالی‌که هنوز مشغول تحصیل در مقطع متوسطه بود، یک کتاب کوچک انتشار داد: انسان و حیوان، که راجع به مهربانی با حیوانات بود و در سال ۱۳۰۶ کتاب فواید گیاه‌خواری او در برلین به چاپ رسید. تصحیحی از رباعیات خیام با نام رباعیات عمر خیام (با کتاب ترانه‌های خیام اشتباه نشود) به‌همراه مقدمه‌ای مفصّل در سال ۱۳۰۲ توسط کتابخانه و مطبعه بروخیم در تهران منتشر شد. در سال ۱۳۰۳ بود که صادق داستان کوتاه «شرح حال یک الاغ هنگام مرگ» را در مجلهٔ وفا، سال دوم، شماره ۶–۵ منتشر کرد.

گیاه‌خواری
صادق هدایت در جوانی گیاه‌خوار شد و کتابی در این مورد با عنوان فواید گیاه‌خواری نیز نوشت. او تا پایان عمر گیاه‌خوار باقی ماند. بزرگ علوی در این باره می‌نویسد: «یک بار دیدم که در کافه لاله‌زار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی می‌گفتند، به این قصد که لای آن شیرینی است، گاز زد و ناگهان چشم‌هایش سرخ شد، عرق به پیشانی‌اش نشست و داشت قی می‌کرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمهٔ نجویده را در آن تف کرد.»

او معتقد بود اگر انسان بخواهد دست از جنگ بردارد، باید اول دست از کشتن و خوردن حیوانات بردارد.

همچنین او در بخشی از کتاب خود می‌نویسد: «شکی نیست که گوشت‌خواری باعث درندگی می‌شود. همهٔ کسانی که آرزومند پیشرفت اخلاقی و بهبودی حالتِ اسفناک جامعه بوده‌اند، در انتشار این عقیده کوشیده‌اند. اگر دکان عرق‌فروشی، قصابی، ماهی‌گیری و مرغ‌فروشی را می‌بستند؛ تا اندازه‌ای صلح عمومی و برادری آدمیان صورت خارجی می‌گرفت. برای پیشرفت اخلاقی انسان آرزو بکنیم که خوراک خونین وَربیفتد و گیاه‌خواری جانشین آن بشود. اگر برتری حقیقی از قلب می‌آید، هرکسی باید از گوشت‌خواری دست بکشد، که نه دشوار است و نه غیرممکن می‌باشد. بیشتر آن‌هایی که بهانه می‌آورند، از روی نادانی و خرافات و ترس، این است که مبادا مضحک بشوند. باید گفت که حقیقت هنوز گیاه‌خواری اسباب تمسخر و ریشخندِ آن‌هایی است که حقیقتِ آن را نمی‌دانند؛ ما چه‌قدر به سادگی نیاکان خودمان خندیدیم؟ روزی می‌آید که آیندگان به خرافات ما خواهند خندید.»

عزیمت به اروپا
هدایت در سالِ ۱۳۰۳ از مدرسهٔ سن لویی دانش‌آموخته گشت و در همین سال بود که با تقی رضوی آشنا شد. در سال ۱۳۰۵ با اوّلین گروه دانش‌آموزان اعزامی به خارج راهی بلژیک شد و در رشتهٔ ریاضیاتِ محض به تحصیل پرداخت. در همین سال داستان «مرگ» را در مجلهٔ ایرانشهر شمارهٔ ۱۱، که در آلمان منتشر می‌شد به چاپ رسانید و مقاله‌ای به فرانسوی به نام «جادوگری در ایران» در مجلهٔ له‌ویل دلیس، شمارهٔ ۷۹ نوشت. هدایت از وضع تحصیل و رشته‌اش در بلژیک راضی نبود و می‌خواست که خود را به فرانسه و در آن‌جا به پاریس که آن زمان مرکز تمدن غرب بود برساند. سرانجام در اسفند ۱۳۰۵ پس از تغییر رشته و دوندگی فراوان به پاریس منتقل شد. در همین سال نسخهٔ کامل‌تری از کتاب انسان و حیوان و کتاب دیگری به نام فواید گیاهخواری با مقدمهٔ حسین کاظم‌زادهٔ ایرانشهر در برلین آلمان به چاپ رساند.

اقدام اول خودکشی و نخستین داستان‌ها

صادق هدایت پس از اولین خودکشی نافرجامش در پاریس، این عکس در خانه عیسی هدایت در پاریس (۱۳۰۷) گرفته شده‌است.
صادق هدایت در سال ۱۳۰۷ اقدام به خودکشی در رودخانهٔ مَرن (فرانسه) کرد، لیکن سرنشینان یک قایق او را نجات دادند. در همین دوران، در پاریس با دختری به نام ترز دوست بود. صادق در مورد خودکشی‌اش به برادرش محمود می‌نویسد: «یک دیوانگی کردم به خیر گذشت.» ادعا شده‌است که راجع به خودکشی نخستش توضیحی به هیچ‌کس نداده‌است اما فرزانه سال‌ها بعد از زبان هدایت (سال‌ها بعد از خودکشی اولش) نقل می‌کند که علّت خودکشی مسائل عاطفی بوده‌است.

نخستین نمونه‌های داستان‌های کوتاه هدایت در همان سال خودکشی نافرجامش صورت گرفت. نمایشنامهٔ پروین دختر ساسان، زنده‌به‌گور و داستان کوتاه «مادلن» را در همین دوران نوشته‌است.

بازگشت به تهران
هدایت در سال ۱۳۰۹، بی‌آنکه تحصیلاتش را به پایان رسانده باشد، به تهران بازگشت و در بانک ملی (در قسمت محاسباتی و دفتر ارسال مرسلات) مشغول به کار شد. لیکن از وضع کارش راضی نبود و در نامه‌ای که به تقی رضوی (که دوستیشان در دوران متوسطه آغاز شده بود) در پاریس نوشته‌است، از حال و روز خود شکایت می‌کند. دوستی با حسن قائمیان که پس از مرگ هدایت خود را وقف شناساندن او کرد در بانک ملی اتفاق افتاد. در همین سال مجموعه داستان زنده‌به‌گور و نمایشنامهٔ پروین دختر ساسان را در تهران منتشر کرد. هدایت در این سال با مسعود فرزاد، بزرگ علوی و مجتبی مینوی آشنا شده و حلقهٔ دوستی‌ای ایجاد می‌شود که گروه ربعه نامیده شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۰۸:۲۲
عرفان طاهری

              به نام خدا 

معرفی پکیج 4کتاب روانشناسی  (دانلود)120.000هزارتومان


(این پکیج شامل 4 کتاب روانشناسی نفیس از نویسندگان بزرگ هست که برای آشنایی بیشتر با این پکیج تعدادی از این نویسندگان را معرفی خواهیم کرد.)
معرفی فلورانس اسکاول شین.
فلورانس اسکاول شین (انگلیسی: Florence Scovel Shinn؛ ۲۴ سپتامبر ۱۸۷۱–۱۷ اکتبر ۱۹۴۰) هنرمند و تصویرگر کتاب اهل ایالات متحده آمریکا بود که در سال‌های میانی عمر خود تبدیل به یک معلم مذهبی تفکر نوین و نویسندهٔ متافیزیک شد.در محیط‌های تفکر نوین، شین به خاطر کتاب اولیه‌اش «بازی زندگی و چگونگی بازی کردن آن» (۱۹۲۵) شناخته می‌شود. او فلسفه خود را به این صورت بیان می‌کند:
نیروهای نامرئی همواره برای انسان کار می‌کنند که همیشه خودش رشته‌ها را می‌کشد، اگرچه او از این موضوع آگاه نیست. به دلیل قدرت ارتعاشی کلمات، هر چه انسان بیان می‌کند، شروع به جذب آن می‌کند.
— بازی زندگی، فلورنس اسکوول شین
دوران کودکی
فلورنس اسکوول در کمدن، نیوجرسی متولد شد. او دختر آلدن کورتلندت اسکوول و امیلی هاپکینسون اسکوول بود.پدربزرگ چهارم او، فرانسیس هاپکینسون، امضایی بر روی اعلان استقلال آمریکا داشت، وی نخستین آهنگساز آمریکایی به ثبت رسیده‌است. او در فیلادلفیا تحصیل کرد و به آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیا رفت و در آنجا با شوهر آینده‌اش، هنرمند اورت شین که در سال‌های ۱۸۷۶ تا ۱۹۵۳ زندگی کرد، آشنا شد. پس از ازدواج، به یک آپارتمان در آدرس ۱۱۲ ویورلی پلاک، نزدیک میدان واشینگتن در نیویورک اسکویر نقل مکان کردند. اورت نمایشگاهی را در کنار همین آپارتمان بنا کرد و سه نمایشنامه نوشت که فلورنس در آن‌ها نقش اصلی را بازی کرد.آن‌ها تابستان‌های خود را در پلینفیلد (کلونی هنری کورنیش)، نیوهمپشایر، در یک خانه به سبک کلونیال که توسط همسرش طراحی شده بود، سپری می‌کردند. فلورنس و اورت در سال ۱۹۱۲ از هم جدا شدند.
آثار
طرحی از اسکاول شین چاپ شده در مجله هاپر، اوت ۱۹۰۳
کتاب‌های اسکاول شین در آمریکا، و برخی کشورهای اروپایی و ایران چاپ شده‌است. انتشارات کتابسرا از سال ۱۳۷۳ و همچنین نشر پیکان از سال ۱۳۸۱ به نشر این کتاب به زبان فارسی پرداخته‌اند.

معرفی کارل پوپر.
سِر کارل رایموند پوپر (به آلمانی: Karl Popper)(۲۸ ژوئیه ۱۹۰۲ – ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۴) فیلسوف علم، منطق دان، ریاضی‌دان و اندیشمند اتریشی-انگلیسیو استاد مدرسه اقتصاد لندن بود. او یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان علم سده بیستم به حساب می‌آید و آثار زیادی در فلسفه سیاسی و اجتماعی از خود باقی گذاشته‌است. پوپر به دلیل کوشش‌هایش در رد روش علمی طرفداران کلاسیک مشاهده/استنباط (اثبات‌گرایان) از طریق پیشبرد روش ابطال‌پذیری تجربی، مخالفت‌اش با دانش برآمده از قیاس و استدلال کلاسیک (ارسطویی-افلاطونی) و دفاع از خردگرایی انتقادی، بنیادگذاری نخستین فلسفه انتقادی غیر توجیه‌گرانه در تاریخ فلسفه و دفاع نیرومندش از لیبرال دموکراسی و اصول انتقادگرایی اجتماعی که به نظر او امکان ظهور جامعه باز را فراهم کردند، شهرت دارد.
زندگی
وی در یک خانوادهٔ از طبقه متوسط و دارای مذهب یهودی که به مسیحیت پروتستان گرویده بود، زاده شد.
پوپر تربیت شدهٔ مکتب لوتری بود و از دانشگاه وین فارغ‌التحصیل شد. در ۱۹۱۸ تحصیل در مدرسه را رها کرد و مطالعهٔ شخصی را در پیش گرفت و در دروس مختلفی همچون تاریخ، ادبیات، فلسفه، ریاضیات، فیزیک و طب حضور می‌یافت. در ۱۹۱۹ در اثر تبلیغات کمونیست‌ها، مارکسیست شد، ولی چند ماهی نگذشت که نظرش را تغییر داده و روی از آن برتافت. ضعف علمی روان کاوی فرویدی و روانشناسی فردی آدلر نیز در همان سال بر او آشکار گردید و در مقابل علاقه‌اش به تئوری نسبیت اینشتین جلب شد که به تازگی از بوتهٔ آزمونی خطیر سرفراز برآمده بود.
در ۱۹۲۲ در آزمون ورودی دانشگاه وین پذیرفته شد. در ۱۹۲۸ پایان‌نامهٔ دکتریش را با عنوان «دربارهٔ مسئله روش در روان‌شناسی تفکر» ارائه داد و در دو امتحان شفاهی «فلسفه و روانشناسی» و «تاریخ موسیقی» شرکت جست و با احراز رتبهٔ ممتاز، درجهٔ دکتری را دریافت کرد. پوپر در حین تحصیل کار هم می‌کرد. زمانی شاگرد قفسه‌سازی و مدتی مددکار اجتماعی کودکان بی‌سرپرست بود.
جایزه‌ها و افتخارات
پوپر در طی حیات علمی خود، جوایز علمی و افتخارات فراوانی کسب کرد که از جمله آن می‌توان به دریافت ده‌ها دکترای افتخاری از دانشگاه‌های معتبری چون پرینستون، آکسفورد، کمبریج، وین و دانشگاه لندن اشاره کرد. همچنین الیزابت دوم، ملکه بریتانیا در ۱۹۶۵ به پاس خدمات پوپر به دانش به او عنوان «سِر»(SIR) داد و در ۱۹۸۲ وی را به لقب «مصاحب افتخاری» خویش ملقب ساخت. پوپر از اعضای انجمن سلطنتی و فرهنگستان انگلیس، عضو خارجی فرهنگستان علم و هنر آمریکا، انجمن فرانسه، عضو خارجی فرهنگستان ملی لینچه‌ای، عضو فرهنگستان جهانی فلسفهٔ علوم، وابسته فرهنگستان سلطنتی بلژیک، عضو آکادمی علم و هنر و فرهنگ اروپا، عضو افتخاری فرهنگستان جهانی تاریخ علوم، عضو افتخاری انجمن سلطنتی زلاندنو، عضو فرهنگستان زبان و ادبیات آلمان، عضو فرهنگستان علوم اتریش، عضو افتخاری حلقه PBK در هاروارد، عضو انجمن فلسفه آلمان، عضو افتخاری مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی لندن و کالج داروین در کمبریج بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۰۲ ، ۱۳:۰۸
عرفان طاهری

              به نام خدا 

معرفی پکیج 3 کتاب روانشناسی  (دانلود)99000هزارتومان


(این پکیج شامل 3 کتاب روانشناسی  نفیس از نویسندگان بزرگ هست که برای آشنایی بیشتر با این پکیج تعدادی از این نویسندگان را معرفی خواهیم کرد.)

معرفی ویلیام کوپر.
میلتون ویلیام «بیل» کوپر (به انگلیسی: Milton William Bill Cooper) نظریه‌پرداز آمریکایی تئوری توطئه، گوینده رادیو و همچنین نویسنده کتابی تحت عنوان «اسب رنگ پریده را بنگر» بوده‌است. عبارت «اسب رنگ پریده» اشاره به یکی از اسبان چهار سوار آخرالزمان می‌باشد و او نسبت به توطئه‌های جهانی که از پیش برنامه‌ریزی شده‌اند دست به افشاگری زد. او معتقد بود که ابرقدرت‌ها و سازمان‌های مخفی با موجودات فرازمینی در ارتباط اند. کوپر همچنین بیماری ایدز (ویروس HIV) را فاجعه‌ای ساخت دست بشر می‌دانست که قرار بوده‌است سیاه پوستان، هیسپانیک‌ها و همجنسگرایان را هدف بگیرد، به عقیده کوپر راه درمانی برای این ویروس قبل از اینکه بر روی انسان‌ها و جانوران آزمایش شود آماده شده بود تا در صورت لزوم اثرات ویروس را خنثی کند. می‌توان کوپر را جزو نظریه پردازان شبه نظامی دانست.
خانواده و حرفه
ویلیام فرزند سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا «میلتون ونس کوپر» و همسرش «نیه وودساید» بود. ویلیام کوپر در نیروی هوایی و نیروی دریایی و حفاظت اطلاعات نیروی دریایی آمریکا فعالیت داشته‌است که در سال ۱۹۷۵ از تمامی سمت‌های خود برکنار شده‌است.ولی تنها سوابقی از او بجا مانده که نشان می‌دهد بعنوان مهناوی سوم در نیروی دریایی آمریکا عضو بوده و به ویتنام اعزام شده و دو مدال افتخار نیز دارد. وی ادعاهای خود علیه دولت آمریکا را از سال ۱۹۸۸ میلادی و در سن ۴۵ سالگی آغاز کرد. سپس برای رساندن صدای خود به مردم از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۱ دارای یک ایستگاه رادیویی بود و از خانهٔ کوچک خود در شهری کوچک و دورافتاده ایگار در ایالت آریزونا در ۱۵ کیلومتری مرز ایالت نیومکزیکو به ساختن برنامه رادیویی علیه دولت آمریکا و افشاگری مشغول بود.
اسب رنگ‌پریده را بنگر
کوپر در سال ۱۹۹۱ کتابی با عنوان اسب رنگ پریده را بنگر منتشر کرده بود. این کتاب در میان هواداران مسائل مربوط به موجودات فرازمینی همه‌گیر شده بود. براساس گفته‌های روانشناس «پال گیلروی»، ویلیام کوپر دربارهٔ نحوهٔ قتل جان اف کندی دچار شک و تردید شده بود و قتل او را کار انجمن‌های مخفی آمریکا می‌دانست. او دربارهٔ مسائل کنترل آمریکا به دست انجمن‌های مخفی، یک عصر یخبندان در آینده، و جنگهای آینده که انجمن‌های فراماسونی برنامه‌ریزی کرده‌اند پرداخت. مایکل بارکان دانشمند علوم سیاسی، او را یکی از پر رمز و رازترین نظریه‌پردازان توطئه و همچنین از جملهٔ تأثیرگذارترین‌ها خطاب کرد.
در کتاب اسب رنگ‌پریده را بنگر، ویلیام کوپر عنوان کرده‌است که ویروس اچ‌آی‌وی ساختهٔ دست بشر و حاصل یک توطئه برای کاهش جمعیت سیاه‌پوستان، هیسپانیک‌ها و همجنس‌گرایان است.در سال ۲۰۰۰ وزیر بهداشت آفریقای جنوبی بخاطر انتشار مقالات کوپر در آفریقای جنوبی در رابطه با منشأ انسانی ایدز، مورد انتقاد قرار گرفت.
مرگ
طبق گفتهٔ رسانه‌های آمریکایی در ۵ نوامبر ۲۰۰۱ پلیس شهرستان آپاچی، آریزونا با حکم دستگیری به در خانهٔ ویلیام کوپر آمد و به جرم درگیری با همسایگان از او خواست تا به اداره پلیس بیاید؛ ولی ویلیام کوپر مقاومت نشان داده و با سلاح شخصی خود که در خانه داشت، به سر یک افسر پلیس شلیک کرد و او را کشت. درگیری بین افسران دیگر و کوپر ادامه پیدا می‌کند و کوپر در این درگیری کشته می‌شود. مقامات آمریکایی می‌گویند که کوپر از سال ۱۹۹۸ تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۱ درگیر حکم قضایی دادگستری آمریکا بوده‌است و طبق گفتهٔ سخنگوی سرویس مارشال‌های ایالات متحده، ویلیام کوپر گفته بود: «سوگند می‌خورم هرگز اجازه ندهم که مرا زنده دستگیر کنید.»
معرفی شاکتی گواین.
زندگینامه شاکتی گواین
شاکتی گواین (Shakti Gawain) در تاریخ 30 سپتامبر 1948 به دنیا آمد. پدرش استاد فنون نظامی در دانشکده‌ی کالیفرنیای شمالی و مادرش برنامه‌ریز شهری بود. شاکتی گواین تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه کالیفرنیا در رشته‌ی هنر و در میانه‌ی دهه‌ی 70 میلادی به پایان رساند.
شاکتی گواین پس از نگارش کتاب «تجسم خلاق» به اوج شهرت و محبوبیت رسید. این کتاب به‌مدت بیش از 40 سال جزو کتاب‌های پرفروش آمریکا بود. شاکتی گواین پس از موفقیت این کتاب، اقدام به تأسیس دو مؤسسه‌ی انتشاراتی در حوزه‌ی رشد فردی و پرورش خلاقیت کرد. 
پس از ازدواج، شاکتی گواین و همسرش عمده‌ی وقت‌ خود را در ایالت‌های کالیفرنیا و هاوایی می‌گذراندند و زندگی آرامی را سپری می‌کردند. سرانجام، شاکتی گاواین در تاریخ 11 نوامبر سال 2018 در یکی از بیمارستان‌های کالیفرنیا درگذشت. 
معرفی و دانلود بهترین‌ کتاب‌های شاکتی گواین
بهترین کتاب‌های شاکتی گواین
اگرچه تعداد کتاب‌های شاکتی گواین زیاد نیست، هر کتاب او تأثیر عمیق و شگفت‌انگیزی بر مخاطب دارد. در ادامه، به معرفی فهرستی از بهترین کتاب‌های شاکتی گواین می‌پردازیم:
کتاب تجسم خلاق (Creative Visualization) را می‌توان بهترین کتاب شاکتی گواین دانست. شاکتی گاواین در این کتاب، از تجسم خلاق نه‌فقط در مقام یک هنر که به‌عنوان ابزاری برای داشتن زندگی بهتر یاد می‌کند. تمرین‌های ساده و درعین‌حال عملی این کتاب از تنوع بالایی برخوردارند و از مراقبه تا نوشتن و حتی نقاشی را در بر می‌گیرند. این تمرین‌ها به‌طور مؤثری به مخاطبان یاری می‌رسانند تا از مهارت تجسم خلاق برای دستیابی به هر آنچه می‌خواهند استفاده کنند. 
کتاب راه تحول (The Path of Transformation) یکی دیگر از آثار شاکتی گواین است. این کتاب هم مانند کتاب تجسم خلاق، به بیان آموزه‌هایی برای بهبود کیفیت زندگی و رشد شخصی می‌پردازد. با این تفاوت که تمرکز اصلی در این کتاب ارتباط ما با جهان خارج است. شاکتی گواین در کتاب راه تحول، ما انسان‌ها را موجوداتی وابسته و یکی با جهان بیرون می‌پندارد و بیان می‌کند که تنها راه اینکه جهانمان را بهبود ببخشیم این است که ابتدا زخم‌های خودمان را شفا دهیم. این کتاب نیز شامل تمرین‌های عملی و کاربردی برای علاقه‌مندان است.
معرفی اشو.
راجنیش چاندرا موهان جین (به هندی: रजनीश चन्द्र मोहन जैन) (زادهٔ ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱ – درگذشتهٔ ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰) شناخته شده به آچاریا راجنیش و باگوان شری راجنیش و تازه‌تر اُشو؛ عارف، فیلسوف، گورو، مدرس دانشگاه هندی، و رهبر جنبش راجنیش بود که در مدت زندگی خود به عنوان یک عارف بحث‌برانگیز و رهبر جنبشی جدید مورد توجه قرار گرفت. اشو همواره بر ارزش مراقبه، ذهن آگاهی، عشق، جشن، شهامت، خلاقیت و شادی باکیفیت تأکید می‌کرد و باور داشت به سبب سیستم‌های اعتقادی، باورهای مذهبی و جامعه‌پذیری سرکوب شده‌اند. او روش‌های گوناگونی از مدیتیشن، همانند مدیتیشن پویا را به وجود آورد که به گفتهٔ او گونه‌ای تمرین مناسب برای انسان مدرن است. اشو در پایان دههٔ ۱۹۶۰ رویکرد باز تری را در رابطه با میل جنسی در انسان گسترش می‌داد که سبب شد به او لقب «سکس گورو» در هند و پس از آن در روزنامه‌های سراسر جهان داده شود، گرچه این رویکرد با سپری شدن زمان بیشتر پذیرفته شد.
در سال ۱۹۷۰ راجنیش زمانی را در بمبئی گذراند و هوادارانی با نام «سانیاسین‌های نوین» پیدا کرد. در این مدت او با گسترش تکنیک‌های روحانی‌اش، به سراسر هند سفر کرده و به سخنرانی می‌پرداخت. راجنیش از منتقدان جدی کمونیسم و بنیادگرایی مذهبی در هند بود. او همچنین از راه سخنرانی‌هایش دیدگاه‌های تازه‌ای در مورد آیین‌های مذهبی، عرفان و فلسفه ارائه کرد. در سال ۱۹۷۴ راجنیش به پونه رفت، جایی که در آن یک بنیاد و آشرام پدیدآوردند تا انواع گوناگونی از ابزارهای تغییر مذهب برای هندی‌ها و سایر بازدیدکنندگان خارجی ارائه شود. در اواخر ۱۹۷۰ تنش بسیاری بین حزب جاناتا در حکومت مورارجی دسای و جنبش نئوسانیاس درگرفت که سبب توقف گسترش آشرام شد.
در پی سفر اشو به آمریکا در سال ۱۹۸۱، بیشتر تلاش شد تا فعالیت پیروانش در آنجا متمرکز شود و راجنیش در مکانی معروف به نام «راجنیش پورام» در شهرستان واسکو از ایالت اورگن ساکن شد. بلافاصله ساکنین منطقه و حکومت ایالتی با جنبش وارد تعارض شدند و ردیفی از دعاوی قانونی در رابطه با ساخت و ساز آشرام و توسعهٔ بیشتر آن به راه افتاد که دورهٔ موفقیت آن را کوتاه ساخت. در سال ۱۹۸۵ به دنبال بازجویی از راجنیش در رابطه با اتهام‌های جدی‌ای همچون حملهٔ بیوترور راجنیشی ۱۹۸۴ و نقشهٔ قتل وکیل مدافع آمریکایی چارلز اچ ترنر، او مدعی بود که منشی شخصی او ما آناند شیلا و یکی از حامیان نزدیک او در این جرایم مقصر بوده‌اند و سپس از این اتهامات تبرئه شد.راجنیش بعدها در جریان توافق دادخواست آلفورد پلی (کندی پلی) از ایالات متحده اخراج شد. سال ۱۹۹۰ راجنیش دوباره به هند بازگشته و همان‌جا درگذشت.
تعالیم اشو تأثیر قابل توجهی بر تفکر جدید در غرب داشته و همچنین محبوبیت او پس از مرگ‌اش در حال افزایش است.
نام
نام پدری اشو، «راجنیش» است و پیروانش کنیهٔ «باگوان» به معنای «آقا» و «سرور» را به ابتدای نام وی افزوده بودند و در کتاب‌ها و نوشته‌ها از او با نام «باگوان شری راجنیش» یاد می‌کردند[۹] اما او در ژانویهٔ سال ۱۹۸۹ به دلیل سوء برداشت‌های به وجود آمده، کنیهٔ «باگوان» را از ابتدای نام خویش برداشت و از آن پس بود که او را «اشو راجنیش» نامیدند. البته وی در سپتامبر همان سال، «راجنیش» را نیز از نام خود برداشت، زیرا راجنیش نامی برگرفته از مذهب هندو است و اشو تمایلی نداشت که نمایانگر فرقه یا آیین ویژه‌ای باشد. کلمه آچاریا (به معنی استاد یا معلم) نیز لقبی بود که به واسطه تدریس به دست آورد.
بنابر گفتهٔ راجنیش، او نام اشو را از واژهٔ اُشِنیک (Oceanic) به معنای «پیوسته به آب دریا و یکی شده با آن» برگرفته‌است. این نام برای نخستین بار در آثار ویلیام جیمز بکار رفته‌است  از آنجا که واژهٔ اُشِنیک (دریاگون) تنها به توصیف و تجربه می‌پردازد و شامل شخص تجربه‌کننده نمی‌شود، راجنیش واژهٔ «اشو» را برای خود برگزید. او بعدها پی برد که این واژه از قدیم در میان ساکنان خاور دور رواج داشته و به معنای «شخص مقدسی که آسمان بر او گل می‌افشاند» به کار رفته‌است.
زندگی
کودکی و نوجوانی: ۱۹۵۱–۱۹۳۱
چاندرا موهان جین در ۱۱ دسامبر سال ۱۹۳۱ میلادی در شهر کوچ وادا هند زاده شد. پدر و مادر او «بابولال» و «ساراسواتی» به راجنیش اجازه دادند تا سن هفت سالگی با پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود زندگی کند. بنابر توضیح خود او این امر تأثیر عمده‌ای در رشد او داشت، زیرا مادربزرگش به او حداکثر آزادی را داد و او را آسوده‌خاطر و بدون آموزش یا محدودیت‌های تحمیلی به حال خود گذاشت. وقتی که اُشو هفت ساله بود، پدربزرگش درگذشت و او به گاداروارا رفت تا با پدر و مادر خود زندگی کند. اشو عمیقاً از مرگ پدربزرگش متأثر شد و همچنین مرگ دوست دختر دوران کودکی و نیز دختر عمویش در اثر حصبه در زمانی که ۱۵ سال داشت، منجر شد تا او در دوران کودکی و جوانی‌اش با مرگ درگیری ذهنی داشته باشد و به یک دانش‌آموز منتقد دین بدل شود. او سپس به هیپنوتیزم علاقه‌مند شد و برای مدتی با روش‌های مختلفی مانند مدیتیشن، تمرینات یوگا و تمدد اعصاب آگاهی خود را گسترش داد. او مدت کوتاهی به دو سازمان ملی‌گرای سوسیالیست هندی (ارتش ملی هند و و راشتریا سوایامسواک سنگ) ملحق شد. اگرچه عضویت او در این سازمان‌ها برای مدتی کوتاه بود، زیرا نمی‌خواست تحت تسلط هیچ ایدئولوژی‌ای قرار گیرد.
سال‌های دانشگاه و سخنرانی عمومی: ۱۹۷۰–۱۹۵۱
سال ۱۹۵۱، در سن ۱۹ سالگی اشو مطالعات خود را در کالج هیتکارینی در جبال‌پور آغاز کرد. بعد از مدتی به علت درگیری با یکی از استادان از او خواسته‌شد تا کالج را ترک کند، همچنین او به کالج «جین دی ان» در جبال‌پور منتقل شد. به دلیل اینکه او به‌عنوان یک مباحثه‌گری اخلالگر شناخته شده بود، از وی خواسته شد که در کلاس‌های درسی کالج حضور پیدا نکند و فقط برای امتحانات به آنجا برود؛ بنابراین اشو از وقت آزاد خود برای چند ماه کار به‌عنوان دستیار سردبیر یک روزنامهٔ محلی استفاده کرد. او سخنرانی‌های عمومی خود را در سالگرد ساروا دارما ساملان (نشست ادیان و مذاهب) که در جبالپور برگزار شد، آغاز کرد. این نشست توسط انجمن تارانپانتی جین[۱۰] برگزار شد و او از ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۸ در آن شرکت می‌کرد. او در برابر فشار پدر و مادرش برای ازدواج کردن مقاومت کرد. اشو بعدها اظهار کرد که در ۲۱ مارس ۱۹۵۳ (در سن ۲۱ سالگی) با یک تجربه عرفانی، زمانی که در باغ بهانوارتال در جبال‌پور زیر یک درخت نشسته بود، به روشن بینی رسیده‌است.
اشو در ۱۹۵۵ مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه «دی.ان. جین» اخذ کرده و به دانشگاه «ساگار» پیوست. او در ۱۹۵۷ با کسب درجهٔ کارشناسی ارشد در رشتهٔ فلسفه تحصیلات خود را به پایان رساند و در دانشگاه سانسکریت شهر رایپور به تدریس فلسفه پرداخت اما معاون رئیس دانشگاه از او خواست تا آنجا را ترک کند، زیرا او را خطری برای اخلاق، دین و شخصیت دانشجویان تلقی می‌کرد. اشو به تدریس در دانشگاه جبال‌پور ادامه داد و در سال ۱۹۶۰ به مقام استاد تمامی دست یافت. او از سوی همکاران‌اش به عنوان یک مقام علمی محبوب و دارای هوش و توانایی رفع کاستی‌های دانشجویان در تحصیلات اولیه شناخته می‌شد.
او به آچاریا راجنیش به معنای استاد راجنیش معروف شد و به موازات شغل خود، به ارائه سخنرانی‌هایی انتقادی در رابطه با سوسیالیسم، مهاتما گاندی و مذاهب سنتی هند پرداخت. او بیان کرد که سوسیالیسم فقط به گسترش فقر در هند کمک می‌کند و گاندی را یک مازوخیست توصیف کرد که فقر را پرستش می‌کند. او همچنین با بیان اینکه هند به سرمایه‌داری، علم، فناوری مدرن و کنترل جمعیت نیاز دارد، ادیان سنتی هند را مرده و پر از آیین‌های خالی دانست که با ترساندن پیروانشان از وعده‌های عذاب به آنان ظلم می‌کنند. این اظهارات او را به شخصیتی جنجالی تبدیل کرد اما تعدادی از تجار و بازرگانان هندی از او حمایت کردند. او در ازای دریافت مبالغی به مشاوره شخصیت‌های مختلف برای پیشرفت معنویت در زندگی آنان می‌پرداخت. اشو در ۱۹۶۲ شروع به مدیریت اردوگاه‌های مدیتیشنِ ۱۰ روزه کرد و نیز اولین مرکز مدیتیشن با نام «جنبش بیداری زندگی» شکل گرفت. اشو در سال ۱۹۶۶ پس از یک سلسله سخنرانی جنجالی از سمت خود در دانشگاه استعفا کرد.
بمبئی: ۱۹۷۴–۱۹۷۰
اشو روش مراقبه دینامیک خود را برای اولین بار در یک مراقبهٔ عمومی در بهار ۱۹۷۰ ارائه کرده و در اواخر ماه ژوئن جبالپور را به مقصد بمبئی ترک کرد. در ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۷۰، اولین گروه مریدان یا سانیاسین‌های جدید خود را تشکیل داد. سانیاسین‌ها نام جدید می‌نهادند، لباس نارنجی که لباس مقدس مردان هندو بود را می‌پوشیدند و گردنبند مروارید می‌بستند. در عین حال که سانیاسین‌های او به دنبال کردن یک برنامهٔ از پیش ترتیب داده شده برای برگزاری جشن‌ها به جای زندگی زاهدانه تشویق شده بودند و اشو خود به عنوان یک عامل کاتالیزوری یا «خورشیدی که گل را به بازشدن تشویق می‌کند» در نظر گرفته می‌شد. در دسامبر ۱۹۷۰ او به آپارتمان‌های سرزمین جنگلی در بمبئی رفت، جایی که او سخنرانی و بازدیدکنندگانی را ملاقات کرده بود و در میان آن‌ها اولین بازدیدکنندگان نیز غربی بودند. او دیگر به ندرت مسافرت می‌کرد و در جلسات عمومی سخنرانی نمی‌کرد.
آشرام پونا: ۱۹۸۱–۱۹۷۴
اشو در سال ۱۹۷۴ کمون خود در شهر پونای هندوستان را بنیان نهاد که مورد استقبال زیادی به‌ویژه از طرف معنویت‌گرایان غربی قرار گرفت. در سال ۱۹۸۰ در یکی از سخنرانی‌های صبحگاهی، یک فرد هندو مذهب افراطی او را با چاقو هدف حمله قرار داد اما فرد مهاجم بعداً از هرگونه اتهامی تبرئه شد.
نمایی از یک بخش آشرام پونا در هند، ۲۰۰۸
پس از بنا نهادن آشرام پونا ضبط کردن صدا به‌طور منظم، و بعدها ضبط ویدئویی و چاپ گفته‌های اشو برای توزیع در جهان، او را قادر می‌ساخت تا مخاطبان بیشتری داشته باشد. در همین زمان تعداد بازدیدکنندگان و پیروان غربی اشو رو به فزونی گذاشت. آشرام به یک مرکز تولید صنایع دستی، لباس، جواهرات، سرامیک و لوازم آرایشی-بهداشتیِ گیاهی و نیز میزبان اجرای برنامه‌های هنری تئاتر، موسیقی و نمایش طنزآمیز تبدیل شد. از سال ۱۹۷۵ پس از ورود چندین روان‌درمانگر از «جنبش‌های بالقوهٔ بشر»، آشرام شروع به انجام مدیتیشن‌ها با تعداد فزاینده‌ای از گروه‌های درمانی کرد که به منبع اصلی درآمد برای آشرام تبدیل شد. به همین دلایل آشرام پونا یک مکان هیجان انگیز و پرشور با بار عاطفی و نیز فضایی جشنواره‌ای محسوب می‌شد.
سفر به آمریکا و راجنیش پورام: ۱۹۸۵–۱۹۸۲
در دههٔ ۱۹۸۰ اشو با دولت هند مشکلاتی داشت و به همین دلیل تصمیم گرفت یک مزرعه در اورگن بخرد و به ایالات متحده نقل مکان کند. آن زمین‌ها تا حد زیادی غیرقابل سکونت بودند اما او پیروانش را که به‌عنوان سانیاسین شناخته می‌شوند برای ایجاد شهر آرمانی روانه کرد. آن‌ها یک سد عظیم، یک فرودگاه، یک ایستگاه برق و یک مرکز مدیتیشن ساختند که می‌توانست ۱۰ هزار نفر را در خود جای دهد و شهری بنا نهادند که به راجنیش پورام مشهور شد. هیو میلن که حدود یک دهه از پیروان اشو و در دوره‌ای محافظ شخصی او (برای ممانعت از لمس کردن اشو توسط پیروانش) بود می‌گوید که ما آناند شیلا مسئول مستقیم خرید زمین در اورگن و به‌کار گرفتن سانیاسین‌ها برای بنا کردن راجنیش پورام بوده‌است. به عقیدهٔ او عملکرد شیلا و تعداد دیگری از پیروان اشو در زمان ساخت راجنیش پورام به‌گونه‌ای بود که در چهارچوب عشق و مهربانی و مراقبه نمی‌گنجید. به گفتهٔ میلن در زمان ساخت کمون شیلا دستور داده بود سانیاسین‌هایی که بر اثر هفته‌ای ۸۰ الی ۱۰۰ ساعت کار طاقت‌فرسا مشکل‌دار می‌شدند با تزریق یک آمپول به سر کاربازگردانده شوند.
استقبال پیروان اشو (نیوسانیاسین‌ها) از وی پس از رانندگی با رولز رویس در راجنیش پورام، ۱۹۸۲
پس از احداث این مرکز توجه زیادی در آمریکا و غرب نسبت به اشو و تعالیم‌اش جلب شد. گروه ادعا می‌کردند حدود ۵۰۰٬۰۰۰ پیرو در تمام دنیا دارند و به‌خاطر ثروت فوق‌العاده‌شان مورد توجه قرار گرفته بودند، از جمله کلکسیون رولز رویس‌های اوشو که بیش از ۹۰ دستگاه بودند و تعداد زیادی ساعت مچی جواهرنشان که اهدایی پیروانش بود. در دوره‌ای جمعیت کمون ۶۲ هکتاری به ۷۰۰۰ هزار نفر رسیده‌بود که این مسئله موجب بروز اصطکاک‌هایی میان آن‌ها و ساکنان محلی می‌شد.هم‌زمان عده‌ای ضمن مخالفت با اشو و آموزه‌هایش، وی را به لحاظ اخلاقی فاسد و ضد ارزش‌هایی می‌دانستند که آن‌ها را ترویج می‌کرد. آمریکایی‌ها به‌خاطر کلکسیون رولز-رویس‌های اشو به او لقب «رولز-رویس گورو» داده بودند.
از میانهٔ سپتامبر ۱۹۸۵ و پس از آن‌که ما آناند شیلا به‌همراه چند دستیار دیگر اشو به اروپا گریختند، کمون دچار آشفتگی شد. آن‌ها که با اتهام‌هایی هم‌چون قتل و آتش‌سوزی عمدی مواجه بودند در آلمان غربی دستگیر و برای محاکمه به ایالات متحدهٔ آمریکا مسترد شدند. در اکتبر ۱۹۸۵ اشو و تعدادی از پیروانش که با ۲ جت اختصاصی قصد خروج از ایالات متحده را داشتند، در فرودگاهی در نیویورک توسط مأموران فدرال بازداشت شدند.شواهد نشان می‌دادند اشو پس از اطلاع از کیفرخواستی که بر علیه او صادر شده بود و برای این‌که دستگیر نشود قصد گریختن به برمودا را داشته‌است.او با اتهام‌های مختلفی از جمله ترتیب دادن ازدواج‌های صوری میان پیروانش برای دور زدن قوانین ادارهٔ مهاجرت آمریکا مواجه بود. از دیگر اتهام‌های او دروغگویی به مقامات آمریکایی برای ساکن شدن در آمریکا بود. اشو در سال ۱۹۸۱ با این ادعا که نمی‌خواهد معالجه‌های پزشکی‌اش در هند انجام شود ویزای چهار ماههٔ ایالات متحده را دریافت کرده بود و دولت آمریکا او را متهم کرد که از ابتدا به قصد اقامت وارد آن کشور شده‌است.در نوامبر ۱۹۸۵ اشو پس از اعتراف به جرم «تنظیم ازدواج‌های ساختگی» و پرداخت جریمهٔ ۴۰۰٬۰۰۰ دلاری پذیرفت که خاک آمریکا را ترک کند و به هند بازگشت.
مرگ در هند: ۱۹۹۰
اشو در ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ در آشرام پونای هند درگذشت. دلیل رسمی مرگ او نارسایی قلبی اعلام شد اما در بیانیه‌ای که از سوی کمون او منتشر شد مدعی شدند که در زندان‌های آمریکا «زندگی برایش جهنم شده بود». خاکستر او در اتاق خواب تازه افتتاح شده‌اش در آشرام پونا قرار داده شد. بر روی سنگ مقبره‌اش آمده‌است: «اشو هرگز متولد نشده و هرگز نمرده، فقط در بین ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱ تا ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ این سیاره را ملاقات کرده‌است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۰۲ ، ۱۳:۰۵
عرفان طاهری